جنگ بدر نخستین غزوه رسول خدا(ص) بود که در هفدهم رمضان سال دوم هجری روی داد. در این نبرد که به شکست سنگین مشرکان انجامید، چهارده تن از مسلمانان به شهادت رسیده و تعداد کشتگان مشرکان مانند اسیرانشان هفتاد نفر بود.‏[1] پس از این‌که جنگ به پایان رسید، پیامبر(ص) دستور داد تا کشتگان‏ قریش را در یکی از چاه‌های متروک بدر ریختند. سپس حضرت در کنار چاه ایستاد و یکایک کشتگان را صدا زد و فرمود: «ای عتبة بن ربیعه، ای شیبة بن ربیعه، ای امیة بن خلف، ای ابوجهل بن هشام، آیا وعده پروردگار خویش را راست یافتید؟ من که وعده پروردگارم را راست و حق یافتم. چه بد قومی بودید شما برای پیامبرتان...!».[2] نسبت به این ماجرا، دو نکته جای یادآوری دارد. 1. درباره دستور پیامبر(ص) مبنی بر به چاه افکندن جنازه مشرکان باید گفت؛ دین اسلام جنازه فرد مسلمان را دارای احترام دانسته و غسل و دفن و کفن او را به شیوه خاصی واجب می‌داند، اما جنازه مشرکان چنین احترامی نداشته و مسلمانان نسبت به آنها وظیفه‌ای ندارند، اگرچه نباید بر خلاف کرامت انسانی، رفتارهایی؛ مانند مثله در مورد آنان رخ دهد. اما در ارتباط با دفن کشته‌های دشمن در گور دسته‌ جمعی باید گفت؛ این موضوع در نبردها امری طبیعی است و در نبردهای این زمان هم اتفاق می‌افتد و دفن کردن دشمنان - هرچند به صورت دسته جمعی - نسبت به رهاکردن آنان در فضای باز با کرامت انسانی سازگارتر است. از طرفی مشرکان تصمیم به بازگرداندن اجساد به مکه نداشتند و اساساً چنین رفتاری در آن زمان مرسوم نبود. بر این اساس، دفن جداگانه مشرکان با ترتیبات خاص دلیلی نداشت. حال که دفن دسته جمعی دشمن - آن هم در شرایط خاص - را نمی‌توان با کرامت انسانی در تضاد دانست، این گور دسته جمعی می‌تواند یک چاه متروکه باشد. در همین راستا، دستور پیامبر(ص) به دفن دسته جمعی این افراد، می‌تواند در جهت حفظ محیط زیست از آلودگی ارزیابی شده و این‌که بوی تعفن اجساد و بیماری‌های ناشی از آنها، مردم را آزار ندهد. 2. سید محسن امین از دکتر هیکل نقل می‌کند که وی در کتابش چنین آورده است: «مسلمانان تا پایان روز در بدر ماندند. آنها کشتگان قریش را جمع کرده چاهی کندند و آنها را در آن چاه مدفون ساختند».[3] سپس ایشان در مقام پاسخ بر آمده و می‌گوید: اگر این‌گونه می‏بود باید می‏گفتند: گودالی برای اجساد حفر کردند و آنها را در آن گودال مدفون ساختند. حال آن‌که در این‌جا سخنی از حفر به میان نیامده است، بلکه گفته‏اند: رسول خدا (ص) دستور داد اجساد را در چاه بدر بریزند. علاوه بر این، با توجه به خستگی مسلمانان در اثر جنگ و کارزار، آنها توان حفر چاه را نداشتند. گویا دکتر هیکل ریختن جنازه‏های مشرکان را از این جهت بعید شمرده که موجب فساد آب چاه برای مدتی طولانی می‏شده و این چاهی بوده است که بادیه‏نشینان و مسافران از آن، آب برمی‏داشتند. اما این موضوع را می‏توان چنین حل کرد که احتمالاً مردم و مسافران چندان بدین چاه نیازی نداشتند؛ چون غیر از آن، چاه‌های دیگری نیز در بدر و آن نواحی یافت می‏شده است.[4] این توجیه کاملاً پذیرفتنی است؛ زیرا در کتب تاریخ درباره چاهی که جنازه کافران در آن انداخته شد، اصطلاح «قلیب» به کار رفته‌ است و لسان العرب در تبیین معنای قلیب می‌گوید: « القَلِیبُ: البئرُ العادِیةُ القَدِیمَةُ التی لا یعلمُ لها رَبٌّ و لا حافِر»؛[5] قلیب؛ چاهی قدیمی است که حفر کننده و صاحب شناخته ‌شده‌ای ندارد. و این معنا بیشتر با چاه خشک شده و متروک سازگار است. بر این اساس، نمی‌توان گفت که اقدام پیامبر(ص) با بهداشت عمومی منافات داشته است؛ زیرا کشته شدگان مشرکان در چاهی انداخته شد که یا خشکیده بود و یا آب آن، مصرف عمومی نداشت. [1] . ر. ک: ابن هشام حمیری معافری، السیرة النبویة، ج ‏1، ص 706 – 715، دار المعرفة، بیروت‏، بی‌تا. [2] . السیرة النبویة، ج‏1،ص 638؛ البیهقی، ابوبکر‏، دلائل النبوة‏، ج‏3،ص 117، دار الکتب العلمیة، بیروت‏، 1405ق‏. [3] . امین عاملی، سید محسن، مترجم، حجتی کرمانی، علی، سیره معصومان، ج‏1، 123‏، تهران، نشر سروش‏، تهران‏، 1376ش‏. [4] . همان. [5] . ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‌1، ص 29 و 689، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
جنگ بدر نخستین غزوه رسول خدا(ص) بود که در هفدهم رمضان سال دوم هجری روی داد. در این نبرد که به شکست سنگین مشرکان انجامید، چهارده تن از مسلمانان به شهادت رسیده و تعداد کشتگان مشرکان مانند اسیرانشان هفتاد نفر بود.[1]
پس از اینکه جنگ به پایان رسید، پیامبر(ص) دستور داد تا کشتگان قریش را در یکی از چاههای متروک بدر ریختند. سپس حضرت در کنار چاه ایستاد و یکایک کشتگان را صدا زد و فرمود: «ای عتبة بن ربیعه، ای شیبة بن ربیعه، ای امیة بن خلف، ای ابوجهل بن هشام، آیا وعده پروردگار خویش را راست یافتید؟ من که وعده پروردگارم را راست و حق یافتم. چه بد قومی بودید شما برای پیامبرتان...!».[2]
نسبت به این ماجرا، دو نکته جای یادآوری دارد.
1. درباره دستور پیامبر(ص) مبنی بر به چاه افکندن جنازه مشرکان باید گفت؛ دین اسلام جنازه فرد مسلمان را دارای احترام دانسته و غسل و دفن و کفن او را به شیوه خاصی واجب میداند، اما جنازه مشرکان چنین احترامی نداشته و مسلمانان نسبت به آنها وظیفهای ندارند، اگرچه نباید بر خلاف کرامت انسانی، رفتارهایی؛ مانند مثله در مورد آنان رخ دهد.
اما در ارتباط با دفن کشتههای دشمن در گور دسته جمعی باید گفت؛ این موضوع در نبردها امری طبیعی است و در نبردهای این زمان هم اتفاق میافتد و دفن کردن دشمنان - هرچند به صورت دسته جمعی - نسبت به رهاکردن آنان در فضای باز با کرامت انسانی سازگارتر است. از طرفی مشرکان تصمیم به بازگرداندن اجساد به مکه نداشتند و اساساً چنین رفتاری در آن زمان مرسوم نبود. بر این اساس، دفن جداگانه مشرکان با ترتیبات خاص دلیلی نداشت.
حال که دفن دسته جمعی دشمن - آن هم در شرایط خاص - را نمیتوان با کرامت انسانی در تضاد دانست، این گور دسته جمعی میتواند یک چاه متروکه باشد.
در همین راستا، دستور پیامبر(ص) به دفن دسته جمعی این افراد، میتواند در جهت حفظ محیط زیست از آلودگی ارزیابی شده و اینکه بوی تعفن اجساد و بیماریهای ناشی از آنها، مردم را آزار ندهد.
2. سید محسن امین از دکتر هیکل نقل میکند که وی در کتابش چنین آورده است: «مسلمانان تا پایان روز در بدر ماندند. آنها کشتگان قریش را جمع کرده چاهی کندند و آنها را در آن چاه مدفون ساختند».[3]
سپس ایشان در مقام پاسخ بر آمده و میگوید: اگر اینگونه میبود باید میگفتند: گودالی برای اجساد حفر کردند و آنها را در آن گودال مدفون ساختند. حال آنکه در اینجا سخنی از حفر به میان نیامده است، بلکه گفتهاند: رسول خدا (ص) دستور داد اجساد را در چاه بدر بریزند. علاوه بر این، با توجه به خستگی مسلمانان در اثر جنگ و کارزار، آنها توان حفر چاه را نداشتند.
گویا دکتر هیکل ریختن جنازههای مشرکان را از این جهت بعید شمرده که موجب فساد آب چاه برای مدتی طولانی میشده و این چاهی بوده است که بادیهنشینان و مسافران از آن، آب برمیداشتند. اما این موضوع را میتوان چنین حل کرد که احتمالاً مردم و مسافران چندان بدین چاه نیازی نداشتند؛ چون غیر از آن، چاههای دیگری نیز در بدر و آن نواحی یافت میشده است.[4]
این توجیه کاملاً پذیرفتنی است؛ زیرا در کتب تاریخ درباره چاهی که جنازه کافران در آن انداخته شد، اصطلاح «قلیب» به کار رفته است و لسان العرب در تبیین معنای قلیب میگوید:
« القَلِیبُ: البئرُ العادِیةُ القَدِیمَةُ التی لا یعلمُ لها رَبٌّ و لا حافِر»؛[5] قلیب؛ چاهی قدیمی است که حفر کننده و صاحب شناخته شدهای ندارد.
و این معنا بیشتر با چاه خشک شده و متروک سازگار است. بر این اساس، نمیتوان گفت که اقدام پیامبر(ص) با بهداشت عمومی منافات داشته است؛ زیرا کشته شدگان مشرکان در چاهی انداخته شد که یا خشکیده بود و یا آب آن، مصرف عمومی نداشت. [1] . ر. ک: ابن هشام حمیری معافری، السیرة النبویة، ج 1، ص 706 – 715، دار المعرفة، بیروت، بیتا. [2] . السیرة النبویة، ج1،ص 638؛ البیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة، ج3،ص 117، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1405ق. [3] . امین عاملی، سید محسن، مترجم، حجتی کرمانی، علی، سیره معصومان، ج1، 123، تهران، نشر سروش، تهران، 1376ش. [4] . همان. [5] . ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج1، ص 29 و 689، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
- [سایر] لطفا بفرمایید که چرا پیامبر اجساد کافران (دشمن) را یکجا در چاه بدر ریختند و چرا آنهار ا به صورت جداگانه مدفون نکردند؟
- [سایر] آیا پیامبر و یارانش حق داشتند که به کاروان ابوسفیان حمله کنند، حمله ای که مقدمه جنگ بدر شد؟
- [سایر] در جنگ بدر چرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعداد زیادی از دشمن را کشت؟
- [سایر] آموزههای جنگ بدر چیست؟
- [سایر] جنگ بدر در چه تاریخی اتفاق افتاد؟
- [سایر] خلاصه ای از غزوه ابواء را که پیامبر (ص) انجام دادند بیان کنید.
- [سایر] جانشین پیامبر (ص) در شهر هنگام غزوات ایشان چه کسانی بوده اند؟
- [سایر] با توجه به اینکه پیامبر اکرم(صلوات الله علیه واله) از بی احترامی به جسد انسان ها نهی فرمودند.چرا بعد از واقعه جنگ بدر به مسلمانان دستور دادند که اجساد مشرکان را درون چاه بیاندازند؟
- [سایر] امدادهای الهی در جنگ بدر چه بوده و چگونه شامل حال مسلمانان شد؟
- [سایر] با توجه به اهمیت جنگ بدر نکاتی را در این باره بنویسید؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] گوشتهایی که از بازار مسلمانان یا از دست شخص مسلمان گرفته شود خرید و فروشش اشکال ندارد، ولی اگر بداند مسلمانی که آن را از دست کافر گرفته یا از بلاد کفّار آورده تحقیق نکرده که حیوانش مطابق دستور شرع ذبح شده یا نه، خرید و فروش آن باطل و حرام است؛ ولی اگر از مسلمانی گرفته که ظاهراً پایبند شرع است و احتمال می دهد تحقیق کرده باشد معامله اش صحیح است؛ و خریدن چرمهایی که از بلاد کفّار می آورند اشکالی ندارد و پاک است، هر چند با آن نمی توان نماز خواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر به واسطه پیری یا ناتوانی، یا ترس از دزد و جانور و مانند اینها، یا نداشتن وسیلهای که آب از چاه بکشد، دسترسی به آب نداشته باشد، باید تیمم کند و همچنین است اگر تهیه کردن آب یا استعمال آن به قدری مشقت داشته باشد که مردم آن را تحمل نمیکنند؛ ولی در صورت اخیر چنانچه تیمم ننماید و وضو بگیرد، وضوی او صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی بداند که آب پیدا نمیکند، در صورتی که وضوی خود را باطل کند یا آبی را که دارد بریزد، معصیت کرده، ولی نماز او با تیمّم صحیح است، اگرچه احتیاط مستحب آن است که قضای آن نماز را نیز بخواند. * دوم: اگر به واسطه پیری یا ترس از دزد و جانور و مانند آنها یا نداشتن وسیلهای که آب از چاه بکشد، دسترسی به آب نداشته باشد.
- [آیت الله خوئی] اگر به واسط پیری یا ناتوانی، ترس از دزد و جانور و مانند اینها یا نداشتن وسیلهای که آب از چاه بکشد، دسترسی به آب نداشته باشد، باید تیمم کند. و همچنین است اگر تهیه کردن آب یا استعمال آن به قدری مشقت داشته باشد که مردم تحمل آن را نمیکنند، ولی در صورت اخیر چنانچه تیمم ننماید و وضو بگیرد وضوی او صحیح است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر نداند مثلا کلمه ای به س است یا به ص باید یاد بگیرد و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند در صورتی که قصد جزییت داشته باشد به انچه که صحیح است و به غیر ان هم عرفا ذکر غلط یا قران غلط گفته شود مثل ان که در اهدنا الصراط المستقیم مستقیم را یک مرتبه با س و یک مرتبه با ص بخواند نمازش صحیح است و در صورتی که کلام ادمی گفته شود نمازش باطل است و همچنین است اگر مثلا زیر و زبر کلمه ای را نداند ولی اگر در اخر کلمه ای باشد که وقف بر ان جایز است و همیشه وقف کند یا وصل به سکون نماید یاد گرفتن حرکت اخر ان کلمه واجب نیست و نمازش صحیح است
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مسجد فضیلت دارد. درجات فضایل آن به تفاوت مسجدهاست. بهترین مسجد روی زمین , مسجد دور کعبه یعنی مسجد حرام است، پس از آن, مسجد پیامبر(ص) در مدینه و بعد از آن, مسجد کوفه و مسجد اقصی که هر دو در یک حدّند و پس از آنها مسجد جامع هر شهر و بعد از آن , مسجد محل و سپس مسجد بازار . حرم انبیا و اوصیای معصوم (ع) فضیلت و استحباب دارد و نسبت به برخی مساجد , مانند مس جد محل و مسجد بازار, افضل است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر روزه دار بدون قصد بیرون آمد منی با کسی بازی و شوخی کند در صورتی که عادت نداشته باشد که بعد از بازی و شوخی منی از او خارج شود اگر چه اتفاقاً منی بیرون آید روزة او صحیح است . ولی اگر شوخی را ادامه دهد تا آنجا که نزدیک است منی خارج شود و خودداری نکند تا خارج گردد روزه اش باطل است . 4-دروغ بستن به خدا و پیغمبر (ص)
- [آیت الله خوئی] اگر زیر و زبر کلمهای را نداند یا نداند مثلًا کلمهای به (س) است یا به (ص) باید یاد بگیرد و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند، مثل آن که در" اهدنا الصراط المستقیم"،" صراط" را یک مرتبه با" سین" و یک مرتبه با" صاد" بخواند نمازش باطل است، ولی اگر آن کلمهای را که دو جور خوانده از اذکار باشد، و غلط خواندناش از ذکر بودن خارجش نکند نمازش صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.