پاسخ اجمالی: در میان دانشمندان علوم طبیعی دو فرضیه درباره آفرینش موجودات زنده اعم از گیاهان و جانواران وجود داشته است. الف. فرضیه تکامل انواع یا (ترانسفورمیسم) که می گوید موجودات زنده در آغاز موجودات تک سلولی در آب اقیانوس ها و از لابلای لجن های اعماق دریا ها با یک جهش پیدا شدند. ب. فرضیه ثبوت انواع یا (فکسیسم) که می گوید انواع جانداران هر کدام جداگانه از آغاز به همین شکل کنونی ظاهر گشتند. کسی تا کنون جهشی ندیده است که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند و یا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد، بنابراین ما تنها می‌ توانیم حدس بزنیم که تراکم جهش ها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان در بیاورد. مثلا حیوانات خزنده را تبدیل به پرندگان کند، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست، بلکه تنها یک مسئله ظنی است؛ چرا که ما هرگز با جهش های تغییر دهنده اعضای اصلی به عنوان یک حس و تجربه روبرو نشده ‌ایم. کشف یک رابطه تکاملی در میان انواع موجودات نیز هیچ گونه مانعی در مسیر شناخت خدا ایجاد نمی‌ کند و نه تنها کشف این علل ضرری به توحید نمی‌ زند، بلکه خود دلائل تازه‌ای از نظام آفرینش برای اثبات وجود خدا پیش پای ما می‌ گذارد. طرفداران تکامل انواع و هم منکران آن یعنی آنها که در میان مسلمین بوده ‌اند به آیات قرآن برای اثبات مقصد خویش تمسک جسته ‌اند، ولی شاید هر دو گروه گاهی تحت تاثیر عقیده خود به آیاتی استدلال کرده ‌اند که کمتر ارتباطی با مقصود آنها داشته است. از ظاهر آیات قرآن درباره خلقت آدم در ابتدا، چنین به نظر می رسد که آدم نخست ار گل تیره رنگ آفریده شد و پس از تکمیل اندام، روح الهی در آن دمیده شد و به دنبال آن فرشتگان جز ابلیس در برابر او سجده کردند. نحوه بیان این آیات چنین نشان می دهد که میان خلقت آدم از خاک و پیدایش صورت کنونی، انواع دیگری وجود نداشته است. پاسخ تفصیلی: در میان دانشمندان علوم طبیعی دو فرضیه درباره آفرینش موجودات زنده اعم از گیاهان و جانواران وجود داشته است. الف. فرضیه تکامل انواع یا (ترانسفورمیسم) که می گوید موجودات زنده در آغاز به شکل کنونی نبودند، بلکه در آغاز موجودات تک سلولی در آب اقیانوس ها و از لابلای لجن های اعماق دریا ها با یک جهش پیدا شدند؛ یعنی موجودات بی جان در شرایط خاصی قرار گرفتند که از آنها نخستین سلول های زنده پیدا شد. این موجودات ذره بینی زنده تدریجاً تکامل یافتند و از نوعی به نوع دیگر تغییر شکل دادند. کامل ترین حلقه این تکامل همین انسان های امروزند که از موجوداتی شبیه به میمون و سپس میمون های انسان نما ظاهر گشتند. ب. فرضیه ثبوت انواع یا (فکسیسم) که می گوید انواع جانداران هر کدام جداگانه از آغاز به همین شکل کنونی ظاهر گشتند و هیچ نوع به نوع دیگر تبدیل نیافته است. و طبعاً انسان هم دارای خلقت مستقلی بوده که از آغاز به همین صورت آفریده شده است. [1] نظریه تکامل داروین از پر سرو صداترین نظریات مطرح شده در قرون اخیر است که موافقان و مخالفان بسیاری را به دنبال داشت. علاوه بر کتاب های مستقلی که دانشمندان موافق و مخالف در این زمینه نگاشته اند، عده ای دیگر نیز معمولا به مناسبت هایی متعرض این بحث شده اند. از میان دانشمندان اسلامی صاحبان تفسیر المنار و مراغی و ... از طرفداران این نظریه هستند. اینها چنان تحت تاثیر این فرضیه واقع شده‌اند که آن را یکی از سنن الاهی پنداشته و بعضی از آیات را به آن تفسیر نموده ‌اند و چنین پنداشته ‌اند که این فرضیه از ابداعات قرآن است نه از ابتکارات داروین! [2] منشأ تکامل علمای طبیعی؛ مانند (لامارک) و (داروین) و پیروان آنها مبدأ و منشأ تکامل را احتیاجات طبیعی