برای قسمت اول پرسش به سوالات زیر مراجعه کنید . http://islamquest.net/fa/archive/question/1198، http://islamquest.net/fa/archive/question/3514، http://islamquest.net/fa/archive/question/725 در جواب قسمت دوم باید به معنای آیه بهتر توجه کرد، آیه سیزده سوره حجرات در بیان نکوهش مواردی است که عرب، در صدر اسلام به آن تفاخر می کرد؛ لذا خداوند در این آیه به صراحت می فرماید: ای مردم! ما شما را به قبیله ها و ملت های متعدد تبدیل کردیم تا به این وسیله یک دیگر را بشناسید (نه آن که با نسبت هایی که دارید بر یک دیگر تفاخر کنید)، همانا برترین و گرامی ترین شما نزد خداوند، با تقوا ترین شما است و خداوند دانا و آگاه است‌." بنابراین؛ اگر خداوند برای هر قبیله و طائفه‌ای، ویژگی هایی قرار داده، برای حفظ نظم زندگی اجتماعی مردم است؛ چرا که این تفاوت ها، سبب شناسایی است، و بدون شناسایی افراد، نظم در جامعه انسانی برقرار نمی‌شود؛ زیرا هر گاه همه یکسان و شبیه یکدیگر و همانند بودند، هرج و مرج عظیمی سراسر جامعه انسانی را فرا می‌گرفت. [1] به هر حال قرآن مجید بعد از آن که بزرگ ترین مایه مباهات و فخر عصر جاهلی یعنی؛ نسب و قبیله را از کار می‌اندازد، به سراغ معیار واقعی ارزشی رفته می‌افزاید: "گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است". [2] اما این اشکال که: آیا اگر اختلاف مردم در قبیله ها و ملت ها وجود نداشت، آنان از یک دیگر شناخته نمی شدند؟ اصلاً مطرح نمی شود؛ زیرا در این آیه، خدا در صدد آن نیست که شناخت انسان ها از یکدیگر را منحصراً در تفاوت قوم و قبیله اعلام کند، بلکه تنها به دنبال بیان علت عمده تفاوت های موجود در نظام های اجتماعی بشر است و این که این تفاوت ها به خودی خود نمی توانند معیاری برای ارزش گذاری انسان ها باشند. به تعبیری دیگر، خداوند در صدد پاسخ گویی به پرسش آخر از سه سؤال ذیل است: آیا این شناخت را می توان از راه دیگر به دست آورد یا نه؟ آیا هدف از اختلاف این بوده که مردم به دلیل قبیله و ملتی که در آن قرار دارند ارزش یابی شوند؟ آیا هدف این است که بین مردم تفاوتی باشد تا یک دیگر را با آن تفاوت بشناسند؟ قرآن فقط می خواهد بیان کند که اختلاف بین مردم به دلیل شناساندن آنان به یک دیگر است نه چیز دیگر، پس بسیار واضح است که اگر مردم دنیا به ملت های مختلف و اقوام مختلف تقسیم نمی شدند؛ از این جهت (اختلاف در نسب و ملت) شناخته نمی شدند و اصولاً فرق گذاشتن بین آنان سخت بود؛ یعنی اگر همه افراد؛ عضو یک ملت بودند و خصوصیات یک ملت را داشتند و هیچ کدام؛ نام متفاوتی از دیگری نداشت، از این جهت هیچ شناختی پیش نمی آمد، بلکه فقط آنان را به عنوان یک انسان می توانستیم بشناسیم یا حداکثر با توجه به برخی از تفاوت های دیگر، مردم را از یک دیگر تشخیص می دادیم. پی نوشت: [1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، ص 197، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374ش. [2] . حجرات، 13. منبع:islamquest.net
ضمن توضیح علت اختلاف بین انسان ها، بفرمایید آیا اگر این اختلاف ها و تفاوت ها نبود، انسان ها همدیگر را نمی شناختند!(لتعارفوا)؟
برای قسمت اول پرسش به سوالات زیر مراجعه کنید .
http://islamquest.net/fa/archive/question/1198،
http://islamquest.net/fa/archive/question/3514،
http://islamquest.net/fa/archive/question/725
در جواب قسمت دوم باید به معنای آیه بهتر توجه کرد، آیه سیزده سوره حجرات در بیان نکوهش مواردی است که عرب، در صدر اسلام به آن تفاخر می کرد؛ لذا خداوند در این آیه به صراحت می فرماید: ای مردم! ما شما را به قبیله ها و ملت های متعدد تبدیل کردیم تا به این وسیله یک دیگر را بشناسید (نه آن که با نسبت هایی که دارید بر یک دیگر تفاخر کنید)، همانا برترین و گرامی ترین شما نزد خداوند، با تقوا ترین شما است و خداوند دانا و آگاه است."
بنابراین؛ اگر خداوند برای هر قبیله و طائفهای، ویژگی هایی قرار داده، برای حفظ نظم زندگی اجتماعی مردم است؛ چرا که این تفاوت ها، سبب شناسایی است، و بدون شناسایی افراد، نظم در جامعه انسانی برقرار نمیشود؛ زیرا هر گاه همه یکسان و شبیه یکدیگر و همانند بودند، هرج و مرج عظیمی سراسر جامعه انسانی را فرا میگرفت. [1]
به هر حال قرآن مجید بعد از آن که بزرگ ترین مایه مباهات و فخر عصر جاهلی یعنی؛ نسب و قبیله را از کار میاندازد، به سراغ معیار واقعی ارزشی رفته میافزاید: "گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است". [2]
اما این اشکال که: آیا اگر اختلاف مردم در قبیله ها و ملت ها وجود نداشت، آنان از یک دیگر شناخته نمی شدند؟ اصلاً مطرح نمی شود؛ زیرا در این آیه، خدا در صدد آن نیست که شناخت انسان ها از یکدیگر را منحصراً در تفاوت قوم و قبیله اعلام کند، بلکه تنها به دنبال بیان علت عمده تفاوت های موجود در نظام های اجتماعی بشر است و این که این تفاوت ها به خودی خود نمی توانند معیاری برای ارزش گذاری انسان ها باشند. به تعبیری دیگر، خداوند در صدد پاسخ گویی به پرسش آخر از سه سؤال ذیل است:
آیا این شناخت را می توان از راه دیگر به دست آورد یا نه؟
آیا هدف از اختلاف این بوده که مردم به دلیل قبیله و ملتی که در آن قرار دارند ارزش یابی شوند؟
آیا هدف این است که بین مردم تفاوتی باشد تا یک دیگر را با آن تفاوت بشناسند؟
قرآن فقط می خواهد بیان کند که اختلاف بین مردم به دلیل شناساندن آنان به یک دیگر است نه چیز دیگر، پس بسیار واضح است که اگر مردم دنیا به ملت های مختلف و اقوام مختلف تقسیم نمی شدند؛ از این جهت (اختلاف در نسب و ملت) شناخته نمی شدند و اصولاً فرق گذاشتن بین آنان سخت بود؛ یعنی اگر همه افراد؛ عضو یک ملت بودند و خصوصیات یک ملت را داشتند و هیچ کدام؛ نام متفاوتی از دیگری نداشت، از این جهت هیچ شناختی پیش نمی آمد، بلکه فقط آنان را به عنوان یک انسان می توانستیم بشناسیم یا حداکثر با توجه به برخی از تفاوت های دیگر، مردم را از یک دیگر تشخیص می دادیم.
پی نوشت:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، ص 197، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374ش.
[2] . حجرات، 13.
منبع:islamquest.net
- [سایر] ضمن توضیح علت اختلاف بین انسان ها، بفرمایید آیا اگر این اختلاف ها و تفاوت ها نبود، انسان ها همدیگر را نمی شناختند!(لتعارفوا)؟
- [سایر] لطفاً درباره اختلاف روش شیعه و سنی در نماز توضیح بفرمایید؟
- [آیت الله نوری همدانی] لطفاً بفرمائید آیا (جایز نیست) با (حرام است) مترادف است یا نه؟ در صورت اختلاف توضیح دهید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] لطفاً بفرمایید وجه اختلاف این تعبیرها چیست؟ با اینکه در مقام عمل، بعضی از اینها با بعض دیگر فرقی ندارد؟
- [آیت الله سبحانی] شخصی وصیت کرده که ثلث اموالش در امور خیر مصرف شود، لکن حدود دو سال است که ورثه با همدیگر اختلاف دارند که چه کسی این اموال را خرج نماید. حال وظیفه چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در یکی از شهرها اختلاف شدیدی در معنای مرتد و احکام آن بوجود آمده است. استدعا دارد در این رابطه توضیحی مرقوم بفرمائید تا اختلاف برطرف شود و اطرافیان شخص متّهم، وظیفه خود را بدانند و عمل کنند.
