شرح پرسش: خداوند متعال در آیۀ 157 آل عمران می فرماید: (وَ لَئِن قُتِلتُم فِی سَبیلِ اللهِ أو مُتٌم ... و در آیۀ بعد از آن می فرماید: وَ لَئن مُتٌم أو قُتِلتُم ...)؛ علت جابه جائی دو کلمه (مُتٌم) و (قُتِلتُم) در این دو آیه را بیان کنید. پاسخ : در سال سوم هجرت و در جنگ اُحُد ، گروهی از مشرکان و منافقان برای جلوگیری از شرکت مسلمانان در این جنگ شبهه ای مطرح کردند؛ مبنی بر این که، اگر کسی به جنگ برود خواهد مرد و جان عزیزش هدر می شود، و این کار فاقد هر گونه ارزشی است، ولی اگر در شهر بماند و از حضور در جنگ امتناع ورزد می تواند به زندگی خویش ادامه داده و به جمع مال و ثروت بپردازد.[1] در مقابل این شبهه که موجب تزلزل در اعتقاد و تضعیف ارادۀ مسلمانان نسبت به شرکت در جنگ می شد؛ خداوند متعال با نزول آیاتی از سورۀ آل عمران، از جمله آیات 156، 157 و 158، مسلمانان را از هم فکری با مشرکان در این مسئله نهی نموده، علاوه بر این، با طرح مسائل اعتقادی همچون مسئلۀ مرگ در نظام طبیعت و محشور شدن انسان ها بعد از مرگ به سمت خداوند متعال، بر غنای فکری مسلمانان نیز می افزاید و در نتیجه موجبات تشویق آنان برای حضور در جنگ را فراهم می آورد.[2] در آیۀ 157، کلام با (قُتِلتُم) شروع می شود و این یک شیوۀ گفتاری همراه با فصاحت است که گوینده، کلام را با چیزی شروع کند که محبوب تر است؛ در نتیجه این مطلب فهمیده می شود که آنچه نزد خداوند متعال از محبوبیٌت و ارزش بیشتری برخوردار بوده، شهادت در راه خدا است؛ لذا در ابتدا (قُتِلتُم ) می گوید و سپس (مُتٌم)، یعنی در حقیقت خداوند متعال با این ترتیب و چینش که بین این دو کلمه قرار داده، می خواهد به مؤمنان بفهماند که شهادت آنها در راه خدا بهتر از مردن شان است. در نتیجه با این نوع ارزش گذاری، شبهۀ منافقان مبنی بر بی ارزش بودن کشته شدن در جنگ بی اثر می شود.[3] در آیۀ 158، خداوند حکیم برای پاسخ گویی مجدّد به این شبهه و از جهتی دیگر، موضوع مرگ، که یک امر طبیعی در نظام خلقت است را مورد بررسی قرار می دهد. در این آیه عنوان می شود که مردم چه در شهر بمانند و چه به جنگ بروند بالاخره خواهند مرد و به سمت خدا محشور خواهند شد، پس ترک جنگ هیچ سودی به حال افراد ندارد و آنان که در جنگ شرکت می کنند نیز چیزی از دست نخواهند داد، پس کلام را در این آیه با (مُتٌم) شروع می کند؛ چرا که در موضوع مردن و رفتن از این دنیا، بیشترین نوع رحلت بشر به مرگ طبیعی است، و بعد از آن (قُتِلتُم =شهادت) را آورده که در موضوع رحلت، به تعداد کمی از افراد بشر تعلق دارد..[4] در نتیجه خداوند ابتدا نوعی از مرگ را بیان می کند که بیشتر مردم با آن از دنیا می روند و سپس شهادت را بیان می کند که عدۀ کم تری به وسیلۀ آن از دنیا می روند. البته شاید بتوان احتمالات دیگری را در این باب مطرح کرد،[5] توجه به این نکته نیز لازم است که احیاناً تفنن در کلام به این گونه که دو جمله ای که پشت سر هم می آید دقیقاً شبیه هم نباشد و از نظر عبارت فرقی با هم داشته باشند، نوعی از فنون و محسنات ادبی است. پی نوشت: [1]. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج 1، ص 216، دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1377 ش. [2]. همان. [3]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران،ج 4، ص 86 ، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق. [4]. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج 5، ص 112، مرکز نشر کتاب، تهران، 1380 ش، چاپ اول. [5] ر.ک: ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 3، ص 265، بی جا، بی تا. منبع:islamquest.net
علّت جابه جائی دو کلمه «مُتٌم» و «قُتِلتُم» در دو آیۀ 157و 158 آل عمران چیست؟
شرح پرسش:
خداوند متعال در آیۀ 157 آل عمران می فرماید: (وَ لَئِن قُتِلتُم فِی سَبیلِ اللهِ أو مُتٌم ... و در آیۀ بعد از آن می فرماید: وَ لَئن مُتٌم أو قُتِلتُم ...)؛ علت جابه جائی دو کلمه (مُتٌم) و (قُتِلتُم) در این دو آیه را بیان کنید.
