شرح پرسش: خداوند می فرماید: (وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلی‌ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدیثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلیمُ الْخَبیرُ). در این آیه، صیغۀ (نبّأها) مقدم بر (أنبأک) آمده و سپس کلمۀ (نبّأنی) تکرار شده است. علت آن چیست؟ پاسخ : خداوند متعال در آیۀ شریفۀ مزبور می فرماید: ((به خاطر بیاورید) هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت، ولی هنگامی که وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟ فرمود: خداوند عالم و آگاه، مرا با خبر ساخت!).[1] در شأن نزول آیات اولیۀ سورۀ تحریم – مانند آیۀ ذکر شده – روایاتی در کتاب های تفسیری، حدیثی و تاریخی شیعه و اهل سنّت نقل شده است.[2] هر کدام از این فعل ها با توجّه به مرجع ضمیر، سخن یکی از همسران و نیز سخن پیامبر (ص)، به معنای (خبر دادن) است؛ به این بیان: (فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ)؛ یعنی، (هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد)، که ضمیر مفعولی (ها) در (نبّأها) به (بعض ازواجه) بر می گردد که منظور (حفصه) باشد. (قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ): حفصه گفت: (چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟)، که خطاب به پیامبر اکرم (ص) است. و پیامبر در پاسخ فرمود: (نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ)؛ یعنی، (خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت)، که منظور از ضمیر مفعولی (ی) در (نَبَّأَنِیَ) پیامبر اکرم (ص) است.[3] امّا این که چرا در آیۀ شریفه (نبّأ) (از باب تفعیل) آمده و مقدّم بر (أنبأک) شده، به این دلیل است که، خبر پیامبر (ص)، از کذب به دور است. به دیگر سخن، نظر به این که پیامبر (ص) انتساب به غیب و وحی دارد، کذب در آن حضرت راه ندارد؛[4] از این رو، تعبیر به (نبّأ) شده است، ولی چون حفصه در آن هنگام به این شک افتاد که نکند شخص دیگری پیامبر (ص) را آگاه کرده است - در حالی که آن حضرت با وحی پیوستگی دارد- پرسشی از روی تردید کرد؛ لذا تعبیر به (أنبأک) شده است.[5] پی نوشت: [1]. تحریم، 3. [2]. ر.ک: نمایۀ (عدالت پیامبر در ارتباط با همسران)، سؤال 4984. [3]. ر.ک: دعاس- حمیدان- قاسم، اعراب القرآن الکریم‌، ج 3، ص 357، دارالمنیر و دارالفارابی، چاپ اول، دمشق، 1425 ق‌. [4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی‌، ص 789، دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، دمشق، بیروت، 1412ق؛ فرهنگ أبجدی عربی – فارسی، ص 264، واژۀ (تنبّأ (نبأ)).‌ [5]. مترجمان، تفسیر هدایت، ج 16، ص 113، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1377ش. منبع:islamquest.net
چرا در آیۀ 3 از سورۀ تحریم، صیغۀ «نبّأها» مقدم بر «أنبأک» آمده و سپس کلمۀ «نبّأنی» تکرار شده است؟
شرح پرسش:
خداوند می فرماید: (وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلی بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدیثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلیمُ الْخَبیرُ). در این آیه، صیغۀ (نبّأها) مقدم بر (أنبأک) آمده و سپس کلمۀ (نبّأنی) تکرار شده است. علت آن چیست؟
پاسخ :
خداوند متعال در آیۀ شریفۀ مزبور می فرماید: ((به خاطر بیاورید) هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت، ولی هنگامی که وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟ فرمود: خداوند عالم و آگاه، مرا با خبر ساخت!).[1]
در شأن نزول آیات اولیۀ سورۀ تحریم – مانند آیۀ ذکر شده – روایاتی در کتاب های تفسیری، حدیثی و تاریخی شیعه و اهل سنّت نقل شده است.[2]
هر کدام از این فعل ها با توجّه به مرجع ضمیر، سخن یکی از همسران و نیز سخن پیامبر (ص)، به معنای (خبر دادن) است؛ به این بیان:
(فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ)؛ یعنی، (هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد)، که ضمیر مفعولی (ها) در (نبّأها) به (بعض ازواجه) بر می گردد که منظور (حفصه) باشد.
(قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ): حفصه گفت: (چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟)، که خطاب به پیامبر اکرم (ص) است. و پیامبر در پاسخ فرمود: (نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ)؛ یعنی، (خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت)، که منظور از ضمیر مفعولی (ی) در (نَبَّأَنِیَ) پیامبر اکرم (ص) است.[3]
امّا این که چرا در آیۀ شریفه (نبّأ) (از باب تفعیل) آمده و مقدّم بر (أنبأک) شده، به این دلیل است که، خبر پیامبر (ص)، از کذب به دور است. به دیگر سخن، نظر به این که پیامبر (ص) انتساب به غیب و وحی دارد، کذب در آن حضرت راه ندارد؛[4] از این رو، تعبیر به (نبّأ) شده است، ولی چون حفصه در آن هنگام به این شک افتاد که نکند شخص دیگری پیامبر (ص) را آگاه کرده است - در حالی که آن حضرت با وحی پیوستگی دارد- پرسشی از روی تردید کرد؛ لذا تعبیر به (أنبأک) شده است.[5]
پی نوشت:
[1]. تحریم، 3.
[2]. ر.ک: نمایۀ (عدالت پیامبر در ارتباط با همسران)، سؤال 4984.
[3]. ر.ک: دعاس- حمیدان- قاسم، اعراب القرآن الکریم، ج 3، ص 357، دارالمنیر و دارالفارابی، چاپ اول، دمشق، 1425 ق.
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، ص 789، دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، دمشق، بیروت، 1412ق؛ فرهنگ أبجدی عربی – فارسی، ص 264، واژۀ (تنبّأ (نبأ)).
[5]. مترجمان، تفسیر هدایت، ج 16، ص 113، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1377ش.
منبع:islamquest.net
- [سایر] در سوره «الرحمن» چرا آیه «فبایّ الاء ربکما تکذبان» تکرار شده است؟
- [سایر] معنای کلمه «قمطریر» در آیه 10 سوره انسان چیست؟
- [سایر] در آیه 91 سوره انعام آمده است: «قل الله ثمّ ذرهم»، اگر کلمه «الله» مرفوع یا منصوب باشد، چه تفاوتی در معنا می کند؟
- [سایر] چرا در آیه 32 سوره انعام کلمه لعب، مقدّم بر کلمه لهو شده است، ولی در سوره عنکبوت آیه 64 کلمه لهو مقدم بر کلمه لعب شده است؟
- [سایر] سبب تکرار جمله «مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ من التوراة» در آیهٔ مبارکهٔ 46 سورۀ مائده چیست؟
- [سایر] علّت جابه جائی دو کلمه «مُتٌم» و «قُتِلتُم» در دو آیۀ 157و 158 آل عمران چیست؟
- [سایر] مراد از «وحی» و «امر آسمانها» در آیه 12 سوره فصلت چیست؟
- [سایر] مراد از «وحی» و «امر آسمانها» در آیه 12 سوره فصلت چیست؟
- [سایر] تفسیر «لا تجعلوا دعاء الرسول»، «یتسللون منکم لواذا» و «فلیحذر الذین»، در آیه 63 سوره نور چیست؟
- [سایر] کلمه مدکر در آیه «فهل من مدکر» تفسیرش چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه بعد از فراغ از ایه ای شک کند که ایه یا کلمه ای از ان را درست گفته یا نه به شک خود اعتنا نکند چه داخل در غیر ان شده یا نشده باشد و اگر قبل از فراغ از ایه شک کند که کلمه ای از ایه را درست گفته یا نه باید به شک خود اعتنا کند و دوباره ان کلمه و ما بعد ان را به طور صحیح بگوید اگر چه به تکرار ما قبل ان کلمه باشد و در هر دو صورت تکرار ان ایه یا کلمه و ما بعد ان برای احراز صحت اشکال ندارد تا به حد وسواس نرسد که در این صورت دوباره گفتن حرام است ولی بطلان نماز محل اشکال است و احتیاط واجب این است که نمازش را تمام کرده و دوباره بخواند
- [آیت الله شبیری زنجانی] در حال نماز، انسان نباید به دیگری سلام کند ولی باید جواب سلام مسلمان ممیّز را بدهد، به این شکل که اگر سلام کننده کلمه (سلام) را بر (علیکم) و مانند آن مقدّم داشت، باید نمازگزار در جواب سلام را مقدّم دارد و به احتیاط مستحب از سایر جهات نیز همان طور که او سلام کرده جواب دهد؛ مثلاً اگر (السلام) - با الف و لام - گفته، او نیز با الف و لام جواب بگوید و اگر (علیکم) - به صیغه جمع - گفته او نیز به صیغه جمع جواب دهد و چنانچه سلامکننده (علیکم) و مانند آن را بر سلام مقدم داشت، بنا بر احتیاط واجب با صیغههای سلامی که در قرآن وارد شده است مانند (سَلامٌ عَلَیْکَ) یا (سَلامٌ عَلَیْکُمْ) به قصد این که از قرآن است جواب بگوید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر گاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمه ای شک کند که آن را درست گفته یا نه تا داخل در رکن بعد نشده می تواند برگردد و احتیاطاً آن آیه یا کلمه را بطور صحیح بگوید ولی اگر جزء بعدی رکن باشد مثلاً در رکوع شک کند که سوره را درست خوانده یا نه نمی تواند برگردد و باید به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.
