چرا برخی از انسان‌ها از یاد خدا غافل‌اند؟
یکی از موضوعاتی که در علم اخلاق از آن بحث می‌شود، موضوع «غفلت» است. علمای اخلاق، در آثار و تألیفات خود مباحث مبسوطی را در این زمینه مطرح کرده‌اند. یکی از سر فصل‌هایی را که در این رابطه به بحث گذاشته‌اند، اسباب و عوامل غفلت‌زا در انسان است.  غفلت چنان‌که در تعریف آن گفته‌اند؛ رفتن چیزی از ذهن، بعد از توجّه به آن است: «الْغَفْلَةُ السَّهْوُ عَنِ الشَّیْ‏ءِ».[1] غفلت عبارت است از این‌که پرده‌ای بر فکر و قلب انسان بیفتد که او از یک واقعیت و حقیقتی دور بماند. قرآن کریم، در این باره می‌فرماید: «برخی از انسان‌ها ‌با آن‌که دل دارند ولی نمی‌‌فهمند، چشم دارند، اما بینایی ندارند، گوش دارند، ولی با آن نمی‌شنوند، آنها همان کسانی هستند که غافل‌اند»![2] منظور از غفلت در این‌جا می‌تواند اعم از غفلت از خدا، غفلت از آیات خدا، یا غفلت از آخرت، باشد. یا به تعبیر دیگر، غفلت از هر آنچه که انسان را، به سوی کمال می‌‌برد: «وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ»؛[3] بسیاری از مردم از آیات و نشانه‌های ما غافل‌اند. با این مقدمه باید گفت؛ مهم‌ترین عوامل ایجاد کننده غفلت که در آیات و روایات بدان‌ها اشاره شده، از این قرار است. 1. دنیاگرایی: قرآن کریم یکی از عوامل غفلت را دنیاگرایی و توجه افراطی به دنیا می‌داند و در این باره می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُون»؛[4] آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافل‌اند. امام باقر(ع) خطاب به جابر می‌فرماید: «یَا جَابِرُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَرْکَنَ وَ یَطْمَئِنَّ إِلَی زَهْرَةِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ اعْلَمْ أَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ غَفْلَة»؛[5] جابر! شایسته نیست انسان با ایمان متکی و دلگرم به زرق و برق این زندگی باشد، بدان‌که فرزندان (و دلباختگان) دنیا اهل غفلت‌اند.‏ 2. تسلط شیطان: یکی دیگر از عوامل غفلت، سلطه و غلبه شیطان بر انسان است: «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ...»؛[6] شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برد. یکی از کارهای شیطان این است که یاد خدا را از ذهن انسان برده و انسان را دچار غفلت کند. 3. هوا پرستی: خداوند متعال در رابطه هواپرستی و غفلت می‌‌فرماید: «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا»؛[7] و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همان‌ها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است. 4. آرزوهای دراز: از دیگر عوامل «غفلت» آمال و آرزوهای دراز است؛ چرا که آرزوهای دور و دراز تمام فکر و اندیشه انسان را به خود مشغول ساخته و از دیگر کارها غافل می‌‌‌‌سازد. امام علی(ع) در این باره می‌‌فرماید: «إِنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْقَلْبَ وَ یُکْذِبُ الْوَعْدَ وَ یُکْثِرُ الْغَفْلَة»؛[8] بدانید آرزو دل را به فراموشی می‌کشاند، وعده‌ها را دروغ جلوه می‌دهد و غفلت را زیاد می‌کند. 5. سطحی‌‏‌نگری‏: تعالیم دینی، سطحی‌‏نگری نسبت به زندگی دنیا را یکی از اسباب و عوامل غفلت می‌داند: «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ»؛[9] آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می‌‌‏دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافل‌اند. مظاهر دنیا، از یک نگاه می‌‌توانند اسباب غفلت باشند و از نگاه دیگر می‌‌توانند موجبات تکامل انسان را فراهم آورند؛ و این بستگی به نوع برخورد ما با دنیا دارد. اگر انسان از قبل زمینه‌هایی را در خود به وجود آورده باشد، با هر مظهری از مظاهر دنیایی که روبرو می‌‌شود آن‌را نعمت خدا می‌‌بیند؛ از این‌رو با دیدن آن نه تنها غافل نمی‌‌شود که به یاد خدا می‌‌افتد. اگر انسان در برخورد با مظاهر دنیا مراقب حلال و حرام خدا باشد و وظیفه‌‌ای را که خدا در قبال آن برایش معین نموده انجام دهد، این دنیا اغفال کننده و فریب دهنده نخواهد بود. اما اگر در زندگی فقط به ظاهر دنیا توجه کرده و سر گرم لذت‌های مادی شود، بدیهی است که این ظاهر او را از آخرت و هدف خلقت که همان تکامل و سعادت است غافل خواهد نمود.   [1] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏1، ص 280، ناصر خسرو، تهران، 1372 ش؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج ‏5، ص 435، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375ش. [2] . اعراف، 179. [3] . یونس، 92. [4] . یونس، 7. [5] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی‏، تحف العقول، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص 287، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1404 ، 1363 ق‏. [6] . مجادله، 19. [7] . کهف، 28 [8] . ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات، محقق، مصحح، حسینی، عبدا لزهراء، ج ‏2، ص 436، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ اول، 1410 ق.‏‏ [9] . روم، 7.
عنوان سوال:

چرا برخی از انسان‌ها از یاد خدا غافل‌اند؟


پاسخ:

یکی از موضوعاتی که در علم اخلاق از آن بحث می‌شود، موضوع «غفلت» است. علمای اخلاق، در آثار و تألیفات خود مباحث مبسوطی را در این زمینه مطرح کرده‌اند. یکی از سر فصل‌هایی را که در این رابطه به بحث گذاشته‌اند، اسباب و عوامل غفلت‌زا در انسان است.
 غفلت چنان‌که در تعریف آن گفته‌اند؛ رفتن چیزی از ذهن، بعد از توجّه به آن است: «الْغَفْلَةُ السَّهْوُ عَنِ الشَّیْ‏ءِ».[1]
غفلت عبارت است از این‌که پرده‌ای بر فکر و قلب انسان بیفتد که او از یک واقعیت و حقیقتی دور بماند. قرآن کریم، در این باره می‌فرماید: «برخی از انسان‌ها ‌با آن‌که دل دارند ولی نمی‌‌فهمند، چشم دارند، اما بینایی ندارند، گوش دارند، ولی با آن نمی‌شنوند، آنها همان کسانی هستند که غافل‌اند»![2]
منظور از غفلت در این‌جا می‌تواند اعم از غفلت از خدا، غفلت از آیات خدا، یا غفلت از آخرت، باشد. یا به تعبیر دیگر، غفلت از هر آنچه که انسان را، به سوی کمال می‌‌برد: «وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ»؛[3] بسیاری از مردم از آیات و نشانه‌های ما غافل‌اند.
با این مقدمه باید گفت؛ مهم‌ترین عوامل ایجاد کننده غفلت که در آیات و روایات بدان‌ها اشاره شده، از این قرار است.
1. دنیاگرایی: قرآن کریم یکی از عوامل غفلت را دنیاگرایی و توجه افراطی به دنیا می‌داند و در این باره می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُون»؛[4] آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافل‌اند.
امام باقر(ع) خطاب به جابر می‌فرماید: «یَا جَابِرُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَرْکَنَ وَ یَطْمَئِنَّ إِلَی زَهْرَةِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ اعْلَمْ أَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ غَفْلَة»؛[5] جابر! شایسته نیست انسان با ایمان متکی و دلگرم به زرق و برق این زندگی باشد، بدان‌که فرزندان (و دلباختگان) دنیا اهل غفلت‌اند.‏
2. تسلط شیطان: یکی دیگر از عوامل غفلت، سلطه و غلبه شیطان بر انسان است: «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ...»؛[6] شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برد.
یکی از کارهای شیطان این است که یاد خدا را از ذهن انسان برده و انسان را دچار غفلت کند.
3. هوا پرستی: خداوند متعال در رابطه هواپرستی و غفلت می‌‌فرماید:
«وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا»؛[7] و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همان‌ها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است.
4. آرزوهای دراز: از دیگر عوامل «غفلت» آمال و آرزوهای دراز است؛ چرا که آرزوهای دور و دراز تمام فکر و اندیشه انسان را به خود مشغول ساخته و از دیگر کارها غافل می‌‌‌‌سازد. امام علی(ع) در این باره می‌‌فرماید: «إِنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْقَلْبَ وَ یُکْذِبُ الْوَعْدَ وَ یُکْثِرُ الْغَفْلَة»؛[8] بدانید آرزو دل را به فراموشی می‌کشاند، وعده‌ها را دروغ جلوه می‌دهد و غفلت را زیاد می‌کند.
5. سطحی‌‏‌نگری‏: تعالیم دینی، سطحی‌‏نگری نسبت به زندگی دنیا را یکی از اسباب و عوامل غفلت می‌داند: «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ»؛[9] آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می‌‌‏دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافل‌اند.
مظاهر دنیا، از یک نگاه می‌‌توانند اسباب غفلت باشند و از نگاه دیگر می‌‌توانند موجبات تکامل انسان را فراهم آورند؛ و این بستگی به نوع برخورد ما با دنیا دارد. اگر انسان از قبل زمینه‌هایی را در خود به وجود آورده باشد، با هر مظهری از مظاهر دنیایی که روبرو می‌‌شود آن‌را نعمت خدا می‌‌بیند؛ از این‌رو با دیدن آن نه تنها غافل نمی‌‌شود که به یاد خدا می‌‌افتد. اگر انسان در برخورد با مظاهر دنیا مراقب حلال و حرام خدا باشد و وظیفه‌‌ای را که خدا در قبال آن برایش معین نموده انجام دهد، این دنیا اغفال کننده و فریب دهنده نخواهد بود. اما اگر در زندگی فقط به ظاهر دنیا توجه کرده و سر گرم لذت‌های مادی شود، بدیهی است که این ظاهر او را از آخرت و هدف خلقت که همان تکامل و سعادت است غافل خواهد نمود.   [1] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏1، ص 280، ناصر خسرو، تهران، 1372 ش؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج ‏5، ص 435، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375ش. [2] . اعراف، 179. [3] . یونس، 92. [4] . یونس، 7. [5] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی‏، تحف العقول، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص 287، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1404 ، 1363 ق‏. [6] . مجادله، 19. [7] . کهف، 28 [8] . ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات، محقق، مصحح، حسینی، عبدا لزهراء، ج ‏2، ص 436، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ اول، 1410 ق.‏‏ [9] . روم، 7.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین