شرح پرسش من معنای (تنزّل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر) را نمی فهمم. ملائکه زمانی که بر قلب ولی امر نازل می شوند، چه چیز را نازل می کنند؟ امر حکیم را؟ یا امر تفصیلی را؟ اگر امر حکیم را می آورند، در قلب ولی امر این امر مفصل می شود؟ یا اینکه امر معنای دیگری دارد؟ نقش (من) در اینجا چیست؟ آیا فعل (تنزّل) با (من) متعدی شده است؟ پاسخ : شب قدر از جمله شبهای مهم در میان مسلمانان است. منشأ این اهمیت، قرآن است که طی آیاتی، بر این اعتقاد دلالت دارد. از جمله این آیات، آیهی شریفهی (تَنزَّلُ الْمَلَئکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن کلِ أَمْرٍ)،[1] است. کلمهی (تَنزَّلُ) در اصل (تتنزّل) بوده است،[2] و از آنجا که فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد روشن می‌شود که شب قدر مخصوص به زمان پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امری است مستمر و شبی است مداوم که همه ساله تکرار می‌شود.[3] بحث دیگر در این آیه، مراد از کلمه روح است؛ اقوالی در این مورد نقل شده که برخی از آنها در میان شیعیان نیز رواج دارد: (1. مراد از آن، یک فرشتهی بسیار بزرگ است که آسمان و زمین در برابر او ناچیزند. 2. گروهی از فرشتگان هستند که تنها در شب قدر توسط ملائکه دیده می شوند. 3. یکی از مخلوقات الهی است که می خورد و می پوشد در حالی که نه از ملائکه است و نه از انسان ها و شاید یکی از خدمتکاران بهشت باشد. 4. شاید عیسی(ع) باشد که در قرآن به همین نام خوانده شده و در شب قدر به همراه ملائکه به زمین می آید تا از احوال امت پیامبر آگاهی یابد. 5. شاید قرآن باشد؛ زیرا از قرآن نیز تعبیر به روح آمده است: (وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا).[4] 6. شاید مراد رحمت الهی باشد که در قرآن از آن تعبیر به روح آمده است: ( ... و لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ... ).[5] 7. روح موجودی بالاتر از ملائکه است. به نظر، دیدگاه بهتر این است که منظور از روح، جبرئیل است و علت اینکه به صورت جدا از ملائکه ذکر شده، ارزش و مقام او بوده است).[6] از جمله دیدگاه رایج در میان مفسران شیعه، قول هفتم است[7] و روایاتی نیز در منابع روایی وجود دارد که بر این اعتقاد دلالت میکنند.[8] البته برخی از مفسران شیعه نیز قائلاند منظور از روح در آیه، جیرئیل است.[9] به حسب روایات شیعه؛ این نزول ملائکه بر امام زمان(عج) میباشد و آنها آنچه مقدور شده را بر آن امام عرضه میدارند.[10] اما در مورد بخش پایانی آیه (مِن کلِ أَمْرٍ)، مفسران ادبی در مورد جار و مجرور (من کلّ) گفتهاند که متعلّق به (تنزّل) است.[11] در معانی (من) نیز احتمالاتی داده شده: 1. برخی از مفسران (من) در آیه را به معنای لام تعلیلیه گرفتهاند.[12] 2. برخی دیگر معتقدند (من) در آیه به معنای خودش یعنی ابتدای غایت است ولی سببیت را هم می‌رساند.[13] این دو قول اختلاف اندکی در معنا ایجاد میکنند که بیان آن از محدوده این مختصر دور است. در نهایت، معنا و منظور از (من کل امر) را میتوان به صورت مختصر اینگونه بیان داشت که فرشتگان برای تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتی در آن شب نازل می‌شوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.[14] برای تفسیر این قسمت میتوان از آیات دیگر کمک گرفت. یکی از این آیات که به فهم این آیه کمک میکند آیه: (إِنَّا أَنزَلْنَهُ فیِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ فِیهَا یُفْرَقُ کلُ‌ُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ)[15] است. کلمه فرق در این آیه به معنای جدا کردن چیزی از چیز دیگر است، بهطوری که از یکدیگر متمایز شوند. (امر حکیم) نیز عبارت است از امری که الفاظش از یکدیگر متمایز نباشد، و احوال و خصوصیاتش متعین نباشد (به بیان دیگر امر حکیم امری است مبهم و مجمل). بنابر این، امور به حسب قضای الهی دارای دو مرحله‌اند، یکی اجمال و ابهام، و دیگر مرحله تفصیل. شب قدر هم به طوری که از آیه (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ) برمی‌آید، شبی است که امور از مرحلهی احکام و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون می‌آیند.