- [آیت الله سیستانی] هر گاه شک کند که آیه یا کلمهای را درست گفته یا نه ، مثلاً شک کند که (قل هو اللّه احد) را درست گفته یا نه ، میتواند به شک خود اعتنا نکند ، ولی اگر احتیاطاً آن آیه یا کلمه را دوباره به طور صحیح بگوید اشکال ندارد ، و اگر چند مرتبه هم شک کند ، میتواند چند بار بگوید . امّا اگر به وسواس برسد بهتر است تکرار نکند .
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه شک کند که آیه یا کلمه ای را درست گفته یا نه ، اگر به چیز ی که بعد از آن است مشغول نشده ، باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید و اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول شده ، چنانچه آن چیز رکن باشد مثل آنکه در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند ، واگر رکن نباشد ، مثلاً موقع گفتن ( الله الصمد ) شک کند که ( قل هو الله احد ) را درست گفته یا نه ، باز هم می تواند به شک خود اعتنا نکند ، ولی اگر احتیاطا آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید اشکال ندارد ، و اگر چند مرتبه هم شک کند ، می تواند چند بار بگوید اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید ، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند .
- [آیت الله علوی گرگانی] زنی که صیغه شده میتواند بدون اجازه شوهر از خانه بیرون برود ولی اگر به واسطه بیرون رفتن، حقّ شوهر از بین میرود، بیرون رفتن او حرام است.
- [آیت الله بهجت] پنج چیز بر جنب حرام است: 1 رساندن جایی از بدن به خط قرآن، یا به اسم خدا و بنابر احتیاط به اسم پیغمبران و امامان و اسم حضرت زهرا علیهمالسلام بهطوریکه در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآله، اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود؛ و همچنین داخل شدن به آنجا برای برداشتن چیزی، بنابر احوط. 3 توقف در مساجد دیگر؛ ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند، بلکه عبور نیز ننماید و همچنین در رواقها. 4 گذاشتن چیزی در مسجد. 5 خواندن سورهای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: 1 سجده (سوره ??)؛ 2 فصّلت (??)؛ 3 نجم (??)؛ ? علق (??)؛ و اگر یک کلمه از این چهار سوره را هم بخواند حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] با عقد ازدواج، زن به مرد و مرد به زن حلال میشوند. عقد ازدواج بر دو قسم است: =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب مقدّمات النکاح)،ج20،ص13 و ما بعد آن. 2 نور(24):32. 3 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 3 از (أبواب مقدّمات النکاح)،ح4 و 5،ج20،ص22 و 23. 4 همان، باب 8،ح8،ص40. 5 همان، باب 27،ح2 و 3،ص72 و 73. اوّل: (عقد دائم) و آن عقدی است که مدّت ندارد و به واسطه آن زن و مرد تا پایان زندگی به هم حلال میشوند و همسری را که به این صورت عقد میشود، (همسر دائم) میگویند. دوم:(عقد موقّت) و یا (مُتْعه) و آن عقدی است که با آن زن و مرد به طور موقّت و تا زمان محدودی به هم حلال میشوند و زنی را که به این صورت عقد میشود، (همسر موقّت) میگویند.