شرح پرسش: سورۀ آل عمران آیۀ 7 می فرماید: (..وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ)، آیا این آیه را باید با وقف بعد از (الاّ الله) یعنی به این صورت: (وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ.....وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا) بخوانیم؟ پاسخ: خداوند در قرآن کریم می فرماید: (هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ ءَایَاتٌ محُّکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فیِ الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کلُ‌ٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا).[1] در این آیۀ شریفه بحث مهمی در میان مفسران و دانشمندان دیده می ‌شود که آیا (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) جمله مستقلی بوده و یا عطف بر (الا اللَّه) است؟ یعنی آیا (تأویل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمی ‌دانند) و یا این که (تأویل قرآن را فقط خدا می ‌داند، اما راسخون در علم می‌ گویند گرچه تأویل آیات متشابه را نمی‌ دانیم، اما در برابر همه آنها تسلیم هستیم و همه از طرف پروردگار ما است)؟ طرفداران هر یک از این دو دیدگاه برای اثبات عقیدۀ خود شواهدی آورده‌اند، اما آنچه با قرائن موجود در آیه و روایات هماهنگی دارد، آن است که (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) عطف بر (اللَّه) است؛ زیرا: 1. بسیار بعید به نظر می‌ رسد که در قرآن، آیاتی باشد که اسرار آن را جز خدا نداند؛ چرا که این آیات برای تربیت و هدایت مردم نازل شده است و چگونه ممکن است حتی پیامبری که قرآن بر او نازل شده از معنا و تأویل آن بی ‌خبر باشد؟! این درست به آن می ‌ماند که شخصی کتابی بنویسد که مفهوم بعضی از جمله‌ های آن را جز خودش هیچکس نداند![2] 2. روایات فراوانی که در تفسیر آیه نقل شده، همگی تأیید می ‌کند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را می ‌دانند؛ مانند این که امام باقر(ع) می فرماید: (رسول خدا(ص) افضل راسخان در علم بود و تفسیر و تأویل هرچه بر او نازل شد می ‌دانست و چیزی بر آن حضرت نازل نشد که تفسیر آن را نداند و پس از او اوصیای گرامیش تفسیر و تأویل همه قرآن را می ‌دانستند).[3] مؤیّد این مطلب این است که صحابه و تابعین تمام آیات قرآن را تفسیر کرده‌اند و نقل نشده است که آنان در جایی توقّف کرده بگویند: این مورد از متشابهات است که جز خدا آن را نمی ‌داند.[4] 3. اگر منظور این باشد که راسخون در علم در برابر آنچه نمی ‌دانند، تسلیم هستند مناسب تر این بود که گفته شود: راسخون در ایمان چنین هستند؛ زیرا راسخ در علم بودن متناسب با دانستن تأویل قرآن است، نه با ندانستن و تسلیم بودن.[5] بنابر این، (الراسخون فی العلم) نمی تواند جمله مستقلی باشد، بلکه باید عطف بر کلمۀ (اللَّه) شود. نکتۀ مهم این است که از ظاهر عبارت خطبۀ (اشباح) در نهج البلاغه چنین برداشت می ‌شود که راسخون در علم تأویل آیات را نمی ‌دانند و به عجز و ناتوانی خود معترف ‌اند: (آگاه باش راسخان در علم آنهایند که خداوند آنها را با اقرار اجمالی به تمام آنچه از آنها پوشیده است و تفسیر آن را نمی‌دانند، از فرو رفتن در اسرار نهانی بی نیاز ساخته. و خدا آنان را از این جهت که در برابر آنچه از تفسیر آن بی خبرند به عجز و ناتوانی خویش اعتراف دارند، ستوده است، و ترک بحث و تعمق در آنچه خداوند به عهده آنان نگذاشته است، رسوخ در علم نامیده (و آنان را از راسخان در علم خوانده)).[6] ولی با توجه به روایاتی که از خود امام علی(ع) نقل شده است که راسخان را آگاه از تأویل قرآن معرّفی نموده،[7] در توجیه و تفسیر این جمله گفته می شود که: اموری در قرآن کریم وجود دارد که از اسرار الاهی بوده و حق تعالی آن را از آدمی پوشانده و عقل بشری نمی تواند به آن پی ببرد، و مأمور به اندیشه در آن هم نیستند. یکی از صفات راسخون این است که اقرار دارند نمی توانند به کنه و عمق این امور و اسرار دست یابند. لذا همین عجز و ناتوانی آنها را از تفکّر و تعمّق در آن باز می دارد و به هر آنچه خداوند گفته به تعبّد ایمان دارند.[8] با این همه، می توان گفت که در آیۀ مورد بحث راسخون در علم عطف بر الله نیست، بلکه جمله مستقلی باشد و بنابر آن راسخون در علم، آگاه به تأویل قرآن نیستند. اما این برداشت باید با این تفسیر همراه باشد که تنها خداوند تأویل حقیقی قرآن را می داند و غیر خدا از جمله راسخون در علم آگاه به تأویل نیستند مگر این که از طریق خداوند آن را به دست آورده باشند و روایاتی که در آن بیان شده راسخان در علم به تأویل آگاه اند به این معنا است که خداوند به عنوان تنها منبع آگاه از تأویل قرآن، این تأویلات را بدان ها آموخته است. پس آیه اشاره به این دارد خدا تنها داننده تأویل است و غیر از خدا تنها از طریق او آگاه می شوند. علاوه بر این، آیۀ مشابه دیگری نیز وجود دارد که این معنا از آن به دست می آید که تنها خداوند آگاه به این گونه مسائل است و اگر دیگران علمی بدان دارند از خداوند است: (خداوند دانندۀ غیب است و کسی را بر غیب خود آگاه نکند مگر کسی را از میان پیامبران که او را پسندیده باشد).