در متون حدیثی، روایاتی از پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) وجود دارد که در آنها توصیه شده است در شهرها، بویژه شهرهای بزرگ زندگی کنید و از روستاها گریزان باشید؛ مانند: 1. «أَوْصَی النَّبِیُّ (ص) لِعَلِیٍّ (ع) یَا عَلِیُّ لَا تَسْکُنِ الرُّسْتَاقَ فَإِنَّ شُیُوخَهُمْ جَهَلَةٌ وَ شَبَابَهُمْ عَرَمَةٌ وَ نِسْوَانَهُمْ کَشَفَةٌ ..»؛[1] پیامبر اسلام(ص) به علی(ع) سفارش می‌کند؛ یا علی، روستا را برای محل زندگی انتخاب نکن؛ چرا که پیران ایشان جاهل‌اند، جوانانشان بد اخلاق و زنانشان بد حجاب. 2. «وَ قَالَ النَّبِیُّ (ص) مَنْ لَمْ یَتَوَرَّعْ فِی دِینِ اللَّهِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ تَعَالَی بِثَلَاثِ خِصَالٍ إِمَّا أَنْ یُمِیتَهُ شَابّاً أَوْ یُوقِعَهُ فِی خِدْمَةِ السُّلْطَانِ أَوْ یُسْکِنَهُ فِی الرَّسَاتِیقِ»؛[2] پیامبر فرمود(ص): هر کس در دین خدا پروا نداشته باشد، خداوند او را به یکی از سه چیز مبتلا می‌کند: مرگ در جوانی، خدمت پادشاه، سکونت در روستا. 3. «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع)‏ فِیمَا کَتَبَ إِلَی الْحَارِثِ الْهَمْدَانِیِّ وَ اسْکُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَا»؛[3] امام علی(ع) در نوشته‌ای به حارث همدانی، فرمود: برای زندگی، شهرهای بزرگ را برگزین؛ چرا که شهرهای بزرگ مرکز اجتماعات مسلمانان است. برداشت ما از این نوع روایات، آن است که: 1. سفارش به زندگی در جوامع بزرگ برای این است که انسان از محیط‌های بسته بیرون آید و به زمینه‌‌های رشد و تعالی فکری و معنوی دست یابد. روشن است که شهرهای بزرگ به دلیل برخورداری از امکانات علمی و فرهنگی بیشتر، می‌توانند محل مناسبی برای رشد و بالندگی انسان باشند. 2. این روایات ناظر به افرادی است که توان و استعداد فراگیری علوم و دانش بیشتر و یا استعداد مدیریتی بالاتری را دارند. اینان باید برای رشد از محیط‌های کوچک به مراکز بزرگ‌تر مهاجرت کرده، تا هم خود از دانش بیشتری برخوردار شوند و هم جامعه از استعدادهایشان بهره‌مند شود. گفتنی است؛ اگرچه سکونت در شهرها - بویژه شهرهای بزرگ- در مجموع بهتر از سکونت در روستاها و شهرهای کوچک است، اما باید در نظر داشت که این دستورالعملی کلی برای تمام مردم نیست. بسا برای افرادی، حضور در روستاها بهتر از سکونت در شهرها باشد؛ مانند کشاورزان، دامداران و... به عبارتی، اگر یک فرد در روستا و شهر کوچک بتواند کاری مفیدتر از آنچه در شهر بزرگ از عهده‌اش برمی‌آید انجام دهد، نباید به دنبال مهاجرت باشد. در همین راستا، گاه پیش می‌آید اندیشمندی؛ مانند ملاصدرا که از دانش او در شهر بهره‌برداری کافی نمی‌شود برای زندگی آرام‌تر مهاجرت معکوس داشته و به روستا پناه می‌آورد. امام علی(ع) نیز در دوران خانه‌نشینی گاه در روستاهای اطراف مدینه به فعالیت‌های کشاورزی مشغول بوده است.[4] 3. البته از این نکته نباید غافل شد که با تحول عظیم در ارتباطات، امروزه تا حدودی مزایای شهرهای بزرگ کمتر شده و روستاها نیز از امکانات رفاهی و فرهنگی برخوردارند. 