دیدگاه ائمه و علما راجع به شعر چیست؟
پاسخ اجمالی: برخی تصور می کنند که اسلام با شعر و شاعری سر ناسازگاری دارد در حالی که این توهّمی بیش نیست. بدون شک ذوق شعر، و هنر شاعری؛ مانند همه سرمایه‌های وجودی انسان در صورتی ارزشمند است که در یک مسیر صحیح به کار افتد و از آن بهره‌گیری مثبت و سازنده شود، اما اگر به عنوان یک وسیله مخرب برای ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به فساد و بی بند و باری مورد استفاده واقع شود، و یا انسان ها را به پوچی و بیهودگی و خیال‌پروری سوق دهد، یا تنها یک سرگرمی بی محتوی تلقی گردد، بی ارزش و حتی زیانبار است. پس شعر وسیله‌ است و معیار ارزیابی آن هدفی است که شعر در راه آن به کار گرفته می‌ شود. متأسفانه در طول تاریخ ادبیات اقوام و ملل جهان، از شعر سوء استفاده فراوان شده است، و این ذوق لطیف الهی در محیط های آلوده آن چنان به ننگ کشیده شده است که گاه از مؤثرترین عوامل فساد و تخریب بوده است، مخصوصاً در عصر جاهلیت که دوران انحطاط فکری و اخلاقی قوم عرب بود،" شعر" و" شراب" و" غارت" همواره در کنار هم قرار داشتند! ولی چه کسی می‌تواند این حقیقت را انکار کند که اشعار سازنده و هدف دار در طول تاریخ حماسه‌های فراوان آفریده است، و گاه قوم و ملتی را در برابر دشمنان خون خوار و ستم گر آن چنان بسیج کرده که بی‌پروا از همه چیز بر صف دشمن زده و قلب او را شکافته‌اند. از ائمه اهل بیت (ع) نیز توصیف فراوانی درباره اشعار و شعرای با هدف، و دعا در حق آنان، و جایزه فراوان به آنها، رسیده است که اگر بخواهیم به نقل آنها بپردازیم سخن به درازا می‌کشد. امام صادق (ع) فرمود: تاکنون کسی در باره ما یک شعر نسروده مگر اینکه با روح القدس تائید شده است. پاسخ تفصیلی: برخی تصور می کنند که اسلام با شعر و شاعری سر ناسازگاری دارد. این تصور از آیه شریفه "وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُون‌"[1] ناشی شده است در حالی که چنین تصوری چیزی جز یک توهّم نیست؛ زیرا آیه در صدد نکوهش تمام انواع شعر نیست، بلکه نوع خاصی از شعر را مورد مذمت قرار می دهد، از این رو است که می بینیم دانشمندان ما بحث های مفصّلی پیرامون شعر بیان داشتند، از جمله در تفسیر نمونه آمده است: شعر و شاعری در اسلام‌ بدون شک ذوق شعر، و هنر شاعری؛ مانند همه سرمایه‌های وجودی انسان در صورتی ارزشمند است که در یک مسیر صحیح به کار افتد و از آن بهره‌گیری مثبت و سازنده شود، اما اگر به عنوان یک وسیله مخرب برای ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به فساد و بی بند و باری مورد استفاده واقع شود، و یا انسان ها را به پوچی و بیهودگی و خیال‌پروری سوق دهد، یا تنها یک سرگرمی بی محتوی تلقی گردد، بی ارزش و حتی زیانبار است. و با این جمله پاسخ این سؤال روشن می‌شود که بالآخره از آیات فوق چنین می‌فهمیم که شاعر بودن خوبست یا بد؟ زشت است یا زیبا؟ و اسلام با شعر موافق است یا مخالف؟. پاسخ این سخن آن است که ارزیابی اسلام در این زمینه روی" هدف ها" و" جهت‌گیری ها" و" نتیجه‌ها" است، به گفته امیر مؤمنان علی (ع) هنگامی که گروهی از یارانش در یکی از شب های ماه مبارک رمضان به هنگام افطار، سخن به شعر و شاعران کشیدند، آنها را مخاطب ساخته فرمود: اعلموا ان ملاک امرکم الدین، و عصمتکم التقوی، و زینتکم الادب، و حصون اعراضکم الحلم: " بدانید ملاک کار شما دین است، و مایه حفظ شما تقوی است، زینت شما ادب و دژهای محکم آبروی شما، حلم و بردباری است" [2]. اشاره به اینکه شعر وسیله‌ای است و معیار ارزیابی آن هدفی است که شعر در راه آن به کار گرفته می‌شود. اما متأسفانه در طول تاریخ ادبیات اقوام و ملل جهان، از شعر سوء استفاده فراوان شده است، و این ذوق لطیف الهی در محیط های آلوده آن چنان به ننگ کشیده شده است که گاه از مؤثرترین عوامل فساد و تخریب بوده است، مخصوصاً در عصر جاهلیت که دوران انحطاط فکری و اخلاقی قوم عرب بود،" شعر" و" شراب" و" غارت" همواره در کنار هم قرار داشتند! ولی چه کسی می‌تواند این حقیقت را انکار کند که اشعار سازنده و هدفدار در طول تاریخ حماسه‌های فراوان آفریده است، و گاه قوم و ملتی را در برابر دشمنان خونخوار و ستمگر آن چنان بسیج کرده که بی‌پروا از همه چیز بر صف دشمن زده و قلب او را شکافته‌اند. در دورانی که شاهد و ناظر بارور شدن انقلاب اسلامی بودیم با چشم خود دیدیم که اشعار موزون و شعارهایی که در قالب شعر ریخته می‌شد چه شور و هیجان و جنبشی می آفرید و چگونه خون ها را در رگ ها به جوش می‌آورد، و صفوف انسان ها را به خروش وامی‌داشت، و چگونه این اشعار کوتاه و ساده، اما حماسی و هیجان‌ انگیز لرزه بر اندام دشمن می‌انداخت، و پایه‌های کاخشان را متزلزل می‌ساخت. و نیز چه کسی می‌تواند انکار کند که گاه یک شعر اخلاقی آن چنان در اعماق جان انسان نفوذ می‌کند که یک کتاب بزرگ و پر محتوا کار آن را انجام نمی‌دهد. آری همان گونه که در حدیث معروف از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده: ان من الشعر لحکمة، و ان من البیان لسحرا: " بعضی از اشعار، حکمت است، و پاره‌ای از سخنان، سحر"[3]! گاهی اشعار غوغا به پا می‌ کند. گاه کلمات موزون شاعرانه، برندگی شمشیر، و نفوذ تیر را در قلب دشمن دارد، چنان که در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) می‌خوانیم در مورد چنین اشعاری فرمود: و الذی نفس محمد بیده فکانما تنضهونهم بالنیل!: " به آن کسی که جان محمد (ص) در دست قدرت او است، با این اشعار گویی تیرهایی به سوی آنها پرتاب می‌ کنید"![4]. این سخن را آنجا فرمود: که دشمن با اشعار هجوآمیزش برای تضعیف روحیه مسلمانان تلاش می‌کرد، پیامبر (ص) دستور داد که در مذمّت آنان و تقویت روحیه مؤمنین، شعر بسرایند. و در مورد یکی از شعرای مدافع اسلام فرمود: اهجهم فان جبرئیل معک!: " آنها را هجو کن که جبرئیل با تو است"[5]. مخصوصاً هنگامی که" کعب بن مالک" شاعر با ایمانی که در تقویت اسلام شعر می‌سرود از پیامبر (ص) پرسید یا رسول اللَّه درباره شعر، این آیات مذمت آمیز نازل شده، چه کنم؟ فرمود: ان المؤمن یجاهد بنفسه و سیفه و لسانه: " مؤمن با جان و شمشیر و زبانش در راه خدا جهاد می‌کند"[6]. از ائمه اهل بیت (ع) نیز توصیف فراوانی درباره اشعار و شعرای با هدف، و دعا در حق آنان، و جایزه فراوان به آنها، رسیده است که اگر بخواهیم به نقل آنها بپردازیم سخن به درازا می‌کشد. ولی افسوس که در طول تاریخ، گروهی این هنر بزرگ و ذوق لطیف ملکوتی را که از زیباترین مظاهر آفرینش است آلوده کرده‌اند، و از اوج آسمان به حضیض مادیگری سقوطش دادند، آن قدر دروغ گفتند که ضرب المثل معروف" احسنه اکذبه" (بهترین شعر دروغترین آن است) به وجود آمد. گاه آن را در خدمت ظالمان و جباران در آوردند و به خاطر صله ناچیزی آن چنان تملق و چاپلوسی کردند که نه کرسی فلک را اندیشه آنان به زیر پای نهاد،" تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند"! و گاه در وصف عیش و شراب و رسوایی و ننگ آن قدر پیش رفتند که قلم از ذکر آن شرم دارد. گاه آتش جنگهایی با اشعار خود برافروختند، و انسانها را برای غارت و کشتار به جان هم انداختند و صفحه زمین را از خون بی گناهان رنگین ساختند. ولی در مقابل، شعرای با ایمان و پر همتی بودند که باج به فلک نمی‌دادند، و این قریحه ملکوتی را در طریق آزادگی انسانها و پاکی و تقوا، و مبارزه با دزدان و غارتگران و جباران به کار گرفتند و به اوج افتخار رسیدند. گاهی در دفاع از حق، اشعاری گفتند که با هر بیتی، بیتی در جنت برای خود خریدند[7] و گاه در دورانهای خفقان باری که حکام بیدادگر همچون" بنی امیه" و" بنی عباس"، نفسها را در سینه‌ها حبس کرده بودند با گفتن قصیده‌ای همچون قصیده" مدارس آیات" قلب ها را جلا دادند، و پرده‌های دروغ و تزویر را کنار زدند، گویی روح القدس این اشعار را بر زبان آنها جاری می‌ساخت. و گاه برای ایجاد حرکت در توده‌های رنجدیده که احساس حقارت می‌کردند اشعاری می‌ سرودند و شور و حماسه و هیجان می‌آفریدند. و قرآن درباره اینها می‌گوید: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا. جالب اینکه این گروه از شاعران، گاهی چنان آثار جاودانه‌ای از خود به یادگار گذاشتند که پیشوایان بزرگ اسلام، طبق بعضی از روایات، مردم را به حفظ اشعار آنها توصیه می‌فرمودند، چنان که درباره اشعار" عبدی" از" امام صادق" (ع) نقل شده که فرمود: یا معشر الشیعة علموا اولادکم شعر العبدی، فانه علی دین اللَّه: " به فرزندان خود، اشعار عبدی را بیاموزید که او بر دین خدا است"[8]. این بحث را با یکی از اشعار معروف عبدی که در زمینه خلافت و جانشینی پیامبر اسلام (ص) سروده پایان می‌دهیم: و قالوا رسول اللَّه ما اختار بعده اماما و لکنا لأنفسنا اخترنا! اقمنا اماما ان اقام علی الهدی اطعنا، و ان ضل الهدایة قومنا! فقلنا اذا انتم امام امامکم بحمد من الرحمن تهتم و لا تهمنا و لکننا اخترنا الذی اختار ربنا لنا یوم خم ما اعتدینا و لا حلنا! و نحن علی نور من اللَّه واضح فیا رب زدنا منک نورا و ثبتنا! " آنها گفتند رسول خدا (ص) برای بعد از خود کسی را به عنوان امام انتخاب نکرده است ولی ما خود انتخاب می‌کنیم. ما امامی برمی‌گزینیم اگر بر طریق هدایت بود اطاعتش می‌کنیم، و اگر از طریق گمراهی رفت او را صاف می‌کنیم! (و یا کنار می‌گذاریم). ما به آنها گفتیم در این صورت شما امام خود هستید، شما سرگردان شدید و ما سرگردان نیستیم. ولی ما همان را برگزیدیم که پروردگار ما برای ما روز غدیر خم برگزیده و از آن کمترین انحراف و عدولی نخواهیم داشت. ما بر نور واضح الهی هستیم، پروردگارا بر نورانیت ما بیفزا و ما را ثابت قدم بدار"[9].[10] هم چنین شهید محمد صادق صدر (قدس) بحث مفصلی در مورد شعر و شاعری از دیدگاه فقه مطرح نمودند برای استفاده بیشتر می توانید به آن مراجعه نمایید.[11] امین الإسلام شیخ طبرسی در کتاب "الآداب الدینیة للخزانة المعینیة" بعد از نقل روایتی از امام رضا (ع) می گوید: خلاصه این که از تمام موارد مذکوره استفاده می شود که بیان شعر در زمان و مکان مقدس و شریف کراهت دارد.[12] و روایات تندی که در این رابطه وجود دارد حمل بر تقیه می شود. برای حسن ختام حدیثی از امام صادق (ع) نقل می کنیم که آن حضرت فرمود: تاکنون کسی در باره ما یک شعر نسروده مگر اینکه با روح القدس تأیید شده است.[13] پی نوشتها: [1]الشعراء،224، و گمراهان از پی شاعران می‌روند. [2] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 461. [3] این حدیث را گروه زیادی از دانشمندان اسلام اعم از شیعه و اهل تسنن در کتاب های خود آورده‌اند (به کتاب الغدیر ج 2 ص 9 مراجعه فرمائید). [4] مسند احمد، ج 3، ص 460. [5] مسند احمد، ج 4، ص 299. [6] تفسیر قرطبی، ج 7، ص 4869. [7] از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: من قال فینا بیت شعر بنی اللَّه له بیتا فی الجنة، " هر کسی درباره ما بیت شعری بگوید خدا خانه‌ای در بهشت برای او بنا می‌کند" (الغدیر ج 2 ص 3). [8] نور الثقلین، ج 4، ص 71. [9] قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج 2 ص 455. [10] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌15، ص 382 – 386. [11]نک: ما وراء الفقه، ج10، ص93. [12] بحرانی، یوسف بن أحمد بن إبراهیم، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج ‌13، ص 164، ناشر مؤسسة النشر الإسلامی وابسته به جامعة مدرسین، چاپ اول، قم، 1405 ه ق. [13] شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌1، ص 7، ناشر: نشر جهان، تهران، چاپ اول‌، 1378 ق‌. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

دیدگاه ائمه و علما راجع به شعر چیست؟


پاسخ:

پاسخ اجمالی:
برخی تصور می کنند که اسلام با شعر و شاعری سر ناسازگاری دارد در حالی که این توهّمی بیش نیست.
بدون شک ذوق شعر، و هنر شاعری؛ مانند همه سرمایه‌های وجودی انسان در صورتی ارزشمند است که در یک مسیر صحیح به کار افتد و از آن بهره‌گیری مثبت و سازنده شود، اما اگر به عنوان یک وسیله مخرب برای ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به فساد و بی بند و باری مورد استفاده واقع شود، و یا انسان ها را به پوچی و بیهودگی و خیال‌پروری سوق دهد، یا تنها یک سرگرمی بی محتوی تلقی گردد، بی ارزش و حتی زیانبار است.
پس شعر وسیله‌ است و معیار ارزیابی آن هدفی است که شعر در راه آن به کار گرفته می‌ شود.
متأسفانه در طول تاریخ ادبیات اقوام و ملل جهان، از شعر سوء استفاده فراوان شده است، و این ذوق لطیف الهی در محیط های آلوده آن چنان به ننگ کشیده شده است که گاه از مؤثرترین عوامل فساد و تخریب بوده است، مخصوصاً در عصر جاهلیت که دوران انحطاط فکری و اخلاقی قوم عرب بود،" شعر" و" شراب" و" غارت" همواره در کنار هم قرار داشتند! ولی چه کسی می‌تواند این حقیقت را انکار کند که اشعار سازنده و هدف دار در طول تاریخ حماسه‌های فراوان آفریده است، و گاه قوم و ملتی را در برابر دشمنان خون خوار و ستم گر آن چنان بسیج کرده که بی‌پروا از همه چیز بر صف دشمن زده و قلب او را شکافته‌اند.
از ائمه اهل بیت (ع) نیز توصیف فراوانی درباره اشعار و شعرای با هدف، و دعا در حق آنان، و جایزه فراوان به آنها، رسیده است که اگر بخواهیم به نقل آنها بپردازیم سخن به درازا می‌کشد.
امام صادق (ع) فرمود: تاکنون کسی در باره ما یک شعر نسروده مگر اینکه با روح القدس تائید شده است.

پاسخ تفصیلی:
برخی تصور می کنند که اسلام با شعر و شاعری سر ناسازگاری دارد. این تصور از آیه شریفه "وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُون‌"[1] ناشی شده است در حالی که چنین تصوری چیزی جز یک توهّم نیست؛ زیرا آیه در صدد نکوهش تمام انواع شعر نیست، بلکه نوع خاصی از شعر را مورد مذمت قرار می دهد، از این رو است که می بینیم دانشمندان ما بحث های مفصّلی پیرامون شعر بیان داشتند، از جمله در تفسیر نمونه آمده است:
شعر و شاعری در اسلام‌
بدون شک ذوق شعر، و هنر شاعری؛ مانند همه سرمایه‌های وجودی انسان در صورتی ارزشمند است که در یک مسیر صحیح به کار افتد و از آن بهره‌گیری مثبت و سازنده شود، اما اگر به عنوان یک وسیله مخرب برای ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به فساد و بی بند و باری مورد استفاده واقع شود، و یا انسان ها را به پوچی و بیهودگی و خیال‌پروری سوق دهد، یا تنها یک سرگرمی بی محتوی تلقی گردد، بی ارزش و حتی زیانبار است.
و با این جمله پاسخ این سؤال روشن می‌شود که بالآخره از آیات فوق چنین می‌فهمیم که شاعر بودن خوبست یا بد؟ زشت است یا زیبا؟ و اسلام با شعر موافق است یا مخالف؟.
پاسخ این سخن آن است که ارزیابی اسلام در این زمینه روی" هدف ها" و" جهت‌گیری ها" و" نتیجه‌ها" است، به گفته امیر مؤمنان علی (ع) هنگامی که گروهی از یارانش در یکی از شب های ماه مبارک رمضان به هنگام افطار، سخن به شعر و شاعران کشیدند، آنها را مخاطب ساخته فرمود:
اعلموا ان ملاک امرکم الدین، و عصمتکم التقوی، و زینتکم الادب، و حصون اعراضکم الحلم:
" بدانید ملاک کار شما دین است، و مایه حفظ شما تقوی است، زینت شما ادب و دژهای محکم آبروی شما، حلم و بردباری است" [2].
اشاره به اینکه شعر وسیله‌ای است و معیار ارزیابی آن هدفی است که شعر در راه آن به کار گرفته می‌شود.
اما متأسفانه در طول تاریخ ادبیات اقوام و ملل جهان، از شعر سوء استفاده فراوان شده است، و این ذوق لطیف الهی در محیط های آلوده آن چنان به ننگ کشیده شده است که گاه از مؤثرترین عوامل فساد و تخریب بوده است، مخصوصاً در عصر جاهلیت که دوران انحطاط فکری و اخلاقی قوم عرب بود،" شعر" و" شراب" و" غارت" همواره در کنار هم قرار داشتند! ولی چه کسی می‌تواند این حقیقت را انکار کند که اشعار سازنده و هدفدار در طول تاریخ حماسه‌های فراوان آفریده است، و گاه قوم و ملتی را در برابر دشمنان خونخوار و ستمگر آن چنان بسیج کرده که بی‌پروا از همه چیز بر صف دشمن زده و قلب او را شکافته‌اند.
در دورانی که شاهد و ناظر بارور شدن انقلاب اسلامی بودیم با چشم خود دیدیم که اشعار موزون و شعارهایی که در قالب شعر ریخته می‌شد چه شور و هیجان و جنبشی می آفرید و چگونه خون ها را در رگ ها به جوش می‌آورد، و صفوف انسان ها را به خروش وامی‌داشت، و چگونه این اشعار کوتاه و ساده، اما حماسی و هیجان‌ انگیز لرزه بر اندام دشمن می‌انداخت، و پایه‌های کاخشان را متزلزل می‌ساخت.
و نیز چه کسی می‌تواند انکار کند که گاه یک شعر اخلاقی آن چنان در اعماق جان انسان نفوذ می‌کند که یک کتاب بزرگ و پر محتوا کار آن را انجام نمی‌دهد.
آری همان گونه که در حدیث معروف از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده: ان من الشعر لحکمة، و ان من البیان لسحرا:
" بعضی از اشعار، حکمت است، و پاره‌ای از سخنان، سحر"[3]! گاهی اشعار غوغا به پا می‌ کند.
گاه کلمات موزون شاعرانه، برندگی شمشیر، و نفوذ تیر را در قلب دشمن دارد، چنان که در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) می‌خوانیم در مورد چنین اشعاری فرمود:
و الذی نفس محمد بیده فکانما تنضهونهم بالنیل!: " به آن کسی که جان محمد (ص) در دست قدرت او است، با این اشعار گویی تیرهایی به سوی آنها پرتاب می‌ کنید"![4].
این سخن را آنجا فرمود: که دشمن با اشعار هجوآمیزش برای تضعیف روحیه مسلمانان تلاش می‌کرد، پیامبر (ص) دستور داد که در مذمّت آنان و تقویت روحیه مؤمنین، شعر بسرایند.
و در مورد یکی از شعرای مدافع اسلام فرمود: اهجهم فان جبرئیل معک!: " آنها را هجو کن که جبرئیل با تو است"[5].
مخصوصاً هنگامی که" کعب بن مالک" شاعر با ایمانی که در تقویت اسلام شعر می‌سرود از پیامبر (ص) پرسید یا رسول اللَّه درباره شعر، این آیات مذمت آمیز نازل شده، چه کنم؟ فرمود: ان المؤمن یجاهد بنفسه و سیفه و لسانه: " مؤمن با جان و شمشیر و زبانش در راه خدا جهاد می‌کند"[6].
از ائمه اهل بیت (ع) نیز توصیف فراوانی درباره اشعار و شعرای با هدف، و دعا در حق آنان، و جایزه فراوان به آنها، رسیده است که اگر بخواهیم به نقل آنها بپردازیم سخن به درازا می‌کشد.
ولی افسوس که در طول تاریخ، گروهی این هنر بزرگ و ذوق لطیف ملکوتی را که از زیباترین مظاهر آفرینش است آلوده کرده‌اند، و از اوج آسمان به حضیض مادیگری سقوطش دادند، آن قدر دروغ گفتند که ضرب المثل معروف" احسنه اکذبه" (بهترین شعر دروغترین آن است) به وجود آمد.
گاه آن را در خدمت ظالمان و جباران در آوردند و به خاطر صله ناچیزی آن چنان تملق و چاپلوسی کردند که نه کرسی فلک را اندیشه آنان به زیر پای نهاد،" تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند"! و گاه در وصف عیش و شراب و رسوایی و ننگ آن قدر پیش رفتند که قلم از ذکر آن شرم دارد.
گاه آتش جنگهایی با اشعار خود برافروختند، و انسانها را برای غارت و کشتار به جان هم انداختند و صفحه زمین را از خون بی گناهان رنگین ساختند.
ولی در مقابل، شعرای با ایمان و پر همتی بودند که باج به فلک نمی‌دادند، و این قریحه ملکوتی را در طریق آزادگی انسانها و پاکی و تقوا، و مبارزه با دزدان و غارتگران و جباران به کار گرفتند و به اوج افتخار رسیدند.
گاهی در دفاع از حق، اشعاری گفتند که با هر بیتی، بیتی در جنت برای خود خریدند[7] و گاه در دورانهای خفقان باری که حکام بیدادگر همچون" بنی امیه" و" بنی عباس"، نفسها را در سینه‌ها حبس کرده بودند با گفتن قصیده‌ای همچون قصیده" مدارس آیات" قلب ها را جلا دادند، و پرده‌های دروغ و تزویر را کنار زدند، گویی روح القدس این اشعار را بر زبان آنها جاری می‌ساخت.
و گاه برای ایجاد حرکت در توده‌های رنجدیده که احساس حقارت می‌کردند اشعاری می‌ سرودند و شور و حماسه و هیجان می‌آفریدند.
و قرآن درباره اینها می‌گوید: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا.
جالب اینکه این گروه از شاعران، گاهی چنان آثار جاودانه‌ای از خود به یادگار گذاشتند که پیشوایان بزرگ اسلام، طبق بعضی از روایات، مردم را به حفظ اشعار آنها توصیه می‌فرمودند، چنان که درباره اشعار" عبدی" از" امام صادق" (ع) نقل شده که فرمود: یا معشر الشیعة علموا اولادکم شعر العبدی، فانه علی دین اللَّه: " به فرزندان خود، اشعار عبدی را بیاموزید که او بر دین خدا است"[8].
این بحث را با یکی از اشعار معروف عبدی که در زمینه خلافت و جانشینی پیامبر اسلام (ص) سروده پایان می‌دهیم:
و قالوا رسول اللَّه ما اختار بعده
اماما و لکنا لأنفسنا اخترنا!
اقمنا اماما ان اقام علی الهدی
اطعنا، و ان ضل الهدایة قومنا!
فقلنا اذا انتم امام امامکم
بحمد من الرحمن تهتم و لا تهمنا
و لکننا اخترنا الذی اختار ربنا
لنا یوم خم ما اعتدینا و لا حلنا!
و نحن علی نور من اللَّه واضح
فیا رب زدنا منک نورا و ثبتنا!
" آنها گفتند رسول خدا (ص) برای بعد از خود کسی را به عنوان امام انتخاب نکرده است ولی ما خود انتخاب می‌کنیم.
ما امامی برمی‌گزینیم اگر بر طریق هدایت بود اطاعتش می‌کنیم، و اگر از طریق گمراهی رفت او را صاف می‌کنیم! (و یا کنار می‌گذاریم).
ما به آنها گفتیم در این صورت شما امام خود هستید، شما سرگردان شدید و ما سرگردان نیستیم.
ولی ما همان را برگزیدیم که پروردگار ما برای ما روز غدیر خم برگزیده و از آن کمترین انحراف و عدولی نخواهیم داشت.
ما بر نور واضح الهی هستیم، پروردگارا بر نورانیت ما بیفزا و ما را ثابت قدم بدار"[9].[10]
هم چنین شهید محمد صادق صدر (قدس) بحث مفصلی در مورد شعر و شاعری از دیدگاه فقه مطرح نمودند برای استفاده بیشتر می توانید به آن مراجعه نمایید.[11]
امین الإسلام شیخ طبرسی در کتاب "الآداب الدینیة للخزانة المعینیة" بعد از نقل روایتی از امام رضا (ع) می گوید: خلاصه این که از تمام موارد مذکوره استفاده می شود که بیان شعر در زمان و مکان مقدس و شریف کراهت دارد.[12] و روایات تندی که در این رابطه وجود دارد حمل بر تقیه می شود.
برای حسن ختام حدیثی از امام صادق (ع) نقل می کنیم که آن حضرت فرمود: تاکنون کسی در باره ما یک شعر نسروده مگر اینکه با روح القدس تأیید شده است.[13]

پی نوشتها:
[1]الشعراء،224، و گمراهان از پی شاعران می‌روند.
[2] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 461.
[3] این حدیث را گروه زیادی از دانشمندان اسلام اعم از شیعه و اهل تسنن در کتاب های خود آورده‌اند (به کتاب الغدیر ج 2 ص 9 مراجعه فرمائید).
[4] مسند احمد، ج 3، ص 460.
[5] مسند احمد، ج 4، ص 299.
[6] تفسیر قرطبی، ج 7، ص 4869.
[7] از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: من قال فینا بیت شعر بنی اللَّه له بیتا فی الجنة، " هر کسی درباره ما بیت شعری بگوید خدا خانه‌ای در بهشت برای او بنا می‌کند" (الغدیر ج 2 ص 3).
[8] نور الثقلین، ج 4، ص 71.
[9] قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج 2 ص 455.
[10] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌15، ص 382 – 386.
[11]نک: ما وراء الفقه، ج10، ص93.
[12] بحرانی، یوسف بن أحمد بن إبراهیم، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج ‌13، ص 164، ناشر مؤسسة النشر الإسلامی وابسته به جامعة مدرسین، چاپ اول، قم، 1405 ه ق.
[13] شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌1، ص 7، ناشر: نشر جهان، تهران، چاپ اول‌، 1378 ق‌.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین