هر چند ازدواج، مورد توصیه دین و مطابق با فطرت بشری است، و برای بسیاری از افراد برای رسیدن به کمال، «شرط لازم» است، امّا نباید ازدواج را «شرط لازم» برای همگان دانست؛ به همین دلیل حضرت عیسی(ع) و مادرشان حضرت مریم(س) بدون ازدواج به کمال رسیدند. گفتنی است؛ ازدواج‌نکردن آن‌ حضرت به این دلیل نبود که ازدواج امر ناپسندی است، بلکه برخی پیامبران، وظایفی استثنایی داشتند که ربطی به عموم مردم نداشت. علاوه بر این، حتی اگر در زمان حضرت عیسی(ع) این روش برای ایشان و برخی دیگر پسندیده‌تر بود، امّا با ظهور پیامبر اسلام(ص)، دیگر سنت‌های دینی گذشته برای ما حجت نیست، بلکه بر اساس آموزه‌های اسلامی، سنت حضرت محمد(ص) برای ما سرمشق است؛[2] ما باید از آن‌حضرت پیروی کنیم. [2] . «النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی». شعیری، محمد بن محمد، ص 101، نجف، مطبعه حیدریه، چاپ اول، بی‌تا.
هر چند ازدواج، مورد توصیه دین و مطابق با فطرت بشری است، و برای بسیاری از افراد برای رسیدن به کمال، «شرط لازم» است، امّا نباید ازدواج را «شرط لازم» برای همگان دانست؛ به همین دلیل حضرت عیسی(ع) و مادرشان حضرت مریم(س) بدون ازدواج به کمال رسیدند.
گفتنی است؛ ازدواجنکردن آن حضرت به این دلیل نبود که ازدواج امر ناپسندی است، بلکه برخی پیامبران، وظایفی استثنایی داشتند که ربطی به عموم مردم نداشت.
علاوه بر این، حتی اگر در زمان حضرت عیسی(ع) این روش برای ایشان و برخی دیگر پسندیدهتر بود، امّا با ظهور پیامبر اسلام(ص)، دیگر سنتهای دینی گذشته برای ما حجت نیست، بلکه بر اساس آموزههای اسلامی، سنت حضرت محمد(ص) برای ما سرمشق است؛[2] ما باید از آنحضرت پیروی کنیم. [2] . «النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی». شعیری، محمد بن محمد، ص 101، نجف، مطبعه حیدریه، چاپ اول، بیتا.
- [سایر] اگر ازدواج واجب است، چرا حضرت عیسی، ازدواج نکردند؟
- [سایر] آیا ازدواج نکردن حضرت عیسی دلیل خاصی داشته؟
- [سایر] آیا ازدواج نکردن حضرت عیسی دلیل خاصی داشته؟
- [سایر] آیا حضرت مریم بعد از تولد حضرت عیسی ازدواج کرد؟
- [سایر] نظر اسلام رو درمورد ازدواج حضرت عیسی (ع) با مریم مجدلیه چیست؟
- [سایر] شنیدم حضرت عیسی مسیح(ع) ازدواج نکرد چون جانشینی نداشته باشد؟
- [سایر] حضرت عیسی ع در چه سنّی از نظرها غایب شد و چرا تنها زندگی کرد و ازدواج نکرد؟
- [سایر] نام حضرت عیسی در کتاب انجیل چیست؟
- [سایر] تولد حضرت عیسی(ع) چگونه بوده است؟
- [سایر] چگونه حضرت عیسی پسر خداست؟ در حالی که در اناجیل امروزی میگویند: مریم با یوسف نجار ازدواج کرد، چگونه مریم را باکره میدانند؟
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود، و اگر خواندن به عربی صحیح ممکن نبود، با سایر زبانها بهصورت صحیح باید خوانده شود، و اگر به عربی میتواند بخواند، ولی عربی صحیح را نمیداند، احتیاط در این است که هم به عربی غیر صحیح و هم به لغت صحیحِ کسی که صیغه طلاق را میخواند خوانده شود. و باید دو مرد عادل صیغه طلاق را بشنوند، و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتِی فَاطِمَةُ طالِق)؛ یعنی: (زن من فاطمه رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوَکلّی فاطِمَةُ طالِق).
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند باید زن را به گونهای مشخّص کند و چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتی فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ) و احتیاط مستحب آن است که پس از این عبارت صیغه طلاق را نیز ضمیمه کند، مثلاً بگوید: (هی طالق)، یا (فهی طالق). (یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم).
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق خلع به صورت زیر باشد: اگر خود شوهر می خواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً (فاطمه) است می گوید: (زوْجتی فاطمة خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) یعنی زنم فاطمه را در برابر چیزی که بخشیده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وکیل او بخواهد صیغه را بخواند احتیاط واجب آن است که یک نفر از طرف زن وکیل شود و دیگری از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمد) و اسم زن (فاطمه) است، وکیل زن می گوید: (عنْ موکلتی فاطمة بذلْت مهْرها لموکلک محمد لیخْلعها علیْه) پس از آن وکیل مرد بدون فاصله می گوید: (زوْجة موکلی خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) (و اگر زن چیز دیگری غیر از مهر را به شوهر ببخشد باید نام همان را در موقع خواندن صیغه ببرد).