4. آنچه در این روایات و روایات مشابه[5] در مذمت روستا آمده، همان‌گونه که گفتیم دستور العمل کلی برای تمام مردم و همه زمان‌ها نبوده و از نوع احکامی مانند: «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَدا»؛[6] نیست، بلکه ناظر به روستاها و بادیه‌نشین‌هایی است که غرق در جهل و خرافات بودند و به ندای پیام آوران حق پاسخ مثبت نداده و بر جهل خویش اصرار داشتند. به بیان دیگر، این روایات غلبه زمانی دارند و ناظر به روستاهای دور از تمدن و سرشار از خرافاتی است که در گذشته وجود داشته است. البته، هر روستایی که مردمش از آگاهان آن دیار بهره‌ای نمی‌برند و بر سنت‌های غلط خویش اصرار دارند، ماندن افراد با استعداد و کسانی که جویای حقیقت‌اند، در حقیقت نه نفعی برای مردم آن دیار دارد، و نه برای خود افراد؛ لذا در این هنگام هجرت از محیط‌های این چنینی برایشان تکلیف محسوب می‌شود. 5. این البته از آیه نفر هم فهمیده می‌شود؛[7] که انسان‌های مستعد برای تحصیل علم و دانش باید به محیط‌های بزرگ سفر کرده و به تحصیل علم بپردازند. از سوی دیگر منافاتی نیز با جمله پایانی این آیه[8] ندارد؛ چرا که انسان اگر به مرحله‌ای رسید که دیگر زندگی‌اش در شهرهای بزرگ چندان مفید نیست، باید برگردد و آموخته‌های خویش را در جهت رشد و ترقی روستا و محیط‌های کوچک در اختیار دیگران قرار دهد، و مردم را با تعالیم دینی و اخلاق اجتماعی آشنا سازد. [1] . شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 139، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا. [2] . همان. [3] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 460، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [4] . همان، ص 358؛شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 536، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق. [5] . «قَالَ الصَّادِقُ (ع)‏ یُهْلِکُ اللَّهُ سِتّاً بِسِتٍّ ... وَ أَهْلَ الرَّسَاتِیقِ بالْجَهَالَة». مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏69، ص 198، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [6] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 58، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [7] . «چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‏ ای کوچ نمی‏ کند (و طایفه‏ای در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خودداری کنند». توبه، 122. [8] . «و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود».
سلام. آیا این حدیث از پیامبر(ص) یا ائمه(ع) نقل شده است که از شهرها و محیطهای کوچک، به شهرها و محیطهای بزرگتر مهاجرت کنید؟
در متون حدیثی، روایاتی از پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) وجود دارد که در آنها توصیه شده است در شهرها، بویژه شهرهای بزرگ زندگی کنید و از روستاها گریزان باشید؛ مانند:
1. «أَوْصَی النَّبِیُّ (ص) لِعَلِیٍّ (ع) یَا عَلِیُّ لَا تَسْکُنِ الرُّسْتَاقَ فَإِنَّ شُیُوخَهُمْ جَهَلَةٌ وَ شَبَابَهُمْ عَرَمَةٌ وَ نِسْوَانَهُمْ کَشَفَةٌ ..»؛[1]
پیامبر اسلام(ص) به علی(ع) سفارش میکند؛ یا علی، روستا را برای محل زندگی انتخاب نکن؛ چرا که پیران ایشان جاهلاند، جوانانشان بد اخلاق و زنانشان بد حجاب.
2. «وَ قَالَ النَّبِیُّ (ص) مَنْ لَمْ یَتَوَرَّعْ فِی دِینِ اللَّهِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ تَعَالَی بِثَلَاثِ خِصَالٍ إِمَّا أَنْ یُمِیتَهُ شَابّاً أَوْ یُوقِعَهُ فِی خِدْمَةِ السُّلْطَانِ أَوْ یُسْکِنَهُ فِی الرَّسَاتِیقِ»؛[2]
پیامبر فرمود(ص): هر کس در دین خدا پروا نداشته باشد، خداوند او را به یکی از سه چیز مبتلا میکند: مرگ در جوانی، خدمت پادشاه، سکونت در روستا.
