بی‌گمان مهم‌ترین نهضت فرهنگی و اعتقادی از ابتدای زندگی بشر در زمین تاکنون از آنِ پیامبران(ع) بوده است. پیامبران با خلوص و جدیت به تبیین و تبلیغ ماموریت الهی خود پرداخته و با سرمایه وحی در پی رواج فضایل اخلاقی و پاکسازی رذایل اخلاقی از میان بشر بوده‌اند؛ به گونه‌ای که هم اکنون نیز که قرن‌ها از ظهور آخرین پیامبر الهی؛ یعنی حضرت محمد(ص) می‌گذرد، ریشه همه فضیلت‌های اخلاقی در میان اقوام و ملل گوناگون به تعالیم آن بزرگواران برمی‌گردد و پیروان ادیان آسمانی که بیشتر جمعیت کُره زمین را تشکیل می‌دهند وامدار هدایت‌های آن فرستادگان الهی‌اند. گذشته از لزوم شناخت اجمالی پیامبران پیشین که ایمان و تصدیق آنان از ضروریات دین و مورد تاکید قرآن کریم است،[1] شناخت تفصیلی زندگانی آن رهبران الهی، حاوی درس‌های عبرت‌آموزی است که هر فرد صاحب خردی را به نکات دقیق و مفید رهنمون می‌سازد. خداوند متعال در قرآن کریم، بارها به سرگذشت پیامبران اشاره کرده و گوشه‌هایی از زندگانی، مبارزات، پایمردی‌ها و تلاش‌های آنان در راه حق را شرح داده است. در همین راستا با استفاده از آیات قرآنی به دو فایده آشنایی با تاریخ پیامبران اشاره می‌کنیم: 1. تثبیت دل‌ها «ما از هر یک از سرگذشت‌های انبیا برای تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم و اراده‌ات قویّ گردد. و در این [اخبار و سرگذشت‌ها،] برای تو حقّ، و برای مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است».[2] براستی که لزوم تقویت اراده پیامبر یک امر کاملاً طبیعی بود؛ زیرا مخالفت‌های سرسختانه دشمنان لجوج و کینه‌توز، خواه ناخواه بر قلب پیامبر(ص) - که او هم انسان و از جنس بشر بود - اثر می‌گذاشت و خداوند با شرح داستان پیامبران و مقاومت آنان در برابر سختی‌ها و سپس رسیدن امدادهای الهی به آنان و به حقیقت پیوستن وعده‌های خداوند، روح و دل پیامبر را استحکام می‌بخشید.[3] این دست‌آورد برای عموم پیروان پیامبر(ص) نیز وجود دارد و آنان نیز با آگاهی از سرگذشت پیامبران مقاوم و نیز یاران آنها که همه مشکلات را به جان می‌خریدند و تا آخرین لحظات، در راه رهبران الهی خود، پایمردی نشان می‌دادند، خود را در راه حق، مقاوم‌تر ساخته و آماده فداکاری‌های بیشتر می‌کنند.[4] بنابراین، مطالعه سرگذشت پیامبران گذشته، عامل مهمی در جهت تقویت دل‌های مؤمنان و پایمردیشان در راه هدف می‌شود. 2. عبرت‌‏آموزی‏ «در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود».[5] بررسی نهضت پیامبران الهی، آن هم با نگرش قرآن، سبب می‌شود که مؤمنان به حقایق و واقعیت‌های مربوط به زندگی و حیات، پیروزی و شکست، و عوامل موفقیت پیامبران پی ببرند و از آنها پند و عبرت بگیرند. هر چند شرایع پیامبران پیشین هم اکنون نسخ شده و نیازی به فراگیری و عمل بدان‌ها نیست، اما سیره و سخنان وحیانی و حکیمانه آنان در دعوت به توحید و معارف الهی همچنان کارآیی دارد و خداوند متعال در قرآن کریم، بسیاری از سخنان و نصایح آنان را نقل نموده و این بدان سبب است که اهداف همه پیامبران یکی بوده است.[6] [1] . ر. ک: بقره، 285؛ آل عمران، 84 و 179. [2] . هود، 120. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏9، ص 284، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش. [4] . ر.ک: آل عمران، 146. [5] . یوسف، 111. [6] . ورعی، سید جواد، تاریخ انبیاء، ص 14 – 15، قم، مرکز تحقیقات اسلامی.
بیگمان مهمترین نهضت فرهنگی و اعتقادی از ابتدای زندگی بشر در زمین تاکنون از آنِ پیامبران(ع) بوده است. پیامبران با خلوص و جدیت به تبیین و تبلیغ ماموریت الهی خود پرداخته و با سرمایه وحی در پی رواج فضایل اخلاقی و پاکسازی رذایل اخلاقی از میان بشر بودهاند؛ به گونهای که هم اکنون نیز که قرنها از ظهور آخرین پیامبر الهی؛ یعنی حضرت محمد(ص) میگذرد، ریشه همه فضیلتهای اخلاقی در میان اقوام و ملل گوناگون به تعالیم آن بزرگواران برمیگردد و پیروان ادیان آسمانی که بیشتر جمعیت کُره زمین را تشکیل میدهند وامدار هدایتهای آن فرستادگان الهیاند.
گذشته از لزوم شناخت اجمالی پیامبران پیشین که ایمان و تصدیق آنان از ضروریات دین و مورد تاکید قرآن کریم است،[1] شناخت تفصیلی زندگانی آن رهبران الهی، حاوی درسهای عبرتآموزی است که هر فرد صاحب خردی را به نکات دقیق و مفید رهنمون میسازد.
خداوند متعال در قرآن کریم، بارها به سرگذشت پیامبران اشاره کرده و گوشههایی از زندگانی، مبارزات، پایمردیها و تلاشهای آنان در راه حق را شرح داده است. در همین راستا با استفاده از آیات قرآنی به دو فایده آشنایی با تاریخ پیامبران اشاره میکنیم:
1. تثبیت دلها
«ما از هر یک از سرگذشتهای انبیا برای تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم و ارادهات قویّ گردد. و در این [اخبار و سرگذشتها،] برای تو حقّ، و برای مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است».[2]
براستی که لزوم تقویت اراده پیامبر یک امر کاملاً طبیعی بود؛ زیرا مخالفتهای سرسختانه دشمنان لجوج و کینهتوز، خواه ناخواه بر قلب پیامبر(ص) - که او هم انسان و از جنس بشر بود - اثر میگذاشت و خداوند با شرح داستان پیامبران و مقاومت آنان در برابر سختیها و سپس رسیدن امدادهای الهی به آنان و به حقیقت پیوستن وعدههای خداوند، روح و دل پیامبر را استحکام میبخشید.[3] این دستآورد برای عموم پیروان پیامبر(ص) نیز وجود دارد و آنان نیز با آگاهی از سرگذشت پیامبران مقاوم و نیز یاران آنها که همه مشکلات را به جان میخریدند و تا آخرین لحظات، در راه رهبران الهی خود، پایمردی نشان میدادند، خود را در راه حق، مقاومتر ساخته و آماده فداکاریهای بیشتر میکنند.[4] بنابراین، مطالعه سرگذشت پیامبران گذشته، عامل مهمی در جهت تقویت دلهای مؤمنان و پایمردیشان در راه هدف میشود.
2. عبرتآموزی
«در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود».[5]
بررسی نهضت پیامبران الهی، آن هم با نگرش قرآن، سبب میشود که مؤمنان به حقایق و واقعیتهای مربوط به زندگی و حیات، پیروزی و شکست، و عوامل موفقیت پیامبران پی ببرند و از آنها پند و عبرت بگیرند.
هر چند شرایع پیامبران پیشین هم اکنون نسخ شده و نیازی به فراگیری و عمل بدانها نیست، اما سیره و سخنان وحیانی و حکیمانه آنان در دعوت به توحید و معارف الهی همچنان کارآیی دارد و خداوند متعال در قرآن کریم، بسیاری از سخنان و نصایح آنان را نقل نموده و این بدان سبب است که اهداف همه پیامبران یکی بوده است.[6] [1] . ر. ک: بقره، 285؛ آل عمران، 84 و 179. [2] . هود، 120. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 284، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش. [4] . ر.ک: آل عمران، 146. [5] . یوسف، 111. [6] . ورعی، سید جواد، تاریخ انبیاء، ص 14 – 15، قم، مرکز تحقیقات اسلامی.
- [سایر] فایده شناخت سیره انبیا و سر گذشت امتها چیست؟
- [سایر] روزشمار نهضت حسینی(ع) را بفرمایید؟
- [سایر] درباره نهضت بزرگ علمی امام باقر (ع) توضیح فرمایید؟
- [سایر] نهضت عظیم علوی امام صادق(ع) را توضیح دهید؟
- [سایر] چرا امام صادق (ع) به نهضت علمی روی آوردند؟
- [سایر] حدیث سیره هزار نبی در علی(ع) را بیان کنید؟
- [سایر] صبر در سیره امام مجتبی (ع) را توضیح دهید؟
- [سایر] کلیاتی از سیره و زندگینامه حضرت ابالفضل ع بیان کنید؟
- [سایر] حکومت و سیاست در سیره امام باقر (ع)چگونه است؟
- [سایر] کتابهائی پیرامون سیره ائمه اطهار(ع ) معرفی نماید؟
- [آیت الله سیستانی] در وجوب أمر به معروف و نهی از منکر باید شرائط زیر وجود داشته باشد : 1 شناخت معروف و منکر ولو به طور اجمال . بنابراین کسی که معروف و منکر را نمیشناسد ، و آنها را از همدیگر تشخیص نمیدهد ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست ، بلی گاهی برای امر به معروف و نهی از منکر کردن یاد گرفتن و شناختن معروف و منکر ، واجب میشود . 2 احتمال تأثیر در شخص خلافکار . بنابراین اگر کسی میداند که سخن و گفته او أثر ندارد ، مشهور بین فقهاء آن است که در این صورت وظیفه ندارد ، و امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست ، ولی احتیاط واجب آن است که کراهت و ناراحتی خود را از کارهای ناشایسته خلافکار بهر طوری که ممکن است اظهار نماید ، هر چند بداند که در او اثر نخواهد داشت . 3 قصد ادامه کارهای ناشایسته و خلاف از شخص خلافکار . بنابراین شخص خلافکار چنانچه نخواهد کارهای خلاف خود را تکرار کند و دوباره مرتکب شود ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست . 4 معذور نبودن شخص خلافکار در کارهای زشت و خلاف خود ، با اعتقاد اینکه کار زشتی که انجام داده حرام نبوده ، بلکه مباح بوده ، و یا کار خوبی که ترک کرده واجب نبوده است . بلی اگر منکر از کارهائی باشد که شارع مقدّس هرگز بوقوع آن راضی نیست مثل قتل نفس محرّم جلوگیری از آن واجب است ، هر چند انجام دهنده معذور باشد ، و حتّی مکلّف هم نباشد . 5 ضرر جانی یا آبروئی و یا مالی بمقدار قابل توجّه شخص امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر را تحدید نکند ، و مشقّت و دشواری غیر قابل تحمل وجود نداشته باشد ، مگر اینکه کار معروف خوب و منکر بد بقدری نزد شارع مقدّس مهم باشد که باید در راه آن ضررها و دشواریها را تحمّل نمود . اگر بخود امر به معروف و نهی از منکر کننده ضرر متوجّه نشود ، ولی بر کسان دیگر از مسلمین ضرر جانی ، یا آبروئی ، و یا مالی معتنا به متوجّه گردد ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نمیشود ، که در اینصورت أهمّیّت ضرر و آن کار مقایسه میگردد که گاهی در صورت ضرر هم امر به معروف ، و نهی از منکر ساقط نمیشود .
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.