از ظاهر برخی آیات قرآن چنین برمی‌آید که حضرت موسی(ع) در تکلم مقداری مشکل داشت؛ از این‌رو در تفسیر آیه «و گره‌ از زبانم باز کن!»،[1] چنین گفته‌اند: موسی(ع) از خدا خواست تا گرهی را که در زبانش وجود دارد، برطرف کند؛ زیرا او دچار مشکلی بود که با وجود آن نمی‌توانست حروف را به طور واضح تلفظ کند. طبق برخی از نقل‌ها، پدید آمدن این مشکل را منتسب به رسیدن اثر آتش به زبان ایشان می‌دانند.[2] امام صادق(ع) در این‌باره می‌فرماید: «خداوند محبت موسی(ع) را در قلب فرعون و همسرش قرار داد. فرعون ریش بلندی داشت. موسی ریش فرعون را محکم به دست گرفت. اطرافیان او هر کاری کردند، نتوانستند ریش فرعون را از دست موسی خارج کنند تا این‌که خود او، آن‌را رها کرد. پس از این اتفاق، فرعون تصمیم گرفت تا موسی را به قتل برساند. زن فرعون برای این‌که نشان دهد این رفتار موسی رفتاری بچگانه بود و عمدی در کار نبود، از فرعون خواست تا آزمایشی انجام دهد بدین ترتیب که ذغال برافروخته و دیناری بیاورند و در مقابل او قرار دهند. موسی دست بر ذغال گذاشت و دستش سوخت و وقتی گرمای آتش را احساس کرد، ذغال را در دهانش گذاشت که زبانش بر اثر تماس با آتش دچار آسیب شد( و خدا خواست که با چنین رفتار کودکانه‌ای جان موسی نجات یابد)».[3] بعد از آن و هنگامی که موسی(ع) به پیامبری مبعوث شد از پروردگارش خواست تا گره از زبانش باز کند تا مخاطبانش سخنان او را بفهمند.[4] برخی گفته‌اند با توجه به آیه‌ای که خداوند به حضرت موسی می‌فرماید: «هرآنچه که از ما خواسته بودی را به تو عطا کردیم»،[5] خداوند این مشکل تکلم ایشان را نیز برطرف کرد. البته به قرینه آیه‌ای که فرعون خطاب به مردم می‌گوید: «مگر نه این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمی‌تواند به درستی سخن بگوید، برترم»،[6] گفته شده که اثر بسیار کمی از آن مشکل همچنان باقی مانده بود.[7] البته برخی از مفسران، با استناد به آیاتی که دلالت بر وجود بلیغ بودن حجت‌ الهی تأکید دارند،[8] معتقدند که پیامبر خدا نیز باید در نهایت بلاغت و فصاحت و عاری از هرگونه عیب در تکلم باشد تا بتواند رسالت خود را به طور کامل به انجام برساند؛ چرا که مهم‌ترین ابزار یک پیامبر برای رساندن پیامبر الهی، ابزار تکلم و سخن گفتن است؛ از این‌رو منظور از آن گره‌ای که در آیات از آن یاد شده، «تقیه» است و نه «لکنت زبان»! یعنی موسی(ع) به این دلیل که در خانه فرعون پرورش یافته و نیز شخصی از قوم فرعون را به طور غیر عمد کشته بود، به نوعی مأخوذ به حیا شده و نمی‌توانست به صراحت سخن خود را بیان کرده و نسبت به فرعونیان موضع بگیرد. از این جهت، به خدا چنین عرض می‌کند: «سینه‌ام تنگ است و زبانم حرکت نمی‌کند»؛[9] از این آیه چنین به نظر می‌رسد که علت عدم حرکت زبان، تنگ بودن سینه است و ارتباطی با مشکل تکلم ندارد.[10] [1] . طه، 27. [2] . طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 170، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا. [3] . قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(ع)، ص 152، مشهد، مرکز پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، 1409ق. [4] . طه، 28. [5] . طه، 36. [6] . زخرف، 52. [7] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 15، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [8] . انعام، 149. [9] . شعراء، 13. [10] . صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 19، ص 75 - 77،‌ قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1365ش.