3. «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فِیمَا کَتَبَ إِلَی الْحَارِثِ الْهَمْدَانِیِّ وَ اسْکُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَا»؛[3]
امام علی(ع) در نوشتهای به حارث همدانی، فرمود: برای زندگی، شهرهای بزرگ را برگزین؛ چرا که شهرهای بزرگ مرکز اجتماعات مسلمانان است.
برداشت ما از این نوع روایات، آن است که:
1. سفارش به زندگی در جوامع بزرگ برای این است که انسان از محیطهای بسته بیرون آید و به زمینههای رشد و تعالی فکری و معنوی دست یابد.
روشن است که شهرهای بزرگ به دلیل برخورداری از امکانات علمی و فرهنگی بیشتر، میتوانند محل مناسبی برای رشد و بالندگی انسان باشند.
2. این روایات ناظر به افرادی است که توان و استعداد فراگیری علوم و دانش بیشتر و یا استعداد مدیریتی بالاتری را دارند. اینان باید برای رشد از محیطهای کوچک به مراکز بزرگتر مهاجرت کرده، تا هم خود از دانش بیشتری برخوردار شوند و هم جامعه از استعدادهایشان بهرهمند شود.
گفتنی است؛ اگرچه سکونت در شهرها - بویژه شهرهای بزرگ- در مجموع بهتر از سکونت در روستاها و شهرهای کوچک است، اما باید در نظر داشت که این دستورالعملی کلی برای تمام مردم نیست. بسا برای افرادی، حضور در روستاها بهتر از سکونت در شهرها باشد؛ مانند کشاورزان، دامداران و...
به عبارتی، اگر یک فرد در روستا و شهر کوچک بتواند کاری مفیدتر از آنچه در شهر بزرگ از عهدهاش برمیآید انجام دهد، نباید به دنبال مهاجرت باشد.
در همین راستا، گاه پیش میآید اندیشمندی؛ مانند ملاصدرا که از دانش او در شهر بهرهبرداری کافی نمیشود برای زندگی آرامتر مهاجرت معکوس داشته و به روستا پناه میآورد.
امام علی(ع) نیز در دوران خانهنشینی گاه در روستاهای اطراف مدینه به فعالیتهای کشاورزی مشغول بوده است.[4]
3. البته از این نکته نباید غافل شد که با تحول عظیم در ارتباطات، امروزه تا حدودی مزایای شهرهای بزرگ کمتر شده و روستاها نیز از امکانات رفاهی و فرهنگی برخوردارند.
4. آنچه در این روایات و روایات مشابه[5] در مذمت روستا آمده، همانگونه که گفتیم دستور العمل کلی برای تمام مردم و همه زمانها نبوده و از نوع احکامی مانند: «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَدا»؛[6] نیست، بلکه ناظر به روستاها و بادیهنشینهایی است که غرق در جهل و خرافات بودند و به ندای پیام آوران حق پاسخ مثبت نداده و بر جهل خویش اصرار داشتند.
به بیان دیگر، این روایات غلبه زمانی دارند و ناظر به روستاهای دور از تمدن و سرشار از خرافاتی است که در گذشته وجود داشته است.
البته، هر روستایی که مردمش از آگاهان آن دیار بهرهای نمیبرند و بر سنتهای غلط خویش اصرار دارند، ماندن افراد با استعداد و کسانی که جویای حقیقتاند، در حقیقت نه نفعی برای مردم آن دیار دارد، و نه برای خود افراد؛ لذا در این هنگام هجرت از محیطهای این چنینی برایشان تکلیف محسوب میشود.
5. این البته از آیه نفر هم فهمیده میشود؛[7] که انسانهای مستعد برای تحصیل علم و دانش باید به محیطهای بزرگ سفر کرده و به تحصیل علم بپردازند. از سوی دیگر منافاتی نیز با جمله پایانی این آیه[8] ندارد؛ چرا که انسان اگر به مرحلهای رسید که دیگر زندگیاش در شهرهای بزرگ چندان مفید نیست، باید برگردد و آموختههای خویش را در جهت رشد و ترقی روستا و محیطهای کوچک در اختیار دیگران قرار دهد، و مردم را با تعالیم دینی و اخلاق اجتماعی آشنا سازد. [1] . شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 139، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا. [2] . همان. [3] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 460، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [4] . همان، ص 358؛شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 536، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق. [5] . «قَالَ الصَّادِقُ (ع) یُهْلِکُ اللَّهُ سِتّاً بِسِتٍّ ... وَ أَهْلَ الرَّسَاتِیقِ بالْجَهَالَة». مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 69، ص 198، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [6] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 58، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [7] . «چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای کوچ نمی کند (و طایفهای در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خودداری کنند». توبه، 122. [8] . «و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود».
