ایمان در لغت عبارت است از: تصدیق در مقابل تکذیب [1] و در اصطلاح عبارت است از: اقرار به زبان، تصمیم و پیمان قلبی و عمل با اعضا و جوارح [2] ، امّا "اطمینان" و طمأنینه در لغت به معنای آرامش خاطر بعد از بیتابی و اضطراب است. [3] فرق ایمان و اطمیان قلبی گاهی انسان به وسیله استدلال و برهان علمی و منطقی ممکن است به چیزی ایمان و یقین داشته باشد و با این استدلال، عقلش راضی شود، ولی آرامش خاطر نداشته باشد. اما اگر نسبت به آن چیز اطمینان قلبی داشت این اطمینان باعث آرامش خاطر و سکون قلب او میشود که در این صورت هیچگونه وسوسه و اوهام ذهنی در او راه ندارد؛ به عنوان مثال: همه ما یقین داریم که از انسان مرده هیچ کاری بر نمیآید و این را با استدلال و دلیل باور داریم، اما در جان ما رسوخ نکرده، لذا ممکن است کسی از مرده خصوصاً در شب بترسد. اما افرادی هستند چون سر و کار آنها با مردگان است، هرگز چنین ترسی ندارند [4] . بنابراین وقتی که انسان به مرحله شهود رسید دلش آرام میگیرد. ابراهیم (ع) هم ایمان کامل و خالص به بعثت و زنده شدن مردگان داشت و هیچ شکی در دل نداشت، اما خواست به اطمینان قلبی برسد. در روایتی همین سؤال از امام رضا (ع) شد که: آیا در قلب ابراهیم (ع) شک و تردیدی بود. امام رضا (ع) فرمودند: نه، بلکه ابراهیم (ع) یقین داشت و از خداوند زیادی در یقین را خواست. [5] برخی روایات بر این ذهنیت که ابراهیم (ع) شک داشت پس ما هم اگر شک داشتیم معذوریم و اگر ایمان و یقین نداشتیم هیچ اشکالی و ایرادی بر ما وارد نیست خط بطلان میکشد. در روایتی نقل شده: شخصی به امام موسی کاظم (ع) نامهای نوشت و گفت: من در حال شک هستم و ابراهیم هم به خداوند فرمود: به من نحوه زنده شدن مردگان را نشان بده، من هم دوست دارم که چیزی به من نشان بدهی، امام (ع) در جواب نوشت: همانا ابراهیم (ع) مؤمن بود، فقط دوست داشت ایمانش زیاد شود ولی تو در حال شک هستی و در انسان شاک خیری وجود ندارد. [6] بنابراین انسان باید نسبت به اصول دین اعتقاد و ایمان و یقین داشته باشد و برای به دست آوردن ایمان و یقین، راههای استدلالی و برهانی وجود دارد که دیگر برای انسان شکی باقی نماند و برای دفع شبهاتی که القاء میشود میتوان به علمای دین رجوع کرد . به هر حال، با اندک تأمل و تعمق در آیات قرآن به این حقیقت پی می بریم که رفع نگرانی های روحی و روانی در سایه تقویت ایمان به خدای حکیم و دادگر و ایمان به روز واپسین و بهشت و جهنم، میسر است و نیز اعمال عبادی مثل نماز برای رسیدن انسان به این مرحله طراحی شده است. مؤمن زمانی که دست لطف و حمایت خدا را پیوسته بر سر خویش احساس می کند، دیگر خوف و اضطراب و غمی به دل راه نمی دهد: "و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین"؛ [7] و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید . خداوند در این آیات می فرماید: اگر با خدا باشید، تمام قوای زمین و آسمان در اختیار توست و خداوند نیازها و مشکلات و گرفتاری هایت را می داند و از تلاش و اطاعت و بندگی تو باخبر است و با ایمان به این نویدهای الاهی چگونه ممکن است آرامش خاطر بر وجود انسان حاکم نگردد؟ قطعاً با این منش و معرفت، امور نگران کننده و اضطراب آور روحی از جان و دل بشر رخت بر می بندد. پی نوشت: [1] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج: 13، ص 21، ناشر دار صادر، بیروت‌، چاپ سوم‌، 1414 ق‌، الإِیمان: بمعنی التصدیق، ضدُّه التکذیب. [2] کلینی، کافی، ج 2، ص 27، ح 1، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هجری شمسی، امام صادق (ع) می فرماید: الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ، برای اطلاع بیشتر از معنای ایمان و فرق آن با اسلام و علم به نمایه های (http:/islamquest.net/fa/archive/question/5651) مراجعه نمایید. [3] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن، خسروی، غلامرضا، انتشارات مرتضوی - تهران، چاپ دوم، 1375ش. [4] شیرازی، ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 2، ص 304، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش. [5] عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، نور الثقلین، ج 1، ص 330، ناشر مؤسسه التاریخ العربی، بیروت، چاپ اول، 1412 هجری . [6] همان، ج1، ص 336 . [7] آل عمران، 139. منبع:islamquest.net
