شرح پرسش: با توجه به آیه شریفه‌ (وَلو شئنا لَأتینا کُلَّ نفس هُدها...) روشن می‌شود که هدایت شدن همه‌ انسان‌ها را خداوند اراده نکرده است. اگر خداوند خیر تمام موجودات را می‌خواست هدایت همه را اراده میکرد، ولی این کار را نکرده است. چرا؟ پاسخ اجمالی: آنچه به استناد آیه‌ ی شریفه‌ ی )سجده، 13) گفته شده که خداوند هدایت همه‌ ی انسان‌ها را اراده نکرده، باطل است. بلکه مطلب عکس آن است، و خداوند هدایت تمامی موجودات را اراده کرده است؛ چون بنابر آنچه از آیات استفاده می‌ شود: الف( هدایت الهی به هدایت تکوینی و تشریعی تقسیم می‌ گردد. هدایت تکوینی که هدایتی عام است به همه‌ ی پدیده‌ های هستی تعلق گرفته، و خداوند او را به واسطه‌ ی آنچه در سرشتش نهاده به سوی کمال و هدفی که برایش تعیین کرده به جریان انداخته است. و هدایت تشریعی که هدایتی خاص برای صاحبان عقل و اندیشه است مربوط به امور تشریعی از قبیل اعتقادات حقّه و قوانین الهی بایدها و نبایدها و... می‌ باشد که به وسیله ‌ی انبیا و ائمه‌ی معصومین علیهم السلام نسبت به بشر انجام پذیرفته است، و این هدایت نیز منّتی می‌باشد بر همه‌ ی انسان‌ها و نوع بشر از هر دو هدایت برخوردار است. ب( آیات بسی اری بر مختار بودن انسان دلالت می ‌کند چنانچه می‌ فرماید: )ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا ناسپاس( و این حق انتخاب و اختیار، هدایتی تکوینی از ناحیه‌ ی خداست، چراکه منشأ اختیار انسان نمی‌ تواند خود انسان باشد والّا اشکال دور و یا تسلسل پیش می‌ آید. ج( هستی بر مبنای نظام علّی و معلولی است و سنّت خدای تبارک و تعالی اینگونه است که امور را از مجرای اسباب به جریان اندازد، و در مسئله‌ ی هدایت هم وسیله‌ای فراهم می‌کند تا مطلوب و هدف برای هر کس که او بخواهد روشن گشته، بنده ‌اش در مسیر زندگی به هدف نهایی خود برسد. در نتیجه، بر اساس صریح آیات قرآن، هدایت تکوینی خداوند شامل همه‌ ی موجودات شده و علاوه، انسان مشمول هدایت تشریعی نیز گردیده است، ولی از طرفی چون در سرشت و جوهره‌ ی آدمی اراده و اختیار به صورت تکوینی نهفته شده، او مختار است با یاری جستن از هدایت‌های خاصه‌ ی الهی، زمینه‌ ی هدایت افزونتر را فراهم نماید و یا با چشم بستن بر هدایت‌ های خاصه در خلاف جریان هدایت طیّ طریق نماید که سرانجامش کفر و ظلم است. و از آیه مورد نظر می‌ توان فهمید که اگر اراده‌ی خداوند تعلق می‌ گرفت سرشت آدمی را همانند دیگر پدیده‌ ها، بدون اختیار می ‌آفرید. ولی خداوند با اعطای حق انتخاب به انسان، او را در پرتو هدایت‌ های تکوینی و تشریعی خویش مکلف و مسئول نمود تا به این وسیله، حق را از باطل جدا سازد. و بنابر همان سنت الهی اگر انسانی با انتخابش در مسیر ظلم و کفر قدم بردارد به طور طبیعی هدایت الهی نمی ‌تواند به ظلم و کفر تعلق بگیرد، و انسانی که با انتخابش در مسیر حق حرکت کند، توفیق هدایت افزونتر را می یابد. پاسخ تفصیلی: قبل از ورود به بحث ذکر چند نکته ضروری به نظر می ‌رسد: 1- ترجمه‌ ی کامل آیه: )و اگر می‌ خواستیم به هر انسانی )از روی جبر( هدایتش را می‌ دادیم، ولی )آزاد گذارده‌ ام( و سخن و وعده‌ام حق است که دوزخ را از همه‌ ی جنیّان و آدمیان پر کنم.([1] 2- معنای هدایت: هدایت به معنی ارشاد و راهنمایی کردن از روی لطف و خیرخواهی و هدایت یافتن و هدایت کردن است. 3- اقسام هدایت الهی: با توجه به آیات قرآن، در یک تقسیم بندی کلی، هدایت الهی به هدایت تکوینی و تشریعی تقسیم می‌ گردد. هدایت تکوینی که هدایتی عام است به همه ‌ی پدیده‌ های هستی تعلق گرفته، و خداوند او را به واسطه‌ی آنچه در سرشتش نهاده، به سوی کمال و هدفی که برایش تعیین کرده، به جریان انداخته است. در قرآن کریم فرمود: )گفت پروردگار ما کسی است که هر چیزی را آفرینشی که در خور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است([2] و همچنین می ‌فرماید: )همان که هماهنگی بخشید و آنکه اندازه گیری کرد و راه نمود.([3] هدایت تشریعی که هدایتی خاص برای صاحبان عقل و اندیشه است، مربوط به امور تشریعی از قبیل اعتقادات حقه و قوانین إلهی بایدها و نبایدها و... می‌ باشد که به وسیله‌ ی انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام، نسبت به بشر انجام پذیرفته است. خداوند می‌ فرماید: )در حالی که( )گروهی را هدایت نموده، و گروهی، گمراهی بر آنان ثابت شده است.([4] و یا اینکه می ‌فرماید: )و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت می‌ کند.([5]، از خاص بودن آنها می‌ فهمیم که منظور، هدایت خاص و تشریعی است. البته همین هدایت نیز نسبت به نوع بشر، عام می‌ باشد. 4- اختیار انسان، هدایتی تکوینی است: انسان به عنوان مخلوق و مملوک خدا از میان همه‌ی موجودات، تنها موجودی است که آزاد آفریده شده، و در قرآن کریم صدها آیه بر مختار و آزاد بودن انسان تأکید دارد، و می‌فرماید: )و بگو حق از سوی پروردگارتان است، هر کس می‌ خواهد ایمان بیاورد )و این حقیقت را پذیرا شود( و هر کس می‌ خواهد کافر گردد.([6] و باز می‌ گوید: )ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا ناسپاس.([7] پس خود انسان است که اراده می‌ کند، چه کاری را انجام دهد و چه کاری انجام ندهد. این که گویی این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است ای صنم[8] و این آزاد بودن جزء خلقت و هستی اوست و امری است که به هیچ وجه از انسان جدا نمی‌ گردد. پس آدمی در اصل اختیار داشتن و آزاد بودن مجبور است. زیرا اگر انسان مختار بود که مختار باشد، در آن صورت می‌ توانست مختار نباشد، در حالی که هیچ انسانی را سراغ نداریم که بتواند مختار نباشد، پس منشأ اختیار انسان، نمی‌ تواند انسان باشد، وإلّا اشکال دور و سلسل پیش می‌ آید. امّا در کارها و افعالش که به او نسبت داده می‌ شود، اختیار دارد یعنی انسان به حسب فطرت و طبیعت انسانی ‌اش نسبت به انجام یا ترک کارها آزاد است و این همان هدایت تکوینی است. 5- نظام هستی و سنّت خدا: نظام هستی بر مبنای علّی و معلولی است و سنت خدای تبارک و تعالی بر این جریان یافته که امور را از مجرای اسباب به جریان اندازد، و در مسئله هدایت هم وسیله‌ ای فراهم می‌ کند تا مطلوب و هدف برای هر که او بخواهد روشن گشته، و بنده‌اش در مسیر زندگی به هدف نهایی خود برسد. با عنایت به نکات فوق الذکر، طبق صریح آیات قرآن، هدایت تکوینی خداوند شامل همه موجودات شده و علاوه بر این، انسان مفتخر به هدایت تشریعی الهی نیز گردیده، ولی از آنجا که در سرشت و جوهره‌ ی آدمی تکویناً اراده و اختیار نهفته شده، او مختار است که با یاری جستن از هدایت‌ های خاصه‌ ی الهی، زمینه و مقدمه‌ ی هدایتی افزونتر را فراهم نماید، و یا با چشم بستن بر هدایت‌ های خاصه، در خلاف جریان هدایت طی طریق نماید که سرانجامش کفر و ظلم است، و از آیه مورد نظر می‌ توان فهمید که اگر اراده‌ی خداوند تعلق می‌ گرفت، می ‌توانست همانند دیگر پدیده‌ ها، سرشت آدمی را بدون اختیار بیافریند. ولی خداوند هدایت تکوینی و تشریعی ‌اش را شامل حال انسان نمود، و در عین اعطای آزادی و حق انتخاب، او را مکلف و مسئول نمود تا بدین وسیله حق را از باطل جدا سازد. نتیجه: آشکار شد آنچه به استناد این آیه )سجده، 13) گفته شده که خداوند هدایت همه‌ی انسان‌ها را اراده نکرده حرف صحیحی نیست. بلکه مسئله عکس آن است، چون او هدایت تمامی موجودات را اراده کرده است، إلّا اینکه بر اساس سنت خداوند چنانچه انسانی با انتخاب خود در مسیر ظلم و کفر قدم بردارد، به طور طبیعی هدایت الهی نمی‌ تواند به او تعلق بگیرد،[9] و انسانی که با انتخاب خود در مسیر حق حرکت کند، توفیق هدایت افزونتر را می‌ یابد.