چرا خداوند به موجوداتی همچون جنّیان موجودیت می‌بخشد، و از طرف دیگر می‌فرماید این موجودات فقط با خواست خدا زیان می‌رسانند؟
شرح پرسش: خداوند در آیه 102 سوره بقره می‌فرماید: (و دیوها به مردم چیزی که میان زن و شوهرها جدایی افکند می‌آموختند و زیان نمی‌رسانیدند به کسی مگر آن‌که خدا بخواهد. و چیزی که می‌آموختند زیان می‌رسانید و سود نمی‌بخشید)، چرا خداوند به موجودات خیالی نظیر دیو موجودیت می‌بخشد .و از طرف دیگر متذکر می‌شود که این دیوان فقط با خواست خدا زیان می‌رساندند. این چه خدایی است که به دیوان مجوّز زیان رساندن می‌دهد؟ پاسخ اجمالی: جنّ، موجودی است که قرآن درباره خلقت آن می‌فرماید: (و جنّ را پیش از آن (خلقت آدم)، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم). جنّ از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم می‌شوند. ابلیس نیز که بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد از طایفه جنّیان بود. ضرر رساندن به اذن خداوند به این معنا است که؛ همه قدرت‌ها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه می‌گیرد، حتی سوزندگی آتش و بُرّندگی شمشیر بی اذن و فرمان او نمی‌باشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید، بلکه اینها خواص و آثاری است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضی از آن، حُسن استفاده و بعضی سوء استفاده می‌کنند. پاسخ تفصیلی: (دیو)؛ واقعیّت یا خیال!؟ در فرهنگ فارسی، (دیو) به موجودی متوهّم گفته می‌شود که با خصوصیات ظاهری منحصر به خود، از نسل شیطان باشد. اما هرگاه منظور از آن، (اسم خاص) باشد، منظور ابلیس است. [1] آن‌چه در سؤال شما به نام (دیو) نامیده شده است در فرهنگ قرآن (جنّ) گفته می‌شود. معنای کلمه جنّ در اصل، به آن‌چه که از نظر پنهان است، می‌باشد. [2] جنّ موجودی است که قرآن درباره خلقت آنان می‌فرماید: (و جنّ را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم). [3] بنابر این، جنّ از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است [4] و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند [5] و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم می‌شوند. [6] ابلیس نیز که در داستان خلقت، بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد از طایفه جنّیان بود. [7] بله! گاهی در اصطلاح عامیانه برای نامیدن موجودات خیالی که هیچ واقعیتی ندارند از واژه (دیو) استفاده می‌کنند ولی آن‌چه در این آیه و آیات مشابه و روایات امامان معصوم(ع) درباره جنّ آمده است، همه حکایت از یک موجود واقعی دارد. طبق آیه 102 بقره، یهود از سحر و جادو پیروی کرده و آن‌را از دو منبع به دست می‌آوردند: 1. از شیاطین که در زمان حضرت سلیمان(ع) بودند و به مردم برای انجام کارهای ناپسند، سحر یاد می‌دادند. 2. از تعلیمات دو فرشته که به زمین آمده بودند و به مردم باطل کردن سحر یاد می‌دادند. [8] در این آیه شریفه خداوند از دو فرشته [9] (نه از جنّیان یا (دیوان)) به نام (هاروت) و (ماروت) نام می‌برد که به مردم و به خاطر مصالحی، سحر تعلیم می‌دادند، ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی اندازند. پس اولاً: بر خلاف پرسش شما، مردم از دیوان (جنّیان) چنین آموزشی را فرا نگرفتند، بلکه دو فرشته مأمور تعلیم مردم بودند. ثانیاً: قرآن نمی‌فرماید که این دو فرشته روش ایجاد اختلاف و جدایی بین زن و مرد را به مردم می‌آموختند، بلکه می‌فرماید؛ مردم از آنان روش جدا کردن بین زن و مرد را می‌آموختند.! [10] همان‌طور که می‌دانید فرق زیادی بین این دو مطلب است. گاهی یک معلم مطالبی به دانش آموز خود یاد می‌دهد که با استفاده از آن بتواند پیشرفت