شرح پرسش: خداوند در آیه 102 سوره بقره میفرماید: (و دیوها به مردم چیزی که میان زن و شوهرها جدایی افکند میآموختند و زیان نمیرسانیدند به کسی مگر آنکه خدا بخواهد. و چیزی که میآموختند زیان میرسانید و سود نمیبخشید)، چرا خداوند به موجودات خیالی نظیر دیو موجودیت میبخشد .و از طرف دیگر متذکر میشود که این دیوان فقط با خواست خدا زیان میرساندند. این چه خدایی است که به دیوان مجوّز زیان رساندن میدهد؟ پاسخ اجمالی: جنّ، موجودی است که قرآن درباره خلقت آن میفرماید: (و جنّ را پیش از آن (خلقت آدم)، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم). جنّ از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم میشوند. ابلیس نیز که بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد از طایفه جنّیان بود. ضرر رساندن به اذن خداوند به این معنا است که؛ همه قدرتها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه میگیرد، حتی سوزندگی آتش و بُرّندگی شمشیر بی اذن و فرمان او نمیباشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید، بلکه اینها خواص و آثاری است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضی از آن، حُسن استفاده و بعضی سوء استفاده میکنند. پاسخ تفصیلی: (دیو)؛ واقعیّت یا خیال!؟ در فرهنگ فارسی، (دیو) به موجودی متوهّم گفته میشود که با خصوصیات ظاهری منحصر به خود، از نسل شیطان باشد. اما هرگاه منظور از آن، (اسم خاص) باشد، منظور ابلیس است. [1] آنچه در سؤال شما به نام (دیو) نامیده شده است در فرهنگ قرآن (جنّ) گفته میشود. معنای کلمه جنّ در اصل، به آنچه که از نظر پنهان است، میباشد. [2] جنّ موجودی است که قرآن درباره خلقت آنان میفرماید: (و جنّ را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم). [3] بنابر این، جنّ از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است [4] و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند [5] و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم میشوند. [6] ابلیس نیز که در داستان خلقت، بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد از طایفه جنّیان بود. [7] بله! گاهی در اصطلاح عامیانه برای نامیدن موجودات خیالی که هیچ واقعیتی ندارند از واژه (دیو) استفاده میکنند ولی آنچه در این آیه و آیات مشابه و روایات امامان معصوم(ع) درباره جنّ آمده است، همه حکایت از یک موجود واقعی دارد. طبق آیه 102 بقره، یهود از سحر و جادو پیروی کرده و آنرا از دو منبع به دست میآوردند: 1. از شیاطین که در زمان حضرت سلیمان(ع) بودند و به مردم برای انجام کارهای ناپسند، سحر یاد میدادند. 2. از تعلیمات دو فرشته که به زمین آمده بودند و به مردم باطل کردن سحر یاد میدادند. [8] در این آیه شریفه خداوند از دو فرشته [9] (نه از جنّیان یا (دیوان)) به نام (هاروت) و (ماروت) نام میبرد که به مردم و به خاطر مصالحی، سحر تعلیم میدادند، ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی اندازند. پس اولاً: بر خلاف پرسش شما، مردم از دیوان (جنّیان) چنین آموزشی را فرا نگرفتند، بلکه دو فرشته مأمور تعلیم مردم بودند. ثانیاً: قرآن نمیفرماید که این دو فرشته روش ایجاد اختلاف و جدایی بین زن و مرد را به مردم میآموختند، بلکه میفرماید؛ مردم از آنان روش جدا کردن بین زن و مرد را میآموختند.! [10] همانطور که میدانید فرق زیادی بین این دو مطلب است. گاهی یک معلم مطالبی به دانش آموز خود یاد میدهد که با استفاده از آن بتواند پیشرفت کند یا مشکلات علمی و عملی را حل کند. اما دانش آموز با سوء استفاده از آن معلومات در مسیر مقابل آن قدم میگذارد. یا گاهی معلم مطالبی یاد میدهد که در کارهای پسندیده و هم ناپسند قابل استفاده است ولی دانش آموز از آن در راه ناپسند آن استفاده میکند. اتفاقاً با استفاده از خود این آیه، این مطلب را میتوان به وضوح دریافت. آنجا که میفرماید: (آن دو فرشته، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند. و به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)). [11] پاسخ اشکال (زیان رساندن با اذن خدا!) اگر به خوبی معنای آیه مورد نظر دقت شود؛ متوجه میشویم که آیه در صدد جواب از اشکال مقدّر است. بعد از اینکه میفرماید: مردم از آن دو فرشته روشهای تفرقه اندازی بین زن و شوهر را میآموختند، به ذهن خطور میکند که پس با سحر و جادو میتوان در امر خلقت و قوانین زندگی دنیا دست اندازی کرده و بدون خواست تکوینی خداوند و اراده او، مسائل را به هر نحوی که میخواهد تغییر دهد. خداوند در جواب این اشکال میفرماید: (اگر با سحر بخواهند ضرری برسانند باز هم از تحت اراده خداوند خارج نشدهاند...). [12] توضیح بیشتر: این قسمت از آیه اشاره به یکی از اصول اساسی توحید است که همه قدرتها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه می‌گیرد، حتی سوزندگی آتش و بُرّندگی شمشیر بی اذن و فرمان او نمیباشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید، بلکه اینها خواص و آثاری است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضی از آن، حُسن استفاده میکنند و بعضی سوء استفاده، و این آزادی و اختیار که خدا به انسانها داده نیز وسیلهای است برای آزمودن و تکامل آنها. [13] حال که خاصیت همه چیز به دست خدا است، به آن معنا نیست که خداوند به انجام سحر و ضرر رساندن به مردم راضی باشد، بلکه فقط به این معنا است که سحر و استفاده از آن، به نوعی استفاده از برخی قوانین هستی است که مانند دیگر قوانین، خداوند، خالق و ایجاد کننده آن است؛ مانند اینکه خاصیت بُرّندگی در چاقو و اثر آن در اجسام لطیف از قوانین هستی است و با استفاده از این قانون، مردم استفادههای زیادی میکنند؛ اگر در شرایطی، یک انسان مظلوم توسط چاقو کشته شود به این معنا است که با اذن و اجازه عام خداوند که همان جریان قوانین هستی در مورد شیء بُرّنده مانند چاقو است، شخص مظلوم کشته شده است ولی هرگز به این معنا نیست که خداوند به ظالم اذن (خاص) و اجازه کشتن شخص مظلوم را داده است، بلکه خداوند در آیات مختلف از ظلم کردن، کشتن انسان مظلوم و ضایع کردن حقوق مردم بر حذر داشته است و به چنین کسانی وعدههای عذاب دردناک داده است. [14] پی نوشتها: [1] . معین، محمد، فرهنگ معین، ص 457، نشر بهزاد، تهران، 1386ش. [2] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 203، دارالقلم‌، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق. [3] . حجر، 27. [4] . انعام، 130: ((در آن روز به آنها میگوید:) ای گروه جنّ و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو میکردند، و شما را از ملاقات چنین روزی بیم میدادند؟! آنها میگویند: بر ضدّ خودمان گواهی میدهیم (آری،) ما بد کردیم) و زندگی (پر زرق و برق) دنیا آنها را فریب داد و به زیان خود گواهی میدهند که کافر بودند). [5] . ذاریات،56: (من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!). [6] . احقاف، 29: ((به یاد آور) هنگامی که گروهی از جنّ را به سوی تو متوجّه ساختیم که قرآن را بشنوند وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: خاموش باشید و بشنوید! و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند!)؛ در این آیه به مسلمان شدن عدهای از جنّیان اشاره میکند. در آیات متعددی از گروه جنّیان کافر، نام برده شده است. ر.ک: فصلت، 29؛ اعراف، 38؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 394 – 397، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [7] . کهف، 50: (به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید! آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد...). [8] . از مواردی که یادگیری سحر جائز می‌شود، برای ابطال سحر و مقابله با ساحران است. ر.ک: جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج 1، ص 308، بیجا، بینا. [9] . (عن الرضا(ع): وَ أَمَّا هَارُوتُ وَ مَارُوتُ فَکَانَا مَلَکَیْنِ عَلَّمَا النَّاسَ السِّحْرَ لِیَحْتَرِزُوا بِهِ سِحْرَ السَّحَرَةِ وَ یُبْطِلُوا بِهِ کَیْدَهُم‌)؛ وسائل ‌الشیعة، ج 17، ص 147 – 148، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق. [10] . به معنای آیه دقت کنید: (و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل (هاروت) و (ماروت)، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: (ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!) ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامیگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلماً میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!). [11] . بقره، 102. [12] . ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 236، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [13] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 377، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [14] . اسراء، 33: (و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آنکس که مظلوم کشته شده، برای ولیّش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است)؛ ر.ک: سؤالislamquest.net/fa/archive/question/3237 (چگونگی انتساب شرور به خداوند). منبع: www.islamquest.net
چرا خداوند به موجوداتی همچون جنّیان موجودیت میبخشد، و از طرف دیگر میفرماید این موجودات فقط با خواست خدا زیان میرسانند؟
شرح پرسش:
خداوند در آیه 102 سوره بقره میفرماید: (و دیوها به مردم چیزی که میان زن و شوهرها جدایی افکند میآموختند و زیان نمیرسانیدند به کسی مگر آنکه خدا بخواهد. و چیزی که میآموختند زیان میرسانید و سود نمیبخشید)، چرا خداوند به موجودات خیالی نظیر دیو موجودیت میبخشد .و از طرف دیگر متذکر میشود که این دیوان فقط با خواست خدا زیان میرساندند. این چه خدایی است که به دیوان مجوّز زیان رساندن میدهد؟
پاسخ اجمالی:
جنّ، موجودی است که قرآن درباره خلقت آن میفرماید: (و جنّ را پیش از آن (خلقت آدم)، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم).
جنّ از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم میشوند. ابلیس نیز که بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد از طایفه جنّیان بود.
ضرر رساندن به اذن خداوند به این معنا است که؛ همه قدرتها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه میگیرد، حتی سوزندگی آتش و بُرّندگی شمشیر بی اذن و فرمان او نمیباشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید، بلکه اینها خواص و آثاری است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضی از آن، حُسن استفاده و بعضی سوء استفاده میکنند.
پاسخ تفصیلی:
(دیو)؛ واقعیّت یا خیال!؟
در فرهنگ فارسی، (دیو) به موجودی متوهّم گفته میشود که با خصوصیات ظاهری منحصر به خود، از نسل شیطان باشد. اما هرگاه منظور از آن، (اسم خاص) باشد، منظور ابلیس است. [1] آنچه در سؤال شما به نام (دیو) نامیده شده است در فرهنگ قرآن (جنّ) گفته میشود. معنای کلمه جنّ در اصل، به آنچه که از نظر پنهان است، میباشد. [2] جنّ موجودی است که قرآن درباره خلقت آنان میفرماید: (و جنّ را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم). [3] بنابر این، جنّ از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است [4] و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند [5] و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم میشوند. [6] ابلیس نیز که در داستان خلقت، بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد از طایفه جنّیان بود. [7]
بله! گاهی در اصطلاح عامیانه برای نامیدن موجودات خیالی که هیچ واقعیتی ندارند از واژه (دیو) استفاده میکنند ولی آنچه در این آیه و آیات مشابه و روایات امامان معصوم(ع) درباره جنّ آمده است، همه حکایت از یک موجود واقعی دارد.
طبق آیه 102 بقره، یهود از سحر و جادو پیروی کرده و آنرا از دو منبع به دست میآوردند:
1. از شیاطین که در زمان حضرت سلیمان(ع) بودند و به مردم برای انجام کارهای ناپسند، سحر یاد میدادند.
2. از تعلیمات دو فرشته که به زمین آمده بودند و به مردم باطل کردن سحر یاد میدادند. [8]
در این آیه شریفه خداوند از دو فرشته [9] (نه از جنّیان یا (دیوان)) به نام (هاروت) و (ماروت) نام میبرد که به مردم و به خاطر مصالحی، سحر تعلیم میدادند، ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی اندازند.
پس اولاً: بر خلاف پرسش شما، مردم از دیوان (جنّیان) چنین آموزشی را فرا نگرفتند، بلکه دو فرشته مأمور تعلیم مردم بودند. ثانیاً: قرآن نمیفرماید که این دو فرشته روش ایجاد اختلاف و جدایی بین زن و مرد را به مردم میآموختند، بلکه میفرماید؛ مردم از آنان روش جدا کردن بین زن و مرد را میآموختند.! [10]
همانطور که میدانید فرق زیادی بین این دو مطلب است. گاهی یک معلم مطالبی به دانش آموز خود یاد میدهد که با استفاده از آن بتواند پیشرفت کند یا مشکلات علمی و عملی را حل کند. اما دانش آموز با سوء استفاده از آن معلومات در مسیر مقابل آن قدم میگذارد. یا گاهی معلم مطالبی یاد میدهد که در کارهای پسندیده و هم ناپسند قابل استفاده است ولی دانش آموز از آن در راه ناپسند آن استفاده میکند.
اتفاقاً با استفاده از خود این آیه، این مطلب را میتوان به وضوح دریافت. آنجا که میفرماید: (آن دو فرشته، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند. و به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)). [11]
پاسخ اشکال (زیان رساندن با اذن خدا!)
اگر به خوبی معنای آیه مورد نظر دقت شود؛ متوجه میشویم که آیه در صدد جواب از اشکال مقدّر است. بعد از اینکه میفرماید: مردم از آن دو فرشته روشهای تفرقه اندازی بین زن و شوهر را میآموختند، به ذهن خطور میکند که پس با سحر و جادو میتوان در امر خلقت و قوانین زندگی دنیا دست اندازی کرده و بدون خواست تکوینی خداوند و اراده او، مسائل را به هر نحوی که میخواهد تغییر دهد. خداوند در جواب این اشکال میفرماید: (اگر با سحر بخواهند ضرری برسانند باز هم از تحت اراده خداوند خارج نشدهاند...). [12]
توضیح بیشتر:
این قسمت از آیه اشاره به یکی از اصول اساسی توحید است که همه قدرتها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه میگیرد، حتی سوزندگی آتش و بُرّندگی شمشیر بی اذن و فرمان او نمیباشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید، بلکه اینها خواص و آثاری است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضی از آن، حُسن استفاده میکنند و بعضی سوء استفاده، و این آزادی و اختیار که خدا به انسانها داده نیز وسیلهای است برای آزمودن و تکامل آنها. [13]
حال که خاصیت همه چیز به دست خدا است، به آن معنا نیست که خداوند به انجام سحر و ضرر رساندن به مردم راضی باشد، بلکه فقط به این معنا است که سحر و استفاده از آن، به نوعی استفاده از برخی قوانین هستی است که مانند دیگر قوانین، خداوند، خالق و ایجاد کننده آن است؛ مانند اینکه خاصیت بُرّندگی در چاقو و اثر آن در اجسام لطیف از قوانین هستی است و با استفاده از این قانون، مردم استفادههای زیادی میکنند؛ اگر در شرایطی، یک انسان مظلوم توسط چاقو کشته شود به این معنا است که با اذن و اجازه عام خداوند که همان جریان قوانین هستی در مورد شیء بُرّنده مانند چاقو است، شخص مظلوم کشته شده است ولی هرگز به این معنا نیست که خداوند به ظالم اذن (خاص) و اجازه کشتن شخص مظلوم را داده است، بلکه خداوند در آیات مختلف از ظلم کردن، کشتن انسان مظلوم و ضایع کردن حقوق مردم بر حذر داشته است و به چنین کسانی وعدههای عذاب دردناک داده است. [14]
پی نوشتها:
[1] . معین، محمد، فرهنگ معین، ص 457، نشر بهزاد، تهران، 1386ش.
[2] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 203، دارالقلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[3] . حجر، 27.
[4] . انعام، 130: ((در آن روز به آنها میگوید:) ای گروه جنّ و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو میکردند، و شما را از ملاقات چنین روزی بیم میدادند؟! آنها میگویند: بر ضدّ خودمان گواهی میدهیم (آری،) ما بد کردیم) و زندگی (پر زرق و برق) دنیا آنها را فریب داد و به زیان خود گواهی میدهند که کافر بودند).
[5] . ذاریات،56: (من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!).
[6] . احقاف، 29: ((به یاد آور) هنگامی که گروهی از جنّ را به سوی تو متوجّه ساختیم که قرآن را بشنوند وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: خاموش باشید و بشنوید! و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند!)؛ در این آیه به مسلمان شدن عدهای از جنّیان اشاره میکند. در آیات متعددی از گروه جنّیان کافر، نام برده شده است. ر.ک: فصلت، 29؛ اعراف، 38؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 394 – 397، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[7] . کهف، 50: (به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید! آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد...).
[8] . از مواردی که یادگیری سحر جائز میشود، برای ابطال سحر و مقابله با ساحران است. ر.ک: جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج 1، ص 308، بیجا، بینا.
[9] . (عن الرضا(ع): وَ أَمَّا هَارُوتُ وَ مَارُوتُ فَکَانَا مَلَکَیْنِ عَلَّمَا النَّاسَ السِّحْرَ لِیَحْتَرِزُوا بِهِ سِحْرَ السَّحَرَةِ وَ یُبْطِلُوا بِهِ کَیْدَهُم)؛ وسائل الشیعة، ج 17، ص 147 – 148، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[10] . به معنای آیه دقت کنید: (و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل (هاروت) و (ماروت)، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: (ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!) ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامیگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلماً میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!).
[11] . بقره، 102.
[12] . ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 236، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[13] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 377، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[14] . اسراء، 33: (و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آنکس که مظلوم کشته شده، برای ولیّش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است)؛ ر.ک: سؤالislamquest.net/fa/archive/question/3237 (چگونگی انتساب شرور به خداوند).
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] خداوند در آیه 102 سوره بقره میفرماید: (و دیوها به مردم چیزی که میان زن و شوهرها جدایی افکند میآموختند و زیان نمیرسانیدند به کسی مگر آنکه خدا بخواهد. و چیزی که میآموختند زیان میرسانید و سود نمیبخشید)، چرا خداوند به موجودات خیالی نظیر دیو موجودیت میبخشد .و از طرف دیگر متذکر میشود که این دیوان فقط با خواست خدا زیان میرساندند. این چه خدایی است که به دیوان مجوّز زیان رساندن میدهد؟
- [سایر] چنان که می دانیم کثرت موجوداتی که در طول هم قرار دارند، بر اساس قاعده علیت و این که معلول مرتبه ضعیفی از علت است، قابل توجیه است. اما کثرت موجوداتی که در عرض هم اند؛ مثل موجودات مادی یا عقول عرضیه، چگونه قابل توجیه است؟ با در نظر گرفتن این که همه مخلوقات از وجود واحد و بسیط خدا نشأت گرفته اند.
- [سایر] طبق آیات خداوند فرشتگان را خطاب به سجده نمود، نه موجودات دیگر را. پس در این صورت شیطان که از جنیان بود و فرشته نبود چرا ملزم به سجده شد؟
- [سایر] چرا خداوند زنان را به طور کلی موجوداتی رشد یافته در زینت معرفی می کند؟
- [سایر] پس از خیانت به شوهرم آیا خدا مرا میبخشد؟
- [سایر] چرا خداوند زنان را به طور کلی موجوداتی رشد یافته در زینت معرفی می کند؟
- [سایر] آیا خداوند به موجوداتی کوچک تر از پشه نیز مثال زده است؟
- [سایر] با سلام در قران خداوند میفرماید که ما همه موجودات را بصورت جفت افریدیم.امروزه دانشمندان پی به وجود موجودات تک سلولی برده اند،این شبهه را چطور میتوان از این کلام خداوند برطرف کرد؟با تشکر
- [سایر] اگر کافری در قیامت با مشاهده آتش جهنم، شهادتین را بر زبان جاری کند، آیا خداوند او را میبخشد؟
- [سایر] در سوره اسرا آیه 45 می فرماید: " تمام موجودات جهان خدا را تسبیح می گویند. نحوة تسبیح موجودات چگونه است؟
- [امام خمینی] - ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم: (قل هو الله احد)، یعنی بگو ای محمد (ص) که خداوند، خدایی است یگانه. (الله الصمد)، یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. (لم یلد و لم یولد)، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (و لم یکن له کفوا احد)، یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (قُلْ هُوَ اللّهُ أحَدٌ) یعنی: (بگو ای محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم که خداوند، یگانه است.) (اَللّهُ الصَّمَدُ) یعنی: (خدا از تمام موجودات بینیاز است و همه به او نیازمندند.) (لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ) یعنی: (فرزند ندارد و فرزند کسی نیست.) (وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أحَدٌ) یعنی: (و هیچ کس مثل او نیست.)
- [آیت الله مظاهری] ربا دادن نظیر ربا خوردن حرام است و باید دانست مالی که در آن ربا باشد یا برای آن ربا داده شده باشد برکت ندارد و قرآن میفرماید که آن مال نابود میشود. (یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقات)[3] (خداوند از برکت ربا میکاهد و بر صدقات میافزاید.)
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] امانتداری از اموری است که در شریعت مقدّس اسلام مورد تأکید قرار گرفته است و خداوند متعال آن را از اسباب رستگاری و نشانههای مؤمن میداند و میفرماید: (مؤمنان کسانی هستند که امانتدار هستند و به عهد خویش وفا میکنند.)(1) و در حدیثی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که: (هیچ عذری برای هیچ کس در ترک سه امر نیست؛ ادای امانت به برّ و فاجر، وفای به عهد برای برّ و فاجر و نیکی به والدین، برّ باشند یا فاجر.)(2)
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه ذکر رکوع و سجود و ذکرهایی که بعد از انها مستحب است سبحان ربی العظیم و بحمده یعنی پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم سبحان ربی الاعلی و بحمده یعنی پروردگار من از همه موجودات بالاتر می باشد و از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم سمع الله لمن حمده یعنی خدا بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش می کند استغفر الله ربی و اتوب الیه یعنی طلب امرزش می کنم از خداوندی که پرورش دهنده من است و من به طرف او بازگشت می نمایم بحول الله وقوته اقوم واقعد یعنی به یاری الله و قوت او بر می خیزم و می نشینم
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید، مستحب است بایستد و بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید، مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید. ترجمه نماز 1 - ترجمه سوره حمد (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم)؛ یعنی ابتدا میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر رحم میکند و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید. (الحَمْدُ للَّهِ ربِّ العالَمین)؛ یعنی ثنا مخصوص خداوند است که پروردگار همه موجودات است. (الرَّحْمنِ الرَّحیم)؛ یعنی در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند. (مالکِ یَوْمِ الدینِ)؛ یعنی صاحب اختیار روز قیامت است. (إیّاک نَعْبُدُ وإیاک نَسْتَعین)؛ یعنی فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم. (اهْدنا الصِّراطَ المُسْتَقیم)؛ یعنی هدایت کن ما را به راه راست (که آن دین اسلام است). (صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم)؛ یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند). (غَیْرِ الْمَغْضُوبَ عَلَیْهِم وَ لا الضَّالِّین)؛ یعنی نه کسانی که بر ایشان غضب شده و نه گمراهان. 2 - ترجمه سوره (قل هو اللَّه احد) (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم) (قُلْ هو اللَّه أَحَد)؛ یعنی بگو (ای محمد صلی الله علیه و آله ) که خداوند، خداییست یگانه. (اَللَّهُ الصَّمَد)؛ یعنی خدایی که از تمام موجودات بینیاز است. (لَمْ یَلِدْ وَ لَمَ یُولَد)؛ یعنی فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (وَ لَمْ یَکُنْ لَه کُفُواً اَحَد)؛ یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست. 3 - ترجمه ذکر رکوع و سجود و ذکرهایی که بعد از آنها مستحب است: (سُبحانَ ربِّیَ العظیمِ وبِحَمْدِهِ)؛ یعنی پروردگار بزرگم را از هر عیب و نقصی پاک و منزه میخوانم و مشغول ستایش او هستم. (سُبحانَ ربِّیَ الأعْلی وبِحَمْدِهِ)؛ یعنی پروردگارم را که از هر کس بالاتر است، از هر عیب و نقصی پاک و منزه میخوانم و مشغول ستایش او هستم. (سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ)؛ یعنی خداوند بشنود و بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش میکند. (أسْتَغْفِرُ اللَّهَ ربّی وأتوبُ إلیهِ)؛ یعنی طلب آمرزش و مغفرت میکنم از خداوند که پروردگار من است و توبه کرده، به سوی او باز میگردم. (بحولِ اللَّهِ وقُوَّتِهِ أقومُ وأَقْعُدُ)؛ یعنی به یاری خدای متعال و قوه او برمیخیزم و مینشینم. 4 - ترجمه قنوت (لا إِلهَ إلّا اللَّهُ الحلیمُ الکَریمُ)؛ یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر (اللَّه) (خداوند یکتای بیهمتا) که بردبار و بزرگوار است. (لا إِلهَ إلّا اللَّهُ العَلِیُّ العَظِیمُ)؛ یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر (اللَّه) که بلند مرتبه و بزرگ است. (سُبحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ ورَبِّ الأرضینَ السَّبْعِ)؛ یعنی پاک و منزه است خداوند که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است. (وما فیهِنَّ وما بَیْنَهُنَّ ورَبِّ العَرْشِ العَظیم)؛ یعنی پروردگار هر چه در آسمانها و زمینها و مابین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است. (وَالحمدُ للَّهِ ربِّ العالَمینَ) یعنی حمد و ثنا مخصوص خداوند است که پروردگار تمام موجودات است. 5 - ترجمه تسبیحات اربعه (سُبْحانَ اللَّهِ و الحَمْدُ للَّهِ ولا إله إلّا اللَّه و اللَّه أکبر)؛ یعنی پاک و منزه است (اللَّه) و ثنا مخصوص (اللَّه) است و نیست خدایی سزاوار پرستش مگر (اللَّه) و بزرگتر است (اللَّه) از این که به وصف آید. 6 - ترجمه تشهد و سلام (اَلحَمْدُ للَّهِ أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَه)؛ یعنی ستایش مخصوص (اللَّه) است و شهادت میدهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر (اللَّه) که یگانه است و شریک ندارد. (وَأَشْهَدُ أَنَّ محمّداً عَبْدُهُ ورَسُولُهُ)؛ یعنی شهادت میدهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده او است (اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ محمَّد)؛ یعنی خدایا رحمت فرست بر محمد و آل محمد. (وتَقبَّلْ شَفاعَتَهُ وارْفَعْ دَرَجَتهُ)؛ یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را (نزد خود) بلند کن. (السّلامُ علیکَ أیّها النَّبیُّ ورحمةُ اللَّه وبرکاتُهُ)؛ یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد (السّلامُ عَلَیْنا وعلی عِبادِ اللَّهِ الصّالحینَ)؛ یعنی سلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السّلامُ عَلَیْکُمْ ورحمةُ اللَّه وبرکاتُهُ)؛ یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد. تعقیب نماز
- [آیت الله اردبیلی] روزه از جمله عباداتی است که در ادیان توحیدی به آن امر شده است و روزه ماه رمضان هدیهای است الهی که خداوند به امت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم عطا فرموده است تا به وسیله آن بتوانند پلیدی را از روح و جسم خویش دور سازند و جان خویش را به زیور تقوی آراسته کنند و با چشیدن طعم گرسنگی و تشنگی، رنج و محرومیت فقرا را با تمام وجود درک نمایند و در صدد دستگیری از آنان برآیند و بر مؤمنان است که از برکات روزه و ماه رمضان بهرهمند گردند. امام سجاد علیهالسلام در دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه میفرماید: (خداوندا، ماه رمضان را از عبادت ما سرشار کن و اوقات آن را به توفیق عبادتت مزیّن گردان و ما را در این ماه به روزهداری و در شب آن به نماز، تضرع، خشوع و تواضع به درگاهت یاری فرما چنانکه هیچ روز آن گواه بر غفلت ما و هیچ شب آن شاهد تقصیر ما نگردد.) (روزه) آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب از انجام دادن چیزهایی که روزه را باطل میکند و شرح آنها بعدا گفته میشود خودداری نماید.
- [آیت الله مظاهری] نمّامی و فتنهگری از گناهان کبیرهای است که قرآن آن را بالاتر از قتل دانسته است؛ خداوند در قرآن شریف میفرماید: (وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ)[1] (و فتنه از قتل شدیدتر است.) (وَ الْفِتْنَةُ اکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ)[2] (و فتنه از قتل بزرگتر است.) و آن اقسامی دارد: الف) فتنهگری در دین خدا، نظیر افرادی که با گفتار یا کردار خود مردم را از دین و فضائل اخلاقی منحرف میکنند، و این صورت، گناه مفسد فی الارض را نیز دارد. ب) کسانی که با تهمت زدن و دروغپردازی مردم را به یکدیگر بدبین میکنند، و به رابطه و اخوّت اسلامی مسلمین ضربه میزنند، و این صورت گناه تهمت را نیز دارد. ج) کسانی که با سعایت و سخنچینی، غیبت کسی را که از او غیبت شده به او برسانند، و این قسم گناه غیبت را نیز دارد، زیرا عیب کسی را که غیبت نموده، نقل کرده است. د) کسانی که با نقل گفتاری یا کرداری مردم را به یکدیگر بدبین و دشمنی را میان آنان ایجاد میکنند، مثلاً ازدواج مجدد کسی را برای زنش بگویند یا تماس زنی را با نامحرم برای شوهرش بگویند، و این صورت از مصادیق همان فتنهگری است که در اسلام از آن منع شدید شده است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آنکه به اندازة رکوع خم شود یادش بیاید ، مستحب است بایستد و بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید ، مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید ، مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید . ترجمة نماز 1- ترجمة سورة حمد بسم الله الرحمن الرحیم ، یعنی : ابتدا می کنم به نام خداوندی که در دنیا بر مومن و کافر رحم میکند و در آخرت بر مومن رحم می نماید . الحمدلله رب العالمین یعنی : ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهندة همه موجودات است . الرحمن الرحیم یعنی : در دنیا بر مومن و کافر و در آخرت بر مومن رحم می کند . مالک یوم الدین یعنی : پادشاه وصاحب اختیار روز قیامت است . ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی : فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم . اهدنا الصراط المستقیم یعنی : هدایت کن ما را به راه راست در جزئیات زندگی تا طوری گام بر داریم که از دین اسلام منحرف نشویم . صراط الذین انعمت علیهم یعنی : به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند . غیر المغضوب علیهم و لاالضالین یعنی : نه به راه کسانی که غضب کرده ای برایشان و نه آن کسانی که گمراهند . 2 – ترجمة سورة قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم . قل هو الله احد یعنی : بگو ای محمد ( ص ) که خداوند ، خدائی است یگانه . الله الصمد یعنی : خدائی که از تمام موجودات بی نیاز است . لم یلد و لم یولد ، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست . ولم یکن له کفوا احد یعنی : هیچ کس از مخلوقات ، مثل او نیست . 3 – ترجمة ذکر رکوع و سجود و ذکرهائی که بعد از آنها مستحب است . سبحان ربی العظیم و بحمده یعنی : پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم ، سبحان ربی الاعلی و بحمده یعنی : پروردگار من که از همه کس بالاتر می باشد از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم ، سمع الله لمن حمده یعنی : خدا بشنود و بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش می کند ، استغفر الله ربی و اتوب الیه یعنی : طلب آمرزش و مغفرت می کنم از خداوندی که پرورش دهندة من است و من به طرف او بازگشت می نمایم بحول الله و قوته اقوم و اقعد یعنی : به یاری خدای متعال و قوة او بر می خیزم و می نشینم . 4 –ترجمة قنوت لا اله الا الله الحلیم الکریم یعنی : نیست خدائی سزاورتر پرستش مگر خدای یکتای بی همتائی که صاحب حلم و کرم است ، لا اله الا الله العلی العظیم یعنی : نیست خدائی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی همتائی که بلند مرتبه و بزرگ است . سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع یعنی : پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است . و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم . یعنی : پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و مابین آنها است و پروردگار عرش بزرگ است . و الحمد لله رب العالمین ، یعنی : حمد وثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهندة تمام موجودات است . 5 – ترجمة تسبیحات اربعه سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و الله اکبر ، یعنی : پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و نیست خدائی سزاوار پرستش ، مگر خدای بی همتا و بزرگتر است از اینکه او را وصف کنند . 6 – ترجمة تشهد و سلام الحمدلله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له ة یعنی : ستایش مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یگانه است و شریک ندارد . واشهد ان محمداً عبده و رسوله ، یعنی : شهادت می دهم که محمد – صلی الله علیه و آله – بندة خدا و فرستادة اوست . اللهم صل علی محمد و آل محمد ، یعنی : خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد . و تقبل شفاعته وارفع درجته یعنی : قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجة آن حضرت را نزد خود بلند کن . اسلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته ،یعنی : سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد . اسلام علینا و علی عبادالله الصالحین ، یعنی سلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران و نمام بندگان خوب او . السلام علیکم و رحمه الله و برکاته ، یعنی : سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مومنین باد تعقیب نماز