از ظاهر برخی آیات قرآن چنین برمیآید که حضرت موسی(ع) در تکلم مقداری مشکل داشت؛ از اینرو در تفسیر آیه «و گره از زبانم باز کن!»،[1] چنین گفتهاند: موسی(ع) از خدا خواست تا گرهی را که در زبانش وجود دارد، برطرف کند؛ زیرا او دچار مشکلی بود که با وجود آن نمیتوانست حروف را به طور واضح تلفظ کند. طبق برخی از نقلها، پدید آمدن این مشکل را منتسب به رسیدن اثر آتش به زبان ایشان میدانند.[2]
امام صادق(ع) در اینباره میفرماید: «خداوند محبت موسی(ع) را در قلب فرعون و همسرش قرار داد. فرعون ریش بلندی داشت. موسی ریش فرعون را محکم به دست گرفت. اطرافیان او هر کاری کردند، نتوانستند ریش فرعون را از دست موسی خارج کنند تا اینکه خود او، آنرا رها کرد. پس از این اتفاق، فرعون تصمیم گرفت تا موسی را به قتل برساند. زن فرعون برای اینکه نشان دهد این رفتار موسی رفتاری بچگانه بود و عمدی در کار نبود، از فرعون خواست تا آزمایشی انجام دهد بدین ترتیب که ذغال برافروخته و دیناری بیاورند و در مقابل او قرار دهند. موسی دست بر ذغال گذاشت و دستش سوخت و وقتی گرمای آتش را احساس کرد، ذغال را در دهانش گذاشت که زبانش بر اثر تماس با آتش دچار آسیب شد( و خدا خواست که با چنین رفتار کودکانهای جان موسی نجات یابد)».[3] بعد از آن و هنگامی که موسی(ع) به پیامبری مبعوث شد از پروردگارش خواست تا گره از زبانش باز کند تا مخاطبانش سخنان او را بفهمند.[4]
برخی گفتهاند با توجه به آیهای که خداوند به حضرت موسی میفرماید: «هرآنچه که از ما خواسته بودی را به تو عطا کردیم»،[5] خداوند این مشکل تکلم ایشان را نیز برطرف کرد. البته به قرینه آیهای که فرعون خطاب به مردم میگوید: «مگر نه این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمیتواند به درستی سخن بگوید، برترم»،[6] گفته شده که اثر بسیار کمی از آن مشکل همچنان باقی مانده بود.[7]
البته برخی از مفسران، با استناد به آیاتی که دلالت بر وجود بلیغ بودن حجت الهی تأکید دارند،[8] معتقدند که پیامبر خدا نیز باید در نهایت بلاغت و فصاحت و عاری از هرگونه عیب در تکلم باشد تا بتواند رسالت خود را به طور کامل به انجام برساند؛ چرا که مهمترین ابزار یک پیامبر برای رساندن پیامبر الهی، ابزار تکلم و سخن گفتن است؛ از اینرو منظور از آن گرهای که در آیات از آن یاد شده، «تقیه» است و نه «لکنت زبان»! یعنی موسی(ع) به این دلیل که در خانه فرعون پرورش یافته و نیز شخصی از قوم فرعون را به طور غیر عمد کشته بود، به نوعی مأخوذ به حیا شده و نمیتوانست به صراحت سخن خود را بیان کرده و نسبت به فرعونیان موضع بگیرد. از این جهت، به خدا چنین عرض میکند: «سینهام تنگ است و زبانم حرکت نمیکند»؛[9] از این آیه چنین به نظر میرسد که علت عدم حرکت زبان، تنگ بودن سینه است و ارتباطی با مشکل تکلم ندارد.[10] [1] . طه، 27. [2] . طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 170، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا. [3] . قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(ع)، ص 152، مشهد، مرکز پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، 1409ق. [4] . طه، 28. [5] . طه، 36. [6] . زخرف، 52. [7] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 15، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [8] . انعام، 149. [9] . شعراء، 13. [10] . صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 19، ص 75 - 77، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1365ش.
- [سایر] پدر حضرت موسی(ع) و نیز حضرت مریم(ع) (عمران) نام داشتند. این نام، در زبان عربی و عبری به چه معنا است؟
- [سایر] پدر حضرت موسی(ع) و نیز حضرت مریم(ع) «عمران» نام داشتند. این نام، در زبان عربی و عبری به چه معنا است؟
- [سایر] در داستان حضرت موسی(ع) با حضرت خضر(ع) است که حضرت خضر مسائلی را میداند که حضرت موسی از آنها مطلع نیست در صورتی که موسی(ع) پیامبر اولوالعزم است و حضرت خضر نه!
- [سایر] اولین میوهای که حضرت آدم(ع) در روی زمین خوردند چه بود؟
- [سایر] چرا حضرت موسی(ع) موهای حضرت هارون(ع)را کشید؟ مگر حضرت موسی و هارون پیامبر و معصوم نبود؟ پس چرا این کار را انجام داد؟
- [سایر] به علت لکنت زبان دوستان کمی دارم، چه باید بکنم؟
- [سایر] بعد از حضرت موسی(ع) دین یهود چگونه منحرف شد؟
- [سایر] دعای حضرت موسی(ع) هنگام فرار از فرعون چه بود؟
- [سایر] داستان حضرت موسی(ع) و دیدن خدا را بیان کنید؟
- [سایر] آیا دختران حضرت امام کاظم(ع) بویژه حضرت معصومه(س) ازدواج کرده اند؟ اگر نه چرا؟
- [آیت الله بروجردی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول) ع) مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد میکند صلوات بفرستد.
- [آیت الله بروجردی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول (ع) مانند محمّد و احمد، یا لقب و کُنیة آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] برای سجده بهتر از هر چیز تربت حضرت سیدالشهداء (ع) می باشد؛ بعد از آن خاک؛ بعد از خاک سنگ و بعد از سنگ گیاه است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هنگام نوشتن اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) نیز مستحب است صلوات را بنویسد، حتی بهتر است هر وقت یاد آن حضرت می کند هرچند بر زبان جاری نکند صلوات بفرستد و صلوات از اذکار بسیار با فضیلت و پرثواب است.
- [آیت الله جوادی آملی] .سیّدی که مستحقِ سهم سادات است , باید از طرف پدر به هاشم انتساب دا شته باشد و لازم نیست که از نسل حضرت پیامبر(ع) باشد؛ اما اگر کسی از طرف مادر انتساب به هاشم داشته باشد، کافی نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که وضو ندارد بنا بر احتیاط حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد؛ مس نماید. و بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا (ع) را هم مس ننماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .سجده بر تربت حضرت سید الشهداء(ع) افضل از سجده بر سایر چیزهایی است که سجده بر آنها صحیح است. پس از آن, در فضیلت، خاک و سپس سنگ و پس از سنگ، گیاه است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است در شوهر دادن دختری که بالغه است یعنی مکلف شده؛ عجله کنند. از حضرت صادق (ع) روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) و آل او(علیهم السلام) بعد از نماز، یا در حال نماز و همچنین در سایر حالات از مستحبات مؤکد است و نیز مستحب است هر موقع نام مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) خواه محمد باشد یا احمد و همچنین لقب و کنیه آن جناب را مانند مصطفی و ابوالقاسم بشنود صلوات بفرستد، حتی اگر در نماز باشد، همچنین اگر خودش این نامهای مقدس را بر زبان جاری کند صلوات بفرستد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر(ص) و جانشینان آن حضرت (ع) عمداً نسبت دروغ بدهد . اگر چه فوراً بگوید دروغ گفتم یا توبه کند ،روزة او باطل است .و احتیاط .اجب آن است که حضرت زهراسلام الله علیها و سایر پیغمبران و جانشینان آنان هم در این حکم فرقی ندارند .