کند یا مشکلات علمی و عملی را حل کند. اما دانش آموز با سوء استفاده از آن معلومات در مسیر مقابل آن قدم می‌گذارد. یا گاهی معلم مطالبی یاد می‌دهد که در کارهای پسندیده و هم ناپسند قابل استفاده است ولی دانش آموز از آن در راه ناپسند آن استفاده می‌کند. اتفاقاً با استفاده از خود این آیه، این مطلب را می‌توان به وضوح دریافت. آن‌جا که می‌فرماید: (آن دو فرشته، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر این‌که از پیش به او می‌گفتند: ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)). [11] پاسخ اشکال (زیان رساندن با اذن خدا!) اگر به خوبی معنای آیه مورد نظر دقت شود؛ متوجه می‌شویم که آیه در صدد جواب از اشکال مقدّر است. بعد از این‌که می‌فرماید: مردم از آن دو فرشته روش‌های تفرقه اندازی بین زن و شوهر را می‌آموختند، به ذهن خطور می‌کند که پس با سحر و جادو می‌توان در امر خلقت و قوانین زندگی دنیا دست اندازی کرده و بدون خواست تکوینی خداوند و اراده او، مسائل را به هر نحوی که می‌خواهد تغییر دهد. خداوند در جواب این اشکال می‌فرماید: (اگر با سحر بخواهند ضرری برسانند باز هم از تحت اراده خداوند خارج نشده‌اند...). [12] توضیح بیشتر: این قسمت از آیه اشاره به یکی از اصول اساسی توحید است که همه قدرت‌ها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه می‌گیرد، حتی سوزندگی آتش و بُرّندگی شمشیر بی اذن و فرمان او نمی‌باشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید، بلکه اینها خواص و آثاری است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضی از آن، حُسن استفاده می‌کنند و بعضی سوء استفاده، و این آزادی و اختیار که خدا به انسان‌ها داده نیز وسیله‌ای است برای آزمودن و تکامل آنها. [13] حال که خاصیت همه چیز به دست خدا است، به آن معنا نیست که خداوند به انجام سحر و ضرر رساندن به مردم راضی باشد، بلکه فقط به این معنا است که سحر و استفاده از آن، به نوعی استفاده از برخی قوانین هستی است که مانند دیگر قوانین، خداوند، خالق و ایجاد کننده آن است؛ مانند این‌که خاصیت بُرّندگی در چاقو و اثر آن در اجسام لطیف از قوانین هستی است و با استفاده از این قانون، مردم استفاده‌های زیادی می‌کنند؛ اگر در شرایطی، یک انسان مظلوم توسط چاقو کشته شود به این معنا است که با اذن و اجازه عام خداوند که همان جریان قوانین هستی در مورد شیء بُرّنده مانند چاقو است، شخص مظلوم کشته شده است ولی هرگز به این معنا نیست که خداوند به ظالم اذن (خاص) و اجازه کشتن شخص مظلوم را داده است، بلکه خداوند در آیات مختلف از ظلم کردن، کشتن انسان مظلوم و ضایع کردن حقوق مردم بر حذر داشته است و به چنین کسانی وعده‌های عذاب دردناک داده است. [14] پی نوشتها: [1] . معین، محمد، فرهنگ معین، ص 457، نشر بهزاد، تهران، 1386ش. [2] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 203، دارالقلم‌، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق. [3] . حجر، 27. [4] . انعام، 130: ((در آن روز به آنها می‌گوید:) ای گروه جنّ و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو می‌کردند، و شما را از ملاقات چنین روزی بیم می‌دادند؟! آنها می‌گویند: بر ضدّ خودمان گواهی می‌دهیم (آری،) ما بد کردیم) و زندگی (پر زرق و برق) دنیا آنها را فریب داد و به زیان خود گواهی می‌دهند که کافر بودند). [5] . ذاریات،56: (من جنّ و انس را نیافریدم جز برای این‌که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!). [6] . احقاف، 29: ((به یاد آور) هنگامی که گروهی از جنّ را به سوی تو متوجّه ساختیم که قرآن را بشنوند وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: خاموش باشید و بشنوید! و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند!)؛ در این آیه به مسلمان شدن عده‌ای از جنّیان اشاره می‌کند. در آیات متعددی از گروه جنّیان کافر، نام برده شده است. ر.ک: فصلت، 29؛ اعراف، 38؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 394 – 397، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [7] . کهف، 50: (به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید! آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد...). [8] . از مواردی که یادگیری سحر جائز می‌شود، برای ابطال سحر و مقابله با ساحران است. ر.ک: جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج 1، ص 308، بی‌جا، بی‌نا. [9] . (عن الرضا(ع): وَ أَمَّا هَارُوتُ وَ مَارُوتُ فَکَانَا مَلَکَیْنِ عَلَّمَا النَّاسَ السِّحْرَ لِیَحْتَرِزُوا بِهِ سِحْرَ السَّحَرَةِ وَ یُبْطِلُوا بِهِ کَیْدَهُم‌)؛ وسائل ‌الشیعة، ج 17، ص 147 – 148، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق. [10] . به معنای آیه دقت کنید: (و (یهود) از آن‌چه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آن‌چه بر دو فرشته بابل (هاروت) و (ماروت)، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر این‌که از پیش به او می‌گفتند: (ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!) ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمت‌هایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلماً می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!). [11] . بقره، 102. [12] . ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 236، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [13] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 377، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [14] . اسراء، 33: (و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن‌کس که مظلوم کشته شده، برای ولیّش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است)؛ ر.ک: سؤالislamquest.net/fa/archive/question/3237 (چگونگی انتساب شرور به خداوند). منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

چرا خداوند به موجوداتی همچون جنّیان موجودیت می‌بخشد، و از طرف دیگر می‌فرماید این موجودات فقط با خواست خدا زیان می‌رسانند؟


پاسخ:

شرح پرسش:
خداوند در آیه 102 سوره بقره می‌فرماید: (و دیوها به مردم چیزی که میان زن و شوهرها جدایی افکند می‌آموختند و زیان نمی‌رسانیدند به کسی مگر آن‌که خدا بخواهد. و چیزی که می‌آموختند زیان می‌رسانید و سود نمی‌بخشید)، چرا خداوند به موجودات خیالی نظیر دیو موجودیت می‌بخشد .و از طرف دیگر متذکر می‌شود که این دیوان فقط با خواست خدا زیان می‌رساندند. این چه خدایی است که به دیوان مجوّز زیان رساندن می‌دهد؟

پاسخ اجمالی:
جنّ، موجودی است که قرآن درباره خلقت آن می‌فرماید: (و جنّ را پیش از آن (خلقت آدم)، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم).
جنّ از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم می‌شوند. ابلیس نیز که بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد از طایفه جنّیان بود.
ضرر رساندن به اذن خداوند به این معنا است که؛ همه قدرت‌ها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه می‌گیرد، حتی سوزندگی آتش و بُرّندگی شمشیر بی اذن و فرمان او نمی‌باشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید، بلکه اینها خواص و آثاری است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضی از آن، حُسن استفاده و بعضی سوء استفاده می‌کنند.

پاسخ تفصیلی:
(دیو)؛ واقعیّت یا خیال!؟
در فرهنگ فارسی، (دیو) به موجودی متوهّم گفته می‌شود که با خصوصیات ظاهری منحصر به خود، از نسل شیطان باشد. اما هرگاه منظور از آن، (اسم خاص) باشد، منظور ابلیس است. [1] آن‌چه در سؤال شما به نام (دیو) نامیده شده است در فرهنگ قرآن (جنّ) گفته می‌شود. معنای کلمه جنّ در اصل، به آن‌چه که از نظر پنهان است، می‌باشد. [2] جنّ موجودی است که قرآن درباره خلقت آنان می‌فرماید: (و جنّ را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم). [3] بنابر این، جنّ از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است [4] و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند [5] و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم می‌شوند. [6] ابلیس نیز که در داستان خلقت، بر حضرت آدم(ع) سجده نکرد از طایفه جنّیان بود. [7]
بله! گاهی در اصطلاح عامیانه برای نامیدن موجودات خیالی که هیچ واقعیتی ندارند از واژه (دیو) استفاده می‌کنند ولی آن‌چه در این آیه و آیات مشابه و روایات امامان معصوم(ع) درباره جنّ آمده است، همه حکایت از یک موجود واقعی دارد.
طبق آیه 102 بقره، یهود از سحر و جادو پیروی کرده و آن‌را از دو منبع به دست می‌آوردند:
1. از شیاطین که در زمان حضرت سلیمان(ع) بودند و به مردم برای انجام کارهای ناپسند، سحر یاد می‌دادند.
2. از تعلیمات دو فرشته که به زمین آمده بودند و به مردم باطل کردن سحر یاد می‌دادند. [8]
در این آیه شریفه خداوند از دو فرشته [9] (نه از جنّیان یا (دیوان)) به نام (هاروت) و (ماروت) نام می‌برد که به مردم و به خاطر مصالحی، سحر تعلیم می‌دادند، ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی اندازند.
پس اولاً: بر خلاف پرسش شما، مردم از دیوان (جنّیان) چنین آموزشی را فرا نگرفتند، بلکه دو فرشته مأمور تعلیم مردم بودند. ثانیاً: قرآن نمی‌فرماید که این دو فرشته روش ایجاد اختلاف و جدایی بین زن و مرد را به مردم می‌آموختند، بلکه می‌فرماید؛ مردم از آنان روش جدا کردن بین زن و مرد را می‌آموختند.! [10]
همان‌طور که می‌دانید فرق زیادی بین این دو مطلب است. گاهی یک معلم مطالبی به دانش آموز خود یاد می‌دهد که با استفاده از آن بتواند پیشرفت کند یا مشکلات علمی و عملی را حل کند. اما دانش آموز با سوء استفاده از آن معلومات در مسیر مقابل آن قدم می‌گذارد. یا گاهی معلم مطالبی یاد می‌دهد که در کارهای پسندیده و هم ناپسند قابل استفاده است ولی دانش آموز از آن در راه ناپسند آن استفاده می‌کند.
اتفاقاً با استفاده از خود این آیه، این مطلب را می‌توان به وضوح دریافت. آن‌جا که می‌فرماید: (آن دو فرشته، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر این‌که از پیش به او می‌گفتند: ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)). [11]
پاسخ اشکال (زیان رساندن با اذن خدا!)
اگر به خوبی معنای آیه مورد نظر دقت شود؛ متوجه می‌شویم که آیه در صدد جواب از اشکال مقدّر است. بعد از این‌که می‌فرماید: مردم از آن دو فرشته روش‌های تفرقه اندازی بین زن و شوهر را می‌آموختند، به ذهن خطور می‌کند که پس با سحر و جادو می‌توان در امر خلقت و قوانین زندگی دنیا دست اندازی کرده و بدون خواست تکوینی خداوند و اراده او، مسائل را به هر نحوی که می‌خواهد تغییر دهد. خداوند در جواب این اشکال می‌فرماید: (اگر با سحر بخواهند ضرری برسانند باز هم از تحت اراده خداوند خارج نشده‌اند...). [12]
توضیح بیشتر:
این قسمت از آیه اشاره به یکی از اصول اساسی توحید است که همه قدرت‌ها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه می‌گیرد، حتی سوزندگی آتش و بُرّندگی شمشیر بی اذن و فرمان او نمی‌باشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید، بلکه اینها خواص و آثاری است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضی از آن، حُسن استفاده می‌کنند و بعضی سوء استفاده، و این آزادی و اختیار که خدا به انسان‌ها داده نیز وسیله‌ای است برای آزمودن و تکامل آنها. [13]
حال که خاصیت همه چیز به دست خدا است، به آن معنا نیست که خداوند به انجام سحر و ضرر رساندن به مردم راضی باشد، بلکه فقط به این معنا است که سحر و استفاده از آن، به نوعی استفاده از برخی قوانین هستی است که مانند دیگر قوانین، خداوند، خالق و ایجاد کننده آن است؛ مانند این‌که خاصیت بُرّندگی در چاقو و اثر آن در اجسام لطیف از قوانین هستی است و با استفاده از این قانون، مردم استفاده‌های زیادی می‌کنند؛ اگر در شرایطی، یک انسان مظلوم توسط چاقو کشته شود به این معنا است که با اذن و اجازه عام خداوند که همان جریان قوانین هستی در مورد شیء بُرّنده مانند چاقو است، شخص مظلوم کشته شده است ولی هرگز به این معنا نیست که خداوند به ظالم اذن (خاص) و اجازه کشتن شخص مظلوم را داده است، بلکه خداوند در آیات مختلف از ظلم کردن، کشتن انسان مظلوم و ضایع کردن حقوق مردم بر حذر داشته است و به چنین کسانی وعده‌های عذاب دردناک داده است. [14]

پی نوشتها:
[1] . معین، محمد، فرهنگ معین، ص 457، نشر بهزاد، تهران، 1386ش.
[2] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 203، دارالقلم‌، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[3] . حجر، 27.
[4] . انعام، 130: ((در آن روز به آنها می‌گوید:) ای گروه جنّ و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو می‌کردند، و شما را از ملاقات چنین روزی بیم می‌دادند؟! آنها می‌گویند: بر ضدّ خودمان گواهی می‌دهیم (آری،) ما بد کردیم) و زندگی (پر زرق و برق) دنیا آنها را فریب داد و به زیان خود گواهی می‌دهند که کافر بودند).
[5] . ذاریات،56: (من جنّ و انس را نیافریدم جز برای این‌که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!).
[6] . احقاف، 29: ((به یاد آور) هنگامی که گروهی از جنّ را به سوی تو متوجّه ساختیم که قرآن را بشنوند وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: خاموش باشید و بشنوید! و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند!)؛ در این آیه به مسلمان شدن عده‌ای از جنّیان اشاره می‌کند. در آیات متعددی از گروه جنّیان کافر، نام برده شده است. ر.ک: فصلت، 29؛ اعراف، 38؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 394 – 397، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[7] . کهف، 50: (به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید! آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد...).
[8] . از مواردی که یادگیری سحر جائز می‌شود، برای ابطال سحر و مقابله با ساحران است. ر.ک: جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج 1، ص 308، بی‌جا، بی‌نا.
[9] . (عن الرضا(ع): وَ أَمَّا هَارُوتُ وَ مَارُوتُ فَکَانَا مَلَکَیْنِ عَلَّمَا النَّاسَ السِّحْرَ لِیَحْتَرِزُوا بِهِ سِحْرَ السَّحَرَةِ وَ یُبْطِلُوا بِهِ کَیْدَهُم‌)؛ وسائل ‌الشیعة، ج 17، ص 147 – 148، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[10] . به معنای آیه دقت کنید: (و (یهود) از آن‌چه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آن‌چه بر دو فرشته بابل (هاروت) و (ماروت)، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر این‌که از پیش به او می‌گفتند: (ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!) ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمت‌هایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلماً می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!).
[11] . بقره، 102.
[12] . ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 236، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[13] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 377، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[14] . اسراء، 33: (و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن‌کس که مظلوم کشته شده، برای ولیّش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است)؛ ر.ک: سؤالislamquest.net/fa/archive/question/3237 (چگونگی انتساب شرور به خداوند).
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین