مصدر، بر وزن «مَفعَل»، از جهت صرفی اسم مکان و به معنای جایگاه و محل صدور فعل یا شبه فعل است.[1] و در اصطلاح، بر چیزی که دلالت بر حالت یا کاری کند بدون دلالت بر زمان، مصدر گفته می‌شود.[2] مصدر اقسام متعدد دارد.[3] یک قسم آن «مصدر عددی» است که دلالت بر مقدار و عدد فعل می‌کند و آن‌را «مصدر المرّة» و در اصطلاح علم نحو، «مفعول مطلق عددی» نیز می‌گویند.[4] وزن آن در ثلاثی مجرد و غیر ثلاثی مجرد یکسان نبوده، بلکه متفاوت و به شرح زیر است. وزن مصدر عددی در ثلاثی مجرد مصدر عددی در ثلاثی مجرد بر وزن «فَعْلَة» می‌آید و استعمالش چندگونه است: 1. اگر مصدر اصلی فعلی از قبیل «ضَرَبَ» یا «وَقَفَ» و...، بر این وزن نباشد و بخواهند بیان کنند که فعل یک مرتبه انجام شد می‌گویند: «ضَرَبْتُ ضَرْبَةً» یا «وَقَفْتُ وَقْفَةً»؛ یعنی «یک مرتبه زدم». یا «یک مرتبه ایستادم». 2. اگر مصدر اصلی فعلی از قبیل «رَحِمَ» یا «دَعَوَ» و...، بر این وزن آمده باشد، آن‌را با وصف «واحدة» می‌آورند تا اشتباه با مصدر تأکیدی نشود؛ مانند: «رَحِمْتُهُ رَحْمَةً واحِدَةً» یا «دَعَوْتُهُ دَعْوَةً واحِدَةً»؛ یعنی «یک مرتبه به او ترحم کردم و بخشیدم». یا «یک مرتبه او را دعوت کردم و فراخواندم». در برخی از موارد با این‌که مصدر اصلی فعل بر وزن «فَعْلَة» نیست ولی برای توضیح، بعد از وزن مذکور، وصف «واحِدَة» آورده می‌‌شود؛ مانند: «فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّةً واحِدَةً فَیَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ». در این آیه با این‌که مصدر اصلی «نَفَخَ» و «دَکَّ» بر وزن «فَعْلَة» نیست و طبق قاعده وزن «فَعْلَة» در رساندن مَرَّه کافی بوده و نیازی به وصف «واحده» نیست، ولی برای توضیح، صفت «واحده» نیز اضافه شده است.[5] در برخی موارد در ثلاثی مجرد برای رساندن معنای مرّه بر خلاف قیاس و قاعده از وزن «فَعْلَة» استفاده نمی‌کنند، بلکه مصدر اصلی را با تاء می‌آورند، مانند: «اَتَیْتُ اِتْیانَةً.»؛ یک ‏بار آمدم. یا مانند: «لَقَیْتُهُ لِقاءَةً.»؛ یک‌‏بار دیدارش کردم. هر چند قیاس و قاعده «اَتْیَةً» و «لَقْیَةً» است.[6] وزن مصدر عددی در غیر ثلاثی مجرد در غیر ثلاثی مجرد - اعم از ثلاثی مزیدفیه، رباعی مجرد و رباعی مزیدفیه - برای دلالت بر مرّة به مصدر اصلی فعل، «تاء» ملحق می‌شود؛ مانند: «اَکْرَمْتُ زَیْداً اِکْرامَةً» یعنی «یک ‏بار زید را اکرام کردم». یا مانند: «اِسْتَغْفَرْتُ اِسْتِغْفارَةً» یعنی «یک‌‏بار استغفار کردم»، یا مانند: «تَدَحْرَجْتُ تَدَحْرَجَةً» یعنی «یک‌بار غلطیدم».[7] و اگر مصدر غیر ثلاثی مجرد به هر دلیلی «تاء» داشته باشد برای دلالت بر مرّه بعد از آن وصف «واحدة» می‌آورند، مانند: «اَقَمْتُ اِقامَةً واحِدَةً»؛ یک مرتبه به پا داشتم. یا مانند: «زکَّیْتُ تَزْکِیَةً واحِدَةً»؛ یک ‏بار زکات دادم. و یا مانند:«دَحْرَجْتُ دَحْرَجَةً واحِدَةً»؛ یک مرتبه غلطانیدم.[8] اگر بخواهند بیان کنند که فعل، دو بار واقع شده است مصدر اصلی فعل،- چه در ثلاثی مجرد و چه در غیر ثلاثی مجرد – به صورت تثنیه آورده می‌شود؛ مانند: «ضَرَبْتُهُ ضَرْبَتَیْنِ». یا «رأَیْتُهُ رَأْیَتَیْنِ». یا «اَقَمْتُ اِقامَتَیْنِ». یا «دَحرَجْتُ دَحْرَجَتَیْنِ». و اگر بیشتر از دو بار بدون تعیین عدد معین، مراد باشد مصدر اصلی فعل را با «الف و تاء» جمع می‌آورند؛ مانند «رَحِمْتُهُ رَحماتٍ» یا «ضَرَبتُهُ ضَرباتٍ» یا «اَدَّبتُهُ تَأدیباتٍ» یا «اِکتَسَبْتُ اِکتِساباتٍ».[9] و اگر تعیین دفعات و عدد معیّن، مراد باشد با اسم عدد می‌آورند، مانند: «ضَرَبْتُهُ ثَلاثَ ضرباتٍ».[10] [1] . «المصدر ما یصدر عنه الفعل أو شبهه»؛ جمعی از علما، جامع المقدمات، محقق، جراثیمی، جلیل، ص 46، قم، مؤسسة النشر الإسلامی‏، چاپ چهارم، بی‌تا. [2] . الشرتوتی، رشید، مبادی العربیه، محقق، محمدی، حمید، ج 4، ص 55، قم، دار العلم، چاپ چهارم، 1419 ق. [3] . مصدر ثلاثی مجرد، مصدر غیر ثلاثی مجرد، مصدر میمی، مصدر وصفی، مصدر جعلی، مصدر عددی، مصدر نوعی، مصدر تأکیدی، اسم مصدر». حسینی طهرانی، هاشم‏، علوم العربیة، ج 1، ص 350 - 354، تهران، مفید، چاپ دوم، 1364ش. [4] . همان، ص 350 و 352. [5] . همان، ص 350 – 351. [6] . همان، ص 352. [7] . همان، ص 351. [8] . همان. [9] . همان، ص 351 – 352. [10] . همان، ص 352.
مصادری که بیانگر مقدار چیزی میباشد کداماند؟
مصدر، بر وزن «مَفعَل»، از جهت صرفی اسم مکان و به معنای جایگاه و محل صدور فعل یا شبه فعل است.[1] و در اصطلاح، بر چیزی که دلالت بر حالت یا کاری کند بدون دلالت بر زمان، مصدر گفته میشود.[2]
مصدر اقسام متعدد دارد.[3] یک قسم آن «مصدر عددی» است که دلالت بر مقدار و عدد فعل میکند و آنرا «مصدر المرّة» و در اصطلاح علم نحو، «مفعول مطلق عددی» نیز میگویند.[4]
وزن آن در ثلاثی مجرد و غیر ثلاثی مجرد یکسان نبوده، بلکه متفاوت و به شرح زیر است.
وزن مصدر عددی در ثلاثی مجرد
مصدر عددی در ثلاثی مجرد بر وزن «فَعْلَة» میآید و استعمالش چندگونه است:
1. اگر مصدر اصلی فعلی از قبیل «ضَرَبَ» یا «وَقَفَ» و...، بر این وزن نباشد و بخواهند بیان کنند که فعل یک مرتبه انجام شد میگویند: «ضَرَبْتُ ضَرْبَةً» یا «وَقَفْتُ وَقْفَةً»؛ یعنی «یک مرتبه زدم». یا «یک مرتبه ایستادم».
2. اگر مصدر اصلی فعلی از قبیل «رَحِمَ» یا «دَعَوَ» و...، بر این وزن آمده باشد، آنرا با وصف «واحدة» میآورند تا اشتباه با مصدر تأکیدی نشود؛ مانند: «رَحِمْتُهُ رَحْمَةً واحِدَةً» یا «دَعَوْتُهُ دَعْوَةً واحِدَةً»؛ یعنی «یک مرتبه به او ترحم کردم و بخشیدم». یا «یک مرتبه او را دعوت کردم و فراخواندم».
در برخی از موارد با اینکه مصدر اصلی فعل بر وزن «فَعْلَة» نیست ولی برای توضیح، بعد از وزن مذکور، وصف «واحِدَة» آورده میشود؛ مانند: «فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّةً واحِدَةً فَیَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ». در این آیه با اینکه مصدر اصلی «نَفَخَ» و «دَکَّ» بر وزن «فَعْلَة» نیست و طبق قاعده وزن «فَعْلَة» در رساندن مَرَّه کافی بوده و نیازی به وصف «واحده» نیست، ولی برای توضیح، صفت «واحده» نیز اضافه شده است.[5]
در برخی موارد در ثلاثی مجرد برای رساندن معنای مرّه بر خلاف قیاس و قاعده از وزن «فَعْلَة» استفاده نمیکنند، بلکه مصدر اصلی را با تاء میآورند، مانند: «اَتَیْتُ اِتْیانَةً.»؛ یک بار آمدم. یا مانند: «لَقَیْتُهُ لِقاءَةً.»؛ یکبار دیدارش کردم. هر چند قیاس و قاعده «اَتْیَةً» و «لَقْیَةً» است.[6]
وزن مصدر عددی در غیر ثلاثی مجرد
در غیر ثلاثی مجرد - اعم از ثلاثی مزیدفیه، رباعی مجرد و رباعی مزیدفیه - برای دلالت بر مرّة به مصدر اصلی فعل، «تاء» ملحق میشود؛ مانند: «اَکْرَمْتُ زَیْداً اِکْرامَةً» یعنی «یک بار زید را اکرام کردم». یا مانند: «اِسْتَغْفَرْتُ اِسْتِغْفارَةً» یعنی «یکبار استغفار کردم»، یا مانند: «تَدَحْرَجْتُ تَدَحْرَجَةً» یعنی «یکبار غلطیدم».[7]
و اگر مصدر غیر ثلاثی مجرد به هر دلیلی «تاء» داشته باشد برای دلالت بر مرّه بعد از آن وصف «واحدة» میآورند، مانند: «اَقَمْتُ اِقامَةً واحِدَةً»؛ یک مرتبه به پا داشتم. یا مانند: «زکَّیْتُ تَزْکِیَةً واحِدَةً»؛ یک بار زکات دادم. و یا مانند:«دَحْرَجْتُ دَحْرَجَةً واحِدَةً»؛ یک مرتبه غلطانیدم.[8]
اگر بخواهند بیان کنند که فعل، دو بار واقع شده است مصدر اصلی فعل،- چه در ثلاثی مجرد و چه در غیر ثلاثی مجرد – به صورت تثنیه آورده میشود؛ مانند: «ضَرَبْتُهُ ضَرْبَتَیْنِ». یا «رأَیْتُهُ رَأْیَتَیْنِ». یا «اَقَمْتُ اِقامَتَیْنِ». یا «دَحرَجْتُ دَحْرَجَتَیْنِ». و اگر بیشتر از دو بار بدون تعیین عدد معین، مراد باشد مصدر اصلی فعل را با «الف و تاء» جمع میآورند؛ مانند «رَحِمْتُهُ رَحماتٍ» یا «ضَرَبتُهُ ضَرباتٍ» یا «اَدَّبتُهُ تَأدیباتٍ» یا «اِکتَسَبْتُ اِکتِساباتٍ».[9] و اگر تعیین دفعات و عدد معیّن، مراد باشد با اسم عدد میآورند، مانند: «ضَرَبْتُهُ ثَلاثَ ضرباتٍ».[10] [1] . «المصدر ما یصدر عنه الفعل أو شبهه»؛ جمعی از علما، جامع المقدمات، محقق، جراثیمی، جلیل، ص 46، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ چهارم، بیتا. [2] . الشرتوتی، رشید، مبادی العربیه، محقق، محمدی، حمید، ج 4، ص 55، قم، دار العلم، چاپ چهارم، 1419 ق. [3] . مصدر ثلاثی مجرد، مصدر غیر ثلاثی مجرد، مصدر میمی، مصدر وصفی، مصدر جعلی، مصدر عددی، مصدر نوعی، مصدر تأکیدی، اسم مصدر». حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج 1، ص 350 - 354، تهران، مفید، چاپ دوم، 1364ش. [4] . همان، ص 350 و 352. [5] . همان، ص 350 – 351. [6] . همان، ص 352. [7] . همان، ص 351. [8] . همان. [9] . همان، ص 351 – 352. [10] . همان، ص 352.
- [سایر] موانع استجابت دعا کداماند؟
- [سایر] آیات تطهیر در قرآن کریم کداماند؟
- [سایر] انواع اصلاح در قرآن کریم کداماند؟
- [سایر] مهمترین مقتلهای شهدای کربلا کداماند؟
- [سایر] مراحل و سطوح مختلف دین کداماند؟
- [سایر] عوامل مؤثر بر رفتار انسان مسلمان کداماند؟
- [سایر] از نظر قرآن کریم الگوهای منفی کداماند؟
- [سایر] فرق بین مبانی اسلام و موازین اسلام چیست؟ و اصولاً مبانی و موازین اسلام کداماند؟
- [سایر] صحاح سته اهل سنت کداماند و تا چه میزان معتبر میباشند؟
- [سایر] خواستم بدانم (بین الطلوعین) دقیقاً چه زمانی است؟ و ادعیه و اذکار مخصوص برای این زمان کداماند؟
- [آیت الله خوئی] مقداری از لنگ، که ناف تا زانو را میپوشاند و مقداری از پیراهن که از شانه تا نصف ساق را میپوشاند، مقدار واجب کفن است و آنچه بیشتر از این مقدار در مسألة قبل گفته شد، مقدار مستحب کفن میباشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مقداری از لنگ، که از ناف تا زانو را میپوشاند و مقداری از پیراهن که از شانه تا نصف ساق را میپوشاند، مقدار واجب کفن است و آنچه بیشتر از این مقدار در مسأله قبل گفته شد، مقدار مستحب کفن میباشد، البته مقداری از کفن که کمتر از آن مطابق شؤون میت نیست داخل در مقدار واجب کفن است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] آب کر: مقدار آبیست که اگر در ظرفی که درازا، پهنا و گودی آن هر یک سه وجب و نیم است بریزند آن را پر کند و وزن آن بیاشکال 1200 رطل عراقیست ولی در تبدیل مقدار آن به اوزان کنونی در بین دانشمندان اختلاف نظر دیده میشود، بنا بر نظر مشهور، مقدار کر 37791217 (تقریبا 377 / 42) کیلوگرم میباشد، ولی ظاهراً مقدار کر بیشتر از این مقدار است، برخی از بزرگان مقدار آن را تقریبا 462 / 77 کیلوگرم و برخی دیگر 478 / 5 کیلوگرم دانستهاند. بنابراین اگر مقدار وزن آب 480 کیلوگرم باشد، طبق نظر تمامی دانشمندان آب کر است، حجم این مقدار آب در آب مقطّر در دمای چهار درجه، 0 / 48 متر مکعب و در دمای صد درجه، حدود 0 / 5 متر مکعب و در سایر دماها بین این دو مقدار میباشد و در آب غیر مقطّر از مقدارهای ذکر شده کمتر است. (1)
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر حیوانی را اجاره کند ومعیّن نماید چقدر بار بر آن بگذارد، چنانچه بیشتر از آن مقدار بار کند و آن حیوان بمیرد یا معیوب شود، ضامن است، و نیز اگر مقدار بار را معیّن نکرده باشد وبیشتر از معمول بار کند وحیوان تلف شود یا معیوب گردد، ضامن میباشد و باید در هردو صورت برای مقدار زیادی، اجرت معمول را بدهد.
- [آیت الله بروجردی] مقداری از لنگ که از ناف تا زانو را میپوشاند و مقداری از پیراهن که از شانه تا نصف ساق را میپوشاند، مقدار واجب کفن است و آنچه بیشتر از این مقدار در مسألة قبل گفته شد، مقدار مستحب کفن میباشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .داد و ستد کالای وزنی با پیمانهای که بیانگر وزن باشد, صحیح است؛ مثلاً با پیمانه ای که ظرفیّت یک لیتر شیر را دارد، می توان ده لیتر شیر را با پر کردن ده بار آن، معامله کرد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر وسیله باربری یا حیوانی را اجاره کند و معیّن نمایند که چقدر بار بر آن حمل نماید، چنانچه بیشتر از آن مقدار حمل کند و آن وسیله یا حیوان تلف یا معیوب شود، ضامن است و نیز اگر مقدار بار را معیّن نکرده باشند و بیشتر از مقدار معمول حمل کند، چنانچه وسیله یا حیوان تلف یا معیوب گردد، ضامن میباشد و اگر وسیله از بین نرود و معیوب هم نشود، اجاره مقدار زاید را اگر قابل توجّه باشد، باید بدهد.
- [آیت الله مظاهری] آب کر مقدار آبی است که اگر در ظرفی که طول و عرض و عمق آن هر یک سه وجب است بریزند آن ظرف را پر کند و وزن آن 384 کیلوگرم میباشد. آب جاری:
- [آیت الله مظاهری] اگر بدن یا لباس به مقدار کمتر از درهم )تقریباً به اندازه ناخن بزرگ( به خون آلوده باشد نماز خواندن با آن جایز است، گرچه آن خون نجس میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بدهی واقعاً معیّن باشد، ولی بدهکار و طلبکار در هنگام حواله دادن، مقدار یا جنس آن را ندانند، حواله صحیح است؛ مثلاً ا گر طلب کسی را در دفتر نوشته باشد و پیش از دیدن دفتر حواله بدهد و بعد دفتر را ببیند و به طلبکار مقدار طلبش را بگوید، حواله صحیح میباشد.