و تنازع در بقا و تطبیق با محیط و بقای اصلح معرفی کرده‌ اند و به این نتیجه رسیده ‌اند که این عوامل صورت و اعضای موجودات را تغییر می دهد و قابل را کامل می ‌سازد و ناقابل را فانی می‌ گرداند. اینها چون حرکت و تکامل را از احتیاج و تنازع شروع کرده ‌اند پس با انتخاب طبیعی و تطبیق با محیط به پایان می رسد. [3] دلائل طرفداران تکامل به آسانی می ‌توان استدلالات آنها را در سه قسمت خلاصه کرد: 1. دلائلی است که از دیرین ‌شناسی (مطالعه روی فسیل ها)؛ یعنی اسکلت‌های متحجر شده موجودات زنده گذشته، آورده ‌اند. آنها معتقدند مطالعات طبقات مختلف زمین نشان می‌ دهد که موجودات زنده، از صورت های ساده‌تر به صورت های کامل تر و پیچیده‌ تر تغییر شکل داده ‌اند. تنها راهی که اختلاف و تفاوت فسیل ها را می ‌توان با آن تفسیر کرد، همین فرضیه تکامل است. 2. قرائنی است که از"تشریح مقایسه‌ ای" جمع‌ آوری کرده ‌اند، آنها طی بحث های مفصل و طولانی می‌ گویند هنگامی که استخوان بندی حیوانات مختلف را تشریح کرده، با هم مقایسه کنیم شباهت زیادی در آنها می‌ بینیم که نشان می ‌دهد همه از یک اصل گرفته شده‌ اند. 3. قرائنی وجود وارد که از"جنین‌ شناسی" به دست آورده ‌اند و معتقدند اگر حیوانات را در حالت جنینی که هنوز تکامل لازم را نیافته‌ اند در کنار هم بگذاریم خواهیم دید که جنین ها قبل از تکامل در شکم مادر، یا در درون تخم تا چه اندازه با هم شباهت دارند، این نیز تأیید می‌ کند که همه آنها در آغاز از یک اصل گرفته شده ‌اند. پاسخ های طرفداران ثبوت انواع ولی طرفداران فرضیه ثبوت انواع یک پاسخ کلی به تمام این استدلالات دارند و آن این که هیچ یک از این قرائن قانع کننده نیست، البته نمی‌ توان انکار کرد که هر یک از این قرائن سه ‌گانه احتمال تکامل را در ذهن به عنوان یک "احتمال ظنی" توجیه می‌ کند، ولی هرگز یقین آور نخواهد بود. به عبارت روشن تر، اثبات فرضیه تکامل، و تبدیل آن از صورت یک فرضیه به یک قانون علمی و قطعی، یا باید از طریق دلیل عقلی بوده باشد، و یا از طریق آزمایش و حس و تجربه، و غیر از این دو راهی نیست. اما از یک سو می‌ دانیم دلائل عقلی و فلسفی را به این مسائل، راهی نیست، و از سوی دیگر دست تجربه و آزمایش از مسائلی که ریشه ‌های آن در میلیون ها سال قبل نهفته، کوتاه است!. آنچه ما با حس و تجربه درک می‌کنیم این است تغییرات سطحی با گذشت زمان به صورت جهش"موتاسیون" در حیوانات و گیاهان رخ می‌ دهد، مثلا از نسل گوسفندان معمولی ناگهان گوسفندی متولد می‌ شود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولی متفاوت است؛ یعنی بسیار لطیف تر و نرم تر است، و همان سرچشمه پیدایش نسلی در گوسفند به نام" گوسفند مرینوس" می‌ شود، با این ویژگی در پشم. یا این که حیواناتی بر اثر جهش، تغییر رنگ چشم یا ناخن و یا شکل پوست بدن و مانند آن پیدا می ‌کند، ولی هیچ کس تا کنون جهشی ندیده است که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند و یا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد. بنابراین ما تنها می‌ توانیم حدس بزنیم که تراکم جهش ها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان در بیاورد، و مثلا حیوانات خزنده را تبدیل به پرندگان کند، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست، بلکه تنها یک مسئله ظنی است؛ چرا که ما هرگز با جهش های تغییر دهنده اعضای اصلی به عنوان یک حس و تجربه روبرو نشده ‌ایم. از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه می‌ گیریم که دلائل سه گانه طرفداران ترانسفورمیسم نمی ‌تواند این نظریه را از صورت یک فرضیه فراتر برد، و به همین دلیل آنها که دقیقا روی این مسائل بحث می ‌کنند، همواره از آن به عنوان " فرضیه تکامل انواع" سخن می ‌گویند نه قانون و اصل. [4] از ظاهر آیات قرآن درباره خلقت آدم در ابتدا، چنین به نظر می رسد که آدم نخست از گل تیره رنگ آفریده شد و پس از تکمیل اندام، روح الاهی در آن دمیده شد و به دنبال آن فرشتگان جز ابلیس در برابر او سجده کردند. نحوه بیان این آیات چنین نشان می دهد که میان خلقت آدم از خاک و پیدایش صورت کنونی، انواع دیگری وجود نداشته است. [5] جهت اطلاع بیشتر به کتاب های زیر مراجعه فرمایید: 1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه. 2. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن‌. 3. طوسی، محمد بن حسن، ‌التبیان فی تفسیر القرآن‌ (در مقدمه کتاب). 4. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان. 5. فضل الله، سید محمد حسین، ‌تفسیر من وحی القرآن‌. 6. بهزاد، محمود، داروینیسم. 7. مکارم شیرازی، ناصر، آخرین فرضیه تکامل. 8. موسوی سبزواری، سید عبد الاعلی، ‌مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن‌. 9. نجفی، محمد رضا، نقد فلسفه داروین ( به زبان عربی). 10. بلاغی نجفی، محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن. پی نوشتها: [1] islamquest.net/fa/archive/question/911 . [2] ر.ک: المنار و مراغی ذیل آیه 251 از سوره بقره. [3] طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج 1، ص 35، ناشر شرکت سهامی انتشار، چاپ تهران، 1362 ش.‌ [4] تفسیر نمونه، ج ‌11، ص84 – 90 . [5] islamquest.net/fa/archive/question/911 . منبع: www.islamquest.net
درباره نظریه تکاملی داروین نظرتان چیست؟
پاسخ اجمالی:
در میان دانشمندان علوم طبیعی دو فرضیه درباره آفرینش موجودات زنده اعم از گیاهان و جانواران وجود داشته است.
الف. فرضیه تکامل انواع یا (ترانسفورمیسم) که می گوید موجودات زنده در آغاز موجودات تک سلولی در آب اقیانوس ها و از لابلای لجن های اعماق دریا ها با یک جهش پیدا شدند.
ب. فرضیه ثبوت انواع یا (فکسیسم) که می گوید انواع جانداران هر کدام جداگانه از آغاز به همین شکل کنونی ظاهر گشتند.
کسی تا کنون جهشی ندیده است که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند و یا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد، بنابراین ما تنها می توانیم حدس بزنیم که تراکم جهش ها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان در بیاورد. مثلا حیوانات خزنده را تبدیل به پرندگان کند، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست، بلکه تنها یک مسئله ظنی است؛ چرا که ما هرگز با جهش های تغییر دهنده اعضای اصلی به عنوان یک حس و تجربه روبرو نشده ایم.
کشف یک رابطه تکاملی در میان انواع موجودات نیز هیچ گونه مانعی در مسیر شناخت خدا ایجاد نمی کند و نه تنها کشف این علل ضرری به توحید نمی زند، بلکه خود دلائل تازهای از نظام آفرینش برای اثبات وجود خدا پیش پای ما می گذارد.
طرفداران تکامل انواع و هم منکران آن یعنی آنها که در میان مسلمین بوده اند به آیات قرآن برای اثبات مقصد خویش تمسک جسته اند، ولی شاید هر دو گروه گاهی تحت تاثیر عقیده خود به آیاتی استدلال کرده اند که کمتر ارتباطی با مقصود آنها داشته است.
از ظاهر آیات قرآن درباره خلقت آدم در ابتدا، چنین به نظر می رسد که آدم نخست ار گل تیره رنگ آفریده شد و پس از تکمیل اندام، روح الهی در آن دمیده شد و به دنبال آن فرشتگان جز ابلیس در برابر او سجده کردند. نحوه بیان این آیات چنین نشان می دهد که میان خلقت آدم از خاک و پیدایش صورت کنونی، انواع دیگری وجود نداشته است.
پاسخ تفصیلی:
در میان دانشمندان علوم طبیعی دو فرضیه درباره آفرینش موجودات زنده اعم از گیاهان و جانواران وجود داشته است.