[16] بنابر این، آیهی مورد بحث اشاره به این معنا دارد که امور به صورت کاملاً تفصیلی در شب قدر نازل میشوند. این معنا در کلام مفسران دیگر نیز ذکر شده است.[17] حال (من کلِ أَمْرٍ) در سورهی قدر را نیز میتوان به امور تفصیلی تفسیر کرد که از آیهی شریفهی (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ ) به دست میآید. پی نوشت: [1]. قدر، 4: (فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای [تقدیر و تنظیم‌] هر کاری نازل می‌شوند). [2]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌20، ص 332، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌ 27، ص 184، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3913 http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa371 [4]. شوری، 52: ( و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم‌] روحی را [چون قرآن‌] از امر خود به تو وحی کردیم). [5]. یوسف، 57: ( ... و از رحمت خدا ناامید نشوید ... ). [6]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‌32، ص 234، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [7]. تفسیر نمونه، ج ‌27، ص 184. [8]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 386 و 387، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [9]. حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، ص 621، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، 1423ق. [10]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: موسوی جزایری، سید طیب، ج‌ 2، ص 431، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش. [11]. صافی، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فی اعراب القرآن، ج ‌30، ص 374، دار الرشید، دمشق‌، بیروت، چاپ چهارم، 1418ق. [12]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج ‌15، ص 419، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415ق. [13]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌20، ص 332. [14]. تفسیر نمونه، ج‌ 27، ص 184. [15]. دخان، 3 و 4: (که ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم، چون از آغاز خلقت همواره سنت ما بر انذار خلق جریان داشته است، در آن شب مبارک هر امر در هم فرو رفته باز می‌شود). [16]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 132. [17]. فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر الصافی، ج 4، ص 403، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق. منبع:islamquest.net
شرح پرسش
من معنای (تنزّل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر) را نمی فهمم. ملائکه زمانی که بر قلب ولی امر نازل می شوند، چه چیز را نازل می کنند؟ امر حکیم را؟ یا امر تفصیلی را؟ اگر امر حکیم را می آورند، در قلب ولی امر این امر مفصل می شود؟ یا اینکه امر معنای دیگری دارد؟ نقش (من) در اینجا چیست؟ آیا فعل (تنزّل) با (من) متعدی شده است؟
پاسخ :
شب قدر از جمله شبهای مهم در میان مسلمانان است. منشأ این اهمیت، قرآن است که طی آیاتی، بر این اعتقاد دلالت دارد. از جمله این آیات، آیهی شریفهی (تَنزَّلُ الْمَلَئکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن کلِ أَمْرٍ)،[1] است.
کلمهی (تَنزَّلُ) در اصل (تتنزّل) بوده است،[2] و از آنجا که فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد روشن میشود که شب قدر مخصوص به زمان پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امری است مستمر و شبی است مداوم که همه ساله تکرار میشود.[3]
بحث دیگر در این آیه، مراد از کلمه روح است؛ اقوالی در این مورد نقل شده که برخی از آنها در میان شیعیان نیز رواج دارد:
(1. مراد از آن، یک فرشتهی بسیار بزرگ است که آسمان و زمین در برابر او ناچیزند. 2. گروهی از فرشتگان هستند که تنها در شب قدر توسط ملائکه دیده می شوند.
3. یکی از مخلوقات الهی است که می خورد و می پوشد در حالی که نه از ملائکه است و نه از انسان ها و شاید یکی از خدمتکاران بهشت باشد. 4. شاید عیسی(ع) باشد که در قرآن به همین نام خوانده شده و در شب قدر به همراه ملائکه به زمین می آید تا از احوال امت پیامبر آگاهی یابد. 5. شاید قرآن باشد؛ زیرا از قرآن نیز تعبیر به روح آمده است: (وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا).[4] 6. شاید مراد رحمت الهی باشد که در قرآن از آن تعبیر به روح آمده است: ( ... و لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ... ).[5] 7. روح موجودی بالاتر از ملائکه است. به نظر، دیدگاه بهتر این است که منظور از روح، جبرئیل است و علت اینکه به صورت جدا از ملائکه ذکر شده، ارزش و مقام او بوده است).[6]
از جمله دیدگاه رایج در میان مفسران شیعه، قول هفتم است[7] و روایاتی نیز در منابع روایی وجود دارد که بر این اعتقاد دلالت میکنند.[8]
البته برخی از مفسران شیعه نیز قائلاند منظور از روح در آیه، جیرئیل است.[9]
به حسب روایات شیعه؛ این نزول ملائکه بر امام زمان(عج) میباشد و آنها آنچه مقدور شده را بر آن امام عرضه میدارند.[10]
اما در مورد بخش پایانی آیه (مِن کلِ أَمْرٍ)، مفسران ادبی در مورد جار و مجرور (من کلّ) گفتهاند که متعلّق به (تنزّل) است.[11]
در معانی (من) نیز احتمالاتی داده شده:
1. برخی از مفسران (من) در آیه را به معنای لام تعلیلیه گرفتهاند.[12]
2. برخی دیگر معتقدند (من) در آیه به معنای خودش یعنی ابتدای غایت است ولی سببیت را هم میرساند.[13]
این دو قول اختلاف اندکی در معنا ایجاد میکنند که بیان آن از محدوده این مختصر دور است.
در نهایت، معنا و منظور از (من کل امر) را میتوان به صورت مختصر اینگونه بیان داشت که فرشتگان برای تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتی در آن شب نازل میشوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.[14]
برای تفسیر این قسمت میتوان از آیات دیگر کمک گرفت. یکی از این آیات که به فهم این آیه کمک میکند آیه: (إِنَّا أَنزَلْنَهُ فیِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ فِیهَا یُفْرَقُ کلُُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ)[15] است. کلمه فرق در این آیه به معنای جدا کردن چیزی از چیز دیگر است، بهطوری که از یکدیگر متمایز شوند. (امر حکیم) نیز عبارت است از امری که الفاظش از یکدیگر متمایز نباشد، و احوال و خصوصیاتش متعین نباشد (به بیان دیگر امر حکیم امری است مبهم و مجمل). بنابر این، امور به حسب قضای الهی دارای دو مرحلهاند، یکی اجمال و ابهام، و دیگر مرحله تفصیل. شب قدر هم به طوری که از آیه (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ) برمیآید، شبی است که امور از مرحلهی احکام و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون میآیند.[16]
بنابر این، آیهی مورد بحث اشاره به این معنا دارد که امور به صورت کاملاً تفصیلی در شب قدر نازل میشوند. این معنا در کلام مفسران دیگر نیز ذکر شده است.[17] حال (من کلِ أَمْرٍ) در سورهی قدر را نیز میتوان به امور تفصیلی تفسیر کرد که از آیهی شریفهی (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ ) به دست میآید.
پی نوشت:
[1]. قدر، 4: (فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای [تقدیر و تنظیم] هر کاری نازل میشوند).
[2]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 332، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 184، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3913 http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa371
[4]. شوری، 52: ( و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم).
[5]. یوسف، 57: ( ... و از رحمت خدا ناامید نشوید ... ).
[6]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 32، ص 234، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق.
[7]. تفسیر نمونه، ج 27، ص 184.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 386 و 387، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[9]. حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، ص 621، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، 1423ق.
[10]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: موسوی جزایری، سید طیب، ج 2، ص 431، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش.
[11]. صافی، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فی اعراب القرآن، ج 30، ص 374، دار الرشید، دمشق، بیروت، چاپ چهارم، 1418ق.
[12]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 15، ص 419، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[13]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 332.
[14]. تفسیر نمونه، ج 27، ص 184.
[15]. دخان، 3 و 4: (که ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم، چون از آغاز خلقت همواره سنت ما بر انذار خلق جریان داشته است، در آن شب مبارک هر امر در هم فرو رفته باز میشود).
[16]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 132.
[17]. فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر الصافی، ج 4، ص 403، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق.
منبع:islamquest.net
- [سایر] تفسیر و توضیح آیه چهارم سوره قدر چیست؟
- [سایر] تفسیر و فضیلت سوره قدر چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 53 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 60 سوره روم چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 40 سوره سبأ چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 37 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 11 سورة رعد را بنویسید.
- [سایر] آیه 13 سوره واقعه را تفسیر نمایید؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر ، در بالین او سوره مبارکه یس ، و صافّات ، و احزاب ، و آیة الکرسی ، و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف ، و سه آیه آخر سوره بقره ، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند .
- [امام خمینی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه "یس" و"الصافات" و " احزاب" و "آیة الکرسی" و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.