[9] پی نوشت: [1]. آل عمران، 7: (اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن کتاب، آیات محکم است [که کلماتش صریح و معانی‌اش روشن است‌] آنها اصل و اساس کتاب‌اند، و بخشی دیگر آیات متشابه است [که کلماتش غیر صریح و معانی‌اش مختلف و گوناگون است و جز به وسیله آیات محکم و روایات استوار تفسیر نمی‌شود ... در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند ...). [2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 441، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [3]. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 89، ص 80 و 81، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق. [4]. طبرسی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 701، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش. [5]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 441. [6]. سید رضی، نهج البلاغه، مصحح: صبحی صالح، خ 91، ص 125، مؤسسه دارالهجرة، قم، بی تا. [7]. کلینی، الکافی، ج 1، ص 213، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365ش. [8]. ر.ک: بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 331 و 332، دفتر نشر الکتاب، بی جا، چاپ دوم، 1362ش؛ سید رضی، تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین، مترجم: کاشانی، ملافتح الله، مصحح: ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، ج 1، ص 406، انتشارات پیام حق، تهران، چاپ اول، 1378ش؛ حسینی شیرازی، سید محمد، توضیح نهج البلاغه، ج 2، ص 43 و 44، دار تراث الشیعة، تهران، بی تا. [9]. جن، آیه 26 و 27: (عَلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ‌ غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضیَ‌). منبع:islamquest.net
در آیه 7 سوره آل عمران، آیا «الراسخون فی العلم» عطف بر الله است یا جمله ای مستقل می باشد؟
شرح پرسش:
سورۀ آل عمران آیۀ 7 می فرماید: (..وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ)، آیا این آیه را باید با وقف بعد از (الاّ الله) یعنی به این صورت: (وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ.....وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا) بخوانیم؟
پاسخ:
خداوند در قرآن کریم می فرماید: (هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ ءَایَاتٌ محُّکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فیِ الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کلٌُّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا).[1]
در این آیۀ شریفه بحث مهمی در میان مفسران و دانشمندان دیده می شود که آیا (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) جمله مستقلی بوده و یا عطف بر (الا اللَّه) است؟ یعنی آیا (تأویل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمی دانند) و یا این که (تأویل قرآن را فقط خدا می داند، اما راسخون در علم می گویند گرچه تأویل آیات متشابه را نمی دانیم، اما در برابر همه آنها تسلیم هستیم و همه از طرف پروردگار ما است)؟
طرفداران هر یک از این دو دیدگاه برای اثبات عقیدۀ خود شواهدی آوردهاند، اما آنچه با قرائن موجود در آیه و روایات هماهنگی دارد، آن است که (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) عطف بر (اللَّه) است؛ زیرا:
1. بسیار بعید به نظر می رسد که در قرآن، آیاتی باشد که اسرار آن را جز خدا نداند؛ چرا که این آیات برای تربیت و هدایت مردم نازل شده است و چگونه ممکن است حتی پیامبری که قرآن بر او نازل شده از معنا و تأویل آن بی خبر باشد؟! این درست به آن می ماند که شخصی کتابی بنویسد که مفهوم بعضی از جمله های آن را جز خودش هیچکس نداند![2]
2. روایات فراوانی که در تفسیر آیه نقل شده، همگی تأیید می کند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را می دانند؛ مانند این که امام باقر(ع) می فرماید: (رسول خدا(ص) افضل راسخان در علم بود و تفسیر و تأویل هرچه بر او نازل شد می دانست و چیزی بر آن حضرت نازل نشد که تفسیر آن را نداند و پس از او اوصیای گرامیش تفسیر و تأویل همه قرآن را می دانستند).[3] مؤیّد این مطلب این است که صحابه و تابعین تمام آیات قرآن را تفسیر کردهاند و نقل نشده است که آنان در جایی توقّف کرده بگویند: این مورد از متشابهات است که جز خدا آن را نمی داند.[4]
3. اگر منظور این باشد که راسخون در علم در برابر آنچه نمی دانند، تسلیم هستند مناسب تر این بود که گفته شود: راسخون در ایمان چنین هستند؛ زیرا راسخ در علم بودن متناسب با دانستن تأویل قرآن است، نه با ندانستن و تسلیم بودن.[5]
بنابر این، (الراسخون فی العلم) نمی تواند جمله مستقلی باشد، بلکه باید عطف بر کلمۀ (اللَّه) شود.
نکتۀ مهم این است که از ظاهر عبارت خطبۀ (اشباح) در نهج البلاغه چنین برداشت می شود که راسخون در علم تأویل آیات را نمی دانند و به عجز و ناتوانی خود معترف اند: (آگاه باش راسخان در علم آنهایند که خداوند آنها را با اقرار اجمالی به تمام آنچه از آنها پوشیده است و تفسیر آن را نمیدانند، از فرو رفتن در اسرار نهانی بی نیاز ساخته. و خدا آنان را از این جهت که در برابر آنچه از تفسیر آن بی خبرند به عجز و ناتوانی خویش اعتراف دارند، ستوده است، و ترک بحث و تعمق در آنچه خداوند به عهده آنان نگذاشته است، رسوخ در علم نامیده (و آنان را از راسخان در علم خوانده)).[6]
ولی با توجه به روایاتی که از خود امام علی(ع) نقل شده است که راسخان را آگاه از تأویل قرآن معرّفی نموده،[7] در توجیه و تفسیر این جمله گفته می شود که: اموری در قرآن کریم وجود دارد که از اسرار الاهی بوده و حق تعالی آن را از آدمی پوشانده و عقل بشری نمی تواند به آن پی ببرد، و مأمور به اندیشه در آن هم نیستند. یکی از صفات راسخون این است که اقرار دارند نمی توانند به کنه و عمق این امور و اسرار دست یابند. لذا همین عجز و ناتوانی آنها را از تفکّر و تعمّق در آن باز می دارد و به هر آنچه خداوند گفته به تعبّد ایمان دارند.[8]
با این همه، می توان گفت که در آیۀ مورد بحث راسخون در علم عطف بر الله نیست، بلکه جمله مستقلی باشد و بنابر آن راسخون در علم، آگاه به تأویل قرآن نیستند. اما این برداشت باید با این تفسیر همراه باشد که تنها خداوند تأویل حقیقی قرآن را می داند و غیر خدا از جمله راسخون در علم آگاه به تأویل نیستند مگر این که از طریق خداوند آن را به دست آورده باشند و روایاتی که در آن بیان شده راسخان در علم به تأویل آگاه اند به این معنا است که خداوند به عنوان تنها منبع آگاه از تأویل قرآن، این تأویلات را بدان ها آموخته است. پس آیه اشاره به این دارد خدا تنها داننده تأویل است و غیر از خدا تنها از طریق او آگاه می شوند.
علاوه بر این، آیۀ مشابه دیگری نیز وجود دارد که این معنا از آن به دست می آید که تنها خداوند آگاه به این گونه مسائل است و اگر دیگران علمی بدان دارند از خداوند است: (خداوند دانندۀ غیب است و کسی را بر غیب خود آگاه نکند مگر کسی را از میان پیامبران که او را پسندیده باشد).[9]
پی نوشت:
[1]. آل عمران، 7: (اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن کتاب، آیات محکم است [که کلماتش صریح و معانیاش روشن است] آنها اصل و اساس کتاباند، و بخشی دیگر آیات متشابه است [که کلماتش غیر صریح و معانیاش مختلف و گوناگون است و جز به وسیله آیات محکم و روایات استوار تفسیر نمیشود ... در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند ...).
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 441، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[3]. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 89، ص 80 و 81، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[4]. طبرسی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 701، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 441.
[6]. سید رضی، نهج البلاغه، مصحح: صبحی صالح، خ 91، ص 125، مؤسسه دارالهجرة، قم، بی تا.
[7]. کلینی، الکافی، ج 1، ص 213، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365ش.
[8]. ر.ک: بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 331 و 332، دفتر نشر الکتاب، بی جا، چاپ دوم، 1362ش؛ سید رضی، تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین، مترجم: کاشانی، ملافتح الله، مصحح: ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، ج 1، ص 406، انتشارات پیام حق، تهران، چاپ اول، 1378ش؛ حسینی شیرازی، سید محمد، توضیح نهج البلاغه، ج 2، ص 43 و 44، دار تراث الشیعة، تهران، بی تا.
[9]. جن، آیه 26 و 27: (عَلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضیَ).
منبع:islamquest.net
- [سایر] علّت جابه جائی دو کلمه «مُتٌم» و «قُتِلتُم» در دو آیۀ 157و 158 آل عمران چیست؟
- [سایر] مقصود از «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (آل عمران، 19) در قرآن چیست؟
- [سایر] مقصود از «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (آل عمران، 19) در قرآن چیست؟
- [سایر] شأن نزول آیه دوم سوره حشر «و قذف فی قلوبهم الرعب» چیست؟
- [سایر] جمله «لکلّ اجل کِتاب» در آیه 38 سوره رعد به چه حقیقتی اشاره دارد؟
- [سایر] آیا آیۀ 144 سورۀ آل عمران بر شهادت پیامبر اکرم (ص) دلالت دارد؟
- [سایر] با توجه به آیه 42 سوره آل عمران حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برتر است یا حضرت مریم (سلام الله علیها)؟
- [سایر] منظور از تأویل قرآن در آیه ی 7 سوره ی آل عمران چیست؟ آیا معنا و مصداق آیات است یا چیز دیگری؟
- [سایر] سبب تکرار جمله «مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ من التوراة» در آیهٔ مبارکهٔ 46 سورۀ مائده چیست؟
- [سایر] مفهوم آیه های 118 و119 سوره آل عمران
- [آیت الله سیستانی] نماز غفیله یکی از نمازهای مستحبّی است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود . و در رکعت اول آن ، بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند : (وَذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِ ّ وَکَذلِکَ نُنْجِی المُؤْمِنِین) . و در رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : (وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها إلاّ هُوَ وَیَعْلَمُ ما فِی البَرِ ّ وَالبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلاّ یَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الاَرْضِ وَلا رَطبٍ وَلا یابسٍ إلاّ فِی کِتابٍ مُبینٍ) . و در قنوت بگویند : (اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ بِمَفاتِح الغَیْبِ الَّتِی لا یَعْلَمُها إلاّ اَنْتَ اَنْ تُصَلّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَفْعَل بِی کَذا وکَذا) . وبجای کلمه کذا وکذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند : (اللّهُمَّ اَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَالقادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَاَسْالُکَ بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَعَلیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لِی) .
- [آیت الله شبیری زنجانی] یکی از نمازهای مستحبی بنا بر مشهور نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت آن بنا بر احتیاط پیش از آن است که سرخی طرف مغرب از بین برود. در رکعت اول نماز غفیله، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَذَا النُّونِ إذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادی فی الظُّلُماتِ أَنْ لا إلهَ إلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ فاسْتَجَبْنا لَهُ ونَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وکَذلِکَ نُنْجِی المُؤمِنِینَ) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها إلّا هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فی البَرِّ و البَحْرِ وما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلّا یَعْلَمُها ولا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الأَرْضِ ولا رَطْبٍ ولا یابِسٍ إلّا فی کِتابٍ مُبِینٍ) و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ التّی لا یَعْلَمُها إلّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وأَنْ تَفْعَلَ بِی کذا و کذا) و به جای (کذا و کذا) حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند: (اَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی و القَادِرُ علی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتی فأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ عَلَیْهِ وعَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لِی).
- [آیت الله مظاهری] یکی از نمازهای مستحبّی، نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت فضیلت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و تا طلوع فجر هر وقت بخوانند اداست. و در رکعت اوّل بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ).(1) و در رکعت دوّم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلّا هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلّا یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ).(2) و در قنوت بگویند: (أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتی لا یَعْلَمُها إِلّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا)(3)، و به جای کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند، و بعد بگویند: (أَللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَها لی).(4)
- [امام خمینی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است، که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، باید به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا نت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین". و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین". و در قنوت آن بگویند: "اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی کذا و کذا". و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند. و بعد بگویند: "اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی".
- [آیت الله بروجردی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت آن بنا بر احتیاط پیش از آن است که سرخی طرف مغرب از بین برود و در رکعت اوّلِ آن بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ ذَا النّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أََنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ.و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها إِلا هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یعْلَمُها وَ لاحَبَّة فی ظُلُماتِ اْلأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلا فی کِتابٍ مُبینٍ.و در قنوت آن بگویند:(اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِمَفاتِحِ الغَیبِ الَّتی لا یعْلَمُها اِلا اَنْتَ اَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بیکَذَا وَ کَذَا).و به جای کلمه کَذَا وَ کَذَا حاجتهای خود را بگویند، بعد بگویند:(اللّهُمَّ اَنْتَ وَلِی نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأساَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیتَها لی).
- [آیت الله بهجت] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود. و وقت آن بنابر احوط بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود، گرچه احتمال دارد بین نماز مغرب و عشا هر وقت که بود بشود خواند و بنابر اظهر میتوانند نماز غفیله را با نافله مغرب باهم در یک نماز نیت کرده بهجا آورند؛ و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید یا بهتر است به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَالنّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنِّی کنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذَلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ماتَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ یعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الاْرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ فی کتابٍ مُبِین). و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمَّ اِنّی أَسْئلُک بِمَفاتِحِ الْغَیبِ الَّتی لا یعْلَمُها اِلاّ أنْتَ أنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی...) سپس حاجتهای خود را ذکر کنند و بعد بگویند: (اَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلام لَمّا قَضَیتَها لی).
- [آیت الله مکارم شیرازی] از نمازهایی که به جا آوردن آن به امید ثواب پروردگار خوب است نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا موقعی که سرخی طرف مغرب از بین برود، در رکعت اول بعد از حمد به جای سوره این آیه را می خواند: (و ذا النون اذْ ذهب مغاضباً فظن انْ لنْ نقْدر علیْه فنادی فی الظلمات انْ لا اله إلا انْت سبْحانک انی کنْت من الظالمین فاسْتجبْنا له و نجیْناه من الْغم و کذلک ننْجی الْمؤمنین) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (و عنْده مفاتح الْغیْب لا یعْلمها إلا هو و یعْلم ما فی الْبر و الْبحْر و ما تسْقط منْ ورقة إلا یعْلمها و لا حبة فی ظلمات الاْرْض و لا رطْب و لا یابس إلا فی کتاب مبین) و در قنوت آن بگویند: (اللهم انی اسْئلک بمفاتح الْغیْب التی لا یعْلمها إلا انْت انْ تصلی علی محمد و آل محمد و انْ تفْعلْ بی کذا و کذا) و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند: (اللهم انْت ولی نعْمتی و الْقادر علی طلبتی تعْلم حاجتی فأسْئلک بحق محمد و آل محمد علیْه و علیْهم السلام لما قضیْتها لی).
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز غفیله از نمازهای مستحبی مشهور است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود و در رکعت اول ان بعد از حمد باید به جای سوره این ایه را بخوانند و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این ایه را بخوانند و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت ان بگویند اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تفعل بی کذا و کذا و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و ال محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی
- [آیت الله نوری همدانی] یکی از نماز های مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود ودر رکعت اول آن ، بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند : و ذاالنون اذ ذهب مغاصباً ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤ منین . ودر رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : و عنده مفاتح الفیب لا یعلمه الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت آن بگوید : اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محّمدٍ و آل محّمدٍ و ان تفعل بی کذا و کذا ، و بجای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگوید و بعد بگوید : اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمّدٍ و آل محمّدٍ علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی .
- [آیت الله سبحانی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: وَ ذَالنُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجِبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی المُؤمِنینَ. و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی البَرِّ وَ البَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاَّ یَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّة فِی ظُلُماتِ الأرَضِ وَ لا رَطَب وَ لاَ یابِس اِلاَّ فِی کِتاب مُبِین و در قنوت آن بگویند: (اللّهُمَّ اِنّی أَسْألُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ الَّتِی لاَ یَعلَمُها اِلاّ أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذا و کَذا) و به جای کلمه کذا و کذا حاجت های خود را بگویند و بعد بگویند: (اللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ القادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأسألُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَهَالِی). احکام قبله