- [سایر] بفرمایید دین برای انسان است یا انسان برای دین؟
- [آیت الله وحید خراسانی] در حال احرام عده ای از همدیگر عکس می گیرند و در دوربین عکاسی که ایینه است و یا حالت شفاف و اینه مانندی دارد نظر می کنند بفرمایید اشکال دارد یا خیر
- [سایر] در قرآن چنین مطلبی آمده که انسانها به خصوص همسر و فرزندان انسان، در سرای آخرت در بهشت، یا جهنم با هم هستند؟ آیا همدیگر را می شناسند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا لازم است شریکها همدیگر را بشناسند؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را نداند ولی صاحبش را بشناسد، چنانچه همدیگر را راضی نکنند، باید مقدار قطعی مال حرام و نصف مقدار مشکوک را به صاحبش بدهد و برای تعیین مال، چنانچه به شکل خاصّی راضی نشوند، با قرعه مال هر یک را مشخّص میکنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زن و شوهر در صورتی که ازدواجشان به هر علتی باطل باشد ولو آنها ندانند از همدیگر ارث نمیبرند الف: اگر انسان در مرضی که احتمال مرگ او میرود ازدواج کند و با آن زن نزدیکی نکند تا از دنیا برود این ازدواج باطل است و زن از مرد ارث نمیبرد همانطور که استحقاق مهریه را هم ندارد ب: اگر انسان با یکی از زنهایی که ازدواج با آنها باطل است ازدواج کند ویکی از آنها بمیرد از همدیگر ارث نمیبرند هر چند در صورت جهل به مسئله استحقاق مهر المثل داردو میتواند آنرا مطالبه کند ج: اگر زنی که مریض است با مردازدواج کند ازدواج صحیح است ولو قبل از همبستر شدن زن بواسطه آن مرض بمیرد شوهر از او ارث می برد.
- [آیت الله مظاهری] اختلاف در قرائت که قرّاء گفتهاند صحیح نیست و نماز باید بر طبق قرآن خوانده شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از (اعلم) تقلید کند.
- [آیت الله خوئی] اگر وارث میت فقط یک یا چند دایی، و خالة مادری و دایی و خالة پدر و مادری، و دایی و خاله پدری باشد، دایی و خاله پدری ارث نمیبرد، و بعید نیست بقیه در تقسیم با همدیگر مساوی باشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان در چند شهر که فصل آنها با یکدیگر اختلاف دارد و زراعت و میوه آنها در یک وقت به دست نمیآید، این چهار چیز را داشته باشد و همه آنها محصول یکسال حساب شود، اگر روی هم به مقدار نصاب شود، زکات آن واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث متوفی تنها چند عمو و عمه مادری باشند چون دقیقا معلوم نیست که سهم آنان به چه صورتی باشد باید بنابر احتیاط واجب با همدیگر مصالحه نمایند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مال حرامی که با مال حلال مخلوط شده، مردد بین دو یا چند چیز ش بیه به همدیگر باشد، در این صورت , به قید قرعه, یکی از آنها را به حاکم شرع میپردازد; یا به اذن او صدقه میدهد.
- [آیت الله اردبیلی] اختلاف بین اقرار کننده و کسی که برای او اقرار شده در سبب اقرار، مانع از صحّت اقرار نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (صلح) آن است که انسان با دیگری در امری که مورد اختلاف است یا امکان دارد مورد اختلاف و نزاع واقع شود سازش کند که مقداری از مال یا منفعت یا حق خود را به دیگری واگذار نماید، یا از طلب یا حق خود بگذرد که او هم در عوض مقداری از مال یا منافع خود را به او واگذار نماید، یا از طلب یا حق خود بگذرد و این را (صلح معوض) می نامند و اگر این واگذاری بدون عوض باشد (صلح غیرمعوض) نام دارد و هر دو صحیح است.