ایمان در لغت عبارت است از: تصدیق در مقابل تکذیب [1] و در اصطلاح عبارت است از: اقرار به زبان، تصمیم و پیمان قلبی و عمل با اعضا و جوارح [2] ، امّا "اطمینان" و طمأنینه در لغت به معنای آرامش خاطر بعد از بیتابی و اضطراب است. [3]
فرق ایمان و اطمیان قلبی
گاهی انسان به وسیله استدلال و برهان علمی و منطقی ممکن است به چیزی ایمان و یقین داشته باشد و با این استدلال، عقلش راضی شود، ولی آرامش خاطر نداشته باشد. اما اگر نسبت به آن چیز اطمینان قلبی داشت این اطمینان باعث آرامش خاطر و سکون قلب او میشود که در این صورت هیچگونه وسوسه و اوهام ذهنی در او راه ندارد؛ به عنوان مثال: همه ما یقین داریم که از انسان مرده هیچ کاری بر نمیآید و این را با استدلال و دلیل باور داریم، اما در جان ما رسوخ نکرده، لذا ممکن است کسی از مرده خصوصاً در شب بترسد. اما افرادی هستند چون سر و کار آنها با مردگان است، هرگز چنین ترسی ندارند [4] . بنابراین وقتی که انسان به مرحله شهود رسید دلش آرام میگیرد. ابراهیم (ع) هم ایمان کامل و خالص به بعثت و زنده شدن مردگان داشت و هیچ شکی در دل نداشت، اما خواست به اطمینان قلبی برسد.
در روایتی همین سؤال از امام رضا (ع) شد که: آیا در قلب ابراهیم (ع) شک و تردیدی بود. امام رضا (ع) فرمودند: نه، بلکه ابراهیم (ع) یقین داشت و از خداوند زیادی در یقین را خواست. [5]
برخی روایات بر این ذهنیت که ابراهیم (ع) شک داشت پس ما هم اگر شک داشتیم معذوریم و اگر ایمان و یقین نداشتیم هیچ اشکالی و ایرادی بر ما وارد نیست خط بطلان میکشد.
در روایتی نقل شده: شخصی به امام موسی کاظم (ع) نامهای نوشت و گفت: من در حال شک هستم و ابراهیم هم به خداوند فرمود: به من نحوه زنده شدن مردگان را نشان بده، من هم دوست دارم که چیزی به من نشان بدهی،
امام (ع) در جواب نوشت: همانا ابراهیم (ع) مؤمن بود، فقط دوست داشت ایمانش زیاد شود ولی تو در حال شک هستی و در انسان شاک خیری وجود ندارد. [6]
بنابراین انسان باید نسبت به اصول دین اعتقاد و ایمان و یقین داشته باشد و برای به دست آوردن ایمان و یقین، راههای استدلالی و برهانی وجود دارد که دیگر برای انسان شکی باقی نماند و برای دفع شبهاتی که القاء میشود میتوان به علمای دین رجوع کرد .
به هر حال، با اندک تأمل و تعمق در آیات قرآن به این حقیقت پی می بریم که رفع نگرانی های روحی و روانی در سایه تقویت ایمان به خدای حکیم و دادگر و ایمان به روز واپسین و بهشت و جهنم، میسر است و نیز اعمال عبادی مثل نماز برای رسیدن انسان به این مرحله طراحی شده است. مؤمن زمانی که دست لطف و حمایت خدا را پیوسته بر سر خویش احساس می کند، دیگر خوف و اضطراب و غمی به دل راه نمی دهد: "و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین"؛ [7] و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید . خداوند در این آیات می فرماید: اگر با خدا باشید، تمام قوای زمین و آسمان در اختیار توست و خداوند نیازها و مشکلات و گرفتاری هایت را می داند و از تلاش و اطاعت و بندگی تو باخبر است و با ایمان به این نویدهای الاهی چگونه ممکن است آرامش خاطر بر وجود انسان حاکم نگردد؟ قطعاً با این منش و معرفت، امور نگران کننده و اضطراب آور روحی از جان و دل بشر رخت بر می بندد.
پی نوشت:
[1] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج: 13، ص 21، ناشر دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، الإِیمان: بمعنی التصدیق، ضدُّه التکذیب.
[2] کلینی، کافی، ج 2، ص 27، ح 1، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هجری شمسی، امام صادق (ع) می فرماید: الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ، برای اطلاع بیشتر از معنای ایمان و فرق آن با اسلام و علم به نمایه های (http:/islamquest.net/fa/archive/question/5651) مراجعه نمایید.
[3] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن، خسروی، غلامرضا، انتشارات مرتضوی - تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[4] شیرازی، ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 2، ص 304، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[5] عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، نور الثقلین، ج 1، ص 330، ناشر مؤسسه التاریخ العربی، بیروت، چاپ اول، 1412 هجری .
[6] همان، ج1، ص 336 .
[7] آل عمران، 139.
منبع:islamquest.net
- [سایر] رابطه ایمان و اطمینان قلبی در قرآن به چه صورت مطرح شده است؟
- [سایر] رابطه ایمان و اطمینان قلبی در قرآن به چه صورت مطرح شده است؟ ذکر سوره و آیه مربوطه.
- [سایر] اثرات لقمه حلال و حرام در ایمان قلبی و نفاق قلبی چیست؟
- [سایر] پی آمدهای روحی و روانی لقمه ی حلال و حرام بر ایمان قلبی و نفاق قلبی چیست؟
- [سایر] رابطه بین «حکمت عملی و نظری» در فلسفه با «ایمان و عمل صالح» در قرآن چیست؟
- [سایر] چه کنم تا اطمینان قلبی نسبت به غیبت امام زمان (عج) پیدا کنم؟
- [سایر] چگونه میتوانم به وجود امام زمان (عج) اطمینان قلبی حاصل کنم؟
- [سایر] ایمان واقعی و یقین قلبی به خدا را توضیح دهید؟ نشانه ها و آثار به دست آوردن این یقین چیست؟
- [سایر] رابطه مؤمنان با یکدیگر باید چگونه باشد ؟
- [سایر] رابطه ایمان و حبّ از نگاه روایات را بیان کنید.
- [آیت الله جوادی آملی] .معیار صحت و بطلان نماز در ملک دیگری , رضایت و عدم رضایت قلبی اوست، اگر رضایت قلبی دارد که در ملک او نماز اقامه شود , نماز صحیح است , هرچند به زبان اذن نداده باشد و اگر رضایت قلبی ندارد، نماز در آن صحیح نیست, هرچند به زبان اذن داده باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله مظاهری] مراد از بیّنه شهادت دو مرد مؤمن، بالغ، رشید، عاقل، عادل، مختار و حلالزادهای است که عیوبی که موجب سلب اطمینان میشود (جنون ادواری، سهو و خطای مفرط و مانند اینها) نداشته باشند و شهادت آنها با قطع و جزم و جدّ بعد از خواستن قاضی باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اول ماه با پیشگویی منجّمین ثابت نمیشود ولی اگر از گفته آنان یقین یا اطمینان برای خود انسان یا نوع مردم حاصل شود باید به آن عمل نماید، البته اگر اطمینان شخصی بر خلاف اطمینان متعارف مردم باشد معتبر نیست.
- [آیت الله مظاهری] افراد وسواسی که زود اطمینان به نجاست چیزی پیدا میکنند، یا هنگام آب کشیدن چیزی به آسانی اطمینان پیدانمیکنند نباید به اطمینان خود اعتنا کنند بلکهباید بهطور متعارف عمل کنند و اعتنای اینگونه افراد به گمان بلکه به اطمینان خود حرام است و اعمال غیر متعارف آنها موجب خسران دنیا و آخرت است.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که نمیتواند بنشیند, باید ایستاده نیّت سجده نماید و با اشاره سر و اگر ممکن نبود, با اشاره چشمها و اگر ممکن نبود, به نیت قلبی اکتفا نماید و احتیاط لازم, اشاره کردن با دست و مانند آن است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . وصی باید مسلمان و عاقل باشد و مورد اطمینان باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله علوی گرگانی] وصی باید مسلمان و بالغ عاقل و مورد اطمینان باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کافر شهادتین نگوید، ولی قلباً به معنی آن ایمان داشته باشد مسلمان است، اما اگر بر زبان جاری کند و یقین باشد که قلباً به آن ایمان ندارد احتیاط واجب آن است که از او اجتناب شود.