اسلام این ادعا را ندارد که در متون منقول خود به تمام جزئیات علوم انسانی، اشاره کرده است، بلکه نقل و عقل به کمک هم علوم انسانی را می‌سازند. بر این اساس؛ اولاً: آنچه عقل سلیم بدان دست می‌یابد مخالف نقل نیست. ثانیاً: آنچه مسلماً از آموزه‌های شرعی است، خلاف عقل نخواهد بود؛ چرا که‌ امام علی(ع) در فلسفه بعثت پیامبران می‌فرماید: «خداوند پیامبران را به سوی مردم فرستاد تا خردهای به گور خفته آنان را بیدار کنند».[1] عقل و فطرت انسان، مانند مخزنی است که تمام حقایق و واقعیت‌ها در آن وجود دارد؛ ‌لذا پیامبران هرآنچه را که می‌گویند مطابق عقل و منطق است. در اصول فقه اصطلاحی (قاعده ملازمه) وجود دارد که می‌گوید: «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع»؛[2] هر چیزی را که عقل حکم می‌کند، شرع هم به آن حکم می‌کند. عکس آن هم صحیح است؛ یعنی «کل ما حکم به الشرع حکم به العقل»؛ هر چه را شرع حکم می‌کند، ‌عقل هم حکم می‌کند؛ لذا یکی از مبانی احکام شرع عقل است. ثالثاً: می‌دانیم که بیشتر آنچه در علوم انسانی وجود دارد برگرفته از پژوهش‌های انسانی بوده و حکم صد در صد عقلی هم نیست. در این موارد باید انطباق آنها با شرع و احراز موافقت و یا عدم مخالفت آنها با آموزه‌های دینی مورد بررسی قرار گیرد، و معنای اسلامی شدن علوم انسانی، نیز همین مطالعه تطبیقی است. به عبارتی، با آن‌که آموزه‌های فراوانی که با علوم انسانی مرتبط است را می‌توان در متون دینی یافت، اما با این وجود، نتایج تحقیقات پژوهشگران علوم انسانی را – اگر مخالف با نقل و عقل قطعی نبود – می‌توان پذیرفت، حتی اگر آیه و روایتی در مورد آن وجود نداشته باشد. با توجه به آنچه گفته شد، تعالیم و آموزه‌های اسلامی بر خلاف عقل نیست. تعالیم اسلامی همان مرتکزات عقل است که انسا‌ن‌‌ها از آنها غفلت کرده‌‌اند. و پیامبران آمدند تا مرتکزات و دفائن عقول مردم را به آنان یادآوری کنند؛ و به همین دلیل است که انسان برای قبول هر چیزی به دنبال دلیل می‌رود که وجدان و ارتکازش را قانع سازد و زمانی که با دلیل، حقیقتی برایش روشن شود آن‌را می‌پذیرد. [1] . سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 43، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . سبزواری، سید عبدالاعلی، ‌تهذیب الاصول، ج 1، ص 145، قم، مؤسسة المنار، چاپ دوم؛ مظفر،‌ محمد رضا، ‌اصول الفقه، ج 1، ص 217، قم، بوستان کتاب، چاپ پنجم، 1387ش.
اسلام این ادعا را ندارد که در متون منقول خود به تمام جزئیات علوم انسانی، اشاره کرده است، بلکه نقل و عقل به کمک هم علوم انسانی را میسازند. بر این اساس؛ اولاً: آنچه عقل سلیم بدان دست مییابد مخالف نقل نیست. ثانیاً: آنچه مسلماً از آموزههای شرعی است، خلاف عقل نخواهد بود؛ چرا که امام علی(ع) در فلسفه بعثت پیامبران میفرماید: «خداوند پیامبران را به سوی مردم فرستاد تا خردهای به گور خفته آنان را بیدار کنند».[1]
عقل و فطرت انسان، مانند مخزنی است که تمام حقایق و واقعیتها در آن وجود دارد؛ لذا پیامبران هرآنچه را که میگویند مطابق عقل و منطق است. در اصول فقه اصطلاحی (قاعده ملازمه) وجود دارد که میگوید: «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع»؛[2] هر چیزی را که عقل حکم میکند، شرع هم به آن حکم میکند. عکس آن هم صحیح است؛ یعنی «کل ما حکم به الشرع حکم به العقل»؛ هر چه را شرع حکم میکند، عقل هم حکم میکند؛ لذا یکی از مبانی احکام شرع عقل است.
ثالثاً: میدانیم که بیشتر آنچه در علوم انسانی وجود دارد برگرفته از پژوهشهای انسانی بوده و حکم صد در صد عقلی هم نیست. در این موارد باید انطباق آنها با شرع و احراز موافقت و یا عدم مخالفت آنها با آموزههای دینی مورد بررسی قرار گیرد، و معنای اسلامی شدن علوم انسانی، نیز همین مطالعه تطبیقی است. به عبارتی، با آنکه آموزههای فراوانی که با علوم انسانی مرتبط است را میتوان در متون دینی یافت، اما با این وجود، نتایج تحقیقات پژوهشگران علوم انسانی را – اگر مخالف با نقل و عقل قطعی نبود – میتوان پذیرفت، حتی اگر آیه و روایتی در مورد آن وجود نداشته باشد.
با توجه به آنچه گفته شد، تعالیم و آموزههای اسلامی بر خلاف عقل نیست. تعالیم اسلامی همان مرتکزات عقل است که انسانها از آنها غفلت کردهاند. و پیامبران آمدند تا مرتکزات و دفائن عقول مردم را به آنان یادآوری کنند؛ و به همین دلیل است که انسان برای قبول هر چیزی به دنبال دلیل میرود که وجدان و ارتکازش را قانع سازد و زمانی که با دلیل، حقیقتی برایش روشن شود آنرا میپذیرد. [1] . سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 43، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . سبزواری، سید عبدالاعلی، تهذیب الاصول، ج 1، ص 145، قم، مؤسسة المنار، چاپ دوم؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 217، قم، بوستان کتاب، چاپ پنجم، 1387ش.
- [سایر] معنای فلسفه علوم چیست؟
- [سایر] آیا علوم متداول امروزی، با ارزشهای علوم اسلامی و پذیرفتهشده اسلام، منافات دارد؟
- [سایر] ضرورت حکومت دینی در فلسفه و فقه؟
- [سایر] کدام دسته از علوم متداول امروزی هستند که ارزشهای آنها، با ارزشهای علوم اسلامی و پذیرفتهشده اسلام، منافات دارد؟
- [سایر] سلام علیک خدمت شما. بنده سوالم اینه که من با سن 15سال رشته تحصیلی علوم انسانی میتوانم در حوزه ها برای خواندن درس طلبگی یا علوم فقه اقدام نمایم؟ باتشکراز زحمات شما.
- [سایر] نمیتوان نظریات حوزهی علوم انسانی را جدای از فهم عقبهی فلسفی آنها به درستی فهم کرد. اما آیا نظام آکادمیک ما، که در حوزهی علوم انسانی اغلب انبوهی از نظریات و دیدگاهها را عرضه میکند، برای فهم عمیق این نظریات هم چارهای اندیشیده است؟
- [سایر] از منظر رهبری تمدن چیست؟ تمدن اسلامی چه ابعادی دارد؟ضرورت برپایی تمدن نوین اسلامی؟
- [سایر] من در مورد اخلاق دانشجویی تحقیق می کنم. در همه احادیث فقط از علوم اسلامی صحبت شده و حرفی از سایر علوم نشده. اگر سایر علوم بی فایده هستند پس چرا در دانشگاه های ایران اسلامی تدریس می شوند. اگر این رشته های غیر اسلامی (مثل ریاضی، اقتصاد، حقوق و ...) مفید هستند؟ رابطه آنها با علوم اسلامی چیست و چرا حرفی از آنها زده نمی شود؟
- [سایر] آیا میتوان گفت که غربیها در علوم انسانی از ما پیشرفته ترند؟ اگر چنین است چگونه میتوان از تجربیات آنها استفاده کرد؟
- [آیت الله بهجت] آیا زن می تواند علوم اسلامی را تحصیل نماید و به مقام اجتهاد برسد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسافرت به بلاد کفار و نقاطی که انسان در آن نقاط نمی تواند وظایف اسلامی خود را انجام دهد جز در موارد ضرورت و ارشاد آنها، جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در کشور غیر اسلامی اقامت دارد، جایز است با کفّار بر اساس مَنِش انسانی معاشرت داشته باشد و میتواند برای کفّار به شکل اجاره، وکالت و امثال آن کار کند، به شرط آن که عمل او مستلزم انجام حرام یا موجب ضرری یا ذلّتی برای خود او یا سایر مسلمانان و یا کشورهای اسلامی نباشد.