- [سایر] با سلام؛ اگر تمام احادیث از خداوند نشأت گرفته، پس فرق حدیث قدسی با فرمودههای پیامبر(ص) و ائمه(ع) در چیست؟
- [سایر] آیا این حدیث از پیامبر(ص) و یا ائمه(ع) نقل شده و صحت دارد: (در هنگام معامله یا خرید، جهت گرفتن تخفیف، آنقدر چانه بزنید که عرق کنید)؟
- [سایر] چرا سال قمری ازماه محرم شروع میشود مگر پیامبر(ص) در ماه ربیع الاول هجرت نکردند؟
- [سایر] با سلام آیاحدیثی از نبی اکرم ص در مورد ظهور حضرت مهدی ع موجود هست؟ من چندین حدیث از ایمه اطهار ع یافتم ولی متاسفانه بدون ذکر منبع بودند و نتونتسم شخصاً به اصل حدیث مراجعه کنم. آیا ممکن چندین حدیث از ایمه اطهار در رابطه با حضرت مهدی,ظهورشون، و منجی بودنشون با ذکر منبع معرفی کنید. با تشکر
- [سایر] مقصود از عصمت پیامبر(ص) و ائمه معصومین (ع) چیست؟
- [سایر] برخی مانند مهندس بازرگان معتقدند: آیه یا حدیث مستقیمی در مورد لزوم کشورداری به وسیله پیامبر(ص) و ائمه(ع) و ولیفقیه نداریم! لطفاً پاسخ دهید.
- [سایر] چرا خداوند اجازه داده است که در سلام نماز سلام بر پیامبر(ص) بدهیم، اما سلام بر ائمه اطهار(ع) باعث باطل شدن نماز میشود؟
- [سایر] با سلام و با تشکر؛ با وجود این همه حدیث و روایت، آیا حدیث یا روایتی درباره مهاجرت وجود دارد؟
- [سایر] آیا نماز در بالای سر پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) باطل است؟
- [سایر] فلسفه و حکمت گریه کردن وعزاداری برای پیامبر(ص) و ائمه(ع) چیست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا نبوت است و یا معترف به آن نیست و یا برای خدا شریک قرار می دهد و همچنین غلاه (یعنی آنهائی که یکی از ائمه (ع) را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه اطهار (ع) دشمنی می نمایند) نجسند و اما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری و مجوس) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه (ص) را قبول ندارند؛ نیز بنا بر مشهور نجس می باشند و این قول موافق احتیاط است و لکن بنا بر اظهر این طوایف پاکند و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود؛ چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس می باشد.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است نام خوبی برای نوزاد انتخاب نمایند و بهترین نامها، نامی است که معنای بندگی خداوند را برساند، مانند: (عبداللّه) و (عبدالرحیم) و (عبدالکریم)، یا نامهای انبیای عظام و ائمه معصومین علیهمالسلام به ویژه نام (محّمد) و (علی) را برای پسر برگزینند و برای دختر نامهای زنان صالح و شایسته به ویژه نام (فاطمه) بهتر است. حضرت امام صادق علیهالسلام از رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: (نامهای خوب را انتخاب کنید، زیرا شما را در قیامت با همان نامها مخاطب میسازند.)(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است نمازگزار بعد از نماز مشغول ذکر و دعا و قرآن شود و این را تعقیب می نامند و بهتر است پیش از آن که از جای خود حرکت کند و وضوی او باطل شود رو به قبله بنشیند و تعقیب را بخواند. در کتابهای دعا تعقیب های زیادی از ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل شده که یکی از مهمترین آنها تسبیح حضرت زهراء(علیها السلام) است، به این ترتیب که 34 مرتبه (الله اکْبر)، سپس 33 مرتبه (الْحمْد لله) و بعد 33 مرتبه (سبْحان الله) بگوید و فضیلت و ثواب بسیار دارد.