پاسخ :
در سال سوم هجرت و در جنگ اُحُد ، گروهی از مشرکان و منافقان برای جلوگیری از شرکت مسلمانان در این جنگ شبهه ای مطرح کردند؛ مبنی بر این که، اگر کسی به جنگ برود خواهد مرد و جان عزیزش هدر می شود، و این کار فاقد هر گونه ارزشی است، ولی اگر در شهر بماند و از حضور در جنگ امتناع ورزد می تواند به زندگی خویش ادامه داده و به جمع مال و ثروت بپردازد.[1]
در مقابل این شبهه که موجب تزلزل در اعتقاد و تضعیف ارادۀ مسلمانان نسبت به شرکت در جنگ می شد؛ خداوند متعال با نزول آیاتی از سورۀ آل عمران، از جمله آیات 156، 157 و 158، مسلمانان را از هم فکری با مشرکان در این مسئله نهی نموده، علاوه بر این، با طرح مسائل اعتقادی همچون مسئلۀ مرگ در نظام طبیعت و محشور شدن انسان ها بعد از مرگ به سمت خداوند متعال، بر غنای فکری مسلمانان نیز می افزاید و در نتیجه موجبات تشویق آنان برای حضور در جنگ را فراهم می آورد.[2]
در آیۀ 157، کلام با (قُتِلتُم) شروع می شود و این یک شیوۀ گفتاری همراه با فصاحت است که گوینده، کلام را با چیزی شروع کند که محبوب تر است؛ در نتیجه این مطلب فهمیده می شود که آنچه نزد خداوند متعال از محبوبیٌت و ارزش بیشتری برخوردار بوده، شهادت در راه خدا است؛ لذا در ابتدا (قُتِلتُم ) می گوید و سپس (مُتٌم)، یعنی در حقیقت خداوند متعال با این ترتیب و چینش که بین این دو کلمه قرار داده، می خواهد به مؤمنان بفهماند که شهادت آنها در راه خدا بهتر از مردن شان است. در نتیجه با این نوع ارزش گذاری، شبهۀ منافقان مبنی بر بی ارزش بودن کشته شدن در جنگ بی اثر می شود.[3]
در آیۀ 158، خداوند حکیم برای پاسخ گویی مجدّد به این شبهه و از جهتی دیگر، موضوع مرگ، که یک امر طبیعی در نظام خلقت است را مورد بررسی قرار می دهد. در این آیه عنوان می شود که مردم چه در شهر بمانند و چه به جنگ بروند بالاخره خواهند مرد و به سمت خدا محشور خواهند شد، پس ترک جنگ هیچ سودی به حال افراد ندارد و آنان که در جنگ شرکت می کنند نیز چیزی از دست نخواهند داد، پس کلام را در این آیه با (مُتٌم) شروع می کند؛ چرا که در موضوع مردن و رفتن از این دنیا، بیشترین نوع رحلت بشر به مرگ طبیعی است، و بعد از آن (قُتِلتُم =شهادت) را آورده که در موضوع رحلت، به تعداد کمی از افراد بشر تعلق دارد..[4] در نتیجه خداوند ابتدا نوعی از مرگ را بیان می کند که بیشتر مردم با آن از دنیا می روند و سپس شهادت را بیان می کند که عدۀ کم تری به وسیلۀ آن از دنیا می روند.
البته شاید بتوان احتمالات دیگری را در این باب مطرح کرد،[5] توجه به این نکته نیز لازم است که احیاناً تفنن در کلام به این گونه که دو جمله ای که پشت سر هم می آید دقیقاً شبیه هم نباشد و از نظر عبارت فرقی با هم داشته باشند، نوعی از فنون و محسنات ادبی است.
پی نوشت:
[1]. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج 1، ص 216، دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1377 ش.
[2]. همان.
[3]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران،ج 4، ص 86 ، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
[4]. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج 5، ص 112، مرکز نشر کتاب، تهران، 1380 ش، چاپ اول.
[5] ر.ک: ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 3، ص 265، بی جا، بی تا.