- [آیت الله سیستانی] - خروج از محلّ اعتکاف برای غسلهای مستحبی مثل غسل جمعه یا غسل اعمال (اُمّ داوود) و همچنین برای وضوی مستحبی، محلّ اشکال است. و به طور کلّی خارج شدن از مسجد برای امور راجحه (دارای رجحان) در غیر آنچه ضرورت عرفی به حساب میآید، محلّ اشکال و احتیاط است، ولی معتکف برای تشییع جنازه و تجهیز میّت مانند غسل و نماز و دفن میّت و برای عیادت مریض و نماز جمعه میتواند از محلّ اعتکاف خارج شود.
- [امام خمینی] جایز نیست برای علما و ائمه جماعت تصدّی مدارس دینیه از طرف دولت جائر و اداره اوقاف چنان دولتی چه حقوق خود و طلاب علوم دینیه را از دولت جائر یا از مردم یا از موقوفات بگیرند اگر چه موقوفه خود مدرسه باشد زیرا دخالت دولت جائر در این امور و امثال آن مقدمه است برای هدم اساس اسلام به دستور مستعمرین که در جمیع دول اسلامی اشباه آن اجرا شد یا در شرف اجراست.
- [آیت الله اردبیلی] مسافرت به کشورهای غیر اسلامی و اقامت در آنجا جهت تحصیل علوم روز یا تجارت و کسب و کار جایز است، به شرط آن که اطمینان داشته باشد در عقیده و عمل او انحرافی صورت نمیگیرد؛ بنابر این کسی که در آن مکانها اقامت گزیده اگر نسبت به خود یا زن و فرزندانش خوف انحراف داشته باشد، بر او لازم است که به سرزمینی که از خطر انحراف در امان است هجرت نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بیگانگان از راههای مختلف مانند فرستادن امواج رادیویی یا تلویزیونی یا ماهوارهای و مانند آن در صدد ضربه زدن به اعتقادات و فرهنگ مسلمانان باشند، دفاع از فرهنگ و اعتقادات اسلامی بر هر مسلمانی واجب است و شایسته است از راه تقویت فرهنگ و اعتقادات مسلمانان واستفاده از فراوردههای علمی، از ضربه زدن دشمن به آن جلوگیری شود و از راههای دیگر مگر در موارد ضرورت استفاده نشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] چند چیز در کشتن حیوانات مکروه است اول بنابر مشهور پیش از بیرون امدن روح پوست حیوان را بکنند و احتیاط واجب در ترک ان است دوم در جایی حیوان را بکشند که حیوان دیگری که مثل او است او را ببیند مانند این که گوسنفد و شتر را در مقابل گوسفند و شتر دیگری که او را می بیند بکشند سوم در شب سر حیوان را ببرند مگر ترس از مردن ان داشته باشند و همچنین پیش از ظهر روز جمعه ولی در صورت ضرورت عیبی ندارد چهارم خود انسان چهارپایی را که پرورش داده بکشد
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام، تعرّب پس از هجرت است، و معنای آن این است که انسان جایی رود که نتواند دین خود را حفظ کند؛ نظیر اینکه جایی رود که از معنویات و مسائل اسلامی دور بماند و نتواند او و وابستگان به او برخوردار از آشنائی با اسلام و مسائل دینی و معنویات انسانی شوند، و نظیر اینکه جایی رود که میداند خود او یا وابستگان به او فاسد میشوند، و اگر در چنین جاهایی باشد، خروج از آنجا را قرآن شریف واجب مؤکّد میداند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر امام جماعت با تیمم یا وضوی جبیره ای نماز می خواند می توان به او اقتدا کرد، ولی اگر به واسطه عذری با لباس نجس از روی ناچاری نماز می خواند بنابر احتیاط واجب نباید به او اقتدا کرد، همچنین کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند و همچنین زن مستحاضه و بطور کلی هر کس نماز خود را به سبب عذری ناقص می خواند حق ندارد امام جماعت برای دیگران شود (بنابر احتیاط واجب) مگر آنچه در بالا درباره تیمم یا وضوی جبیره ای گفته شد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر امام جماعت با تیمم یا وضوی جبیره ای نماز می خواند می توان به او اقتدا کرد، ولی اگر به واسطه عذری با لباس نجس از روی ناچاری نماز می خواند بنابر احتیاط واجب نباید به او اقتدا کرد، همچنین کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند و همچنین زن مستحاضه و بطور کلی هر کس نماز خود را به سبب عذری ناقص می خواند حق ندارد امام جماعت برای دیگران شود (بنابر احتیاط واجب) مگر آنچه در بالا درباره تیمم یا وضوی جبیره ای گفته شد.