شرح پرسش: همواره شنیده بودم که مردم بعد از روز قیامت و روز حشر و روز حساب، بعضی از آنها وارد بهشت می شوند به عنوان پاداششان بر اعمال نیکی که در دنیا انجام داده اند و بعضی دیگر وارد دوزخ می شوند به عنوان عذاب بر اعمال زشتی که در دنیا انجام دادند. به عبارت دیگر، در جهان آینده بهشت یا جهنم است که در انتظار مردم خواهد بود، یا نعمت یا نقمت است که نصیب آنها خواهد شد. محور سؤال من در مورد نعمت و عذاب آخرت نیست، بلکه بیشتر در مورد نعمت و عذاب قبر که انسان بعد از فوت و قبل از روز قیامت دچار آن خواهد شد، می باشد. آیا در آن هنگام، مؤمنان با نعمت قبر متنعم شده و کفار با عذاب قبر معذب می شوند؟ در کتاب تفسیر الکاشف علامه محمد جواد مغنیه، ج 1، ص 407، بحث در باره عذاب قبر تحت عنوان حساب قبر آمده است که مؤلف محترم، انسان را بعد از مرگ به چهار قسمت تقسیم می نماید. از شما خواهشمندم که در مورد آن چهار گروه؛ به ویژه گروه سوم و چهارم؛ توضیح بفرمایید. در گروه سوم، شیخ مفید قائل به این است که آنها بعد از مرگ، مردم مشکوکی هستند. مراد از مشکوک بودن در این جا چیست؟ و نسبت به گروه چهارم، ایشان می فرمایند که آنها مرده اند، ولی تا روز نشر و محشر در عالم اموات به سر می برند. مراد از گروه چهارم را در این زمینه توضیح فرمایید؟ شیخ مفید هم بر اساس روایات از امامان معصوم (ع) که می فرمایند: "بعضی از مردگان در عالم قبر عذاب را نمی بینند" استناد می کنند. پاسخ اجمالی: شیخ مفید، در کتاب اوائل المقالات خود، افراد بشر را با توجه به اعتقادات و اعمال آنها، به چهار گروه زیر تقسیم نموده است: 1. مؤمنان پرهیزگار 2. گناهکاران بی ایمان و معاند و لجباز 3. مؤمنان مرتکب گناه کبیره ای که توبه ننموده اند، اما گناه آنان بر اثر عناد و لجبازی نبوده، بلکه تحت تأثیر هواهای نفسانی خود، مرتکب چنین کردارهای ناشایستی شده اند. 4. افراد فاقد بصیرت و شناخت دقیق دینی (مستضعفین)، چه در ظاهر، مؤمن باشند و یا بی ایمان. ایشان؛ با توجه به منابع دینی که در اختیارشان بوده و قابلیت استناد داشته اند، در یک دسته بندی کلی، نسبت به گروه های اول و دوم و چهارم، به نتیجه گیری قطعی رسیده و معتقد بوده اند که دو گروه اول و دوم، دارای زندگی برزخی بوده، (البته یکی با نعمت و دیگری با عذاب) و افراد گروه چهارم نیز مطمئنا، فاقد زندگی برزخی اند، اما ایشان نتوانسته، به یک عقیده قطعی در ارتباط با گروه سوم دست یابد و به همین دلیل، احتمالاتی را مطرح نموده و به صورت تردید آمیز بیان داشته که یکی از این موارد مشکوک، در انتظار گروه سوم خواهد بود. پاسخ تفصیلی: در قرآن کریم، آیه ای وجود دارد که صراحتا نشانگر آن است که میان مرگ و معاد، عالم میانه ای، به نام عالم برزخ وجود دارد. [1] موارد دیگری را نیز در این کتاب آسمانی می توان یافت که در آنها، از اشخاصی که زندگی دنیا را ترک نموده و هنوز به روز قیامت نرسیده اند، سخنانی نقل شده و یا وضعیت آنان در این آیات، ترسیم می شود [2] که از آنها نیز می توان به وجود عالم برزخ پی برد. روایات بسیاری نیز در کتاب ها و منابع شیعه و اهل سنت مشاهده می شوند که به بیان جزئیات دقیق تری از آن عالم می پردازند. [3] براین اساس، باید اصل وجود برزخ را مسلم دانست، اما در ارتباط با جزئیات موجود در آن، دانشمندان دینی؛ با استفاده از این منابع؛ به تجزیه و تحلیل پرداخته و نظریات مختلفی را در این زمینه ابراز داشته اند. اوائل المقالات نیز، نام کتابی است که شیخ مفید -از بزرگان شیعه در قرن چهارم و پنجم هجری- آن را در پاسخ گویی پرسش های مختلف عقیدتی؛ از جمله، زندگی در عالم برزخ؛ تألیف نموده و طبیعتا، پاسخ های موجود در آن نیز، استنباطات آن بزرگوار از آیات و روایات بوده و نشانگر نظریات شخصی ایشان و نه کل جامعه شیعه می باشد. با این مقدمه، به پرسش شما برگشته و آنچه، به نقل از تفسیر الکاشف بیان نموده اید را مستقیما از کتاب اوائل المقالات دنبال خواهیم نمود. [4] شیخ مفید در این کتاب با پذیرش اجمالی عالم برزخ، وضعیت افراد را در آن عالم مورد بررسی قرار می دهند. ایشان می فرمایند: ما می توانیم، وضعیت افراد را بعد از مردن، در یکی از این چهار گروه بررسی نماییم: اول؛ آن که زنده و در نعمت بوده و در مجاورت ائمه باشند. دوم؛ آن که زنده و در عذاب باشند. گروه سومی هم وجود دارد که ما دقیقا سرنوشت آنان را ندانسته و در ارتباط با کیفیت زندگی برزخی آنان به یقینی دست نیافته ایم و اصولا شک داریم که آیا آنان از زندگی برزخی برخوردارند، یا خیر؟ و در نهایت گروه چهارم؛ شامل افرادی می باشد که زندگی برزخی نداشته و در حد میانی دنیا و آخرت، کاملا مرده و بی احساس هستند. ایشان سپس به ترتیب زیر به تجزیه و تحلیل گروه های چهارگانه فوق می پردازند: 1. اشخاصی که در دنیا، بصیرت کاملی در شناخت خود داشته، وظایف الاهی خود را به خوبی و درستی انجام داده اند، در عالم برزخ نیز زنده بوده و از نعمت های پروردگار استفاده می نمایند. 2. گروهی در دنیا نسبت به مذهب حق، عناد و لجاجت داشته اند؛ یعنی با این که توانایی شناسایی حق را داشته و یا آن را شناخته بودند، اما با این وجود به دلیل منفعت های مادی و دنیوی، به مخالفت با آن برخاسته و به صورت مستمر و دائم، مرتکب گناهان بزرگ می شدند. این گونه افراد نیز بعد از مرگ و در عالم برزخ، زنده بوده و بر خلاف دسته اول، در عذاب و اندوه به سر خواهند برد. 3. افرادی نیز وجود دارند که معتقد به دین حق بوده، اما با این حال، مرتکب گناهان کبیره می شوند. البته ارتکاب گناه از سوی آنان، به دلیل عناد و لجبازی و یا حلال و مجاز شمردن آن گناهان نیست، بلکه به علت چیرگی هوای نفس و شهوت است. حال اگر چنین افرادی، تا زمان مرگ توبه واقعی ننمایند، وضعیتشان در عالم برزخ چیست؟ شیخ مفید (ره) پاسخ می دهند که وضعیت چنین افرادی برای ما مشخص نیست و شک داریم که خداوند چه سرنوشتی برای آنان در نظر گرفته است و آیا: 1-3. آنان را در عالم برزخ، زنده نگاه داشته و دچار عذاب می نماید، تا بدین وسیله، آنان قبل از روز قیامت به مجازات کردار زشت خود رسیده باشند و با توجه به این که مجازات در قبر و برزخ را تحمل نموده اند، پاک شده از عذاب دوزخ در امان بوده و به بهشت بروند. 2-3. و یا این که این دسته افراد، زندگی برزخی نداشته و تنها در روز قیامت به پرونده اعمالشان رسیدگی شود و خداوند بنابر خواست و تشخیص خود، برخی از آنان را لایق عذاب دانسته و به جهنم بفرستد و گروهی دیگر را مشمول عفو و رحمت خود نموده و از مجازات آنان گذشت نماید. در نهایت، شیخ مفید (ره) نتیجه می گیرد که ما، با توجه به آیات و روایاتی که در دسترس داریم نتوانسته ایم وضعیت دقیق این دسته را مشخص نماییم، و گویا خداوند بنا داشته که وضعیت آنان، از دید ما بندگان مخفی بماند. 4. دو گروه دیگر نیز وجود دارند که شامل افراد به ظاهر با ایمانی می شوند که حتی اندک شناختی از دین ندارند و نیز اشخاص بی ایمانی که ایمان نیاوردنشان به دلیل عناد و لجبازی نبوده، بلکه زمینه لازم فرهنگیِ معرفی و شناخت دین، برایشان فراهم نشده بود. به عبارت دیگر، در استضعاف فرهنگی به سر می برند. به عقیده شیخ مفید(ره) این دو گروه؛ حیات برزخی نداشته و میان مرگشان تا روز قیامت، کاملا مرده و بی احساس خواهند بود. برای دریافت خلاصه ای از آنچه شیخ مفید (ره) بدان معتقد است، بار دیگر، پاسخ اجمالی را مطالعه نموده و در ضمن، مجددا توجه شما را به این نکته جلب می نماییم که دسته بندی فوق، استنباط شخصی ایشان بوده و ممکن است، دانشمندان دیگری از شیعه، برداشت های دیگری از آیات و روایات داشته و طبیعتا نظریات اجتهادی دیگری را بیان نمایند. همچنین؛ در ارتباط با زندگی میانی و یا عالم برزخ؛ پرسش های دیگری نیز در این سایت وجود دارد [5] که برای دریافت اطلاعات بیشتر، می توانید به آنها مراجعه فرمایید. پی نوشتها: [1] مؤمنون، 100، "و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون". [2] آل عمران، 171- 169؛ یس، 27- 26. [3] به عنوان نمونه: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 6، ص 202 به بعد، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 13، ص 150، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 ش. [4] شیخ مفید، اوائل المقالات، ص 76- 75، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق. [5] از جمله، پرسش های islamquest.net/fa/archive/question/5648. منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
همواره شنیده بودم که مردم بعد از روز قیامت و روز حشر و روز حساب، بعضی از آنها وارد بهشت می شوند به عنوان پاداششان بر اعمال نیکی که در دنیا انجام داده اند و بعضی دیگر وارد دوزخ می شوند به عنوان عذاب بر اعمال زشتی که در دنیا انجام دادند. به عبارت دیگر، در جهان آینده بهشت یا جهنم است که در انتظار مردم خواهد بود، یا نعمت یا نقمت است که نصیب آنها خواهد شد.
محور سؤال من در مورد نعمت و عذاب آخرت نیست، بلکه بیشتر در مورد نعمت و عذاب قبر که انسان بعد از فوت و قبل از روز قیامت دچار آن خواهد شد، می باشد. آیا در آن هنگام، مؤمنان با نعمت قبر متنعم شده و کفار با عذاب قبر معذب می شوند؟ در کتاب تفسیر الکاشف علامه محمد جواد مغنیه، ج 1، ص 407، بحث در باره عذاب قبر تحت عنوان حساب قبر آمده است که مؤلف محترم، انسان را بعد از مرگ به چهار قسمت تقسیم می نماید. از شما خواهشمندم که در مورد آن چهار گروه؛ به ویژه گروه سوم و چهارم؛ توضیح بفرمایید.
در گروه سوم، شیخ مفید قائل به این است که آنها بعد از مرگ، مردم مشکوکی هستند. مراد از مشکوک بودن در این جا چیست؟ و نسبت به گروه چهارم، ایشان می فرمایند که آنها مرده اند، ولی تا روز نشر و محشر در عالم اموات به سر می برند. مراد از گروه چهارم را در این زمینه توضیح فرمایید؟ شیخ مفید هم بر اساس روایات از امامان معصوم (ع) که می فرمایند: "بعضی از مردگان در عالم قبر عذاب را نمی بینند" استناد می کنند.
پاسخ اجمالی:
شیخ مفید، در کتاب اوائل المقالات خود، افراد بشر را با توجه به اعتقادات و اعمال آنها، به چهار گروه زیر تقسیم نموده است:
1. مؤمنان پرهیزگار
2. گناهکاران بی ایمان و معاند و لجباز
3. مؤمنان مرتکب گناه کبیره ای که توبه ننموده اند، اما گناه آنان بر اثر عناد و لجبازی نبوده، بلکه تحت تأثیر هواهای نفسانی خود، مرتکب چنین کردارهای ناشایستی شده اند.
4. افراد فاقد بصیرت و شناخت دقیق دینی (مستضعفین)، چه در ظاهر، مؤمن باشند و یا بی ایمان.
ایشان؛ با توجه به منابع دینی که در اختیارشان بوده و قابلیت استناد داشته اند، در یک دسته بندی کلی، نسبت به گروه های اول و دوم و چهارم، به نتیجه گیری قطعی رسیده و معتقد بوده اند که دو گروه اول و دوم، دارای زندگی برزخی بوده، (البته یکی با نعمت و دیگری با عذاب) و افراد گروه چهارم نیز مطمئنا، فاقد زندگی برزخی اند، اما ایشان نتوانسته، به یک عقیده قطعی در ارتباط با گروه سوم دست یابد و به همین دلیل، احتمالاتی را مطرح نموده و به صورت تردید آمیز بیان داشته که یکی از این موارد مشکوک، در انتظار گروه سوم خواهد بود.
پاسخ تفصیلی:
در قرآن کریم، آیه ای وجود دارد که صراحتا نشانگر آن است که میان مرگ و معاد، عالم میانه ای، به نام عالم برزخ وجود دارد. [1] موارد دیگری را نیز در این کتاب آسمانی می توان یافت که در آنها، از اشخاصی که زندگی دنیا را ترک نموده و هنوز به روز قیامت نرسیده اند، سخنانی نقل شده و یا وضعیت آنان در این آیات، ترسیم می شود [2] که از آنها نیز می توان به وجود عالم برزخ پی برد.
روایات بسیاری نیز در کتاب ها و منابع شیعه و اهل سنت مشاهده می شوند که به بیان جزئیات دقیق تری از آن عالم می پردازند. [3]
براین اساس، باید اصل وجود برزخ را مسلم دانست، اما در ارتباط با جزئیات موجود در آن، دانشمندان دینی؛ با استفاده از این منابع؛ به تجزیه و تحلیل پرداخته و نظریات مختلفی را در این زمینه ابراز داشته اند.
اوائل المقالات نیز، نام کتابی است که شیخ مفید -از بزرگان شیعه در قرن چهارم و پنجم هجری- آن را در پاسخ گویی پرسش های مختلف عقیدتی؛ از جمله، زندگی در عالم برزخ؛ تألیف نموده و طبیعتا، پاسخ های موجود در آن نیز، استنباطات آن بزرگوار از آیات و روایات بوده و نشانگر نظریات شخصی ایشان و نه کل جامعه شیعه می باشد.
با این مقدمه، به پرسش شما برگشته و آنچه، به نقل از تفسیر الکاشف بیان نموده اید را مستقیما از کتاب اوائل المقالات دنبال خواهیم نمود. [4]
شیخ مفید در این کتاب با پذیرش اجمالی عالم برزخ، وضعیت افراد را در آن عالم مورد بررسی قرار می دهند. ایشان می فرمایند: ما می توانیم، وضعیت افراد را بعد از مردن، در یکی از این چهار گروه بررسی نماییم:
اول؛ آن که زنده و در نعمت بوده و در مجاورت ائمه باشند. دوم؛ آن که زنده و در عذاب باشند. گروه سومی هم وجود دارد که ما دقیقا سرنوشت آنان را ندانسته و در ارتباط با کیفیت زندگی برزخی آنان به یقینی دست نیافته ایم و اصولا شک داریم که آیا آنان از زندگی برزخی برخوردارند، یا خیر؟ و در نهایت گروه چهارم؛ شامل افرادی می باشد که زندگی برزخی نداشته و در حد میانی دنیا و آخرت، کاملا مرده و بی احساس هستند.
ایشان سپس به ترتیب زیر به تجزیه و تحلیل گروه های چهارگانه فوق می پردازند:
1. اشخاصی که در دنیا، بصیرت کاملی در شناخت خود داشته، وظایف الاهی خود را به خوبی و درستی انجام داده اند، در عالم برزخ نیز زنده بوده و از نعمت های پروردگار استفاده می نمایند.
2. گروهی در دنیا نسبت به مذهب حق، عناد و لجاجت داشته اند؛ یعنی با این که توانایی شناسایی حق را داشته و یا آن را شناخته بودند، اما با این وجود به دلیل منفعت های مادی و دنیوی، به مخالفت با آن برخاسته و به صورت مستمر و دائم، مرتکب گناهان بزرگ می شدند. این گونه افراد نیز بعد از مرگ و در عالم برزخ، زنده بوده و بر خلاف دسته اول، در عذاب و اندوه به سر خواهند برد.
3. افرادی نیز وجود دارند که معتقد به دین حق بوده، اما با این حال، مرتکب گناهان کبیره می شوند. البته ارتکاب گناه از سوی آنان، به دلیل عناد و لجبازی و یا حلال و مجاز شمردن آن گناهان نیست، بلکه به علت چیرگی هوای نفس و شهوت است. حال اگر چنین افرادی، تا زمان مرگ توبه واقعی ننمایند، وضعیتشان در عالم برزخ چیست؟
شیخ مفید (ره) پاسخ می دهند که وضعیت چنین افرادی برای ما مشخص نیست و شک داریم که خداوند چه سرنوشتی برای آنان در نظر گرفته است و آیا:
1-3. آنان را در عالم برزخ، زنده نگاه داشته و دچار عذاب می نماید، تا بدین وسیله، آنان قبل از روز قیامت به مجازات کردار زشت خود رسیده باشند و با توجه به این که مجازات در قبر و برزخ را تحمل نموده اند، پاک شده از عذاب دوزخ در امان بوده و به بهشت بروند.
2-3. و یا این که این دسته افراد، زندگی برزخی نداشته و تنها در روز قیامت به پرونده اعمالشان رسیدگی شود و خداوند بنابر خواست و تشخیص خود، برخی از آنان را لایق عذاب دانسته و به جهنم بفرستد و گروهی دیگر را مشمول عفو و رحمت خود نموده و از مجازات آنان گذشت نماید.
در نهایت، شیخ مفید (ره) نتیجه می گیرد که ما، با توجه به آیات و روایاتی که در دسترس داریم نتوانسته ایم وضعیت دقیق این دسته را مشخص نماییم، و گویا خداوند بنا داشته که وضعیت آنان، از دید ما بندگان مخفی بماند.
4. دو گروه دیگر نیز وجود دارند که شامل افراد به ظاهر با ایمانی می شوند که حتی اندک شناختی از دین ندارند و نیز اشخاص بی ایمانی که ایمان نیاوردنشان به دلیل عناد و لجبازی نبوده، بلکه زمینه لازم فرهنگیِ معرفی و شناخت دین، برایشان فراهم نشده بود. به عبارت دیگر، در استضعاف فرهنگی به سر می برند. به عقیده شیخ مفید(ره) این دو گروه؛ حیات برزخی نداشته و میان مرگشان تا روز قیامت، کاملا مرده و بی احساس خواهند بود.
برای دریافت خلاصه ای از آنچه شیخ مفید (ره) بدان معتقد است، بار دیگر، پاسخ اجمالی را مطالعه نموده و در ضمن، مجددا توجه شما را به این نکته جلب می نماییم که دسته بندی فوق، استنباط شخصی ایشان بوده و ممکن است، دانشمندان دیگری از شیعه، برداشت های دیگری از آیات و روایات داشته و طبیعتا نظریات اجتهادی دیگری را بیان نمایند.
همچنین؛ در ارتباط با زندگی میانی و یا عالم برزخ؛ پرسش های دیگری نیز در این سایت وجود دارد [5] که برای دریافت اطلاعات بیشتر، می توانید به آنها مراجعه فرمایید.
پی نوشتها:
[1] مؤمنون، 100، "و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون".
[2] آل عمران، 171- 169؛ یس، 27- 26.
[3] به عنوان نمونه: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 6، ص 202 به بعد، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 13، ص 150، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 ش.
[4] شیخ مفید، اوائل المقالات، ص 76- 75، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق.
[5] از جمله، پرسش های islamquest.net/fa/archive/question/5648.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] چه عواملی موجب عذاب یا نعمت در عالم برزخ میشوند؟
- [سایر] آیا انسان توانایی درک نعمت ها و عذاب های برزخ و قیامت را دارد؟
- [سایر] همواره شنیده بودم که مردم بعد از روز قیامت و روز حشر و روز حساب، بعضی از آنها وارد بهشت می شوند به عنوان پاداششان بر اعمال نیکی که در دنیا انجام داده اند و بعضی دیگر وارد دوزخ می شوند به عنوان عذاب بر اعمال زشتی که در دنیا انجام دادند. به عبارت دیگر، در جهان آینده بهشت یا جهنم است که در انتظار مردم خواهد بود، یا نعمت یا نقمت است که نصیب آنها خواهد شد. محور سؤال من در مورد نعمت و عذاب آخرت نیست، بلکه بیشتر در مورد نعمت و عذاب قبر که انسان بعد از فوت و قبل از روز قیامت دچار آن خواهد شد، می باشد. آیا در آن هنگام، مؤمنان با نعمت قبر متنعم شده و کفار با عذاب قبر معذب می شوند؟ در کتاب تفسیر الکاشف علامه محمد جواد مغنیه، ج 1، ص 407، بحث در باره عذاب قبر تحت عنوان حساب قبر آمده است که مؤلف محترم، انسان را بعد از مرگ به چهار قسمت تقسیم می نماید. از شما خواهشمندم که در مورد آن چهار گروه؛ به ویژه گروه سوم و چهارم؛ توضیح بفرمایید. در گروه سوم، شیخ مفید قائل به این است که آنها بعد از مرگ، مردم مشکوکی هستند. مراد از مشکوک بودن در این جا چیست؟ و نسبت به گروه چهارم، ایشان می فرمایند که آنها مرده اند، ولی تا روز نشر و محشر در عالم اموات به سر می برند. مراد از گروه چهارم را در این زمینه توضیح فرمایید؟ شیخ مفید هم بر اساس روایات از امامان معصوم (ع) که می فرمایند: "بعضی از مردگان در عالم قبر عذاب را نمی بینند" استناد می کنند.
- [سایر] چه عواملی باعث افزایش عذاب قبر و فشار برزخ می گردند؟
- [سایر] آیا شفاعت پیامبر (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام) در عالم برزخ نیز شامل حال مؤمنین می شود و از عذاب قبر آنها می کاهد؟
- [سایر] عذاب افراد گناهکار در برزخ و قیامت چه اندازه است؟
- [سایر] فلسفه و حقیقت فشار قبر چیست؟ آیا عمومی است؟ آیا فشار قبر روحی است یا جسمی؟
- [سایر] در برخی احادیث در مورد عذاب قبر کفار و گناهکاران به مار و عقرب اشاره شده است. مثلا در مورد گناه زنا از پیامبر(ص) نقل شده است: هر کس با زنی زنا کند و بدون توبه و با اصرار بر آن بمیرد، خداوند سیصد در به روی او در قبر میگشاید که از آن درها مارها و عقربها و اژدرهای آتشین بیرون میآیند و تا روز قیامت خواهد سوخت و ... . همین طور برخی دیگر از گناهان. حتی در برخی کتب مربوط به داستانهای عالم پس از مرگ و قبر به عذاب افراد با مار و عقرب برمیخوریم. سؤال این است که تا جایی که من اطلاع دارم عذاب برزخ عذاب روح است نه جسم. چطور عذاب یک تکه گوشت مرده که روحی در آن وجود ندارد با مار و عقرب یا هر چیز دیگر معنا پیدا میکند؟
- [سایر] آیا شفاعت پیامبران و امامان در عالم برزخ شامل حال ما می شود یا در قیامت؟ و اگر در قیامت است پس چرا امامان بعضی از عذاب قبر نجات می دهند؟
- [سایر] آیا قبر و برزخ مؤمنین و ظالمین یکسان خواهد بود؟
- [امام خمینی] - ترجمه سوره حمد (بسم الله الرحمن الرحیم ) یعنی ابتدا می کنم بنام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر رحم می کند و در آخرت بر مؤمن رحم می نماید. (الحمد لله رب العالمین ) یعنی ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.(الرحمن الرحیم ) یعنی در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم می کند.(مالک یوم الدین ) یعنی پادشاه و صاحب اختیار روز قیامت است. (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) یعنی فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم. (اهدنا الصراط المستقیم ) یعنی هدایت کن ما را به راه راست که آن دین اسلام است. (صراط الذین انعمت علیهم ) یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند. (غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) یعنی نه به راه کسانی که غضب کرده ای بر ایشان و نه آن کسانی که گمراهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در چند محل تخلی کردن حرام است (خواه بول یا غائط): اول در کوچه ها و جاده هایی که مسیر مردم است. دوم در جایی که برای عده خاصی وقف شده، مانند مدرسه هایی که مخصوص طلاب است یا مساجدی که آبریز آن فقط برای نمازگزاران می باشد. سوم روی قبر مؤمن یا هر محل دیگری که موجب بی احترامی نسبت به مؤمن یا یکی از مقدسات شود.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (اَلْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (ثنا و ستایش مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.) (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند.) (مالِکِ یَوْمِ الدّینِ) یعنی: (صاحب اختیار روز قیامت است.) (إیّاکَ نَعْبُدُ وَإیّاکَ نَسْتَعینُ) یعنی: (فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم.) (إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) یعنی: (ما را به راه راست (دین اسلام) هدایت کن.) (صِراطَ الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) یعنی: (به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (راه پیامبران و جانشینان آنان و شهداء و صدیقان).) (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّالّینَ) یعنی: (نه به راه کسانی که بر آنان غضب کردهای و نه آنانی که گمراهند.)
- [آیت الله علوی گرگانی] شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست: اوّل آن که میّت در زمین غصبی دفن شده باشد ومالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند. دوم آن که کفن یا چیز دیگری که با میّت دفن شده غصبی باشد وصاحب آن راضینشود که در قبر بماند و همچنین است اگر چیزی از مال خود میّت که بورثه او رسیده با او دفن شده باشد وورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند، ولی اگر وصیّت کرده در مواردی که وصیّت او هم نافذ باشد دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند، برای بیرون آوردن اینها نمیتوانند قبر را بشکافند. سوم آن که میّت بیغسل یا بیکفن دفن شده باشد، یا بفهمند غسلش باطل بوده یا بغیر دستور شرع کفن شده، یا در قبر او را رو به قبله نگذاشتهاند. چهارم آن که برای ثابت شدن حقّی بخواهند بدن میّت را ببینند. پنجم آن که میّت را در جایی که بیاحترامی به اوست مثل قبرستان کفّار یا جایی که کثافت وخاکرو به میریزند، دفن کرده باشند. ششم آن که برای یک مطلب شرعی که اهمیّت آن از شکافتن قبر بیشتر است، قبر را بشکافند، مثلاً بخواهند بچه زنده را از شکم زن حاملهای که دفنش کردهاند، بیرون آورند. هفتم آن که بترسند درندهای بدن میّت را پاره کند، یا سیل او را ببرد، یا دشمن بیرون آورد. هشتم آن که قسمتی از بدن میّت را که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند، ولی احتیاط مستحبّ آن است که آن قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارند که بدن میّت دیده نشود.
- [آیت الله بروجردی] شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست:اوّل:آن که میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آن جا بماند.دوم:آن که کفن یا چیز دیگری که با میت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند و همچنین است اگر چیزی از مال خودِ میت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند، ولی اگر وصیت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند، برای بیرون آوردن اینها نمیتوانند قبر را بشکافند.سوم:آن که میت بیغسل یا بیکفن دفن شده باشد، یا بفهمند غسلش باطل بوده، یا به غیر دستور شرع کفن شده، یا در قبر او را رو به قبله نگذاشتهاند.چهارم:آن که برای ثابت شدن حقی بخواهند بدن میت را ببینند.پنجم:آن که میت را در جایی که بیاحترامی به اوست مثل قبرستان کفار یا جایی که کثافت و خاکروبه میریزند دفن کرده باشند.ششم:آن که برای یک مطلب شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر بیشتر است قبر را بشکافند، مثلاً بخواهند بچّهی زنده را از شکم زن حاملهای که دفنش کردهاند بیرون آورند.هفتم:آن که بترسند درندهای بدن میت را پاره کند، یا سیل او را ببرد، یا دشمن بیرون آورد.هشتم:آن که قسمتی از بدن میت را که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند، ولی احتیاط مستحب آن است که آن قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارند که بدن میت دیده نشود.
- [آیت الله مظاهری] شکافتن قبر در هفت مورد حرام نیست: اوّل: میّت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند. دوّم: کفن یا چیز دیگری که با میّت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند، و همچنین است اگر چیزی از مال خود میّت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند ولی اگر وصیّت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند در صورتی که وصیتش بیشتر از یک سوّم مال او نباشد برای بیرون آوردن اینها نمیتوانند قبر را بشکافند. سوّم: میّت بی غسل یا بی کفن دفن شده باشد یا بفهمند غسلش باطل بوده یا به غیر دستور شرع کفن شده یا در قبر او را رو به قبله نگذاشتهاند، در صورتی که موجب هتک احترام میّت نشود. چهارم: برای ثابت شدن حقّی بخواهند بدن میّت را ببینند. پنجم: میّت را در جایی که بیاحترامی به اوست مثل قبرستان کفّار یا جایی که کثافت و خاکروبه میریزند دفن کرده باشند. ششم: برای یک مطلب شرعی که اهمیّت آن از شکافتن قبر بیشتر است قبر را بشکافند مثلاً بخواهند بچّه زنده را از شکم زن حاملهای که دفنش کردهاند بیرون آورند. هفتم: بترسند درندهای بدن میّت را پاره کند یا سیل او را ببرد یا دشمن بیرون آورد.
- [آیت الله سبحانی] شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست: اول آن که میّت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آن جا بماند. دوم آن که کفن یا چیز دیگری که با میّت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند و همچنین است اگر چیزی از مال خود میّت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند. سوم آن که میّت بی غسل یا بی کفن دفن شده باشد، یا بفهمند غسلش باطل بوده، یا به غیر قانون شرع کفن شده، یا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته اند. چهارم آن که برای ثابت شدن حقی بخواهند بدن میّت را ببینند. پنجم آن که میّت را در جایی که بی احترامی به اوست مثل قبرستان کفّار یا جایی که کثافت و خاکروبه می ریزند دفن کرده باشند. ششم آن که برای یک مطلب شرعی که اهمّیّت آن از شکافتن قبر بیشتر است، قبر را بشکافند مثلا بخواهند بچه زنده را از شکم زن حامله ای که دفنش کرده اند بیرون آورند و در این صورت، نبش واجب است. هفتم آن که بترسند درنده ای بدن میّت را پاره کند، یا سیل او را ببرد، یا دشمن بیرون آورد. هشتم آن که قسمتی از بدن میّت را که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند، ولی احتیاط واجب آن است که آن قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارند که بدن میّت دیده نشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست: اول: آن که میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند. دوم: آن که کفن یا چیزی دیگری که با میت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند و همچنین است اگر چیزی از مال خود میت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند؛ ولی اگر وصیت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری یا غیر آن را با او دفن کنند، در مواردی که وصیت نافذ است برای بیرون آوردن اینها نمیتوانند قبر را بشکافند. سوم: آن که میت بیغسل یا بیکفن یا بیحنوط دفن شده باشد، یا بفهمند غسل یا تیممش باطل بوده، یا به غیر دستور شرع کفن شده، یا در قبر او را رو به قبله نگذاشتهاند. در همه این موارد نیز شکافتن قبر در صورتی جایز است که موجب هتک حرمت میت نباشد. چهارم: آن که ثابت شدن حقی متوقّف بر دیدن بدن میت باشد. پنجم: آن که میت را در جایی که بیاحترامی به اوست؛ مثل قبرستان کفار یا جایی که کثافت و خاکروبه میریزند، دفن کرده باشند. ششم: آن که برای یک غرض شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر کمتر نیست قبر را بشکافند، مثلاً بخواهند بچه زنده را از شکم زن حاملهای که دفنش کردهاند بیرون آورند. هفتم: آن که بترسند درندهای بدن میت را پاره کند، یا سیل آن را ببرد، یا دشمن بیرون آورد. هشتم: آن که قسمتی از بدن میت را که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند، ولی احتیاط مستحب آن است که آن قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارند که بدن میت دیده نشود. نهم: آن که میت را بخواهند به مشاهد مشرّفه نقل نمایند، به خصوص اگر وصیت کرده باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست اول ان که میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در ان جا بماند دوم ان که کفن یا چیز دیگری که با میت دفن شده غصبی باشد و صاحب ان راضی نشود که در قبر بماند و همچنین است اگر چیزی از مال خود میت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه او راضی نشوند که ان چیز در قبر بماند مگر در صورتی که ان چیز مال کمی باشد که در این صورت نبش قبر محل اشکال است سوم ان که شکافتن قبر موجب هتک حرمت نباشد و میت بی غسل یا بی کفن دفن شده باشد یا بفهمند غسلش باطل بوده یا به غیر از دستور شرع کفن شده یا در قبر او را رو به قبله نگذاشته اند چهارم ان که برای ثابت شدن حقی که اهم از حرمت میت است بخواهند بدن میت را ببینند پنجم ان که میت را در جایی که بی احترامی به اوست مثل قبرستان کفار یا جایی که کثافت و خاکروبه می ریزند دفن کرده باشند ششم ان که برای یک مطلب شرعی که اهمیت ان از شکافتن قبر بیشتر است قبر را بشکافند مثلا بخواهند بچه زنده ای را از شکم زن بارداری که دفنش کرده اند بیرون اورند هفتم ان که بترسند درنده ای بدن میت را پاره کند یا سیل او را ببرد یا دشمن بیرون اورد هشتم ان که قسمتی از بدن میت را که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند ولی احتیاط واجب ان است که ان قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارند که بدن میت دیده نشود
- [آیت الله اردبیلی] یکی از گناهان کبیره که وعده عذاب بر آن داده شده، (غیبت) است و معنای (غیبت) آن است که شخص، عیب برادر یا خواهر مؤمن خود را در غیاب =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 147 از (أبواب أحکامالعِشرة)،ح1 و 2 و 3،ج12،ص269 و 270. او بیان کند، بلکه چنانچه هر مطلبی را درباره او نقل کند که اگر در حضور او بیان میکرد ناراحت میشد، غیبت محسوب میشود.