معنای آیه: «و ابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح» چیست؟
پاسخ اجمالی: خداوند در این آیه به سرپرستان یتیمان دستور می دهد که مواظب اموال آنان باشند و از سرمایه هایشان نگهداری کنند؛ یتیمان را در ایام سرپرستی تا سن بلوغ و رشد، مورد آزمایش قرار دهند و پس از آن که مشاهده کردند آنان به سن بلوغ و رشد رسیدند، اموالشان را به آنان باز گردانند؛ این آزمایش از آن رو است تا معلوم شود که به سن بلوغ و ازدواج رسیده و برای تصرف اموال خود و صرف آن در مصالح فردی و مصالح اجتماعی از رشد کافی برخوردارند. از خوردن و اسراف کردن مال یتیم خودداری نمایند؛ اگر سرپرست دارای مال و سرمایه است، هیچ حقّی از مال یتیم برای خود نگیرد و اگر فقیر است، به قدر متعارف و ضروری زندگی از مالی که پیش او است، مزد بگیرد. بنابر این، سرپرستان ایتام، موظف اند که عقل، فهم و صلاحیت آنان را آزمایش کنند و در صورتی که عقلشان به مرحله کمال رسیده باشد، ثروتشان را در اختیارشان بگذارند. پاسخ تفصیلی: شأن نزول آیه مورد پرسش،[1] ثابت بن رفاعه و عموی او است. رفاعه پدر ثابت از دنیا رفت و ثابت در حالی که کوچک بود، یتیم شد. عموی او نزد پیغمبر (ص) آمد و پرسید برادر زاده‌ام در کفالت من است، تا چه حد مجازم در مالش تصرف کنم و چه زمانی باید اموالش را به او بر گردانم؟ این جا بود که این آیه نازل شد.[2] برای روشن شدن حکم مسئله، نخست واژه های کلیدی آیه را معنا کرده، سپس به اصل مطلب می پردازیم. واژه "ابتلاء" که مصدر فعل امر "ابتلوا" است، به معنای امتحان است؛[3] مراد از بلوغ نکاح، رسیدن فرد به سنین ازدواج است، پس در حقیقت تعبیر از "رسیدن نکاح" مجازی است عقلی. فعل "آنستم" از مصدر "ایناس" گرفته شده و به معنای مشاهده‌ای است که بویی از الفت و مهربانی در معنای آن نهفته باشد؛[4] چون ماده آن یعنی ثلاثی مجردش "انس" است. کلمه "رشد" به معنای پختگی و رسیده شدن میوه عقل است.[5] جمله "فادفعوا ..." کنایه از این است که مال یتیم را باید به دست خود او داد، و اگر به جای "فاعطوا" کلمه "فادفعوا" را آورد، برای همین بود که هم معنای تحویل دادن را برساند و هم کنایه از این باشد که زحمت و مسئولیت او را از سر خود رفع کنید، پس این تعبیر در عین این که تعبیری است پیش پا افتاده، کنایه‌ای لطیف هم در بر دارد. جمله "حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ ..." متعلق به جمله "وابتلوا ..." است و معنایش این است که یتیم را بیازمایید، و این آزمایش باید از زمان تمیز دادن همچنان ادامه داشته باشد تا به سن ازدواج برسد، آن گاه اگر دیدید که رشد عقلی یافته، مالش را به دست خودش بدهید. پس این تعبیر تا حدی دلالت بر استمرار آزمایش دارد، و این را می‌رساند که کودک یتیم وقتی که می‌خواهد به حد تمیز و عقل برسد؛ یعنی به حدی برسد که بشود مورد آزمایشش قرار داد، او را مورد آزمایش قرار دهید و این آزمایش تا حد ازدواج ادامه داشته باشد. طبع مسئله نیز این اقتضا را دارد؛ چرا که با یک یا دو مرتبه امتحان نمی‌توان رشد کودک را تشخیص داد، بلکه باید این آزمایش تکرار شود تا رشد در کودک مشاهده شود؛ چون کودک بعد از حد تمیز، کم کم به حد "رهاق"،[6] و سپس به حد "ازدواج" و آن گاه به حد "رشد" می‌رسد.[7] بنابر این، معنای مجموع آیه این است که یتیم را آزمایش کنید، و اگر رشد را در او مشاهده کردید، پس اموالش را به وی بدهید. این سبک سخن به ما می ‌فهماند که رسیدن به سن ازدواج علت تامه برای واگذاری مال یتیم به او نیست، بلکه مقتضی آن است. وقتی علت، تامه می‌شود و یتیم می‌تواند مستقلاً در مال خود دخل و تصرف نماید که به حد رشد هم رسیده باشد؛ چرا که در تصرفات مالی علاوه بر بلوغ، رشد نیز شرط است. از این جا روشن می‌شود که اسلام مسئله بلوغ را در همه جا به یک معنا نگرفته، در مسئله عبادات و امثال حدود و دیات، بلوغ را رسیدن به سن شرعی یعنی سن ازدواج دانسته، اما نسبت به تصرفات مالی و اقرار و امثال آن، شرط دیگری را هم اضافه کرده و آن رسیدن به حد رشد است، و این خود از لطایفی است که اسلام در مرحله تشریع قوانین خود، به کار برده است؛ چرا که اگر مسئله رشد را شرط نمی‌کرد و در تصرفات مالی و امثال آن رشد را معتبر نمی دانست، نظام زندگی اجتماعی افرادی؛ مانند یتیم مختل می‌ ماند.[8] در روایتی از امام صادق از معنای رشد در آیه مورد بحث سؤال شد، حضرت فرمود: رشد، توان و قدرت بر حفظ مال است.[9] بنابر این، سرپرستان ایتام، موظف اند که عقل یتیمان را از لحاظ فهم و صلاحیت اقتصادی آزمایش کنند و در صورتی که عقلشان به مرحله کمال رسیده باشد، ثروتشان را در اختیارشان بگذارند.[10] یکی دیگر از مسائلی که خداوند به اولیای ایتام الزام می نماید؛ این است که باید خیلی مواظب مال آنان باشند و از خوردن و اسراف کردن مال یتیم خودداری نمایند؛ اگر سرپرست دارای مال و سرمایه است، هیچ حقّی از مال یتیم برای خود نگیرد و اگر فقیر است به قدر متعارف و ضروری زندگی، از مالی که پیش او است، مزد بگیرد.[11] البته، اگر سرمایه یتیم ناچیز است و قابل توجه نیست، از آن چیزی برندارد.[12] مسئله دیگر؛ این است که پس از آن که یتیم به حد رشد رسید، هنگام تحویل مالش شاهد و گواه بگیرید! اگر چه خداوند برای گواهی کافی است، اما این گواه و شاهد گرفتن از دو جهت می تواند قابل توجه باشد؛ یکی از آن رو تا در آینده، خود یتیم و صاحب مال ادعایی در رابطه با حیف و میل کردن سرمایه اش از جانب سرپرست و کفیلش نداشته باشد، و جهت دیگر در مقابل مردم و جامعه است که اگر شایعاتی را در این رابطه درست کردند، سندی برای دفاع داشته باشد. در پایان گفتنی است که در کیفیّت امتحان یتیم اختلاف است. بعضی می گویند: کودکان یتیم دو گروه اند، یا پسرند یا دختر. اگر پسر باشد، امتحانش به این است که سرپرست، خرج یک ماه یا کمتر را به دست او دهد و به او بگوید که چگونه صرف کند و او را رها کند، و آن گاه بنگرد تا چگونه آن را صرف کرده است. اگر درست خرج کرده معلوم می شود که رشید است، مالش را به او بدهد. و اگر برخلاف این باشد، هنوز به مرحله رشد نرسیده است. اما اگر دختر بود کارهای منزل و کارهای زنانه به او واگذار کند و چگونگی آن را برایش توضیح دهد و ببیند توان درست عمل کردن در آن را دارد، اگر درست عمل کرد، دختر رشیده است، مالش را به او واگذار کند، و اگر نه، نگاه دارد تا رشیده شود.[13] پی نوشتها: [1] نساء، 6. "و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بی‌نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که می‌کشد،) از آن بخورد و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمی‌گردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است...". [2] اسباب النزول، ترجمه، ذکاوتی، علیرضا، ص 78، نشر نی، تهران، چاپ اول، 1383 ش. [3] ابن منظور، لسان العرب، ج 14، ص 83، واژه " ابتلاء." [4] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر ، ج‌4، ص 274؛ دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش؛ امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج‌4، ص 17، نهضت زنان مسلمان، 1361ش. [5] لسان العرب، ج 3، ص 175، واژه "رشد." [6] سن بین کودکی و جوانی است در حقیقت نوجوانی است. فرهنگ ابجدی، 803، ذیل واژه "رهق". [7] ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌4، ص 275. [8] همان. [9] "وَ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَوْلُ اللَّهِ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ أَیُّ شَیْ‌ءٍ الرُّشْدُ الَّذِی یُؤْنَسُ مِنْهُ قَالَ حِفْظُ مَالِهِ"، حرعاملی، وسائل الشیعة، ج 19، ص 369،.آل البیت، قم، 1409ق. [10] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، تحقیق، ستوده، رضا، ج ‌5، ص 29، انتشارات فراهانی، تهران، چاپ اول، 1360 ش. [11] بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق، محمد عبد الرحمن، المرعشل، ج ‌2، ص 61، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول؛ امین، سیده نصرت، مخزن العرفان، ج 4، ص 18، نهضت زنان مسلمان، 1361ش. "عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَالُ الْیَتِیمِ إِنْ عَمِلَ بِهِ الَّذِی وُضِعَ عَلَی یَدَیْهِ ضَمِنَ وَ لِلْیَتِیمِ رِبْحُهُ قَالَا قُلْنَا لَهُ قَوْلُهُ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ قَالَ إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْهِمْ فِی أَمْوَالِهِمْ فَلَمْ یَجِدْ لِنَفْسِهِ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ مِنْ مَالِهِمْ "، وسائل الشیعة، ج 17، ص 258. [12] "... عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَقَالَ ... إِذَا کَانَ یُصْلِحُ لَهُمْ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنْ کَانَ الْمَالُ قَلِیلًا فَلَا یَأْکُلْ مِنْهُ شَیْئاً"، شیخ طوسی، التهذیب، ج 6، ص 341، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش. [13] ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج ‌5، ص 251، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1408 ق. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

معنای آیه: «و ابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح» چیست؟


پاسخ:

پاسخ اجمالی:
خداوند در این آیه به سرپرستان یتیمان دستور می دهد که مواظب اموال آنان باشند و از سرمایه هایشان نگهداری کنند؛ یتیمان را در ایام سرپرستی تا سن بلوغ و رشد، مورد آزمایش قرار دهند و پس از آن که مشاهده کردند آنان به سن بلوغ و رشد رسیدند، اموالشان را به آنان باز گردانند؛ این آزمایش از آن رو است تا معلوم شود که به سن بلوغ و ازدواج رسیده و برای تصرف اموال خود و صرف آن در مصالح فردی و مصالح اجتماعی از رشد کافی برخوردارند. از خوردن و اسراف کردن مال یتیم خودداری نمایند؛ اگر سرپرست دارای مال و سرمایه است، هیچ حقّی از مال یتیم برای خود نگیرد و اگر فقیر است، به قدر متعارف و ضروری زندگی از مالی که پیش او است، مزد بگیرد.
بنابر این، سرپرستان ایتام، موظف اند که عقل، فهم و صلاحیت آنان را آزمایش کنند و در صورتی که عقلشان به مرحله کمال رسیده باشد، ثروتشان را در اختیارشان بگذارند.

پاسخ تفصیلی:
شأن نزول آیه مورد پرسش،[1] ثابت بن رفاعه و عموی او است. رفاعه پدر ثابت از دنیا رفت و ثابت در حالی که کوچک بود، یتیم شد. عموی او نزد پیغمبر (ص) آمد و پرسید برادر زاده‌ام در کفالت من است، تا چه حد مجازم در مالش تصرف کنم و چه زمانی باید اموالش را به او بر گردانم؟ این جا بود که این آیه نازل شد.[2]
برای روشن شدن حکم مسئله، نخست واژه های کلیدی آیه را معنا کرده، سپس به اصل مطلب می پردازیم.
واژه "ابتلاء" که مصدر فعل امر "ابتلوا" است، به معنای امتحان است؛[3] مراد از بلوغ نکاح، رسیدن فرد به سنین ازدواج است، پس در حقیقت تعبیر از "رسیدن نکاح" مجازی است عقلی. فعل "آنستم" از مصدر "ایناس" گرفته شده و به معنای مشاهده‌ای است که بویی از الفت و مهربانی در معنای آن نهفته باشد؛[4] چون ماده آن یعنی ثلاثی مجردش "انس" است. کلمه "رشد" به معنای پختگی و رسیده شدن میوه عقل است.[5]
جمله "فادفعوا ..." کنایه از این است که مال یتیم را باید به دست خود او داد، و اگر به جای "فاعطوا" کلمه "فادفعوا" را آورد، برای همین بود که هم معنای تحویل دادن را برساند و هم کنایه از این باشد که زحمت و مسئولیت او را از سر خود رفع کنید، پس این تعبیر در عین این که تعبیری است پیش پا افتاده، کنایه‌ای لطیف هم در بر دارد.
جمله "حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ ..." متعلق به جمله "وابتلوا ..." است و معنایش این است که یتیم را بیازمایید، و این آزمایش باید از زمان تمیز دادن همچنان ادامه داشته باشد تا به سن ازدواج برسد، آن گاه اگر دیدید که رشد عقلی یافته، مالش را به دست خودش بدهید. پس این تعبیر تا حدی دلالت بر استمرار آزمایش دارد، و این را می‌رساند که کودک یتیم وقتی که می‌خواهد به حد تمیز و عقل برسد؛ یعنی به حدی برسد که بشود مورد آزمایشش قرار داد، او را مورد آزمایش قرار دهید و این آزمایش تا حد ازدواج ادامه داشته باشد.
طبع مسئله نیز این اقتضا را دارد؛ چرا که با یک یا دو مرتبه امتحان نمی‌توان رشد کودک را تشخیص داد، بلکه باید این آزمایش تکرار شود تا رشد در کودک مشاهده شود؛ چون کودک بعد از حد تمیز، کم کم به حد "رهاق"،[6] و سپس به حد "ازدواج" و آن گاه به حد "رشد" می‌رسد.[7]
بنابر این، معنای مجموع آیه این است که یتیم را آزمایش کنید، و اگر رشد را در او مشاهده کردید، پس اموالش را به وی بدهید. این سبک سخن به ما می ‌فهماند که رسیدن به سن ازدواج علت تامه برای واگذاری مال یتیم به او نیست، بلکه مقتضی آن است. وقتی علت، تامه می‌شود و یتیم می‌تواند مستقلاً در مال خود دخل و تصرف نماید که به حد رشد هم رسیده باشد؛ چرا که در تصرفات مالی علاوه بر بلوغ، رشد نیز شرط است. از این جا روشن می‌شود که اسلام مسئله بلوغ را در همه جا به یک معنا نگرفته، در مسئله عبادات و امثال حدود و دیات، بلوغ را رسیدن به سن شرعی یعنی سن ازدواج دانسته، اما نسبت به تصرفات مالی و اقرار و امثال آن، شرط دیگری را هم اضافه کرده و آن رسیدن به حد رشد است، و این خود از لطایفی است که اسلام در مرحله تشریع قوانین خود، به کار برده است؛ چرا که اگر مسئله رشد را شرط نمی‌کرد و در تصرفات مالی و امثال آن رشد را معتبر نمی دانست، نظام زندگی اجتماعی افرادی؛ مانند یتیم مختل می‌ ماند.[8] در روایتی از امام صادق از معنای رشد در آیه مورد بحث سؤال شد، حضرت فرمود: رشد، توان و قدرت بر حفظ مال است.[9]
بنابر این، سرپرستان ایتام، موظف اند که عقل یتیمان را از لحاظ فهم و صلاحیت اقتصادی آزمایش کنند و در صورتی که عقلشان به مرحله کمال رسیده باشد، ثروتشان را در اختیارشان بگذارند.[10]
یکی دیگر از مسائلی که خداوند به اولیای ایتام الزام می نماید؛ این است که باید خیلی مواظب مال آنان باشند و از خوردن و اسراف کردن مال یتیم خودداری نمایند؛ اگر سرپرست دارای مال و سرمایه است، هیچ حقّی از مال یتیم برای خود نگیرد و اگر فقیر است به قدر متعارف و ضروری زندگی، از مالی که پیش او است، مزد بگیرد.[11] البته، اگر سرمایه یتیم ناچیز است و قابل توجه نیست، از آن چیزی برندارد.[12]
مسئله دیگر؛ این است که پس از آن که یتیم به حد رشد رسید، هنگام تحویل مالش شاهد و گواه بگیرید! اگر چه خداوند برای گواهی کافی است، اما این گواه و شاهد گرفتن از دو جهت می تواند قابل توجه باشد؛ یکی از آن رو تا در آینده، خود یتیم و صاحب مال ادعایی در رابطه با حیف و میل کردن سرمایه اش از جانب سرپرست و کفیلش نداشته باشد، و جهت دیگر در مقابل مردم و جامعه است که اگر شایعاتی را در این رابطه درست کردند، سندی برای دفاع داشته باشد.
در پایان گفتنی است که در کیفیّت امتحان یتیم اختلاف است. بعضی می گویند: کودکان یتیم دو گروه اند، یا پسرند یا دختر. اگر پسر باشد، امتحانش به این است که سرپرست، خرج یک ماه یا کمتر را به دست او دهد و به او بگوید که چگونه صرف کند و او را رها کند، و آن گاه بنگرد تا چگونه آن را صرف کرده است. اگر درست خرج کرده معلوم می شود که رشید است، مالش را به او بدهد. و اگر برخلاف این باشد، هنوز به مرحله رشد نرسیده است. اما اگر دختر بود کارهای منزل و کارهای زنانه به او واگذار کند و چگونگی آن را برایش توضیح دهد و ببیند توان درست عمل کردن در آن را دارد، اگر درست عمل کرد، دختر رشیده است، مالش را به او واگذار کند، و اگر نه، نگاه دارد تا رشیده شود.[13]

پی نوشتها:
[1] نساء، 6. "و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بی‌نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که می‌کشد،) از آن بخورد و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمی‌گردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است...".
[2] اسباب النزول، ترجمه، ذکاوتی، علیرضا، ص 78، نشر نی، تهران، چاپ اول، 1383 ش.
[3] ابن منظور، لسان العرب، ج 14، ص 83، واژه " ابتلاء."
[4] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر ، ج‌4، ص 274؛ دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش؛ امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج‌4، ص 17، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[5] لسان العرب، ج 3، ص 175، واژه "رشد."
[6] سن بین کودکی و جوانی است در حقیقت نوجوانی است. فرهنگ ابجدی، 803، ذیل واژه "رهق".
[7] ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌4، ص 275.
[8] همان.
[9] "وَ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَوْلُ اللَّهِ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ أَیُّ شَیْ‌ءٍ الرُّشْدُ الَّذِی یُؤْنَسُ مِنْهُ قَالَ حِفْظُ مَالِهِ"، حرعاملی، وسائل الشیعة، ج 19، ص 369،.آل البیت، قم، 1409ق.
[10] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، تحقیق، ستوده، رضا، ج ‌5، ص 29، انتشارات فراهانی، تهران، چاپ اول، 1360 ش.
[11] بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق، محمد عبد الرحمن، المرعشل، ج ‌2، ص 61، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول؛ امین، سیده نصرت، مخزن العرفان، ج 4، ص 18، نهضت زنان مسلمان، 1361ش. "عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَالُ الْیَتِیمِ إِنْ عَمِلَ بِهِ الَّذِی وُضِعَ عَلَی یَدَیْهِ ضَمِنَ وَ لِلْیَتِیمِ رِبْحُهُ قَالَا قُلْنَا لَهُ قَوْلُهُ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ قَالَ إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْهِمْ فِی أَمْوَالِهِمْ فَلَمْ یَجِدْ لِنَفْسِهِ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ مِنْ مَالِهِمْ "، وسائل الشیعة، ج 17، ص 258.
[12] "... عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَقَالَ ... إِذَا کَانَ یُصْلِحُ لَهُمْ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنْ کَانَ الْمَالُ قَلِیلًا فَلَا یَأْکُلْ مِنْهُ شَیْئاً"، شیخ طوسی، التهذیب، ج 6، ص 341، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
[13] ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج ‌5، ص 251، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1408 ق.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین