حضرت علی(ع) با چه نیرویی در خیبر را جابجا کرد؟
در میان نبردهای پیامبر اسلام(ص)، نبرد «خیبر» از اهمّیت ویژه‌ای برخوردار است. در این نبرد، پیامبر خدا(ص)، یهودیان خیبر را در هم شکست و مرکز اصلی توطئه علیه آیین و حکومت نوبنیاد اسلام را متلاشی کرد.[1] امام علی(ع)، در این نبرد، جلوه‌ای شگفت دارد و نقش آن بزرگوار در این فتح عظیم، بی‌بدیل است؛ چرا که: 1. مانند بسیاری از نبردهای دیگر، پرچم اسلام در دست‌های حضرت علی(ع) بود.[2] 2. پس از گشوده شدن بسیاری از دژها، دو دژ «وطیح» و «سلالم» که از استوارترین دژها بودند، دو یورش مسلمانان را به فرماندهی ابوبکر و عمر، ناکام گذاشته بودند، اما با فرماندهی امام علی(ع) که تا آن زمان، بیمار بوده و توان نبرد نداشت و تنها با دعای معجزه‌آسای پیامبر(ص) از بستر برخاسته بود ، آن دژها که فتحشان به خیال کسی نمی‌آمد، گشوده شد.[3] 3. چون مسلمانان در گشودن دژهای یادشده ناکام مانده و نزدیک بود که ترس و وحشت بر جان‌های آنان چیره شود، پیامبر خدا(ص)، عبارات شکوه‌مندی در مورد امام علی(ع) فرمودند: «فردا پرچم را به دست مردی می‌سپارم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند»[4] و «او پیاپی حمله خواهد کرد و پا بفرار نخواهد گذاشت»[5] و بدین سان، بر دل‌ها امید پیروزی نشاندند. 4. حارث، رزم‌آور مغرور یهودی که نعره‌هایش هنگام نبرد، لرزه بر اندام‌ها می‌افکند، با ضربت سهمگین حضرت علی(ع) بر خاک افتاد و مرحَب، که کسی توان رویارویی با او را نداشت، با شمشیر وی، دو نیم گشت.[6] 5. امام(ع) درِ ورودی دژ «قَموص» را به تنهایی از جا کَند که تکان دادنش تنها از عهده چهل مرد بر می‌آمد.[7] بنابر روایاتی امام علی(ع) تنها با نیرو و قوت جسمی خود در خیبر را جابجا نکرد، بلکه با نیروی ملکوتی ویژه‌ای این کار را انجام داد. در این‌جا به برخی از این روایات اشاره می‌شود: امام علی(ع) می‌فرماید: «به خدا سوگند! کَندن درِ خیبر و ویران‌سازی دژ یهود را با توان انسانی انجام ندادم؛ بلکه با قدرت الهی بود».[8] آن‌حضرت در نامه‌اش به سهل بن حنیف می‌فرماید: «به خدا سوگند! با نیروی بدنی و توان جسمی، درِ خیبر را نکَندم و آن‌را چهل ذراع پشت سرم نیفکندم؛ بلکه با قدرت ملکوتی و جانی برافروخته از نور الهی، تقویت شدم».[9] فخر رازی از مفسّران بزرگ اهل سنت در تفسیر و توضیح این سخن امام علی(ع) می‌گوید: هرکس که از عالم غیب، آگاهی بیشتری داشته باشد، دلِ نیرومندتر و ناتوانیِ کمتری دارد و از این‌رو؛ علی بن ابی‌طالب خدا عزّتش را افزون گردانَد فرمود: «به خدا سوگند! نه با قدرت جسمانی، بلکه با قوّت الهی درِ خیبر را از جا کَندم». علی که خداوند، رویش را گرامی بدارد در آن وقت، نظر از عالم اجسام برگرفت و فرشتگان با پرتوهایی از عالم کبریا، نورافشانی کردند و روحش قوّت گرفت و به جواهر ارواح ملکوتی همانند شد و انوار عالم قدس و عظمت در او درخشید. پس ناگزیر، چنان قدرتی برای او حاصل آمد و بر کارهایی قادر شد که کسی جز او قدرت آن‌را نداشت. و نیز چنین است که هر بنده‌ای چون بر طاعات مواظبت ورزد، به مقامی می‌رسد که خداوند می‌فرماید: «من گوش و چشم او هستم». پس چون نور جلال الهی گوش او شود، نزدیک و دور را می‌شنود، و چون آن[نور]، نورِ چشم او گردد، نزدیک و دور را می‌بیند، و چون آن نور، دست او شود، قادر به تصرّف در سخت و نرم، و دور و نزدیک می‌شود.[10]   [1] . ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏2، ص 565، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج ‏2، ص 284، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق؛ واقدی، محمد بن عمر، المغازی‏، ج ‏2، ص 441، بیروت، اعلمی‏، چاپ سوم، 1409ق‏. [2] . شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،  ج ‏1، ص 126، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ المغازی، ج ‏2، ص 649. [3] . نیشابوری،  محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 39 - 41، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق؛ تاریخ‏ الطبری، ج ‏3، ص 11 - 13؛ بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، ج ‏4، ص 210، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق. [4] . شیبانی، أحمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 17، ص 197، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ أبو حاتم تمیمی، محمد بن حبّان‏، السیرة النبویة و أخبار الخلفاء، ج ‏1، ص 302، بیروت، الکتب الثقافیة، چاپ سوم‏، 1417ق. [5] . الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏1، ص 64. [6] . شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2، ص 604، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق؛ تاریخ الطبری، ج 3، ص 13؛ المغازی، ج 2، ص 654. [7] . خوارزمی‏، موفق بن احمد، المناقب، ص 172، قم، مؤسسه نشر اسلامی،  چاپ دوم‏، 1411ق؛ دلائل النبوّة، ج 4، ص 212؛ تاریخ الإسلام، ج 2، ص 412. [8] . ابن طاووس، علی بن موسی‏، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج ‏2، ص 519، قم، خیام، چاپ اول‏، 1400ق؛ ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله‏، شرح نهج البلاغة، ج ‏5، ص 7 و  ج ‏20، ص 316، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، چاپ اول‏، 1404ق. [9] . شیخ صدوق، الامالی، ص  514، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش. [10] . فخر  رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏21، ص 436، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
عنوان سوال:

حضرت علی(ع) با چه نیرویی در خیبر را جابجا کرد؟


پاسخ:

در میان نبردهای پیامبر اسلام(ص)، نبرد «خیبر» از اهمّیت ویژه‌ای برخوردار است. در این نبرد، پیامبر خدا(ص)، یهودیان خیبر را در هم شکست و مرکز اصلی توطئه علیه آیین و حکومت نوبنیاد اسلام را متلاشی کرد.[1]
امام علی(ع)، در این نبرد، جلوه‌ای شگفت دارد و نقش آن بزرگوار در این فتح عظیم، بی‌بدیل است؛ چرا که:
1. مانند بسیاری از نبردهای دیگر، پرچم اسلام در دست‌های حضرت علی(ع) بود.[2]
2. پس از گشوده شدن بسیاری از دژها، دو دژ «وطیح» و «سلالم» که از استوارترین دژها بودند، دو یورش مسلمانان را به فرماندهی ابوبکر و عمر، ناکام گذاشته بودند، اما با فرماندهی امام علی(ع) که تا آن زمان، بیمار بوده و توان نبرد نداشت و تنها با دعای معجزه‌آسای پیامبر(ص) از بستر برخاسته بود ، آن دژها که فتحشان به خیال کسی نمی‌آمد، گشوده شد.[3]
3. چون مسلمانان در گشودن دژهای یادشده ناکام مانده و نزدیک بود که ترس و وحشت بر جان‌های آنان چیره شود، پیامبر خدا(ص)، عبارات شکوه‌مندی در مورد امام علی(ع) فرمودند: «فردا پرچم را به دست مردی می‌سپارم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند»[4] و «او پیاپی حمله خواهد کرد و پا بفرار نخواهد گذاشت»[5] و بدین سان، بر دل‌ها امید پیروزی نشاندند.
