می‌دانیم که نتیجه یک استدلال منطقی، وابسته به دو عنصر «صغری» و «کبری» است؛ مانند: «اَلعالَمُ متغیر»، «کل متغیر حادث»، «فالعالم حادث». حال اگر «صغری» در این مثال یعنی «تغییر و تحول عالم» مورد تردید و تشکیک قرار گیرد، می‌گوییم «نزاع صغروی» بوده، در نتیجه نوبت به بحث از کبری که «حدوث متغیرات» باشد، نمی‌رسد. یعنی ابتدا باید اختلاف و نزاع در صغرای استدلال حل شود تا نوبت به بحث در کبری و اثبات یا نفی آن شود و تا زمانی که نزاع در صغری به نتیجه و پایان نرسد، سخن از کبری که فرع بر پایان نزاع و نتیجه‌گیری در صغری است، معقول نخواهد بود. حال اگر بعد از اثبات صغری در کبری، یعنی «حدوث متغیرات»، نزاع و اختلاف داشته باشیم، می‌گوییم نزاع در مسئله کبروی است. و یا در علم اصول می‌گوییم: نزاع علمای اصول در باب مفاهیم یک «نزاع‏ صغروی»‏ است؛، یعنی بحث بر سر اصل ثبوت مفهوم برای جملات می‏باشد که آیا مثلاً جمله شرطیه یا وصفیه دارای مفهوم است یا نه؟ نه این‌که ما یک بحث کبروی و کلی داشته باشیم که آیا این مفاهیم حجت هستند یا نه؛ زیرا بحث از حجیت این مفاهیم بعد از ثبوت مفهوم برای این جملات قابل تصور است، نه قبل از آن.[1] نمونه دیگر، در بحث حجیت قرآن نزاع اصحاب اصول با اخباریون که می‌گویند ظواهر قرآن حجت نیست، یک نزاع صغروی است؛ زیرا هر دو قبول داریم که اگر ظواهر قرآن در مقام افاده و استفاده بود حجیت به حکم بناء عقلا داشت، ولی اخباری می‌‏گوید ظواهر کتاب مستقلاً و بدون ضم ضمیمه در صدد افاده نیست؛ لذا حجت نیست. اما اصولی می‌‏گوید: ظواهر کتاب هم مثل سایر ظواهر در مقام افاده است؛ لذا بعد از جست‌وجو و یأس‏ حجت است‏.[2] [1] . سبحانی، جعفر، ترجمه و شرح فارسی الموجز فی أصول الفقه، جمع آوری کننده، عدالت، علی،‏ ص 337 - 338، قم، نصایح‏، چاپ اول، 1385ش. [2] . انصاری، شیخ مرتضی، شرح رسائل، شارح، محمدی، علی، ج 1، ص 250 - 251، قم، دار الفکر، چاپ پنجم، 1386 ش.
مراد از نزاع صغروی و کبروی چیست؟ لطفا مثال بزنید
میدانیم که نتیجه یک استدلال منطقی، وابسته به دو عنصر «صغری» و «کبری» است؛ مانند: «اَلعالَمُ متغیر»، «کل متغیر حادث»، «فالعالم حادث». حال اگر «صغری» در این مثال یعنی «تغییر و تحول عالم» مورد تردید و تشکیک قرار گیرد، میگوییم «نزاع صغروی» بوده، در نتیجه نوبت به بحث از کبری که «حدوث متغیرات» باشد، نمیرسد. یعنی ابتدا باید اختلاف و نزاع در صغرای استدلال حل شود تا نوبت به بحث در کبری و اثبات یا نفی آن شود و تا زمانی که نزاع در صغری به نتیجه و پایان نرسد، سخن از کبری که فرع بر پایان نزاع و نتیجهگیری در صغری است، معقول نخواهد بود. حال اگر بعد از اثبات صغری در کبری، یعنی «حدوث متغیرات»، نزاع و اختلاف داشته باشیم، میگوییم نزاع در مسئله کبروی است.
و یا در علم اصول میگوییم: نزاع علمای اصول در باب مفاهیم یک «نزاع صغروی» است؛، یعنی بحث بر سر اصل ثبوت مفهوم برای جملات میباشد که آیا مثلاً جمله شرطیه یا وصفیه دارای مفهوم است یا نه؟ نه اینکه ما یک بحث کبروی و کلی داشته باشیم که آیا این مفاهیم حجت هستند یا نه؛ زیرا بحث از حجیت این مفاهیم بعد از ثبوت مفهوم برای این جملات قابل تصور است، نه قبل از آن.[1]
نمونه دیگر، در بحث حجیت قرآن نزاع اصحاب اصول با اخباریون که میگویند ظواهر قرآن حجت نیست، یک نزاع صغروی است؛ زیرا هر دو قبول داریم که اگر ظواهر قرآن در مقام افاده و استفاده بود حجیت به حکم بناء عقلا داشت، ولی اخباری میگوید ظواهر کتاب مستقلاً و بدون ضم ضمیمه در صدد افاده نیست؛ لذا حجت نیست. اما اصولی میگوید: ظواهر کتاب هم مثل سایر ظواهر در مقام افاده است؛ لذا بعد از جستوجو و یأس حجت است.[2] [1] . سبحانی، جعفر، ترجمه و شرح فارسی الموجز فی أصول الفقه، جمع آوری کننده، عدالت، علی، ص 337 - 338، قم، نصایح، چاپ اول، 1385ش. [2] . انصاری، شیخ مرتضی، شرح رسائل، شارح، محمدی، علی، ج 1، ص 250 - 251، قم، دار الفکر، چاپ پنجم، 1386 ش.
- [سایر] بدعت چیست؟ آیا سیئه یا حسنه دارد؟ چند مثال بزنید.
- [سایر] بدعت چیست؟ آیا سیئه یا حسنه دارد؟ چند مثال بزنید.
- [سایر] دلالت بر چند قسم است؟ و معنای آنها چیست؟ مثال بزنید.
- [سایر] شاذ و معلل در مسائل حدیثی چه معنایی دارد؟ مثال بزنید.
- [سایر] دلالت بر چند قسم است؟ و معنای آنها چیست؟ مثال بزنید.
- [سایر] لطفاً در رابطه با ادا کردن حروف شمسی و قمری توضیح داده و مثال بزنید.
- [سایر] منظور از این که اسلام را طبق زمان عمل کنیم چیست؟ لطفا مثال بزنید.
- [سایر] در جمع بین مؤنّث و مذکّر آیا اگر غلبه با مؤنث باشد باز هم جمع مذکر میآید؟ لطفاً مثال بزنید.
- [سایر] لطفا در مورد بصیرت توضیح بدید، مثال بزنید. اگر در قرآن نیز در این مورد است اشاره ای بفرمایید؟
- [سایر] در حکومت حضرت امام علی(ع) آزادی دادن به مردم تا چه حد بود؟ لطفاً مواردی را مثال بزنید.
- [آیت الله مظاهری] مراد از عقل در اینجا این است که سفیه، سادهلوح، سادهاندیش و گولخور نباشد، و مراد از عدالت این است که حالت خداترسی باطنی داشته باشد که او را از انجام گناهان باز دارد، و مراد از ملکه قدسیه این است که حالت کج فکری، افراطگری، تفریطگری و صفات رذیله بارز مانند حسد، کبر، حب دنیا و مانند اینها نداشته باشد، و مراد از فقاهت این است که مجتهد مطلق در فقه باشد، و مراد از شجاعت این است که جرأت در حکم به حقّ را داشته باشد و هیچ کسی یا چیزی او را از حکم به حقّ و گفتن حقّ و نوشتن حقّ باز ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مالک و عامل در مقدار سرمایه اختلاف و نزاع نمایند و مالک بیّنه ای بر ادّعای خود نداشته باشد قول عامل با قسم مقدم است و در این مسأله فرقی نیست که سرمایه موجود باشد یا تلف شده باشد.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از یک جمعیّت نظیر غیبت از طایفهای یا ملّتی غیبت و حرام نیست، در صورتی که مراد گوینده و شنونده بعضی از آن جمعیّت باشد، امّا چون موجب قساوت قلب است، بهتر است پرهیز شود، ولی اگر مراد گوینده و شنونده همه جمعیّت باشد، غیبت و گناه آن نیز مضاعف میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] فواید چیزی را که گرو می گذارند مال مالک ان است و مراد از مالک در این مسایل اعم از صاحب حق است
- [آیت الله شبیری زنجانی] وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا یک ساعت و مراد از ساعت: 112 روز است؛ بنابراین در فصول مختلف تغییر میکند.
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر، صلح عقد مستقلی است و در احکام و شرایط، تابع سایر عقود نیست، و فرقی نمیکند که صلح بعد از نزاع انجام گیرد و یا اصلاً نزاعی در بین نباشد بنابر اظهر. ولی لازم است در عقد صلح حرامی را حلال و یا حلالی را حرام نکنند، که در این صورت صلح، صحیح و نافذ نیست.
- [آیت الله سیستانی] اگر معدنی را که در زیر زمین دیگری است بدون اجازه با کندن زمین او بیرون آورد ، مشهور فرمودهاند که آنچه از آن بدست میآید ، مال صاحب ملک است ، ولی این مطلب خالی از اشکال نیست ، و احتیاط آن است که با هم مصالحه کنند ، و چنانچه به مصالحه راضی نشوند به حاکم شرع مراجعه نمایند تا نزاع را فیصله دهد . 3 گنج :
- [آیت الله سیستانی] شریکی که با سرمایه شرکت معامله میکند ، اگر بگوید سرمایه تلف شده ، چنانچه نزد دیگر شریکها مأمون باشد باید حرف او را قبول کنند ، و اگر اینچنین نیست میتوانند نزد حاکم شرع بر علیه او شکایت کنند ، تا بر طبق موازین قضاوت نزاع را فیصله دهد .
- [آیت الله مظاهری] مراد از شهوتانگیز و طربانگیز نوعی است نه شخصی، به این معنی که اگر صوتی یا آهنگی برای عرف مردم شهوتانگیز و طربانگیز باشد حرام است، گرچه برای شخص خاصّی شهوتانگیز و طربانگیز نباشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] مراد از خواب اول در صورتی که انسان در خواب محتلم شود خوابی است که بعد از بیدار شدن بخوابد و اما خوابی که در ان محتلم شده خواب اول حساب نمی شود