الف. فرضیه تکامل انواع یا (ترانسفورمیسم) که می گوید موجودات زنده در آغاز به شکل کنونی نبودند، بلکه در آغاز موجودات تک سلولی در آب اقیانوس ها و از لابلای لجن های اعماق دریا ها با یک جهش پیدا شدند؛ یعنی موجودات بی جان در شرایط خاصی قرار گرفتند که از آنها نخستین سلول های زنده پیدا شد.
این موجودات ذره بینی زنده تدریجاً تکامل یافتند و از نوعی به نوع دیگر تغییر شکل دادند. کامل ترین حلقه این تکامل همین انسان های امروزند که از موجوداتی شبیه به میمون و سپس میمون های انسان نما ظاهر گشتند.
ب. فرضیه ثبوت انواع یا (فکسیسم) که می گوید انواع جانداران هر کدام جداگانه از آغاز به همین شکل کنونی ظاهر گشتند و هیچ نوع به نوع دیگر تبدیل نیافته است. و طبعاً انسان هم دارای خلقت مستقلی بوده که از آغاز به همین صورت آفریده شده است. [1]
نظریه تکامل داروین از پر سرو صداترین نظریات مطرح شده در قرون اخیر است که موافقان و مخالفان بسیاری را به دنبال داشت. علاوه بر کتاب های مستقلی که دانشمندان موافق و مخالف در این زمینه نگاشته اند، عده ای دیگر نیز معمولا به مناسبت هایی متعرض این بحث شده اند.
از میان دانشمندان اسلامی صاحبان تفسیر المنار و مراغی و ... از طرفداران این نظریه هستند. اینها چنان تحت تاثیر این فرضیه واقع شدهاند که آن را یکی از سنن الاهی پنداشته و بعضی از آیات را به آن تفسیر نموده اند و چنین پنداشته اند که این فرضیه از ابداعات قرآن است نه از ابتکارات داروین! [2]
منشأ تکامل
علمای طبیعی؛ مانند (لامارک) و (داروین) و پیروان آنها مبدأ و منشأ تکامل را احتیاجات طبیعی و تنازع در بقا و تطبیق با محیط و بقای اصلح معرفی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که این عوامل صورت و اعضای موجودات را تغییر می دهد و قابل را کامل می سازد و ناقابل را فانی می گرداند. اینها چون حرکت و تکامل را از احتیاج و تنازع شروع کرده اند پس با انتخاب طبیعی و تطبیق با محیط به پایان می رسد. [3]
دلائل طرفداران تکامل
به آسانی می توان استدلالات آنها را در سه قسمت خلاصه کرد:
1. دلائلی است که از دیرین شناسی (مطالعه روی فسیل ها)؛ یعنی اسکلتهای متحجر شده موجودات زنده گذشته، آورده اند. آنها معتقدند مطالعات طبقات مختلف زمین نشان می دهد که موجودات زنده، از صورت های سادهتر به صورت های کامل تر و پیچیده تر تغییر شکل داده اند.
تنها راهی که اختلاف و تفاوت فسیل ها را می توان با آن تفسیر کرد، همین فرضیه تکامل است.
2. قرائنی است که از"تشریح مقایسه ای" جمع آوری کرده اند، آنها طی بحث های مفصل و طولانی می گویند هنگامی که استخوان بندی حیوانات مختلف را تشریح کرده، با هم مقایسه کنیم شباهت زیادی در آنها می بینیم که نشان می دهد همه از یک اصل گرفته شده اند.
3. قرائنی وجود وارد که از"جنین شناسی" به دست آورده اند و معتقدند اگر حیوانات را در حالت جنینی که هنوز تکامل لازم را نیافته اند در کنار هم بگذاریم خواهیم دید که جنین ها قبل از تکامل در شکم مادر، یا در درون تخم تا چه اندازه با هم شباهت دارند، این نیز تأیید می کند که همه آنها در آغاز از یک اصل گرفته شده اند.
پاسخ های طرفداران ثبوت انواع
ولی طرفداران فرضیه ثبوت انواع یک پاسخ کلی به تمام این استدلالات دارند و آن این که هیچ یک از این قرائن قانع کننده نیست، البته نمی توان انکار کرد که هر یک از این قرائن سه گانه احتمال تکامل را در ذهن به عنوان یک "احتمال ظنی" توجیه می کند، ولی هرگز یقین آور نخواهد بود.
به عبارت روشن تر، اثبات فرضیه تکامل، و تبدیل آن از صورت یک فرضیه به یک قانون علمی و قطعی، یا باید از طریق دلیل عقلی بوده باشد، و یا از طریق آزمایش و حس و تجربه، و غیر از این دو راهی نیست.
اما از یک سو می دانیم دلائل عقلی و فلسفی را به این مسائل، راهی نیست، و از سوی دیگر دست تجربه و آزمایش از مسائلی که ریشه های آن در میلیون ها سال قبل نهفته، کوتاه است!.
آنچه ما با حس و تجربه درک میکنیم این است تغییرات سطحی با گذشت زمان به صورت جهش"موتاسیون" در حیوانات و گیاهان رخ می دهد، مثلا از نسل گوسفندان معمولی ناگهان گوسفندی متولد می شود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولی متفاوت است؛ یعنی بسیار لطیف تر و نرم تر است، و همان سرچشمه پیدایش نسلی در گوسفند به نام" گوسفند مرینوس" می شود، با این ویژگی در پشم.
یا این که حیواناتی بر اثر جهش، تغییر رنگ چشم یا ناخن و یا شکل پوست بدن و مانند آن پیدا می کند، ولی هیچ کس تا کنون جهشی ندیده است که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند و یا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد.
بنابراین ما تنها می توانیم حدس بزنیم که تراکم جهش ها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان در بیاورد، و مثلا حیوانات خزنده را تبدیل به پرندگان کند، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست، بلکه تنها یک مسئله ظنی است؛ چرا که ما هرگز با جهش های تغییر دهنده اعضای اصلی به عنوان یک حس و تجربه روبرو نشده ایم.
از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه می گیریم که دلائل سه گانه طرفداران ترانسفورمیسم نمی تواند این نظریه را از صورت یک فرضیه فراتر برد، و به همین دلیل آنها که دقیقا روی این مسائل بحث می کنند، همواره از آن به عنوان " فرضیه تکامل انواع" سخن می گویند نه قانون و اصل. [4]
از ظاهر آیات قرآن درباره خلقت آدم در ابتدا، چنین به نظر می رسد که آدم نخست از گل تیره رنگ آفریده شد و پس از تکمیل اندام، روح الاهی در آن دمیده شد و به دنبال آن فرشتگان جز ابلیس در برابر او سجده کردند. نحوه بیان این آیات چنین نشان می دهد که میان خلقت آدم از خاک و پیدایش صورت کنونی، انواع دیگری وجود نداشته است. [5]
جهت اطلاع بیشتر به کتاب های زیر مراجعه فرمایید:
1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه.
2. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن.
3. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن (در مقدمه کتاب).
4. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان.
5. فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن.
6. بهزاد، محمود، داروینیسم.
7. مکارم شیرازی، ناصر، آخرین فرضیه تکامل.
8. موسوی سبزواری، سید عبد الاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن.
9. نجفی، محمد رضا، نقد فلسفه داروین ( به زبان عربی).
10. بلاغی نجفی، محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن.
پی نوشتها:
[1] islamquest.net/fa/archive/question/911 .
[2] ر.ک: المنار و مراغی ذیل آیه 251 از سوره بقره.
[3] طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج 1، ص 35، ناشر شرکت سهامی انتشار، چاپ تهران، 1362 ش.
[4] تفسیر نمونه، ج 11، ص84 – 90 .
[5] islamquest.net/fa/archive/question/911 .
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] با توجه به این که خودم به نظریه تکاملی داروین اعتقاد دارم. درباره این دیدگاه نظرتان چیست؟
- [سایر] با توجه به این که خودم به نظریه تکاملی داروین اعتقاد دارم. درباره این دیدگاه نظرتان چیست؟
- [سایر] در مورد نظریه تکاملی داروین و تضاد آن با اسلام توضیح دهید. آیا واقعاً تکامل در این جهان رخ نمیدهد؟
- [سایر] دیدگاه قرآن در رابطه با نظریه تکامل داروین چیست؟
- [سایر] آیا نظریه داروین در انکار وجود خدا کفایت نمی کند؟
- [سایر] آیا مسلمانان می توانند نظریه داروین را قبول کنند؟
- [سایر] نظریه داروین و آیات خلقت آدم از خاک کدامیک مورد پذیرش است؟
- [سایر] با توجه به اینکه برخی شواهد علمی و باستان شناسی نظریه داروین را تأیید می کنند، نظر شما در این باره چیست؟
- [سایر] اسوالد اشپنگلر متفکر آلمانی، تاریخ را بیهدف میداند و به نظر او تاریخ روند تکاملی ندارد. شما گروه محققین اسلامی چگونه این نظریه را نقد میکنید؟ آیا در اسلام تاریخ بیهدف است؟
- [سایر] آیا در برزخ انسان سیر تکاملی دارد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر وارث میّت یک دایی یا یک خاله و یک عمو یا یک عمّه مادری به همراه یک عمو یک عمّه پدر و مادری یا پدری باشد، 13 مال را به دایی یا خاله میدهند و 16 باقی مانده را به یک عمو یا یک عمّه مادری و بقیّه را به عمو و عمّههای پدر و مادری یا پدری میدهند و عمو دو برابر عمّه میبرد، بنابراین سهم دایی یا خاله927 و سهم عمو یا عمّه مادری 327 و سهم عموی پدر و مادری یا پدری 1027 و سهم عمّه پدر و مادری یا پدری527 خواهد بود. البتّه از آنجا که برخی از علماء، سهم عمو و عمّه را یکسان دانسته و بین عمو یا عمّه پدر و مادری یا پدری با عمو یا عمّه مادری فرقی نگذاشتهاند، احتیاط مستحبّ آن است که مقدار مردّد را مصالحه کنند، بنابراین سهم قطعی عمو یا عمّه مادری 654 (طبق نظر برخی علماء: 1254) و سهم قطعی عموی پدر و مادری یا پدر 1254 (طبق نظر صحیح: 2054) و سهم قطعی عمّه پدر و مادری یا پدری 1054 (طبق نظر برخی علماء: 1254) میباشد و اگر مقدار مردّد بین دو نظریه را با مصالحه به طور مساوی قسمت کنند، سهم عمو یا عمّه مادری 954، سهم عموی پدر و مادری یا پدری 1654 و سهم عمّه پدر و مادری یا پدری 1154 میباشد و سهم دایی یا خاله هم بنا بر هر دو نظریه 1854 است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر وارثان میّت چند دایی و خاله مادری (همه دایی باشند یا همه خاله، یا برخی دایی و برخی خاله) و یک یا چند دایی پدر و مادری و یک یا چند خاله پدر و مادری و دایی و خاله پدری باشند، دایی و خاله پدری ارث نمیبرند و دایی و خاله مادری 13 مال را به طور مساوی بین خود تقسیم میکنند و بقیّه را دایی و خاله پدر و مادری بین خود به گونهای تقسیم میکنند که دایی دو برابر خاله ببرد، در این مسأله هم چون برخی علماء معتقدند که دایی و خاله پدر و مادری به طور مساوی ارث میبرند، احتیاط مستحبّ آن است که در مقدار مردّد بین دو نظریه مصالحه کنند، چنانچه در مسائل پیشین شیوه آن توضیح داده شد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر وارث میّت یک دایی یا یک خاله به همراه یک عمو و یک عمه مادری و یک عمو و یک عمّه پدر و مادری یا پدری باشد، 13 مال را دایی یا خاله میبرد و از 23 باقی مانده هم 13 آن به عمو و عمّه مادری میرسد که به طور مساوی بین آنها قسمت میشود و 23 آن هم به عمو و عمّه پدر و مادری یا پدری میرسد که عمو دو برابر عمّه میبرد، بنابراین سهم دایی یا خاله 927، سهم عموی مادری و عمّه مادری هر یک 327، سهم عموی پدر و مادری 827 و سهم عمّه پدر و مادری 427 میباشد. (در این مسأله اگر به جای عمو و عمّه مادری، چند عمو یا چند عمّه باشد، حکم مسأله به همین شکل است). در این مسأله هم برخی از علماء سهم عمو و عمّه را در هر حال یکسان میدانند، لذا احتیاط مستحبّ در این است که مقدار مردّد را مصالحه کنند، بنابراین سهم قطعی عموی مادری و عمّه مادری هر یک 12108 (طبق نظر برخی علماء: 18108) و سهم قطعی عموی پدر و مادری 18108 (طبق نظر صحیح: 32108) و سهم قطعی عمّه پدر و مادری 16108 (طبق نظر برخی علماء: 18108) میباشد و اگر مقدارهای مردّد را با مصالحه به طور مساوی قسمت کنند، سهم عموی مادری و عمّه مادری هر یک15108 و سهم عموی پدر و مادری25108 و سهم عمه پدر و مادری 17108 خواهد بود و سهم دایی یا خاله هم بنا بر هر دو نظریه 36108 میباشد.