(زبور)، کتاب مقدس حضرت داود نبی(ع) است. علامه طباطبایی در تفسیر آیه (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ)[1] گفتهاند: ظاهراً منظور از (زبور) کتابی است که به حضرت داود داده شده است؛ زیرا در جای دیگر قرآن خداوند میفرماید: (وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً)؛[2] یعنی (و به داود، زبور دادیم). و برخی گفتهاند مقصود از زبور مطلق کتابهایی است که بر پیامبران نازل شده است و یا منظور کتابهای بعد از حضرت موسی(ع) است ولی دلیلی براین مدعا وجود ندارد.[3] با توجه به آیات قرآن؛ به نظر میرسد حضرت داود نبی(ع) دین جدیدی را عرضه نکرده باشد. مانند آیاتی که آیه 247 تا 251 به بخشی از اوائل زندگی ایشان میپردازد: بعد از اتمام پیامبری حضرت موسی، عدهای از بزرگان بنی اسرائیل نزد پیامبرشان (در نام این پیامبر میان مفسران اختلاف است)[4] رفتند و از او درخواست نمودند که پادشاهی بر آنها بگمارد تا در راه خدا کارزار نمایند. خداوند به آنان گوشزد کرد که ممکن است فرمان او را نپذیرید و آنان قول فرمانبری دادند ولی جز اندکی به سخن خود پایبند نبوده و خداوند به (احوال) ستمکاران دانا است. خداوند طالوت را بر آنان فرمانروا ساخت و نشانههایی در اثبات پادشاهی او از ناحیه پروردگار وجود داشت؛ مانند وسعت دانش و قدرت بدنی و همراه داشتن تابوت (عهد) که مایه آرامش برای آنان بود و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آنرا حمل میکنند... و خداوند آنان را با چشمهای آزمایش نمود و جز اندکی در این امتحان پیروز نشدند و سپاه طالوت با جالوت رویارو شد و جالوت توسط فرمانده لشکر طالوت که حضرت داود(ع) بود کشته شد.[5] در آیات دیگر نیز اشاره نشده که ایشان دین جدیدی آورده باشند. اما به هر حال وظیفه پیروان تمام ادیان است که این کتاب الهی را مقدس بشمارند. پی نوشتها: [1]. انبیاء، 105: (در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!). [2]. اسراء، 55. [3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 329، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [4]. ر.ک: شبر سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 77، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر، 1412ق. [5]. بقره، 247 - 251. منبع: www.islamquest.net
(زبور)، کتاب مقدس حضرت داود نبی(ع) است. علامه طباطبایی در تفسیر آیه (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ)[1] گفتهاند: ظاهراً منظور از (زبور) کتابی است که به حضرت داود داده شده است؛ زیرا در جای دیگر قرآن خداوند میفرماید: (وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً)؛[2] یعنی (و به داود، زبور دادیم). و برخی گفتهاند مقصود از زبور مطلق کتابهایی است که بر پیامبران نازل شده است و یا منظور کتابهای بعد از حضرت موسی(ع) است ولی دلیلی براین مدعا وجود ندارد.[3]
با توجه به آیات قرآن؛ به نظر میرسد حضرت داود نبی(ع) دین جدیدی را عرضه نکرده باشد. مانند آیاتی که آیه 247 تا 251 به بخشی از اوائل زندگی ایشان میپردازد:
بعد از اتمام پیامبری حضرت موسی، عدهای از بزرگان بنی اسرائیل نزد پیامبرشان (در نام این پیامبر میان مفسران اختلاف است)[4] رفتند و از او درخواست نمودند که پادشاهی بر آنها بگمارد تا در راه خدا کارزار نمایند. خداوند به آنان گوشزد کرد که ممکن است فرمان او را نپذیرید و آنان قول فرمانبری دادند ولی جز اندکی به سخن خود پایبند نبوده و خداوند به (احوال) ستمکاران دانا است. خداوند طالوت را بر آنان فرمانروا ساخت و نشانههایی در اثبات پادشاهی او از ناحیه پروردگار وجود داشت؛ مانند وسعت دانش و قدرت بدنی و همراه داشتن تابوت (عهد) که مایه آرامش برای آنان بود و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آنرا حمل میکنند... و خداوند آنان را با چشمهای آزمایش نمود و جز اندکی در این امتحان پیروز نشدند و سپاه طالوت با جالوت رویارو شد و جالوت توسط فرمانده لشکر طالوت که حضرت داود(ع) بود کشته شد.[5]
در آیات دیگر نیز اشاره نشده که ایشان دین جدیدی آورده باشند. اما به هر حال وظیفه پیروان تمام ادیان است که این کتاب الهی را مقدس بشمارند.
پی نوشتها:
[1]. انبیاء، 105: (در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!).
[2]. اسراء، 55.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 329، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. ر.ک: شبر سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 77، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر، 1412ق.
[5]. بقره، 247 - 251.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا مؤسس فرقه قادیانی ادعای پیامبری نموده است و آیا کتاب مقدس دارد یا خیر؟
- [سایر] چرا بهائیت را دین نمی دانید با اینکه آنها نیز دارای کتاب، خدا و پیامبر هستند؟
- [سایر] قاموس کتاب مقدس چگونه کتابی است و چه فرقی با خود کتاب مقدس دارد؟
- [سایر] آیا تثلیث در کتاب مقدس وجود دارد؟
- [سایر] کتاب اقدس که کتاب مقدس بهاییان است چه احکامی دارد؟ چه فلسفه ای دارد؟
- [سایر] نمونه هایی از تحریف در کتاب مقدس را بیان کنید.
- [سایر] آیا در کتاب مقدس اسامی پنج تن (ع) نوشته شده؟
- [سایر] عالم برزخ در کتاب مقدس چگونه ترسیم شده است؟
- [سایر] شبهه: مسلمانها دلیلی بر تحریف کتاب مقدس ندارند.
- [سایر] اصول و کتاب های مقدس آیین هندو چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله سیستانی] کسی که معترف به خدا یا به یگانگی او نباشد و همچنین غُلاة یعنی آنهایی که یکی از ائمه علیهمالسلام را خدا خوانده ، یا بگویند خدا در او حلول کرده است و خوارج و نواصب یعین آنهایی که به ائمه علیهمالسلام اظهار دشمنی مینمایند نجسند ، و همچنین است کسی که نبوّت یا یکی از ضروریات دین ، مانند نماز و روزه را منکر شود ، اگر به نحوی باشد که مستلزم تکذیب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بشود هر چند فی الجمله . و امّا اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و مجوس محکوم به طهارتاند .
- [آیت الله مظاهری] کسی که واجب النفقه دیگری است (پدر، مادر، زن، فرزند) نمیتواند از او زکات بگیرد مگر اینکه زکات را برای مخارج غیرضروری نظیر زیارت، خریدن کتاب، گرفتن زن، ادای دین و مانند اینها بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی منکر خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شود یا حکم ضروری دین یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که انکار آن حکم به انکار خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگردد و با توجه به این موضع آن را انکار کند، (مرتدّ) است.
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله وحید خراسانی] امر به معروف و نهی از منکر در مواردی که برای امر کننده و نهی کننده موجب حرج و مشقت غیر قابل تحمل از نظر عرف باشد واجب نیست مگر در اموری که اهمیت انها در شرع مقدس به مرتبه ای باشد که تکلیف به انها به واسطه حرج رفع نشود مانند حفظ دین و نفوس مسلمین
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.