[10] )والذین جهدوا فینَا لَنَهدِ ینَّهم سُبلَنا وَ إنّ اللَّه لَمع المحسنین: و کسانی که در راه ما کوشیده‌اند، به یقین راه‌ های خود را بر آنان می‌ نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است[11].[12] پی نوشتها: [1] سجده، 13. [2] طه، 50. [3] اعلی، 2و3. [4] اعراف، 30. [5] بقره، 213. [6] کهف، 29. [7] انسان، 3. [8] مولوی، مثنوی معنوی. [9] بقره، 264 - مائده، 67 - توبه، 37 - توبه، 80. [10] همان. [11] مطالب این پاسخ با استفاده از منابع زیر تدوین شده است: علامه محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، )ترجمه( ناشر: محمدی، چاپ سوم 1362، ج 14، ص 214 به بعد - و ج 1، ص 66 به بعد - ج 17، ص 167 به بعد - ج 32، ص 89 به بعد. - مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 67 و 430 و ج 2، ص 259 به بعد و ج 17 ص 166 به بعد و ج 25، ص 336 به بعد و ج 11، ص 365 و 223 تا ص 226 و ص 420 به بعد. [12] عنکبوت، 69. منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
با توجه به آیه شریفه (وَلو شئنا لَأتینا کُلَّ نفس هُدها...) روشن میشود که هدایت شدن همه انسانها را خداوند اراده نکرده است. اگر خداوند خیر تمام موجودات را میخواست هدایت همه را اراده میکرد، ولی این کار را نکرده است. چرا؟
پاسخ اجمالی:
آنچه به استناد آیه ی شریفه ی )سجده، 13) گفته شده که خداوند هدایت همه ی انسانها را اراده نکرده، باطل است. بلکه مطلب عکس آن است، و خداوند هدایت تمامی موجودات را اراده کرده است؛ چون بنابر آنچه از آیات استفاده می شود: الف( هدایت الهی به هدایت تکوینی و تشریعی تقسیم می گردد. هدایت تکوینی که هدایتی عام است به همه ی پدیده های هستی تعلق گرفته، و خداوند او را به واسطه ی آنچه در سرشتش نهاده به سوی کمال و هدفی که برایش تعیین کرده به جریان انداخته است. و هدایت تشریعی که هدایتی خاص برای صاحبان عقل و اندیشه است مربوط به امور تشریعی از قبیل اعتقادات حقّه و قوانین الهی بایدها و نبایدها و... می باشد که به وسیله ی انبیا و ائمهی معصومین علیهم السلام نسبت به بشر انجام پذیرفته است، و این هدایت نیز منّتی میباشد بر همه ی انسانها و نوع بشر از هر دو هدایت برخوردار است. ب( آیات بسی اری بر مختار بودن انسان دلالت می کند چنانچه می فرماید: )ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا ناسپاس( و این حق انتخاب و اختیار، هدایتی تکوینی از ناحیه ی خداست، چراکه منشأ اختیار انسان نمی تواند خود انسان باشد والّا اشکال دور و یا تسلسل پیش می آید. ج( هستی بر مبنای نظام علّی و معلولی است و سنّت خدای تبارک و تعالی اینگونه است که امور را از مجرای اسباب به جریان اندازد، و در مسئله ی هدایت هم وسیلهای فراهم میکند تا مطلوب و هدف برای هر کس که او بخواهد روشن گشته، بنده اش در مسیر زندگی به هدف نهایی خود برسد. در نتیجه، بر اساس صریح آیات قرآن، هدایت تکوینی خداوند شامل همه ی موجودات شده و علاوه، انسان مشمول هدایت تشریعی نیز گردیده است، ولی از طرفی چون در سرشت و جوهره ی آدمی اراده و اختیار به صورت تکوینی نهفته شده، او مختار است با یاری جستن از هدایتهای خاصه ی الهی، زمینه ی هدایت افزونتر را فراهم نماید و یا با چشم بستن بر هدایت های خاصه در خلاف جریان هدایت طیّ طریق نماید که سرانجامش کفر و ظلم است. و از آیه مورد نظر می توان فهمید که اگر ارادهی خداوند تعلق می گرفت سرشت آدمی را همانند دیگر پدیده ها، بدون اختیار می آفرید. ولی خداوند با اعطای
حق انتخاب به انسان، او را در پرتو هدایت های تکوینی و تشریعی خویش مکلف و مسئول نمود تا به این وسیله، حق را از باطل جدا سازد. و بنابر همان سنت الهی اگر انسانی با انتخابش در مسیر ظلم و کفر قدم بردارد به طور طبیعی هدایت الهی نمی تواند به ظلم و کفر تعلق بگیرد، و انسانی که با انتخابش در مسیر حق حرکت کند، توفیق هدایت افزونتر را می یابد.
پاسخ تفصیلی:
قبل از ورود به بحث ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
1- ترجمه ی کامل آیه: )و اگر می خواستیم به هر انسانی )از روی جبر( هدایتش را می دادیم، ولی )آزاد گذارده ام( و سخن و وعدهام حق است که دوزخ را از همه ی جنیّان و آدمیان پر کنم.([1]
2- معنای هدایت: هدایت به معنی ارشاد و راهنمایی کردن از روی لطف و خیرخواهی و هدایت یافتن و هدایت کردن است.
3- اقسام هدایت الهی: با توجه به آیات قرآن، در یک تقسیم بندی کلی، هدایت الهی به هدایت تکوینی و تشریعی تقسیم می گردد. هدایت تکوینی که هدایتی عام است به همه ی پدیده های هستی تعلق گرفته، و خداوند او را به واسطهی آنچه در سرشتش نهاده، به سوی کمال و هدفی که برایش تعیین کرده، به جریان انداخته است. در قرآن کریم فرمود: )گفت پروردگار ما کسی است که هر چیزی را آفرینشی که در خور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است([2] و همچنین می فرماید: )همان که هماهنگی بخشید و آنکه اندازه گیری کرد و راه نمود.([3]
هدایت تشریعی که هدایتی خاص برای صاحبان عقل و اندیشه است، مربوط به امور تشریعی از قبیل اعتقادات حقه و قوانین إلهی بایدها و نبایدها و... می باشد که به وسیله ی انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام، نسبت به بشر انجام پذیرفته است. خداوند می فرماید: )در حالی که( )گروهی را هدایت نموده، و گروهی، گمراهی بر آنان ثابت شده است.([4] و یا اینکه می فرماید: )و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت می کند.([5]، از خاص بودن آنها می فهمیم که منظور، هدایت خاص و تشریعی است. البته همین هدایت نیز نسبت به نوع بشر، عام می باشد.
4- اختیار انسان، هدایتی تکوینی است: انسان به عنوان مخلوق و مملوک خدا از میان همهی موجودات، تنها موجودی است که آزاد آفریده شده، و در قرآن کریم صدها آیه بر مختار و آزاد بودن انسان تأکید دارد، و میفرماید: )و بگو حق از سوی پروردگارتان است، هر کس می خواهد ایمان بیاورد )و این حقیقت را پذیرا شود( و هر کس می خواهد کافر گردد.([6] و باز می گوید: )ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا ناسپاس.([7]
پس خود انسان است که اراده می کند، چه کاری را انجام دهد و چه کاری انجام ندهد.
این که گویی این کنم یا آن کنم
این دلیل اختیار است ای صنم[8]
و این آزاد بودن جزء خلقت و هستی اوست و امری است که به هیچ وجه از انسان جدا نمی گردد. پس آدمی در اصل اختیار داشتن و آزاد بودن مجبور است. زیرا اگر انسان مختار بود که مختار باشد، در آن صورت می توانست مختار نباشد، در حالی که هیچ انسانی را سراغ نداریم که بتواند مختار نباشد، پس منشأ اختیار انسان، نمی تواند انسان باشد، وإلّا اشکال دور و سلسل پیش می آید. امّا در کارها و افعالش که به او نسبت داده می شود، اختیار دارد یعنی انسان به حسب فطرت و طبیعت انسانی اش نسبت به انجام یا ترک کارها آزاد است و این همان هدایت تکوینی است.
5- نظام هستی و سنّت خدا: نظام هستی بر مبنای علّی و معلولی است و سنت خدای تبارک و تعالی بر این جریان یافته که امور را از مجرای اسباب به جریان اندازد، و در مسئله هدایت هم وسیله ای فراهم می کند تا مطلوب و هدف برای هر که او بخواهد روشن گشته، و بندهاش در مسیر زندگی به هدف نهایی خود برسد.
با عنایت به نکات فوق الذکر، طبق صریح آیات قرآن، هدایت تکوینی خداوند شامل همه موجودات شده و علاوه بر این، انسان مفتخر به هدایت تشریعی الهی نیز گردیده، ولی از آنجا که در سرشت و جوهره ی آدمی تکویناً اراده و اختیار نهفته شده، او مختار است که با یاری جستن از هدایت های خاصه ی الهی، زمینه و مقدمه ی هدایتی افزونتر را فراهم نماید، و یا با چشم بستن بر هدایت های خاصه، در خلاف جریان هدایت طی طریق نماید که سرانجامش کفر و ظلم است، و از آیه مورد نظر می توان فهمید که اگر ارادهی خداوند تعلق می گرفت، می توانست همانند دیگر پدیده ها، سرشت آدمی را بدون اختیار بیافریند. ولی خداوند هدایت تکوینی و تشریعی اش را شامل حال انسان نمود، و در عین اعطای آزادی و حق انتخاب، او را مکلف و مسئول نمود تا بدین وسیله حق را از باطل جدا سازد.
نتیجه:
آشکار شد آنچه به استناد این آیه )سجده، 13) گفته شده که خداوند هدایت همهی انسانها را اراده نکرده حرف صحیحی نیست. بلکه مسئله عکس آن است، چون او هدایت تمامی موجودات را اراده کرده است، إلّا اینکه بر اساس سنت خداوند چنانچه انسانی با انتخاب خود در مسیر ظلم و کفر قدم بردارد، به طور طبیعی هدایت الهی نمی تواند به او تعلق بگیرد،[9] و انسانی که با انتخاب خود در مسیر حق حرکت کند، توفیق هدایت افزونتر را می یابد.[10]
)والذین جهدوا فینَا لَنَهدِ ینَّهم سُبلَنا وَ إنّ اللَّه لَمع المحسنین: و کسانی که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راه های خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است[11].[12]
پی نوشتها:
[1] سجده، 13.
[2] طه، 50.
[3] اعلی، 2و3.
[4] اعراف، 30.
[5] بقره، 213.
[6] کهف، 29.
[7] انسان، 3.
[8] مولوی، مثنوی معنوی.
[9] بقره، 264 - مائده، 67 - توبه، 37 - توبه، 80.
[10] همان.
[11] مطالب این پاسخ با استفاده از منابع زیر تدوین شده است:
علامه محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، )ترجمه( ناشر: محمدی، چاپ سوم 1362، ج 14، ص 214 به بعد - و ج 1، ص 66 به بعد - ج 17، ص 167 به بعد - ج 32، ص 89 به بعد. - مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 67 و 430 و ج 2، ص 259 به بعد و ج 17 ص 166 به بعد و ج 25، ص 336 به بعد و ج 11، ص 365 و 223 تا ص 226 و ص 420 به بعد.
[12] عنکبوت، 69.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] با توجه به آیه شریفه (وَ لو شئنا لَأتینا کُلَّ نفس هُدها...) روشن میشود که هدایت شدن همه انسانها را خداوند اراده نکرده است. اگر خداوند خیر تمام موجودات را میخواست هدایت همه را اراده میکرد، ولی این کار را نکرده است. چرا؟
- [سایر] اگر مرگ انسانها به دست خداوند است، آیا عمل پزشکان که برای زنده ماندن بیماران تلاش میکنند، خلاف اراده خداوند نیست و مذموم تلقی نمیشود؟
- [سایر] آیا دلایل عقلی بر لزوم بعثت انبیا وجود دارد؟ (بجز این دلیل که بعثت پیامبر برای هدایت انسانها لازم است.)
- [سایر] اراده تکوینی خداوند چه تفاوتی با اراده تشریعی او دارد؟ آیا اراده تکوینی قابل تغییر است؟
- [سایر] چرا اراده ی انسان در طول اراده ی خدا قرار می گیرد ؟
- [سایر] شبهه: این ادعا که پیامبر برای هدایت انسانها لازم است، ادعایی است نا صحیح بنابراین دلیل عقلی بر لزوم انبیاء وجود ندارد.
- [سایر] چگونه خداوند علم به عمل انسان ها قبل از انجام آن دارد یعنی خداوند چگونه به ارادۀ انسان قبل از اینکه انسان اراده آن را کند علم دارد؟
- [سایر] آیا در نزد خداوند انسانها عزیزتر هستند یا جنها؟
- [سایر] چرا برخی از انسانها از یاد خدا غافلاند؟
- [سایر] چرا خداوند نگذاشته است ما انسانها او را ببینیم؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر فراموش کند که روزه است و مواظبت نکند، یا بی اختیار و بدون اراده، غبار و مانند آن به حلق او رسد، روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] دادن قرآن به دست کافر اگر موجب بی احترامی باشد حرام است و اگر امید هدایت او برود، یا برای تبلیغ اسلام باشد جایز، بلکه گاهی واجب است.
- [آیت الله مظاهری] اگر در فحش نسبت ناروایی باشد نظیر اینکه به کسی بگوید ولدالزنا، گرچه حدّ قذف را ندارد، زیرا معنای مطابقی و واقعی لفظ را اراده نکرده است، ولی حرمت آن قطعی و از گناهان بزرگ است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر حیوان یا وسیله نقلیّهای را جهت حمل بار شکستنی یا فاسدشدنی اجاره کند, در صورتی که حیوان یا آن وسیله نقلیّه بدون هیچگونه کوتاهی در هدایت آن بلغزد و بار آن بشکند یا فاسد شود, صاحب حیوان یا وسیله نقلیّه, ضامن نیست; ولی اگر بر اثر کوتاهی در هدایت آن یا زدن حیوان بیش از مقدار معمول شکستن یا فاسد شدن پدید آید, ضامن است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] 1 قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2 قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3 اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند قسم صحیح است. 4 شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحیح است ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5 قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) احکام قسم را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] در قرض باید مقدار و مدّت و جنس روشن باشد و نیز قرض دهنده و گیرنده هر دو باید رشید باشند و ممنوع از تصرّف در اموال خود نباشند و این کار رااز روی اراده و قصد انجام دهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] جاعل باید بالغ و عاقل باشد و از روی اراده و اختیار قرارداد ببندد و شرعاً بتواند در مال خود تصرف کند، بنابراین جعاله آدم سفیهی که مال خود را بیهوده مصرف می کند صحیح نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .احداث مسجد و تعمیر مسجدی که نزدیک به ویرانی باشد مستحب است و اگر مسجدی بر اثر مرور زمان یا حوادث طبیعی به گونه ای ویران شود که تع میر آن ممکن نباشد، می توان آن را خراب و نوسازی کرد , چنانکه در صورت نیاز نمازگزاران، می توان مسجد کوچک را خراب کرده و به صورت مسجد بزرگ نوسازی نمود و به ثواب خاص مسجدسازی نایل آمد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بسْم الله الرحْمن الرحیم: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر الْحمْد لله رب الْعالمین: ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. الرحْمن الرحیم: بخشنده و بخشایشگر است. مالک یوْم الدین: (خداوندی که) صاحب روز جزا است. ایاک نعْبد و ایاک نسْتعین: (پروردگارا) تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم. اهْدنا الصراط الْمسْتقیم: ما را به راه راست هدایت فرما! صراط الذین انْعمْت علیْهمْ: راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی، غیْر الْمغْضوب علیْهمْ و لا الضآلین: نه راه کسانی که بر آنان غضب کردی و نه گمراهان!
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر فراموش کند که روزه است و جماع کند یا او را به جماع مجبور نمایند به گونهای که ازخود اراده نداشته باشد روزه او باطل نمیشود ولی چنانچه در بین جماع یادش بیاید، یا دیگر مجبور نباشد، باید فوراً از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود، روزه او باطل است، بلکه قضا و کفّاره هم واجب میشود.