منبع:islamquest.net
- [سایر] مقصود از «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (آل عمران، 19) در قرآن چیست؟
- [سایر] در آیه 7 سوره آل عمران، آیا «الراسخون فی العلم» عطف بر الله است یا جمله ای مستقل می باشد؟
- [سایر] مقصود از «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (آل عمران، 19) در قرآن چیست؟
- [سایر] چرا در آیۀ 3 از سورۀ تحریم، صیغۀ «نبّأها» مقدم بر «أنبأک» آمده و سپس کلمۀ «نبّأنی» تکرار شده است؟
- [سایر] معنای کلمه «قمطریر» در آیه 10 سوره انسان چیست؟
- [سایر] در آیه 91 سوره انعام آمده است: «قل الله ثمّ ذرهم»، اگر کلمه «الله» مرفوع یا منصوب باشد، چه تفاوتی در معنا می کند؟
- [سایر] کلمه مدکر در آیه «فهل من مدکر» تفسیرش چیست؟
- [سایر] فرق کلمه های «الریف»، «القریة» و «الضیعة» چیست؟
- [سایر] کلمه «نزّلنا» با «انزلنا» چه تفاوتی از نظر مفهوم دارند؟
- [سایر] کلمه «نزّلنا» با «انزلنا» چه تفاوتی از نظر مفهوم دارند؟
- [آیت الله بروجردی] مستحب است در شب اوّل قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن اینست که:در رکعت اوّل بعد از حمد یک مرتبه (آیة الکرسی) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سورهی (اِنّا اَنْزَلْناه) بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند:(اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلَی قَبْرِ فُلانَ)و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است در شب اول قبر دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه (آیة الکرسی) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره (إنّا أنزلناه) بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند: (اللّهمّ صَلِّ علی محمَّدٍ و آلِ محمّدٍ، وابْعَثْ ثوابَها إلی قَبْرِ فُلانٍ) و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است در شب اول قبر دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور ان این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه ایه الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره انا انزلناه را بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند اللهم صل علی محمد و ال محمد و ابعث ثوابها الی قبر فلان و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر گاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمه ای شک کند که آن را درست گفته یا نه تا داخل در رکن بعد نشده می تواند برگردد و احتیاطاً آن آیه یا کلمه را بطور صحیح بگوید ولی اگر جزء بعدی رکن باشد مثلاً در رکوع شک کند که سوره را درست خوانده یا نه نمی تواند برگردد و باید به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه شک کند که آیه یا کلمه ای را درست گفته یا نه ، اگر به چیز ی که بعد از آن است مشغول نشده ، باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید و اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول شده ، چنانچه آن چیز رکن باشد مثل آنکه در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند ، واگر رکن نباشد ، مثلاً موقع گفتن ( الله الصمد ) شک کند که ( قل هو الله احد ) را درست گفته یا نه ، باز هم می تواند به شک خود اعتنا نکند ، ولی اگر احتیاطا آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید اشکال ندارد ، و اگر چند مرتبه هم شک کند ، می تواند چند بار بگوید اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید ، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند .
- [آیت الله سیستانی] هر گاه شک کند که آیه یا کلمهای را درست گفته یا نه ، مثلاً شک کند که (قل هو اللّه احد) را درست گفته یا نه ، میتواند به شک خود اعتنا نکند ، ولی اگر احتیاطاً آن آیه یا کلمه را دوباره به طور صحیح بگوید اشکال ندارد ، و اگر چند مرتبه هم شک کند ، میتواند چند بار بگوید . امّا اگر به وسواس برسد بهتر است تکرار نکند .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سزاوار است در شب اول قبر؛ دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است که: در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیت الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره انا انزلناه را بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند اللهم صل علی محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الی قبر فلان و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند.
- [آیت الله خوئی] سزاوار است در شب اول قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است، که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیةالکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره" انا انزلناه" را بخوانند و بعداز سلام نماز بگویند:" اللهم صل علی محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الی قبر فلان" و بهجای کلمه فلان، اسم میت را بگویند.
- [امام خمینی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است، که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، باید به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا نت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین". و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین". و در قنوت آن بگویند: "اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی کذا و کذا". و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند. و بعد بگویند: "اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی".
- [آیت الله بروجردی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت آن بنا بر احتیاط پیش از آن است که سرخی طرف مغرب از بین برود و در رکعت اوّلِ آن بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ ذَا النّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أََنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ.و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها إِلا هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یعْلَمُها وَ لاحَبَّة فی ظُلُماتِ اْلأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلا فی کِتابٍ مُبینٍ.و در قنوت آن بگویند:(اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِمَفاتِحِ الغَیبِ الَّتی لا یعْلَمُها اِلا اَنْتَ اَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بیکَذَا وَ کَذَا).و به جای کلمه کَذَا وَ کَذَا حاجتهای خود را بگویند، بعد بگویند:(اللّهُمَّ اَنْتَ وَلِی نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأساَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیتَها لی).