4. حارث، رزم‌آور مغرور یهودی که نعره‌هایش هنگام نبرد، لرزه بر اندام‌ها می‌افکند، با ضربت سهمگین حضرت علی(ع) بر خاک افتاد و مرحَب، که کسی توان رویارویی با او را نداشت، با شمشیر وی، دو نیم گشت.[6]
5. امام(ع) درِ ورودی دژ «قَموص» را به تنهایی از جا کَند که تکان دادنش تنها از عهده چهل مرد بر می‌آمد.[7]
بنابر روایاتی امام علی(ع) تنها با نیرو و قوت جسمی خود در خیبر را جابجا نکرد، بلکه با نیروی ملکوتی ویژه‌ای این کار را انجام داد. در این‌جا به برخی از این روایات اشاره می‌شود:
امام علی(ع) می‌فرماید: «به خدا سوگند! کَندن درِ خیبر و ویران‌سازی دژ یهود را با توان انسانی انجام ندادم؛ بلکه با قدرت الهی بود».[8]
آن‌حضرت در نامه‌اش به سهل بن حنیف می‌فرماید: «به خدا سوگند! با نیروی بدنی و توان جسمی، درِ خیبر را نکَندم و آن‌را چهل ذراع پشت سرم نیفکندم؛ بلکه با قدرت ملکوتی و جانی برافروخته از نور الهی، تقویت شدم».[9]
فخر رازی از مفسّران بزرگ اهل سنت در تفسیر و توضیح این سخن امام علی(ع) می‌گوید: هرکس که از عالم غیب، آگاهی بیشتری داشته باشد، دلِ نیرومندتر و ناتوانیِ کمتری دارد و از این‌رو؛ علی بن ابی‌طالب خدا عزّتش را افزون گردانَد فرمود: «به خدا سوگند! نه با قدرت جسمانی، بلکه با قوّت الهی درِ خیبر را از جا کَندم». علی که خداوند، رویش را گرامی بدارد در آن وقت، نظر از عالم اجسام برگرفت و فرشتگان با پرتوهایی از عالم کبریا، نورافشانی کردند و روحش قوّت گرفت و به جواهر ارواح ملکوتی همانند شد و انوار عالم قدس و عظمت در او درخشید. پس ناگزیر، چنان قدرتی برای او حاصل آمد و بر کارهایی قادر شد که کسی جز او قدرت آن‌را نداشت. و نیز چنین است که هر بنده‌ای چون بر طاعات مواظبت ورزد، به مقامی می‌رسد که خداوند می‌فرماید: «من گوش و چشم او هستم». پس چون نور جلال الهی گوش او شود، نزدیک و دور را می‌شنود، و چون آن[نور]، نورِ چشم او گردد، نزدیک و دور را می‌بیند، و چون آن نور، دست او شود، قادر به تصرّف در سخت و نرم، و دور و نزدیک می‌شود.[10]   [1] . ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏2، ص 565، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج ‏2، ص 284، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق؛ واقدی، محمد بن عمر، المغازی‏، ج ‏2، ص 441، بیروت، اعلمی‏، چاپ سوم، 1409ق‏. [2] . شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،  ج ‏1، ص 126، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ المغازی، ج ‏2، ص 649. [3] . نیشابوری،  محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 39 - 41، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق؛ تاریخ‏ الطبری، ج ‏3، ص 11 - 13؛ بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، ج ‏4، ص 210، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق. [4] . شیبانی، أحمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 17، ص 197، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ أبو حاتم تمیمی، محمد بن حبّان‏، السیرة النبویة و أخبار الخلفاء، ج ‏1، ص 302، بیروت، الکتب الثقافیة، چاپ سوم‏، 1417ق. [5] . الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏1، ص 64. [6] . شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2، ص 604، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق؛ تاریخ الطبری، ج 3، ص 13؛ المغازی، ج 2، ص 654. [7] . خوارزمی‏، موفق بن احمد، المناقب، ص 172، قم، مؤسسه نشر اسلامی،  چاپ دوم‏، 1411ق؛ دلائل النبوّة، ج 4، ص 212؛ تاریخ الإسلام، ج 2، ص 412. [8] . ابن طاووس، علی بن موسی‏، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج ‏2، ص 519، قم، خیام، چاپ اول‏، 1400ق؛ ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله‏، شرح نهج البلاغة، ج ‏5، ص 7 و  ج ‏20، ص 316، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، چاپ اول‏، 1404ق. [9] . شیخ صدوق، الامالی، ص  514، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش. [10] . فخر  رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏21، ص 436، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین