مصلحت در امور شخصی که در پرسش به صلاح تعبیر شده است، تبدیل چیزی که در علم خداوند مصلحت نیست، به مصلحت، منع و اشکالی ندارد؛ برای نمونه به دو مثال اشاره می کنیم. اول؛ خرید فلان چیز به صلاح من نبود من از خداوند می خواهم خداوندا آن را روزی من کن و صلاح مرا نیز در این قرار بده. دوم؛ داشتن فرزند به صلاح من نبود؛ مثلاً قرار بود پس از به دنیا آمدن بمیرد و یا ...، دعا می کنم: خدایا فرزندی به من عطا کن که خیر و صلاح من باشد و او را زنده بدار. این که گفته می شود معنای آن، تغییر و تبدیل در علم و اراده خداوند است، درست نیست؛ زیرا تمام اینها در لوح محو و اثبات است؛ یعنی در علم خدا روشن است که با دعای من آن چیز تغییر می کند. در برخی از دعاها نیز به این نکته اشاره شده است. الف. در برخی از دعاهایی که از ائمه(ع) به دست ما رسیده، بعد از بیان درخواستها، این درخواست نیز اضافه شده است که خدایا این امور را که از تو خواستم آنرا به صلاح و مصلحت من قرار بده.[1] روشن است مقصود در این دعا این است که خدایا این امور را برای من قرار بده حتی اگر در این امور صلاح من نیست، اینها را به مصلحت من قرار ده. ب. عبدالله بن سنان می‌گوید: از امام صادق (علیه السّلام) شنیدم: (دعا، قضا و اراده حتمی و مبرم را حتّی بعد از اینکه قطعی شده باشد، برمی‌گرداند، پس بسیار دعا کن؛ زیرا دعا کلید تمام رحمتها، و سبب کامیابی و بر آورده شدن تمام خواسته‌هاست، و جز با دعا کردن نمی‌توان به آنچه نزد خداوند است نایل گردید. بی‌گمان هیچ دری نیست که بسیار کوبیده شود، مگر اینکه بهزودی به روی کوبنده‌اش گشوده می‌شود).[2] این روایت نیز مطلق است؛ یعنی دعا قضای حتمی را برمی گرداند خواه بی مصلحت باشد یا مصلحت در خلافش باشد. البته یک وقت هم مصلحت در کلیات و احکام است؛ مثل نماز خواندن، روزه گرفتن و ... در این گونه امور با توجه به این که مصلحت در این امور قرب الی الله است تبدیل مصلحت معنا ندارد که ظاهراً در پرسش این فرض وجود ندارد. پی نوشتها: [1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 95، ص 284، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق. (أَنْ تَرْزُقَنِی فِیهِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً کَثِیراً نَافِعاً لِلْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا مِنْ حَیْثُ أَرْجُو وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَرْجُو وَ مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ لَا تُعَذِّبْنِی عَلَیْهِ وَ لَا تُفْقِرْنِی بَعْدَهُ أَبَداً وَ أَنْ تَهَبَ فِیهِ صَلَاحاً لِقَلْبِی وَ صَلَاحاً لِدِینِی وَ صَلَاحاً لِأَهْلِی وَ صَلَاحاً لِوُلْدِی وَ صَلَاحاً لِمَا خَوَّلْتَنِی وَ رَزَقْتَنِی)‌. [2]. (الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ وَ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ إِنَّهُ لَیْسَ بَابٌ یُکْثَرُ قَرْعُهُ إِلَّا یُوشِکُ أَنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ)، کلینی، کافی، ج 2، ص 470، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش. منبع: www.islamquest.net
اگر ما از خدا چیزی را درخواست کنیم که به شاید صلاحمان نباشد، آیا میشود دعا کرد که خدایا خیر و مصلحت ما را در آن چیز قرار بده؟
مصلحت در امور شخصی که در پرسش به صلاح تعبیر شده است، تبدیل چیزی که در علم خداوند مصلحت نیست، به مصلحت، منع و اشکالی ندارد؛ برای نمونه به دو مثال اشاره می کنیم.
اول؛ خرید فلان چیز به صلاح من نبود من از خداوند می خواهم خداوندا آن را روزی من کن و صلاح مرا نیز در این قرار بده.
دوم؛ داشتن فرزند به صلاح من نبود؛ مثلاً قرار بود پس از به دنیا آمدن بمیرد و یا ...، دعا می کنم: خدایا فرزندی به من عطا کن که خیر و صلاح من باشد و او را زنده بدار.
این که گفته می شود معنای آن، تغییر و تبدیل در علم و اراده خداوند است، درست نیست؛ زیرا تمام اینها در لوح محو و اثبات است؛ یعنی در علم خدا روشن است که با دعای من آن چیز تغییر می کند.
در برخی از دعاها نیز به این نکته اشاره شده است.
الف. در برخی از دعاهایی که از ائمه(ع) به دست ما رسیده، بعد از بیان درخواستها، این درخواست نیز اضافه شده است که خدایا این امور را که از تو خواستم آنرا به صلاح و مصلحت من قرار بده.[1] روشن است مقصود در این دعا این است که خدایا این امور را برای من قرار بده حتی اگر در این امور صلاح من نیست، اینها را به مصلحت من قرار ده.
ب. عبدالله بن سنان میگوید: از امام صادق (علیه السّلام) شنیدم: (دعا، قضا و اراده حتمی و مبرم را حتّی بعد از اینکه قطعی شده باشد، برمیگرداند، پس بسیار دعا کن؛ زیرا دعا کلید تمام رحمتها، و سبب کامیابی و بر آورده شدن تمام خواستههاست، و جز با دعا کردن نمیتوان به آنچه نزد خداوند است نایل گردید. بیگمان هیچ دری نیست که بسیار کوبیده شود، مگر اینکه بهزودی به روی کوبندهاش گشوده میشود).[2]
این روایت نیز مطلق است؛ یعنی دعا قضای حتمی را برمی گرداند خواه بی مصلحت باشد یا مصلحت در خلافش باشد.
البته یک وقت هم مصلحت در کلیات و احکام است؛ مثل نماز خواندن، روزه گرفتن و ... در این گونه امور با توجه به این که مصلحت در این امور قرب الی الله است تبدیل مصلحت معنا ندارد که ظاهراً در پرسش این فرض وجود ندارد.
پی نوشتها:
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 95، ص 284، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق. (أَنْ تَرْزُقَنِی فِیهِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً کَثِیراً نَافِعاً لِلْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا مِنْ حَیْثُ أَرْجُو وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَرْجُو وَ مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ لَا تُعَذِّبْنِی عَلَیْهِ وَ لَا تُفْقِرْنِی بَعْدَهُ أَبَداً وَ أَنْ تَهَبَ فِیهِ صَلَاحاً لِقَلْبِی وَ صَلَاحاً لِدِینِی وَ صَلَاحاً لِأَهْلِی وَ صَلَاحاً لِوُلْدِی وَ صَلَاحاً لِمَا خَوَّلْتَنِی وَ رَزَقْتَنِی).
[2]. (الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ وَ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ إِنَّهُ لَیْسَ بَابٌ یُکْثَرُ قَرْعُهُ إِلَّا یُوشِکُ أَنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ)، کلینی، کافی، ج 2، ص 470، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] اگر ما از خدا چیزی را بخواهیم که شاید به صلاحمان نباشد، آیا میشود دعا کرد خدایا خیر ما را در آن چیز قرار بده؟
- [سایر] آیا دعا دخالت در کار خدا نیست؟ خدا می داند و اگر مصلحت بداند، خود باید اوضاع را عوض کند.
- [سایر] چرا حضرت موسی(ع) به جای درخواست رفع مشکل گویش، از خدا درخواست کرد که حضرت هارون(ع) را معاون و شریک او قرار دهد؟
- [سایر] دعا و درخواست مکرر مجرمان دردوزخ چیست؟
- [سایر] آیا با دعا به درگاه خداوند می توانم برای همسرم که کمی در گمراهی است هدایت بطلبم؟ اساساً آیا در جایگاهی هستیم که برای نزدیکانمان از خداوند درخواست هدایت کنیم؟
- [سایر] آیا این مغایر با رحمت الهی نیست که ما دعای بدی کنیم و به مصلحت ما نباشد اما خدا آن را استجابت کند ؟
- [سایر] آیا روایت زیر صحیح است؟ ام عطیه میگوید: دیدم پیامبر(ص) این دعا را زمزمه میکند: (اللهم لا تمتنی)؛ خدایا! مرا نمیران. بسیار تعجب کردم، این چه دعایی است که پیامبر میکند؟! اما نیمه دوم این دعا را که شنیدم، تعجبم بر طرف شد: (أللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِی حَتَّی تُرِیَنِی عَلِیًّا) ام عطیه میگوید: ناگهان یادم افتاد که علی(ع) در مسافرت است، لذا پیامبر دعا میکند: خدایا! مرا نمیران تا علی را ببینم. لطفاً در صورت صحیح بودن، منبع آنرا ذکر کنید.
- [سایر] چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
- [سایر] دوباره سلام میشه برای بار هزارم گناهی رو ترک کرد بدون اینکه با خدا حرف زد؟ یعنی برای توبه فقط گناه رو ترک کرد دیگه گریه و دعا و ... و توسل به ائمه برای درخواست بخشش از خدا رو انجام نداد؟ دلیلشم شرمندگی از خدا و ائمه باشه.
- [سایر] آیا مشاهده خدا امکان پذیر است؟ چرا حضرت موسی(ع) این درخواست را از خدا کرد؟
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند از مال زکات، قرآن، کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن که مصلحت دینی برای عموم مردم داشته باشد و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله سیستانی] انسان نمیتواند از سهم سبیل اللّه قرآن یا کتاب دینی ، یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید ، مگر آنکه مصلحت عامه اقتضای این کار را داشته و از حاکم شرع بنابر احتیاط لازم اجازه بگیرد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شریکی که اختیار سرمایه شرکت با او است باید به قرار داد شرکت عمل نماید، مثلا اگر با او قرار گذاشته اند که نسیه بخرد یا نقد بفروشد، یا جنس را از محلّ مخصوص بخرد، باید طبق همان قرار داد رفتار نماید، و اگر با او قرار نگذاشته باشند باید تصرفاتش برای شرکت مفسده نداشته باشد بلکه بنابر احتیاط واجب باید داد و ستدی نماید که به مصلحت شرکت باشد و معاملات را به طوری که متعارف است و به مصلحت شرکت است انجام دهد، پس اگر مثلا معمول است که نقد بفروشد یا مال شرکت را در مسافرت همراه خود نبرد چنانچه مصلحت شرکت باشد باید همین طور عمل نماید و اگر معمول است که نسیه بدهد یا مال را به سفر ببرد با رعایت مصلحت شرکت عمل کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] واجب نیست که نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگوید یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده سلامتی بخواهد اگرچه قصد دعا بهتر است.
- [امام خمینی] پدر و جد پدری طفل در صورتی می توانند مال طفل را بفروشند که برای او مفسده نداشته باشد ، بلکه بهتر آن است که تا مصلحت نباشد نفروشند، اما وصی پدر و وصی جد پدری و حاکم شرع فقط در صورتی می توانند مال طفل را بفروشند که مصلحت طفل در آن باشد.
- [آیت الله مظاهری] پدر و جدّ پدری طفل در صورتی میتوانند مال طفل را بفروشند که برای او مفسده نداشته باشد بلکه بهتر آن است که تا مصلحت نباشد نفروشند، امّا وصیّ پدر و وصیّ جدّ پدری و حاکم شرع فقط در صورتی میتوانند مال طفل را بفروشند که مصلحت طفل در آن باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] پدر و جدّ پدری طفل د رصورتی می توانند مال طفل را بفروشد که برای او مفسده نداشته باشد بلکه بهتر آن است که تا مصلحت نباشد نفروشند امّا وصیّ پدر و وصیّ جدّ پدری و حاکم شرع فقط در صورتی می توانند مال طفل را بفروشد که مصلحت طفل درآن باشد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] پدر و جدّ پدری طفل در صورتی می توانند مال طفل را بفروشند که برای او مفسده نداشته باشد بلکه بهتر آن است که تا مصلحت نباشد نفروشند امّا وصی پدر و وصی جدّ پدری و مجتهد جامع الشرائط فقط در صورتی می توانند مال طفل را بفروشند که مصلحت طفل در آن باشد.
- [آیت الله سیستانی] اگر در صیغه قرض برای پرداخت آن مدتی قرار دهند ، چنانچه تعیین مدت به درخواست بدهکار ، یا به در خواست هر دو طرف باشد ، طلبکار نمیتواند پیش از تمام شدن آن مدت طلب خود را مطالبه کند ، ولی اگر تعیین مدت به درخواست طلبکار بوده ، یا اصلاً برای پرداخت بدهی ، مدتی تعیین نشده است ، طلبکار میتواند هر وقت بخواهد طلب خود را مطالبه نماید .
- [آیت الله اردبیلی] اختیار مال کسی که غایب است و به او دسترسی نیست و برای خود نماینده یا وکیلی قرار نداده، با حاکم شرع جامعالشرایط است تا مطابق مصلحت در آن تصرّف نماید.