تمام مسلمانان از جمله اهل سنت به مقام والای سلمان فارسی اعتراف دارند، اما در دیدگاه شیعیان - صرف نظر از امامان معصوم(ع) - سلمان فارسی، بزرگ‌ترین و جلیل القدرترین صحابی پیامبر اسلام(ص) می‌باشد که به بالاترین درجه‌های ایمان و کمال رسید و این شایستگی را یافت که پیامبر خدا(ص) درباره او بگوید: «سلمان از اهل بیت ما است».[1] این جایگاه ویژه سلمان پیش پیامبر و اهل بیت(ع)، موجب شد تا این بزرگواران توجه خاصی به او داشته باشند؛ ازاین‌رو بنابر برخی نقل‌ها حضرت علی(ع) انجام کارهای دفن او را شخصاً بر عهده گرفت. حضرتشان فاصله بسیار طولانی بین مدینه و مدائن و یا همان تیسفون را (که در جنوب بغداد قرار دارد) با استفاده از نیروی الهی خود (طیّ ‌الارض) در مدت بسیار کوتاهی پیمود تا این مهم را به انجام برساند. داستان دفن سلمان توسط امام علی(ع) از دو منظر نقل شده است؛ از یک جهت، کسانی که در مدینه و محل زندگی علی(ع) حضور داشتند، این جریان را نقل کرده‌اند و از جهتی دیگر، کسانی که در مدائن و محل زندگی سلمان در سال‌های پایانی عمر او و محل وفات و دفنش، این واقعه را شرح داده‌اند. الف. از شهر مدینه چنین نقل شده است: روزی حضرت علی وارد مسجد شد و فرمود: «دیشب پیامبر خدا(ص) را در خواب دیدم و به من فرمود: سلمان از دنیا رفته است. او به من وصیت کرد که غسل، کفن کردن، نماز و دفن او را برعهده گیرم. من الآن به مدائن خواهم رفت». در این لحظه عمر بن خطاب به ایشان گفت:‌ کفنش را از بیت‌المال بردار. حضرت علی(ع) فرمود: «کفن او قبلاً آماده شده است». سپس علی(ع) به سمت خارج شهر به راه افتاد و مردم هم او را همراهی کردند. وقتی از شهر خارج شد مردم برگشتند. قبل از ظهر بود که آن‌حضرت به شهر برگشت و فرمود: «سلمان را دفن کردم». بیشتر مردم باور نمی‌کردند، تا این‌که بعد از مدتی نامه‌ای از مدائن رسید که در آن نوشته شده ‌بود: سلمان در فلان شب از دنیا رفت. عرب بیابان گردی بر ما وارد شد و او را غسل داد و کفن کرد و بر او نماز خواند و بعد، از آن‌جا رفت. با دیدن این نامه، همه مردم متعجب شدند.[2] در نقلی دیگر جابر چنین می‌افزاید که حضرت علی(ع) هنگام عزیمت به مدائن، عمامه و زره پیامبر را پوشید و عصا و شمشیرش را برداشته و سوار بر شتر پیامبر که نامش عضباء بود، شدند.[3] ب. اصبغ بن نباته نیز از مدائن چنین گزارش داده است: ناگهان دیدیم مردی که سوار بر قاطری سفید است و صورتش را پوشانده، نزد ما آمد. به ما سلام کرد و ما هم جواب دادیم. سپس فرمود: «ای اصبغ! در انجام کار سلمان شتاب کنید». ما هم مشغول انجام کار سلمان شدیم. برایش حنوط و کفن آوردیم. او گفت: «حنوط و کفن را برایش آماده کرده‌ام». سپس آب و محلی برای غسل دادن آماده کردیم. آن مرد با دستان خودش سلمان را غسل داد و پس از این‌که بر او نماز خواندیم، او را دفن کرد و لحدش را گذاشت. وقتی که کار دفن تمام شد، راه خود را در پیش گرفت. من به سمت او رفته و لباسش را گرفتم و گفتم: ای امیرالمؤمنین! شما چه ‌طور به این‌جا آمدید و چگونه از مرگ سلمان مطلع شدید. آن‌حضرت به من رو کرد و فرمود: «از تو در نزد خدا پیمان می‌گیرم تا زمانی که زنده هستم با کسی در این‌باره سخن نگویی». به ایشان گفتم: من قبل از شما می‌میرم؟ آن‌حضرت فرمود: «نَه! عمر تو طولانی‌تر خواهد بود». پس از این‌که اصبغ قول داد که در این‌باره سخنی با کسی نگوید، حضرت علی(ع) به او فرمود: «این پیمانی است که پیامبر خدا(ص) از من گرفته است. بعد از این‌که نمازم را در کوفه خواندم، به خانه رفته و خوابیدم. شخصی به خوابم آمد و گفت: ای علی! سلمان از دنیا رفته. من نیز سوار بر قاطرم شده و آنچه که میت لازم دارد با خود برداشته و به راه افتادم. خداوند دور را برایم نزدیک گردانید و همین طور که می‌بینید، به این‌جا آمدم».[4] از شخصی به نام زاذان این‌گونه نقل شده است: وقتی سلمان می‌خواست از دنیا برود، به او گفتم چه کسی تو را غسل خواهد داد. گفت کسی که پیامبر خدا را غسل داده. گفتم تو در مدائن هستی و او در مدینه؟ او گفت: وقتی که لحیه‌ام را بستی صدایی خواهی شنید. وقتی که سلمان از دنیا رفت و من لحیه‌اش را بستم، صدایی شنیدم. به سمت در خانه رفتم. دیدم که امیرالمؤمنین علی(ع) حضور دارد. ایشان به من فرمود: «ای زاذان! سلمان از دنیا رفته است؟» گفتم بله. آن‌حضرت وارد خانه شد و روانداز را از صورتش کنار زد. سلمان به چهره امام لبخند زد. امام فرمود: «خوش به حالت! وقتی که پیامبر خدا را ملاقات کردی به او بگو که از دست قومت چه بر سر برادرت آمد». سپس مشغول تجهیز او شد. وقتی که بر او نماز می‌خواند، تکبیر شدیدی را از امام می‌شنیدم...[5] با این‌که در این نقل‌ها تفاوت‌هایی وجود دارد اما تمام آنان در این نکته مشترک‌اند که حضرت علی(ع) برای دفن سلمان، در کمتر از یک نیمروز، خود را به مدائن رسانده و با دستان مبارک خود، سلمان را به خاک می‌سپارد. [1] . مفید، محمد بن محمد، الإختصاص‏، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود، ص 341، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق. [2] . قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، ج 23، ص 562، قم، مؤسسة الامام المهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق. [3] . ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ج 2، ص 301، قم، نشر علامه، چاپ اول، 1379ق. [4] . بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینه معاجز الائمه الاثنی عشر، ج 2، ص 12-13، قم، مؤسسظ المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1413ق؛ ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل‏، المناقب، ص 91-92، قم، رضی، قم، 1363ش. [5] . مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ج 2، ص 302.
تمام مسلمانان از جمله اهل سنت به مقام والای سلمان فارسی اعتراف دارند، اما در دیدگاه شیعیان - صرف نظر از امامان معصوم(ع) - سلمان فارسی، بزرگترین و جلیل القدرترین صحابی پیامبر اسلام(ص) میباشد که به بالاترین درجههای ایمان و کمال رسید و این شایستگی را یافت که پیامبر خدا(ص) درباره او بگوید: «سلمان از اهل بیت ما است».[1] این جایگاه ویژه سلمان پیش پیامبر و اهل بیت(ع)، موجب شد تا این بزرگواران توجه خاصی به او داشته باشند؛ ازاینرو بنابر برخی نقلها حضرت علی(ع) انجام کارهای دفن او را شخصاً بر عهده گرفت. حضرتشان فاصله بسیار طولانی بین مدینه و مدائن و یا همان تیسفون را (که در جنوب بغداد قرار دارد) با استفاده از نیروی الهی خود (طیّ الارض) در مدت بسیار کوتاهی پیمود تا این مهم را به انجام برساند.
داستان دفن سلمان توسط امام علی(ع) از دو منظر نقل شده است؛ از یک جهت، کسانی که در مدینه و محل زندگی علی(ع) حضور داشتند، این جریان را نقل کردهاند و از جهتی دیگر، کسانی که در مدائن و محل زندگی سلمان در سالهای پایانی عمر او و محل وفات و دفنش، این واقعه را شرح دادهاند.
الف. از شهر مدینه چنین نقل شده است:
روزی حضرت علی وارد مسجد شد و فرمود: «دیشب پیامبر خدا(ص) را در خواب دیدم و به من فرمود: سلمان از دنیا رفته است. او به من وصیت کرد که غسل، کفن کردن، نماز و دفن او را برعهده گیرم. من الآن به مدائن خواهم رفت». در این لحظه عمر بن خطاب به ایشان گفت: کفنش را از بیتالمال بردار. حضرت علی(ع) فرمود: «کفن او قبلاً آماده شده است». سپس علی(ع) به سمت خارج شهر به راه افتاد و مردم هم او را همراهی کردند. وقتی از شهر خارج شد مردم برگشتند. قبل از ظهر بود که آنحضرت به شهر برگشت و فرمود: «سلمان را دفن کردم». بیشتر مردم باور نمیکردند، تا اینکه بعد از مدتی نامهای از مدائن رسید که در آن نوشته شده بود: سلمان در فلان شب از دنیا رفت. عرب بیابان گردی بر ما وارد شد و او را غسل داد و کفن کرد و بر او نماز خواند و بعد، از آنجا رفت. با دیدن این نامه، همه مردم متعجب شدند.[2]
در نقلی دیگر جابر چنین میافزاید که حضرت علی(ع) هنگام عزیمت به مدائن، عمامه و زره پیامبر را پوشید و عصا و شمشیرش را برداشته و سوار بر شتر پیامبر که نامش عضباء بود، شدند.[3]
ب. اصبغ بن نباته نیز از مدائن چنین گزارش داده است:
ناگهان دیدیم مردی که سوار بر قاطری سفید است و صورتش را پوشانده، نزد ما آمد. به ما سلام کرد و ما هم جواب دادیم. سپس فرمود: «ای اصبغ! در انجام کار سلمان شتاب کنید». ما هم مشغول انجام کار سلمان شدیم. برایش حنوط و کفن آوردیم. او گفت: «حنوط و کفن را برایش آماده کردهام». سپس آب و محلی برای غسل دادن آماده کردیم. آن مرد با دستان خودش سلمان را غسل داد و پس از اینکه بر او نماز خواندیم، او را دفن کرد و لحدش را گذاشت. وقتی که کار دفن تمام شد، راه خود را در پیش گرفت.
من به سمت او رفته و لباسش را گرفتم و گفتم: ای امیرالمؤمنین! شما چه طور به اینجا آمدید و چگونه از مرگ سلمان مطلع شدید. آنحضرت به من رو کرد و فرمود: «از تو در نزد خدا پیمان میگیرم تا زمانی که زنده هستم با کسی در اینباره سخن نگویی». به ایشان گفتم: من قبل از شما میمیرم؟ آنحضرت فرمود: «نَه! عمر تو طولانیتر خواهد بود». پس از اینکه اصبغ قول داد که در اینباره سخنی با کسی نگوید، حضرت علی(ع) به او فرمود: «این پیمانی است که پیامبر خدا(ص) از من گرفته است. بعد از اینکه نمازم را در کوفه خواندم، به خانه رفته و خوابیدم. شخصی به خوابم آمد و گفت: ای علی! سلمان از دنیا رفته. من نیز سوار بر قاطرم شده و آنچه که میت لازم دارد با خود برداشته و به راه افتادم. خداوند دور را برایم نزدیک گردانید و همین طور که میبینید، به اینجا آمدم».[4]
از شخصی به نام زاذان اینگونه نقل شده است: وقتی سلمان میخواست از دنیا برود، به او گفتم چه کسی تو را غسل خواهد داد. گفت کسی که پیامبر خدا را غسل داده. گفتم تو در مدائن هستی و او در مدینه؟ او گفت: وقتی که لحیهام را بستی صدایی خواهی شنید. وقتی که سلمان از دنیا رفت و من لحیهاش را بستم، صدایی شنیدم. به سمت در خانه رفتم. دیدم که امیرالمؤمنین علی(ع) حضور دارد. ایشان به من فرمود: «ای زاذان! سلمان از دنیا رفته است؟» گفتم بله. آنحضرت وارد خانه شد و روانداز را از صورتش کنار زد. سلمان به چهره امام لبخند زد. امام فرمود: «خوش به حالت! وقتی که پیامبر خدا را ملاقات کردی به او بگو که از دست قومت چه بر سر برادرت آمد». سپس مشغول تجهیز او شد. وقتی که بر او نماز میخواند، تکبیر شدیدی را از امام میشنیدم...[5]
با اینکه در این نقلها تفاوتهایی وجود دارد اما تمام آنان در این نکته مشترکاند که حضرت علی(ع) برای دفن سلمان، در کمتر از یک نیمروز، خود را به مدائن رسانده و با دستان مبارک خود، سلمان را به خاک میسپارد. [1] . مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود، ص 341، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق. [2] . قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، ج 23، ص 562، قم، مؤسسة الامام المهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق. [3] . ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب(ع)، ج 2، ص 301، قم، نشر علامه، چاپ اول، 1379ق. [4] . بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینه معاجز الائمه الاثنی عشر، ج 2، ص 12-13، قم، مؤسسظ المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1413ق؛ ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، المناقب، ص 91-92، قم، رضی، قم، 1363ش. [5] . مناقب آل ابیطالب(ع)، ج 2، ص 302.
- [سایر] آیا امام علی(علیه السلام) در یک شب از مدینه به مداین آمده است؟
- [سایر] مختصری از خدمات علمی و قلمی حضرت علی (ع) را بیان کنید.؟
- [سایر] دوره کامل خلافت و حکومت حضرت علی (ع) را شرح دهید؟
- [سایر] فرزند حضرت علی(ع) به نام عبید الله بن علی چرا توسط مختار فرزند ابو عبید کشته شد؟ لطفاً ماجرا را شرح دهید.
- [سایر] چرا امام صادق (ع) در مورد قیام زید بن علی فرمود : وای به حال کسی که ندای او را بشنود و او را یاری نکند( ریاض السالکین در شرح صحیفه سجادیه سید علی خان شیرازی اوائل کتاب) آیا امام سجاد (ع) در مورد قیام مختار چنین چیزی فرمودند؟ آن کسانی که در زمان امام صادق (ع) زید را یاری نکردند و طبق روش امام صادق (ع) تقیه کردند ، آنها گناهکارند یا نه؟
- [سایر] به هنگام تشکیل سقیفه امیرمومنان علی علیهالسلام کجابود؟
- [سایر] سخن پیامبران، امام علی، امام حسن و امام سجاد(ع) در مورد مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) و یارانشان در روز عاشورا چه بود؟ عربی و فارسی آنرا میخواستم.
- [سایر] امام علی(ع) در نهج البلاغه میفرماید: بیشترین قربانگاه اندیشهها زیر برق طمعها است! منظور حضرت را شرح دهید.
- [سایر] چگونه در مجلس معاویه زبان دشمن به ثنا گویی و شرح افتخارات امام علی (ع) گشوده شد؟
- [سایر] با سلام، آیا جناب عمار یاسر در قضیه سقیفه حضرت علی(ع) را یاری کردند یا نه؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.