آیات 16 تا 18[1] اشاره به گوشه‌‏ای از نظام آفرینش به عنوان دلیلی بر توحید و شناخت خدا است، و بحث‌هایی را که در زمینه قرآن و نبوت در آیات گذشته بیان شد تکمیل می‌‏کند. جهان آفرینش با نظام خاصّی که دارد نمونه‏ای از قدرت بی‏پایان الهی است و انسان باید چشم خود را باز کند و با تفکّر در پدیده‏های خلقت در زمین و آسمان بر معرفت خود نسبت به آفریدگار و آفریده بیفزاید. یکی از این پدیده‏ها که بشر در شناخت آن هنوز در آغاز راه است نظام موجود در آسمان‏هاست. در این آیه به پدیده‏هایی در آسمان اشاره می‏کند که هنوز بشر حقیقت برخی از آنها را با وسایل مادی درک نکرده است، اگر چه برخی دیگر از آنها برای بشر قابل درک است. پس از بیان ایراد منکران که چرا ملائکه بر ما فرود نمی‌آیند و جواب آنها به این که کفار چنان در انکارشان مصرّند که اگر فرضاً راه آسمان را بر آنها می‌گشودیم و ملکوت اعلا را می‌دیدند باز ایمان نمی‌آوردند و آن‌را حمل به سحر می‌نمودند، در این آیات اشاره به نظام عالم و آثار قدرت و عظمت عالم سماوی نموده که چشم باز کنید و این موجودات مجلّل عالی و اوضاع جهانی را بنگرید و به دلیل (انّی) -که از اثر پی بمؤثّر بردن است- عظمت آفریننده آن‌را مشاهده نمایید و ببینید که چگونه در آسمان، برج‌ها و قصرهای با شکوه قرار دادیم و آن‌را آراسته گردانیدیم (به ستاره‏گان) برای نظر کننده‌‏گان که با هر نگاهی که به طرف آسمان می‌نگرند لذت می‌برند و هر گاه کسی به چشم دل نظر کند به نظام آراسته اوضاع جهانی، با هر نگاهی بر علم و معرفت او افزوده خواهد شد. به هر حال، این مطلب که در آیات 16، 17و 18 این سوره آمده، یکی از حقایق این جهان است که واقعیت آن بر ما کاملاً روشن نیست. شهابی که شیاطین را می‌‏راند نیز درست معلوم نیست. شاید در آینده معلوم شود. البته بعید است که بگوییم: منظور از «شهاب» سنگ‌های ریز آسمانی هستند که در برخورد با گازهای جو، سوخته و به صورت نوار سفید (تیر شهاب) متلاشی می‌‏شوند. علم امروز ثابت کرد که از آسمان پیام‌های رادیویی و امواج بی‌‏سیم پیوسته به زمین می‌‏آید و معلوم می‌‏شود که در کرات آسمانی موجودات زنده با شعور وجود دارند که شاید پیشرفته‌‏تر از انسان‌های روی زمین باشند.[2] برخی از مفسران می‌گویند؛ معنای بروج که در آیه آمده، هرچه که باشد، آیه در صدد بیان این نیست که درس نجوم بیاموزد تا حقیقت بروج برای ما روشن شود، بلکه مهم‌‌ترین هدف آن این است که ما در قدرت خداوند و حکمتش در خلقت آسمان و زمین بیندیشیم. و آن دقایق، نظم و زیبایی‌اش بهترین دلیل بر وجود خدا و وحدانیتش، از نزول ملائکه و هرچه که نام معجزه بر آن نهاده می‌‌شود. مردم جاهلی معتقد بودند هر کاهن و ساحری دارای شیطانی است که به آسمان می‌رود و از ملائکه در مورد رخدادهای زمین استراق سمع می‌کند و به کاهن گزارش می‌دهد، کاهن نیز از این طریق آن خبرها را میان مردم منتشر می‌کرد. این دو آیه در مجموع در رد این اعتقاد جاهلی است که شیاطین به هیچ وجه قدرت بر دست‌یابی به حقایق عالم بالا را ندارند. و «شِهابٌ مُبِینٌ» نیز کنایه از عجز و حقارت شیاطین از استراق سمع از ملائکه است، که گویا گمان مردم جاهلی بود.[3] برای آگاهی بیشتر: معنای بروج در قرآن 20270 رجم شیاطین، 3258 خبر ولادت حضرت موسی توسط جن و شیاطین به ساحران، 25627 [1] . وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرینَ* وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجیمٍ* إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبین [2] . قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج ‏5، ص 343، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، 1377ش. [3] . مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ‏4، ص 470، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.
آیات 16 تا 18[1] اشاره به گوشهای از نظام آفرینش به عنوان دلیلی بر توحید و شناخت خدا است، و بحثهایی را که در زمینه قرآن و نبوت در آیات گذشته بیان شد تکمیل میکند.
جهان آفرینش با نظام خاصّی که دارد نمونهای از قدرت بیپایان الهی است و انسان باید چشم خود را باز کند و با تفکّر در پدیدههای خلقت در زمین و آسمان بر معرفت خود نسبت به آفریدگار و آفریده بیفزاید. یکی از این پدیدهها که بشر در شناخت آن هنوز در آغاز راه است نظام موجود در آسمانهاست. در این آیه به پدیدههایی در آسمان اشاره میکند که هنوز بشر حقیقت برخی از آنها را با وسایل مادی درک نکرده است، اگر چه برخی دیگر از آنها برای بشر قابل درک است.
پس از بیان ایراد منکران که چرا ملائکه بر ما فرود نمیآیند و جواب آنها به این که کفار چنان در انکارشان مصرّند که اگر فرضاً راه آسمان را بر آنها میگشودیم و ملکوت اعلا را میدیدند باز ایمان نمیآوردند و آنرا حمل به سحر مینمودند، در این آیات اشاره به نظام عالم و آثار قدرت و عظمت عالم سماوی نموده که چشم باز کنید و این موجودات مجلّل عالی و اوضاع جهانی را بنگرید و به دلیل (انّی) -که از اثر پی بمؤثّر بردن است- عظمت آفریننده آنرا مشاهده نمایید و ببینید که چگونه در آسمان، برجها و قصرهای با شکوه قرار دادیم و آنرا آراسته گردانیدیم (به ستارهگان) برای نظر کنندهگان که با هر نگاهی که به طرف آسمان مینگرند لذت میبرند و هر گاه کسی به چشم دل نظر کند به نظام آراسته اوضاع جهانی، با هر نگاهی بر علم و معرفت او افزوده خواهد شد.
به هر حال، این مطلب که در آیات 16، 17و 18 این سوره آمده، یکی از حقایق این جهان است که واقعیت آن بر ما کاملاً روشن نیست. شهابی که شیاطین را میراند نیز درست معلوم نیست. شاید در آینده معلوم شود. البته بعید است که بگوییم: منظور از «شهاب» سنگهای ریز آسمانی هستند که در برخورد با گازهای جو، سوخته و به صورت نوار سفید (تیر شهاب) متلاشی میشوند. علم امروز ثابت کرد که از آسمان پیامهای رادیویی و امواج بیسیم پیوسته به زمین میآید و معلوم میشود که در کرات آسمانی موجودات زنده با شعور وجود دارند که شاید پیشرفتهتر از انسانهای روی زمین باشند.[2]
برخی از مفسران میگویند؛ معنای بروج که در آیه آمده، هرچه که باشد، آیه در صدد بیان این نیست که درس نجوم بیاموزد تا حقیقت بروج برای ما روشن شود، بلکه مهمترین هدف آن این است که ما در قدرت خداوند و حکمتش در خلقت آسمان و زمین بیندیشیم. و آن دقایق، نظم و زیباییاش بهترین دلیل بر وجود خدا و وحدانیتش، از نزول ملائکه و هرچه که نام معجزه بر آن نهاده میشود.
مردم جاهلی معتقد بودند هر کاهن و ساحری دارای شیطانی است که به آسمان میرود و از ملائکه در مورد رخدادهای زمین استراق سمع میکند و به کاهن گزارش میدهد، کاهن نیز از این طریق آن خبرها را میان مردم منتشر میکرد. این دو آیه در مجموع در رد این اعتقاد جاهلی است که شیاطین به هیچ وجه قدرت بر دستیابی به حقایق عالم بالا را ندارند. و «شِهابٌ مُبِینٌ» نیز کنایه از عجز و حقارت شیاطین از استراق سمع از ملائکه است، که گویا گمان مردم جاهلی بود.[3]
برای آگاهی بیشتر:
معنای بروج در قرآن 20270
رجم شیاطین، 3258
خبر ولادت حضرت موسی توسط جن و شیاطین به ساحران، 25627 [1] . وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرینَ* وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجیمٍ* إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبین [2] . قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج 5، ص 343، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، 1377ش. [3] . مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 4، ص 470، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.
- [سایر] تفسیر و معنای آیه 21 سوره الحجر چیست؟
- [سایر] تفسیر و معنای آیه 22 سوره الحجر چیست؟
- [سایر] مفسران شیعه در تفسیر آیات 23 تا 26 سوره نور چه گفتهاند؟
- [سایر] تفسیر ایات 6 سوره انشقاق ، 2 سوره ملک ، 35 سوره انبیاء ، 56 سوره بقره را بفرمایید؟
- [سایر] تفسیر آیات 12 و 13 سوره مجادله چیست؟
- [سایر] تفسیر و معنای آیات 23 و 24 سوره حجر چیست؟
- [سایر] معنا و تفسیر آیات 19 و 20 سوره حجر چیست؟
- [سایر] تفسیر آیات 14 و 15 سوره حجر چیست؟
- [سایر] آیات 1 تا 4 سوره بینه را تفسیر کنید؟
- [سایر] تفسیر آیات 75 تا 148 سوره صافات را بفرمایید؟
- [آیت الله سبحانی] اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند مانعی ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در یک رکعت از نماز ایات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند مانعی ندارد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر در یک رکعت از نماز آیات؛ پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.
- [آیت الله بهجت] اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند مانعی ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر در یک رکعت از نماز آیات ، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند مانعی ندارد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند اشکال ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند مانعی ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر در یک رکعت از نماز آیات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.