شرح پرسش: گفته شده که شیطان از جنس آتش است و همین طور گفته شده او در بارگاه خدا بود و به سبب نا فرمانی خدا از بارگاه خدا رانده شد و به بهشت آمد، تا به فریب انسان بکوشد. اگر آتش عنصری مادی است، چگونه چیزی با خواص مادی در بارگاه خدا بود؟ مگر خدا جا و مکان اشغال می کند؟ پاسخ اجمالی: حضور در بارگاه الهی به معنای این نیست که با جسم مادی کنار مکان مادی خداوند حاضر شود، بلکه حضور، همان حضوری است که در اصطلاح متون اسلامی تقرب به خدا نامیده می شود و تقرب به خدا به معنای مظهر و آینه خدا نمای حق تعالی شدن است؛ نه حضور مکانی که مستلزم وجود جا و مکان برای خداوند سبحان باشد، همان طور که نبی مکرم اسلام (ص) به درجه ای از قرب رسیدن که در قرآن تعبیر شده که از قاب قوسین به خدا نزدیک تر شدند. این قرب درست است که برای فهم عرف به صورت مکانی بیان شده، ولی با توجه به آیاتی که خداوند را از شباهت به خلقش دور می کند، این قرب مکانی نیست و خداوند مکان ندارد، بلکه به معنای مظهر بودن و خدانما بودن تامه ای است که رسول خدا از آن برخوردار است. پاسخ تفصیلی: مقدمه: انسان به حکم این که در عالم مادی به سر می برد و در زمان و مکان محدود است، و از طرفی با ماهیات و موجودات مادی که دارای ابعاد سه گانه و اعراض نه گانه هستند، حشر و نشر دارد، ذهنی آکنده از مفاهیم ماهوی دارد؛ به طوری که هر آنچه از معانی که به او ارائه می شود، در قالب ماهیات و زمان و مکان ریخته، و بسان نقاشی مبتدی که تنها چند شکل ساده هندسی بلد است و همه چیز را با استفاده از این اشکال ساده می تواند نقاشی کند، همه معانی را به قالب مفاهیم ماهوی ریخته و در محدوده زمان و مکان تصور می کند؛ در حالی که عالم هستی موجودات بسیاری دارد که در این قالب ها نمی گنجند؛چرا که فرا زمانی و فرا مکانی هستند؛ مثل مجردات که نه حرکت دارند نه زمان، نه بعد،نه مکان، نه استعداد و نه هیچ بویی از ویژگی های موجودات مادی از قبیل رنگ، بو، مزه، فعل، انفعال، کیفیت و کمیت و... و در عین حال وجودشان نامحدود است و از شدت وجودی بیشتری نسبت به موجودات مادی برخوردار هستند. مجردات به علت شدت وجودی که دارند، اسباب این عالم مادی هستند و سر سلسله علل و مسبب اسباب مادی و غیر مادی و مجرد تامه از همه قیود و محدودیت ها، خداوند است. درک این موضوع شاید برای ما سخت باشد، ولی وقتی با عقل به مسئله می نگریم، هیچ اشکالی در وجود چنین موجوداتی نیست و عقل حکم نمی کند که موجود منحصر در مادیات است، بلکه اگر به دقت فلسفی مسئله را مورد بررسی قرار دهیم، وجود چنین موجوداتی ضروری است.[1] وقتی درباره حضور در بارگاه الاهی حرف می زنیم صحبت از این نیست که خداوند در بارگاه و قصری مادی یا غیر مادی حضور دارد و افراد و ملائک صف می کشند و در بارگاه الاهی حضور به هم می رسانند، بلکه حضور همان حضوری است که در اصطلاح متون اسلامی تقرب به خدا نامیده می شود و تقرب به خدا به معنای مظهر و آینه خدا نمای حق تعالی شدن است؛ نه حضور مکانی که مستلزم وجود جا و مکان برای خداوند سبحان باشد، همان طور که نبی مکرم اسلام (ص) به درجه ای از قرب رسیدن که در قرآن تعبیر شده که از قاب قوسین به خدا نزدیک تر شدند[2] و این قرب درست است که برای فهم عرف به صورت مکانی بیان شده، ولی با توجه به آیاتی که خداوند را از شباهت به خلقش دور می کند،[3] این قرب مکانی نیست و خداوند مکان ندارد، بلکه به معنای مظهر بودن و خدانما بودن تامه ای است که رسول خدا از آن برخوردار است و این نوع حضور، خدشه ای به منزه بودن خدوند از ماده و لوازم آن وارد نمی کند و تنزیه الاهی از مکان و زمان و ... به جای خود باقی است. شیطان نیز توانسته بود با وجود جنبه مادیی که داشت با عبادت شش هزار ساله خویش تقربی به خداوند پیدا کند که در صف ملائک قرار گیرد؛ یعنی به اندازه یک ملک مقرب به خدا نزدیک شود و این قرب، با مادی یا از آتش بودن شیطان منافات ندارد؛ زیرا که تقربش به قرب مادی نبوده تا با این تقرب خدا را مکان دار یا زمان دار کند، تنها تقربی مستلزم مادی بودن متقرب به است که تقرب مادی یعنی مکانی یا زمانی باشد و چنین تقربی به موجود غیر مادی محال است؛ بنابراین قرب به خداوند قرب مادی نیست، بلکه قرب معنوی و صفاتی است که حدیث شریف به آن اشاره دارد: به اخلاق الاهی متخلق شوید.[4] پی نوشتها: [1] همان. [2] نجم، 9. [3] شوری، 11. [4] علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 58، ص 129، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق. منبع: www.islamquest.net
اگر آتش (شیطان) عنصری مادی است، چگونه چیزی با خواص مادی دربارگاه خدا بود؟
شرح پرسش:
گفته شده که شیطان از جنس آتش است و همین طور گفته شده او در بارگاه خدا بود و به سبب نا فرمانی خدا از بارگاه خدا رانده شد و به بهشت آمد، تا به فریب انسان بکوشد. اگر آتش عنصری مادی است، چگونه چیزی با خواص مادی در بارگاه خدا بود؟ مگر خدا جا و مکان اشغال می کند؟
پاسخ اجمالی:
حضور در بارگاه الهی به معنای این نیست که با جسم مادی کنار مکان مادی خداوند حاضر شود، بلکه حضور، همان حضوری است که در اصطلاح متون اسلامی تقرب به خدا نامیده می شود و تقرب به خدا به معنای مظهر و آینه خدا نمای حق تعالی شدن است؛ نه حضور مکانی که مستلزم وجود جا و مکان برای خداوند سبحان باشد، همان طور که نبی مکرم اسلام (ص) به درجه ای از قرب رسیدن که در قرآن تعبیر شده که از قاب قوسین به خدا نزدیک تر شدند. این قرب درست است که برای فهم عرف به صورت مکانی بیان شده، ولی با توجه به آیاتی که خداوند را از شباهت به خلقش دور می کند، این قرب مکانی نیست و خداوند مکان ندارد، بلکه به معنای مظهر بودن و خدانما بودن تامه ای است که رسول خدا از آن برخوردار است.
پاسخ تفصیلی:
مقدمه: انسان به حکم این که در عالم مادی به سر می برد و در زمان و مکان محدود است، و از طرفی با ماهیات و موجودات مادی که دارای ابعاد سه گانه و اعراض نه گانه هستند، حشر و نشر دارد، ذهنی آکنده از مفاهیم ماهوی دارد؛ به طوری که هر آنچه از معانی که به او ارائه می شود، در قالب ماهیات و زمان و مکان ریخته، و بسان نقاشی مبتدی که تنها چند شکل ساده هندسی بلد است و همه چیز را با استفاده از این اشکال ساده می تواند نقاشی کند، همه معانی را به قالب مفاهیم ماهوی ریخته و در محدوده زمان و مکان تصور می کند؛ در حالی که عالم هستی موجودات بسیاری دارد که در این قالب ها نمی گنجند؛چرا که فرا زمانی و فرا مکانی هستند؛ مثل مجردات که نه حرکت دارند نه زمان، نه بعد،نه مکان، نه استعداد و نه هیچ بویی از ویژگی های موجودات مادی از قبیل رنگ، بو، مزه، فعل، انفعال، کیفیت و کمیت و... و در عین حال وجودشان نامحدود است و از شدت وجودی بیشتری نسبت به موجودات مادی برخوردار هستند. مجردات به علت شدت وجودی که دارند، اسباب این عالم مادی هستند و سر سلسله علل و مسبب اسباب مادی و غیر مادی و مجرد تامه از همه قیود و محدودیت ها، خداوند است. درک این موضوع شاید برای ما سخت باشد، ولی وقتی با عقل به مسئله می نگریم، هیچ اشکالی در وجود چنین موجوداتی نیست و عقل حکم نمی کند که موجود منحصر در مادیات است، بلکه اگر به دقت فلسفی مسئله را مورد بررسی قرار دهیم، وجود چنین موجوداتی ضروری است.[1]
وقتی درباره حضور در بارگاه الاهی حرف می زنیم صحبت از این نیست که خداوند در بارگاه و قصری مادی یا غیر مادی حضور دارد و افراد و ملائک صف می کشند و در بارگاه الاهی حضور به هم می رسانند، بلکه حضور همان حضوری است که در اصطلاح متون اسلامی تقرب به خدا نامیده می شود و تقرب به خدا به معنای مظهر و آینه خدا نمای حق تعالی شدن است؛ نه حضور مکانی که مستلزم وجود جا و مکان برای خداوند سبحان باشد، همان طور که نبی مکرم اسلام (ص) به درجه ای از قرب رسیدن که در قرآن تعبیر شده که از قاب قوسین به خدا نزدیک تر شدند[2] و این قرب درست است که برای فهم عرف به صورت مکانی بیان شده، ولی با توجه به آیاتی که خداوند را از شباهت به خلقش دور می کند،[3] این قرب مکانی نیست و خداوند مکان ندارد، بلکه به معنای مظهر بودن و خدانما بودن تامه ای است که رسول خدا از آن برخوردار است و این نوع حضور، خدشه ای به منزه بودن خدوند از ماده و لوازم آن وارد نمی کند و تنزیه الاهی از مکان و زمان و ... به جای خود باقی است. شیطان نیز توانسته بود با وجود جنبه مادیی که داشت با عبادت شش هزار ساله خویش تقربی به خداوند پیدا کند که در صف ملائک قرار گیرد؛ یعنی به اندازه یک ملک مقرب به خدا نزدیک شود و این قرب، با مادی یا از آتش بودن شیطان منافات ندارد؛ زیرا که تقربش به قرب مادی نبوده تا با این تقرب خدا را مکان دار یا زمان دار کند، تنها تقربی مستلزم مادی بودن متقرب به است که تقرب مادی یعنی مکانی یا زمانی باشد و چنین تقربی به موجود غیر مادی محال است؛ بنابراین قرب به خداوند قرب مادی نیست، بلکه قرب معنوی و صفاتی است که حدیث شریف به آن اشاره دارد: به اخلاق الاهی متخلق شوید.[4]
پی نوشتها:
[1] همان.
[2] نجم، 9.
[3] شوری، 11.
[4] علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 58، ص 129، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] گفته شده که شیطان از جنس آتش است و همین طور گفته شده او در بارگاه خدا بود و به سبب نا فرمانی خدا از بارگاه خدا رانده شد و به بهشت آمد، تا به فریب انسان بکوشد. اگر آتش عنصری مادی است، چگونه چیزی با خواص مادی در بارگاه خدا بود؟ مگر خدا جا و مکان اشغال می کند؟
- [سایر] چرا خدا شیطان را از آتش خلق کرد و انسان را از خاک آفرید ؟
- [سایر] اگر شیطان از آتش است، چگونه در آتش خواهد سوخت؟
- [سایر] اگر شیطان از آتش است، چگونه در آتش خواهد سوخت؟
- [سایر] اگر شیطان از آتش است، چگونه در آتش خواهد سوخت؟
- [سایر] چه ربطی بین خلقت شیطان از آتش، و آتش بودن عذاب جهنم است؟
- [سایر] چرا ابلیس (شیطان) از آتش آفریده شده است؟
- [سایر] شیطان بصورت مادی ظاهر نمی شود پس حضرت ابراهیم بر چه چیزی رمل جمرات کردند ؟
- [سایر] در قران گفته شده موسی در کوه طور خدا را به صورت نور دید.در تورات هم گفته شده موسی نشیمنگاه خدا را دید.و خدا به صورت رو در رو با صوت خود با موسی سخن گفت.آیا نور از خواص ماده نیست.آیا صوت برای بوجود آمدن و انتقال نیاز به محیط مادی ندارد
- [سایر] آتش جهنم چه رابطه ای با ماده اولیه خلق شیطان دارد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . آب انگوری که با آتش جوش آمده اگر آن قدر بجوشد که ثلثان شود یعنی: دو قسمت آن کم شود و یک قسمت آن بماند پاک می شود. ولی اگر به خودی خود جوش بیاید و به آتش یا غیر آتش ثلثان شود، یا به آتش جوش بیاید و به غیر آتش ثلثان شود فقط به سرکه شدن پاک می شود. و این حکم بنابر قول به نجاست عصیر است به جوش آمدن و گذشت که اقوی طهارت است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انگور و آب انگور بخودی خود، یا به واسطه پختن جوش بیاید پاک است، ولی خوردن آن حرام است و آنچه به آتش جوش آمده اگر به آتش دو ثلث آن کم شود حلال می شود و آنچه به غیر آتش جوش آمده با سرکه شدن حلال می شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] آب انگوری که به آتش یا به خودی خود جوش بیاید؛ حرام می شود و اگر آن قدر به آتش بجوشد که ثلثان شود؛ یعنی دو قسمت آن کم شود و یک قسمت آن بماند؛ حلال می شود. و در مسأله (114) گذشت که آب انگور به جوش آمدن نجس نمی شود و بعید نیست که اگر دو قسمت آن به غیر آتش کم شود حلال باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تازیانه تا نودونه تازیانه هرقدر صلاح میداند، به او میزند، وروایت شده است که خداوند عالم دهانهای از آتش بدهان او میزند وملائکه آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنّم برای او مهیّا خواهد بود ولی اگر توبه کند، توبه او قبول میشود.
- [آیت الله بروجردی] هرگاه پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تا نود هر قدر صلاح میداند تازیانه به او میزند و روایت شده که خداوند عالم دهانهای از آتش به دهان او میزند و ملائکة آسمان و زمین و ملائکة رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنم برای او مهیا خواهد بود، ولی اگر توبه کند توبهی او قبول میشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر آتشی روشن کند و مال کسی آتش بگیرد، در صورتی که مواظبت نکرده باشد ضامن است.
- [آیت الله نوری همدانی] آب انگوری که خود بخود جوش آمده نجس است و فقط به سرکه شدن پاک و حلال میشود ، ولی اگر به واسطة آتش جوش آمده است ، پیش از آنکه ثلثان شود یعنی دو قسمت آن کم شود ، نجس نیست و لی حرام است و به ثلثان شدن به وسیلة آتش ، حلال می شود .
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر موقع جوشیدن غذا ذرّهای خون در آن بیفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس میشود و جوشیدن و آتش پاک کننده نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر موقع جوشیدن غذا ذرّه ای خون در آن بیفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس می شود و جوشیدن و حرارت و آتش پاک کننده نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر موقع جوشیدن غذا ذره ای خون در آن بیفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس می شود و جوشیدن و حرارت و آتش پاک کننده نیست.