نظریه غالب در میان اندیشمندان اسلامی این است که تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست. این عده بر این باورند که بر اساس منابع دینی بهشت دو گونه است: یکی بهشت برزخی و دیگری بهشت در قیامت. تکامل در بهشت برزخی ممکن است. اما تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست؛ زیرا عالم قیامت و ورود در بهشت نهایت سیر تکامل انسان است؛ در نتیجه ورود به بهشت معنای کامل شدن است، نه برای کامل شدن. در توضیح این نظریه میتوان گفت: تکامل و ارتقای درجات در بهشت مرهون و معلول درجات ایمان و عمل صالح انسان در دنیا است، خداوند میفرماید: (وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یعْمَلُون)؛[1] هر کس از بندگان به عملی که کرده رتبه خواهد یافت. بنابر این، طبق فرمایش امام علی(ع) که میفرماید:(اَلیوم عملٌ و لا حساب و غداً حساب و لا عمل)؛[2] امروز(تا زمانی که در دنیا هستید) روز عمل و تلاش است نه روز حسابرسی به اعمال، و فردای قیامت روز حسابرسی است نه روز عمل. لذا، اگر در آخرت پرونده اعمال و کارهای نیک بسته میشود و تکامل هم معلول عمل صالح است، در نتیجه در بهشت تکاملی نیست، مگر آنچه در این دنیا فراهم نموده باشیم. بنابر این در آخرت، تکامل-یعنی ارتقا از درجه به درجهی دیگر بهشت بدون اینکه قبلاً در دنیا مقدمات و شرایط آنرا فراهم کنیم- وجود ندارد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: (لا ینْفَعُ نَفْسًا إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنّا مُنْتَظِرُونَ؛[3] اگر کسی که قبلا ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمی‌بخشد. بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم). در مقابل دیدگاه مذکور، دیدگاه دیگری مطرح است که قائل به تکامل در قیامت است، این عده در توضیح نظریه خود میگویند: پس از ورود روح به عالم اوّل از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن، منازل، مواقف و سرفصل‌هایی در پیش روی انسان قرار می‌گیرد که هر یک به جای خود، یک رویداد بزرگ تکاملی در بازگشت انسان به سوی خداوند است؛ چرا که با هر انتقالی، انسان به صورت اصلی خود، نزدیک‌تر شده و به کمالات از دست ‌رفته خود هنگام سیر نزولی، نایل می‌گردد و به تدریج سعه وجودی خود را یافته و متناسب عالم قرب می‌شود. علاوه بر آنکه بعد از ورود به آن، به مقتضای نظام خاص حاکم بر آن، حرکت و تکامل داشته و در هر عالمی پس از ورود به آن، کمالات جدیدی را کسب می‌کند. این گروه بر این باورند که آیات و روایاتی نیز گویای حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن است. به چند نمونه از این آیات اشاره می‌کنیم: 1. (کسانی که عهد و پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می‌فروشند، آنان را در آخرت [از سعادت‌های اخروی‌] بهره‌ای نیست؛ و خدای [متعال‌] روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید و به [نظر رحمت به‌] ایشان نمی‌نگرد و [آنها را] پاکشان نمی‌گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت).[4] این عده میگویند: جمله (و پاکشان نمی‌گرداند) در این آیه، مفهوم خاصی دارد. این جمله نشانگر این حقیقت است که انسان‌هایی که در صراط مستقیم عبودیت بوده و مورد نظر حق می‌باشند؛ در حشر و در مواقف و عوالم آن، مشمول تزکیه حضرت حق بوده، خداوند آنان را از ناپاکی‌ها پاک می‌سازد و آنها را - از آنچه که روی چهره اصلی انسان قرار گرفته و از بسیاری از حقایق محجوبشان کرده -تزکیه و تطهیر می‌کند. امّا این تزکیهی الهی شامل آن دسته از انسان‌ها که در صراط عبودیت قرار نگرفته و با خداوند به مخالفت برخاسته‌اند، نخواهد شد. باید توجه داشت که تزکیه خدای متعال، همان تکمیل و تکامل ساختن روح آدمی است؛ زیرا انسان در زندگی دنیایی، در ظاهر امر، دارای یک سلسله عقاید بود که بر اساس آن عقاید روش و سلوک عملی خاصی دارد. امّا در باطن امر، روح آدمی در نتیجه همین عقاید و اعمال، حرکت مخصوصی دارد که آن حرکت اگر در سلوک عبودیت و صراط مستقیم باشد، روح را از آنچه باید پاک کرده، به تدریج پاک می‌گرداند و در مدارج کمال پیش می‌برد. این حرکت باطنی همان تزکیه الهی است که در روح آدمی، تحت سلوک ظاهری دینی انجام می‌گیرد. این تطهیر، روح را از حجاب‌ها، تعلق‌ها و رنگ‌ها و هرچه بر روح در هنگام جدایی از موطن اصیلی‌اش، عارض گشته، نجات می‌دهد و آزاد می‌گرداند، در حقیقت، یک حرکت تکاملی برای روح است. حرکت روح هم جز با تزکیه نمی‌باشد، چه این تزکیه در زندگی دنیایی تحت سلوک دینی انجام گیرد و چه در قیامت به مقتضای احکام خاص همان عالم و عوالم آن. 2. (حقیقت این است خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، در باغ‌ها و [بهشت‌هایی‌] که از زیر [درختان‌] آن نهرها روان است، درآورده و [داخل می‌گرداند]. در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته می‌شوند و لباسشان در آنجا از حریر [پرنیان‌] است. [پس از قرار گفتن در چنین وضعیتی] هدایت می‌شوند به گفتار پاک و [پاکیزه‌] و به سوی راه خدای ستوده [حمید] هدایت می‌گردند).[5] این عده میگویند: این آیه هم اشاره دارد که پس از قرار گرفتن در بهشت، بهشتیان به سخن پاکیزه و به صراط حمید هدایت می‌شوند. پس معلوم می‌شود که تازه در آنجا راه به خصوصی شروع می‌گردد و راهی که حرکت در آن نباشد، راه نیست. این آیه می‌گوید: خداوند با اسم (حمید) خود، مؤمنان و مشتاقان را به آنجا که باید ببرد، می‌برد. پس حرکت در عوالم حشر وجود و سیر تکاملی در آنجا ادامه دارد.[6] اما آنچه بر اساس مبانی حکمی و فلسفی در پاسخ این دیدگاه میتوان گفت: این است که نفس در قیامت به تجرد کامل خود رسیده است؛ بنابر این تکامل در آنجا معنا ندارد؛ آیاتی هم که مطرح شده یا بیانگر وسعت وجودی عالم آخرت است، یا به تعبیر فیض کاشانی به معنای رفع موانع است.[7] پی نوشتها: [1]. انعام ، 132. [2]. نهج البلاغه، خ 42. [3]. انعام، 158. [4]. إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. آل‌عمران، آیه 77. [5]. (إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ وَ هُدُوا إِلَی الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلی‌ صِراطِ الْحَمِیدِ). حج، آیه 23 و 24. [6]. ر. ک. شجاعی، محمد، (قیام قیامت)، ص 101 به بعد، کانون اندیشه جوان، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، 1380. [7]. (آخرت دار تکامل نمی‌باشد و حرکت استکمالی در آخرت امکان ندارد، بلکه مبدأ عذاب اگر از عوارض غریبه باشد در جوهر نفس، زائل میشود، آنهم نه از باب حرکت استکمال). فیض کاشانی‌، أصول المعارف، مقدمه، ص 332، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1375ش. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: ترجمه تفسیر المیزان، ج ‌8، ص 134؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ‌4، ص 806؛ شرح بر زاد المسافر، سید جلال‌الدین آشتیانی‌، ص 93؛ مجموعه مقالات، آیت الله حسن زاده آملی‌، ص 172. islamquest.net
اساساً در بهشت بحث «تکامل» موضوعیت دارد؟ اگر پاسخ مثبت این تکامل چه جنبههایی را در بر میگیرد؟
نظریه غالب در میان اندیشمندان اسلامی این است که تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست. این عده بر این باورند که بر اساس منابع دینی بهشت دو گونه است: یکی بهشت برزخی و دیگری بهشت در قیامت. تکامل در بهشت برزخی ممکن است. اما تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست؛ زیرا عالم قیامت و ورود در بهشت نهایت سیر تکامل انسان است؛ در نتیجه ورود به بهشت معنای کامل شدن است، نه برای کامل شدن.
در توضیح این نظریه میتوان گفت: تکامل و ارتقای درجات در بهشت مرهون و معلول درجات ایمان و عمل صالح انسان در دنیا است، خداوند میفرماید: (وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یعْمَلُون)؛[1] هر کس از بندگان به عملی که کرده رتبه خواهد یافت.
بنابر این، طبق فرمایش امام علی(ع) که میفرماید:(اَلیوم عملٌ و لا حساب و غداً حساب و لا عمل)؛[2] امروز(تا زمانی که در دنیا هستید) روز عمل و تلاش است نه روز حسابرسی به اعمال، و فردای قیامت روز حسابرسی است نه روز عمل.
لذا، اگر در آخرت پرونده اعمال و کارهای نیک بسته میشود و تکامل هم معلول عمل صالح است، در نتیجه در بهشت تکاملی نیست، مگر آنچه در این دنیا فراهم نموده باشیم. بنابر این در آخرت، تکامل-یعنی ارتقا از درجه به درجهی دیگر بهشت بدون اینکه قبلاً در دنیا مقدمات و شرایط آنرا فراهم کنیم- وجود ندارد.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: (لا ینْفَعُ نَفْسًا إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنّا مُنْتَظِرُونَ؛[3] اگر کسی که قبلا ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمیبخشد. بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم).
در مقابل دیدگاه مذکور، دیدگاه دیگری مطرح است که قائل به تکامل در قیامت است، این عده در توضیح نظریه خود میگویند: پس از ورود روح به عالم اوّل از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن، منازل، مواقف و سرفصلهایی در پیش روی انسان قرار میگیرد که هر یک به جای خود، یک رویداد بزرگ تکاملی در بازگشت انسان به سوی خداوند است؛ چرا که با هر انتقالی، انسان به صورت اصلی خود، نزدیکتر شده و به کمالات از دست رفته خود هنگام سیر نزولی، نایل میگردد و به تدریج سعه وجودی خود را یافته و متناسب عالم قرب میشود. علاوه بر آنکه بعد از ورود به آن، به مقتضای نظام خاص حاکم بر آن، حرکت و تکامل داشته و در هر عالمی پس از ورود به آن، کمالات جدیدی را کسب میکند.
این گروه بر این باورند که آیات و روایاتی نیز گویای حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن است. به چند نمونه از این آیات اشاره میکنیم:
1. (کسانی که عهد و پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی میفروشند، آنان را در آخرت [از سعادتهای اخروی] بهرهای نیست؛ و خدای [متعال] روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و به [نظر رحمت به] ایشان نمینگرد و [آنها را] پاکشان نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت).[4]
این عده میگویند: جمله (و پاکشان نمیگرداند) در این آیه، مفهوم خاصی دارد. این جمله نشانگر این حقیقت است که انسانهایی که در صراط مستقیم عبودیت بوده و مورد نظر حق میباشند؛ در حشر و در مواقف و عوالم آن، مشمول تزکیه حضرت حق بوده، خداوند آنان را از ناپاکیها پاک میسازد و آنها را - از آنچه که روی چهره اصلی انسان قرار گرفته و از بسیاری از حقایق محجوبشان کرده -تزکیه و تطهیر میکند. امّا این تزکیهی الهی شامل آن دسته از انسانها که در صراط عبودیت قرار نگرفته و با خداوند به مخالفت برخاستهاند، نخواهد شد.
باید توجه داشت که تزکیه خدای متعال، همان تکمیل و تکامل ساختن روح آدمی است؛ زیرا انسان در زندگی دنیایی، در ظاهر امر، دارای یک سلسله عقاید بود که بر اساس آن عقاید روش و سلوک عملی خاصی دارد. امّا در باطن امر، روح آدمی در نتیجه همین عقاید و اعمال، حرکت مخصوصی دارد که آن حرکت اگر در سلوک عبودیت و صراط مستقیم باشد، روح را از آنچه باید پاک کرده، به تدریج پاک میگرداند و در مدارج کمال پیش میبرد.
این حرکت باطنی همان تزکیه الهی است که در روح آدمی، تحت سلوک ظاهری دینی انجام میگیرد. این تطهیر، روح را از حجابها، تعلقها و رنگها و هرچه بر روح در هنگام جدایی از موطن اصیلیاش، عارض گشته، نجات میدهد و آزاد میگرداند، در حقیقت، یک حرکت تکاملی برای روح است.
حرکت روح هم جز با تزکیه نمیباشد، چه این تزکیه در زندگی دنیایی تحت سلوک دینی انجام گیرد و چه در قیامت به مقتضای احکام خاص همان عالم و عوالم آن.
2. (حقیقت این است خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، در باغها و [بهشتهایی] که از زیر [درختان] آن نهرها روان است، درآورده و [داخل میگرداند]. در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته میشوند و لباسشان در آنجا از حریر [پرنیان] است. [پس از قرار گفتن در چنین وضعیتی] هدایت میشوند به گفتار پاک و [پاکیزه] و به سوی راه خدای ستوده [حمید] هدایت میگردند).[5]
این عده میگویند: این آیه هم اشاره دارد که پس از قرار گرفتن در بهشت، بهشتیان به سخن پاکیزه و به صراط حمید هدایت میشوند. پس معلوم میشود که تازه در آنجا راه به خصوصی شروع میگردد و راهی که حرکت در آن نباشد، راه نیست. این آیه میگوید: خداوند با اسم (حمید) خود، مؤمنان و مشتاقان را به آنجا که باید ببرد، میبرد. پس حرکت در عوالم حشر وجود و سیر تکاملی در آنجا ادامه دارد.[6]
اما آنچه بر اساس مبانی حکمی و فلسفی در پاسخ این دیدگاه میتوان گفت: این است که نفس در قیامت به تجرد کامل خود رسیده است؛ بنابر این تکامل در آنجا معنا ندارد؛ آیاتی هم که مطرح شده یا بیانگر وسعت وجودی عالم آخرت است، یا به تعبیر فیض کاشانی به معنای رفع موانع است.[7]
پی نوشتها:
[1]. انعام ، 132.
[2]. نهج البلاغه، خ 42.
[3]. انعام، 158.
[4]. إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. آلعمران، آیه 77.
[5]. (إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ وَ هُدُوا إِلَی الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلی صِراطِ الْحَمِیدِ). حج، آیه 23 و 24.
[6]. ر. ک. شجاعی، محمد، (قیام قیامت)، ص 101 به بعد، کانون اندیشه جوان، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، 1380.
[7]. (آخرت دار تکامل نمیباشد و حرکت استکمالی در آخرت امکان ندارد، بلکه مبدأ عذاب اگر از عوارض غریبه باشد در جوهر نفس، زائل میشود، آنهم نه از باب حرکت استکمال). فیض کاشانی، أصول المعارف، مقدمه، ص 332، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1375ش.
برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: ترجمه تفسیر المیزان، ج 8، ص 134؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 4، ص 806؛ شرح بر زاد المسافر، سید جلالالدین آشتیانی، ص 93؛ مجموعه مقالات، آیت الله حسن زاده آملی، ص 172.
islamquest.net
- [سایر] اساساً در بهشت بحث (تکامل) موضوعیت دارد؟ اگر پاسخ مثبت این تکامل چه جنبههایی را در بر میگیرد؟
- [سایر] «مهماندار بهشت» کیست؟
- [سایر] چگونه بهشت « دارالسلام » است؟
- [سایر] بهشت « عدن » چگونه بهشتی است؟
- [سایر] آیا در بحث ولایت فقیه، واژههای «ولی»، «منصوب»، «نائب» و «وکیل» به یک معناست؟ آیا این تعبیرات درباره فقیه حاکم درست است؟
- [سایر] چرا در قرآن از بهشت، تعبیر به « جنّت » می شود؟
- [سایر] « مساکن طیبه » در بهشت ها چگونه مسکنی است؟
- [سایر] آیاتی که « ترک هواپرستی » و « خوف از خدا » را از اسباب ورود به بهشت می داند کدام است؟
- [سایر] آیا مقصود از «اعلم» در بحث ولایت فقیه، همان اعلمِ در مرجعیّت است؟
- [سایر] « تولی و تبری » چگونه از عوامل وصول به بهشت می شود؟