امام صادق(ع) از پدرش و او از پدرانش از رسول خدا(ص) نقل کرده‌ که خدای تعالی 99 نام دارد. هر کس نسبت به آنها شناخت و معرفت داشته باشد داخل بهشت می‌شود. [1] البته شاید به نظر برسد که برخی از این نامها با موارد دیگر مترادف و همسان بوده و یا رابطه­های دیگری چون عموم و خصوص میان آنها وجود داشته باشد که بررسی تمام این ارتباطات در گنجایش این نوشتار نبوده و می‌توان در جای دیگری به این ترادفها و تفاوتها پرداخت. با ذکر این نکته به ترجمه و توضیح مختصر نامهای موجود در این روایت می‌پردازیم: 1. اله،(معبود و قابل پرستش است) 2. واحد،(یگانه است) 3. احد،(همه چیز اوست. چیزی غیر از وجود ندارد) 4. صمد،(کسی که تمام امور به او بازگشت می‌کند. یا به معنای کسی که در قصد خود ثابت است، تا روشنی حق بر شما آشکار شود) 5. اول(قبل از هر چیز وجود داشت) 6. آخر(بعد از بین رفتن تمام موجودات وجود خواهد داشت)، 7. سمیع(بسیار شنواست)، 8. بصیر(بسیار بیناست)، 9. قدیر،(بسیار توان‌مند است؛ یعنی بر انجام هرکاری توانا است) 10. قاهر،(غالب و بالا دست بندگانش می‌باشد) 11. علی،(برتر است) 12. اعلی،(صیغه مبالغه یعنی بسیار برتر است) 13. باقی،(تا ابد باقی خواهد بود و برایش پایانی قابل تصور نیست) 14. بدیع،(به وجود آورنده آسمان‌ها، زمین و کل عالم هستی است) 15. باری،(مخلوقات را بدون الگو خلق کرد) 16. اکرم،(بسیار بخشنده و سخاوت‌مند است) 17. ظاهر،(از جنبه‌ای روشن و آشکار است) 18. باطن،(از جنبه دیگر نهان و غیر آشکار است) 19. حی،(زنده است) 20. حکیم،(کارهایش از روی حکمت است) 21. علیم،(بسیار داناست) 22. حلیم،(بسیار بردبار و صبور است) 23. حفیظ،(بسیار نگهدارنده است) 24. حق،(ذات و افعال و صفات خدا حقّ است؛ یعنی همه آنها مطابق واقع و در جای و موقع خویش است) 25. حسیب،(بسیار حسابگر است؛ حسابش دقیق است) 26. حمید،(بسیار ستایش شده است) 27. حفی،(بسیار گرامی دارنده است) 28. رب،(پروردگار و پرورش‌دهنده است) 29. رحمان،(دلسوز برای همه است) 30. رحیم،(دلسوز ویژه برای مؤمنان است) 31. ذارء،(به وجود آورنده است) 32. رازق،(روزی دهنده است) 33. رقیب،(هیچ چیز از نظرش پوشیده نیست) 34. رؤف،(مهربان است) 35. رائی،(بیننده است) 36. سلام،(سالم از هر عیب و نقص است) 37. مؤمن،(بندگان مطیعش از عذاب او در امان هستند) 38. مهیمن،(از خوف و ترس پناه می‌دهد) 39. عزیز،(غالب و تواناست) 40. جبار،(درهم کوبنده است) 41. متکبر،(دارای کبر و جلال است) 42. سید،(آقا و بزرگ است) 43. سبوح،(پاک و منزه از هر بدی است) 44. شهید،(گواه است) 45. صادق،(راست گو است) 46. صانع،(بوجود آورنده است) 47. طاهر،(پاک است) 48. عدل،(با عدالت رفتار می‌کند) 49. عَفُو،(از بدی‌ها گذشت می‌کند) 50. غفور،(بخشنده است) 51. غنی،(بی‌نیاز است) 52. غیاث،(به درخواست کنندگان و نیازمندان کمک می‌رساند) 53. فاطر،( آفریننده‌ای است که تمام هستی را بدون ماده اولیه آفرید) 54. فرد،(یکتا و بدون شریک است) 55. فتاح،(بسیار گشاینده است، مشکلات و گره‌های زندگی مردم را می‌گشاید) 56. فالق،(شکافنده است) 57. قدیم،(از ازل وجود داشت) 58. ملک،(پادشاه است) 59. قدوس،(منزه و پاک است) 60. قوی،(قدرتمند است) 61. قریب،(نزدیک است) 62. قیوم،(بپا دارنده است) 63. قابض،(گیرنده است) 64. باسط،(گشاینده است) 65. قاضی الحاجات،(برآورنده و برطرف کننده نیازهاست) 66. مجید،(بزرگ منش است) 67. مولی،(سرپرست است) 68. منّان،(نعمت‌های بزرگ را بر مخلوقات منت گذاشته است) 69. محیط،(به همه چیز احاطه دارد) 70. مبین،(بیان کننده است) 71. مقیت،(نیازهای حیاتی موجودات را فراهم می‌سازد) 72. مصور،(چهره‌نگار است) 73. کریم،(بخشنده و سخاوتمند است) 74. کبیر،(بزرگ است) 75. کافی،(کفایت کننده است) 76. کاشف الضر،(برطرف کننده گرفتاری‌هاست) 77. وتر،(یکتاست) 78. نور،(درخشنده است) 79. وهاب،(بسیار هدیه می‌دهد) 80. ناصر،(یاری کننده است) 81. واسع،(گشایش دهنده است) 82. ودود،(مهربان و دوستدار است) 83. هادی،(راهنماست) 84. وفی،(به عهد و پیمان وفادار است) 85. وکیل،(کارساز است) 86. وارث،(هستی را به ارث می‌برد، تمام هستی به او باز می‌گردد) 87. بَرّ،(نیکوکار است) 88. باعث،(مردم را بعد از مرگشان دوباره زنده می‌کند) 89. تواب،(بسیار توبه پذیر است) 90. جلیل،(بزرگوار است) 91. جواد،(بخشنده است) 92. خبیر،(از همه چیز با خبر است) 93. خالق،(آفریننده است) 94. خیر الناصرین،(بهترین یاری کنندگان است) 95. دیان،( بهترین داور است) 96. شکور،(بهترین سپاسگزار است) 97. عظیم،(بزرگ است) 98. لطیف(نرمخو است) 99. و شافی.(شفا دهنده است) [1] . ابن بابویه، محمد بن علی‏، التوحید( للصدوق)، محقق، مصحح: حسینی، هاشم‏، ص 194 - 195، جامعه مدرسین‏، قم، چاپ اول، 1398 ق.
امام صادق(ع) از پدرش و او از پدرانش از رسول خدا(ص) نقل کرده که خدای تعالی 99 نام دارد. هر کس نسبت به آنها شناخت و معرفت داشته باشد داخل بهشت میشود. [1]
البته شاید به نظر برسد که برخی از این نامها با موارد دیگر مترادف و همسان بوده و یا رابطههای دیگری چون عموم و خصوص میان آنها وجود داشته باشد که بررسی تمام این ارتباطات در گنجایش این نوشتار نبوده و میتوان در جای دیگری به این ترادفها و تفاوتها پرداخت.
با ذکر این نکته به ترجمه و توضیح مختصر نامهای موجود در این روایت میپردازیم:
1. اله،(معبود و قابل پرستش است)
2. واحد،(یگانه است)
3. احد،(همه چیز اوست. چیزی غیر از وجود ندارد)
4. صمد،(کسی که تمام امور به او بازگشت میکند. یا به معنای کسی که در قصد خود ثابت است، تا روشنی حق بر شما آشکار شود)
5. اول(قبل از هر چیز وجود داشت)
6. آخر(بعد از بین رفتن تمام موجودات وجود خواهد داشت)،
7. سمیع(بسیار شنواست)،
8. بصیر(بسیار بیناست)،
9. قدیر،(بسیار توانمند است؛ یعنی بر انجام هرکاری توانا است)
10. قاهر،(غالب و بالا دست بندگانش میباشد)
11. علی،(برتر است)
12. اعلی،(صیغه مبالغه یعنی بسیار برتر است)
13. باقی،(تا ابد باقی خواهد بود و برایش پایانی قابل تصور نیست)
14. بدیع،(به وجود آورنده آسمانها، زمین و کل عالم هستی است)
15. باری،(مخلوقات را بدون الگو خلق کرد)
16. اکرم،(بسیار بخشنده و سخاوتمند است)
17. ظاهر،(از جنبهای روشن و آشکار است)
18. باطن،(از جنبه دیگر نهان و غیر آشکار است)
19. حی،(زنده است)
20. حکیم،(کارهایش از روی حکمت است)
21. علیم،(بسیار داناست)
22. حلیم،(بسیار بردبار و صبور است)
23. حفیظ،(بسیار نگهدارنده است)
24. حق،(ذات و افعال و صفات خدا حقّ است؛ یعنی همه آنها مطابق واقع و در جای و موقع خویش است)
25. حسیب،(بسیار حسابگر است؛ حسابش دقیق است)
26. حمید،(بسیار ستایش شده است)
27. حفی،(بسیار گرامی دارنده است)
28. رب،(پروردگار و پرورشدهنده است)
29. رحمان،(دلسوز برای همه است)
30. رحیم،(دلسوز ویژه برای مؤمنان است)
31. ذارء،(به وجود آورنده است)
32. رازق،(روزی دهنده است)
33. رقیب،(هیچ چیز از نظرش پوشیده نیست)
34. رؤف،(مهربان است)
35. رائی،(بیننده است)
36. سلام،(سالم از هر عیب و نقص است)
37. مؤمن،(بندگان مطیعش از عذاب او در امان هستند)
38. مهیمن،(از خوف و ترس پناه میدهد)
39. عزیز،(غالب و تواناست)
40. جبار،(درهم کوبنده است)
41. متکبر،(دارای کبر و جلال است)
42. سید،(آقا و بزرگ است)
43. سبوح،(پاک و منزه از هر بدی است)
44. شهید،(گواه است)
45. صادق،(راست گو است)
46. صانع،(بوجود آورنده است)
47. طاهر،(پاک است)
48. عدل،(با عدالت رفتار میکند)
49. عَفُو،(از بدیها گذشت میکند)
50. غفور،(بخشنده است)
51. غنی،(بینیاز است)
52. غیاث،(به درخواست کنندگان و نیازمندان کمک میرساند)
53. فاطر،( آفرینندهای است که تمام هستی را بدون ماده اولیه آفرید)
54. فرد،(یکتا و بدون شریک است)
55. فتاح،(بسیار گشاینده است، مشکلات و گرههای زندگی مردم را میگشاید)
56. فالق،(شکافنده است)
57. قدیم،(از ازل وجود داشت)
58. ملک،(پادشاه است)
59. قدوس،(منزه و پاک است)
60. قوی،(قدرتمند است)
61. قریب،(نزدیک است)
62. قیوم،(بپا دارنده است)
63. قابض،(گیرنده است)
64. باسط،(گشاینده است)
65. قاضی الحاجات،(برآورنده و برطرف کننده نیازهاست)
66. مجید،(بزرگ منش است)
67. مولی،(سرپرست است)
68. منّان،(نعمتهای بزرگ را بر مخلوقات منت گذاشته است)
69. محیط،(به همه چیز احاطه دارد)
70. مبین،(بیان کننده است)
71. مقیت،(نیازهای حیاتی موجودات را فراهم میسازد)
72. مصور،(چهرهنگار است)
73. کریم،(بخشنده و سخاوتمند است)
74. کبیر،(بزرگ است)
75. کافی،(کفایت کننده است)
76. کاشف الضر،(برطرف کننده گرفتاریهاست)
77. وتر،(یکتاست)
78. نور،(درخشنده است)
79. وهاب،(بسیار هدیه میدهد)
80. ناصر،(یاری کننده است)
81. واسع،(گشایش دهنده است)
82. ودود،(مهربان و دوستدار است)
83. هادی،(راهنماست)
84. وفی،(به عهد و پیمان وفادار است)
85. وکیل،(کارساز است)
86. وارث،(هستی را به ارث میبرد، تمام هستی به او باز میگردد)
87. بَرّ،(نیکوکار است)
88. باعث،(مردم را بعد از مرگشان دوباره زنده میکند)
89. تواب،(بسیار توبه پذیر است)
90. جلیل،(بزرگوار است)
91. جواد،(بخشنده است)
92. خبیر،(از همه چیز با خبر است)
93. خالق،(آفریننده است)
94. خیر الناصرین،(بهترین یاری کنندگان است)
95. دیان،( بهترین داور است)
96. شکور،(بهترین سپاسگزار است)
97. عظیم،(بزرگ است)
98. لطیف(نرمخو است)
99. و شافی.(شفا دهنده است) [1] . ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید( للصدوق)، محقق، مصحح: حسینی، هاشم، ص 194 - 195، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1398 ق.
- [سایر] نام و معانی سورههای قرآن را ذکر کنید؟
- [سایر] با توجه به اینکه معانی متعددی برای دین ذکر کرده اند کاملترین تعریف دین کدام است؟
- [سایر] با توجه به اینکه معانی متعددی برای دین ذکر کرده اند، کامل ترین تعریف کدام است؟
- [سایر] با توجه به اینکه معانی متعددی برای دین ذکر کرده اند کاملترین تعریف دین کدام است؟
- [آیت الله خامنه ای] در سجده و رکوع بعد از قرائت ذکر واجب، گفتن چه ذکری افضل است؟
- [سایر] نام های خداوند و همچنین معانی و مفاهیم هر کدام از آنها را توضیح دهید؟
- [سایر] لطفاً در خصوص نام های خداوند و همچنین معانی و مفاهیم هر کدام از آنها را توضیح دهید؟
- [سایر] لطفاً در خصوص نام های خداوند و همچنین معانی و مفاهیم هر کدام از آنها را توضیح دهید؟
- [سایر] آیا معانی و الفاظ قرآن کریم از طرف خداوند است یا از طرف پیامبر اکرم(ص) ؟
- [سایر] امور اعتباری، انتزاعی و حقیقی را تعریف کنید؟ همراه با ذکر مثال و ذکر منبع.
- [آیت الله نوری همدانی] امر به معروف و نهی از منکر با شرائطی که ذکر خواهد شد واجب است ، و ترک آن معصیت است ، و در مستحبّات و مکروهات امر و نهی ، مستحبّ است .
- [امام خمینی] امر به معروف و نهی از منکر با شرایطی که ذکر خواهد شد، واجب است، و ترک آن معصیت است، و در مستحبات و مکروهات امر و نهی مستحب است.
- [آیت الله اردبیلی] امر به معروف و نهی از منکر با شرایطی که ذکر خواهد شد، واجب و ترک آن معصیت است و در مورد مستحبّات و مکروهات، امر و نهی مستحبّ است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] امر به معروف و نهی از منکر با شرائطی که ذکر خواهد شد، واجب است، و ترک آن معصیت است، و در مستحبات و مکروهات امر و نهی مستحب است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر معروف، واجب باشد و انسان ملتفت شود که شخصی آن را ترک می کند امر به آن با شرایطی که بعداً ذکر می شود واجب است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ذکر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جای نماز جایز است اگر جمله ای را مانند (الله اکْبر) به قصد ذکر خدا بگوید، اما در موقع گفتن، صدا را بلندکند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، ولی دعا و ذکر به زبانهای غیر عربی اشکال دارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شخص با اهل معصیت، محشور باشد و بتواند به ترک معصیت، از معصیت آنها جلوگیری نماید، بهترین طریقه امر به معروف و نهی از منکر است، مثلاً اگر رفیق انسان بخواهد غیبت کند، انسان از استماع، معذرت بخواهد و بگوید من از خدا میترسم غیبت کنم، و اگر در بین تارکالصلاةها باشد، مراقب خواندن نماز باشد، یا بین روزهخورها مراقب روزه باشد تا آنها به همین خواندن نماز و گرفتن روزه، تشویق شوند و نماز بخوانند و روزه بگیرند، بهترین اقسام نهی از منکر و امر به معروف را انجام داده است.
- [آیت الله وحید خراسانی] از بزرگترین واجبات بر مکلفین امر به معروف و نهی از منکر است خداوند متعال می فرماید والمومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و مردان و زنان مومن بعضی از ایشان دوستان بعضی دیگر هستند امر می کنند به معروف و نهی می کنند از منکر امر به معروف و نهی از منکر راه انبیای خداست و به این فریضه الهیه بقیه فرایض و مقررات دین اجرا می شود و کسب و کار حلال و امنیت جان و عرض و مال مردم حفظ و حق به حق دار می رسد و زمین از لوث منکرات و بدیها تطهیر و به معروف و خوبیها اباد می شود و به روایتی از امام ششم علیه السلام اکتفا می شود که فرمود رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود چگونه است حال شما زمانی که زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق شوند و حال ان که امر به معروف و نهی از منکر نکرده اید گفته شد چنان خواهد شد یا رسول الله فرمود بلی و بدتر از ان هم خواهد شد چگونه است حال شما زمانی که امر کنید به منکر و نهی کنید از معروف گفته شد یا رسول الله چنان خواهد شد فرمود بلی و بدتر از ان هم خواهد شد چگونه است حال شما زمانی که معروف را منکر و منکر را معروف ببینید
- [آیت الله سیستانی] اگر سهواً پیش از امام به سجده برود چنانچه بتواند پس از آوردن ذکر واجب سجده برگردد و همراه با امام به سجده برود، باید ذکر را بیاورد، و سپس بنا بر احتیاط واجب برگردد و احتیاط مستحب آن است که ذکر را در سجده دوم - که برای متابعت از امام آورده - نیز بگوید. و اگر عمداً برنگردد صحت جماعتش محل اشکال است ولی نمازش صحیح است به تفصیلی که در مسأله (????) گذشت. و اگر نتواند در صورت بجا آوردن ذکر واجب برگردد و امام را در سجده درک کند باید ذکر را آورده سپس با امام ادامه دهد و جماعتش صحیح است.
- [آیت الله بهجت] انسان باید نماز را به نیّت قُربت، یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بهجا آورد و لازم نیست نیّت را از قلب خود بگذراند یا مثلاً به زبان بگوید که (چهار رکعت نماز ظهر میخوانم قُربةًالیاللّه)، بلکه همینقدر که انگیز? انسان از این کار، نماز خواندن برای خدا باشد در تحقّق نیّت کافی است. ولی بهتر و افضل این است که نیّت نماز را از قلب خود بگذراند، مگر اینکه نزدیک به حدّ وسوسه برسد.