شرح پرسش: سلام علیکم؛ چه فرقی بین (سلاما) و (سلام) در آیهی مبارکه (قالوا سلاما، قال سلام قوم منکرون) است. لغت دانان میگویند: کلمه (سلاما) تحمل معنای جمله اسمیه را دارد و کلمه سلام تحمل معنای جمله فعلیه، اهل لغت هم چنین میگویند: جمله فعلیه اعم از جمله اسمیه است و در اینجا به معنای استمراری بودن سلام را میرساند ولی جمله اسمیه در اینجا این افاده را دارد که سلام در همین لحظه و در همین وقت بدون استمرار، پس چرا سلام به شکل جمله اسمیه آمده و جواب آن به شکل جمله فعلیه؟ پاسخ اجمالی بر اساس آنچه از قواعد زبان عربی به دست میآید، پاسخ حضرت ابراهیم(ع) به شکل مرفوع و نکره، از تکریم و احترام بیشتری برخوردار است. این دقت در پاسخ در کنار پذیرایی مفصلی که این پیامبر خدا از مهمانان خود داشتند، نشان از ادب، احترام و تکریم ویژه ایشان داشته است. پاسخ تفصیلی داستان ورود فرشتگان بر حضرت ابراهیم(ع) و پذیرایی این پیامبر خدا از آنان، در دو جای قرآن بدین شکل مطرح شده است: (آیا خبر مهمانان ارجمند ابراهیم به تو رسید؟ چون بر او درآمدند پس سلام گفتند. گفت: (سلام، مردمی ناشناسید.)؛ پس آهسته به سوی زنش رفت و گوساله‌ای فربه [و بریان‌] آورد).[1] سلام فرشتگان در این آیات به شکل منصوب آمده است: (قالُوا سَلاماً)؛ ولی حضرت ابراهیم جواب سلام را به شکل مرفوع پاسخ دادهاند: (قالَ سَلامٌ). بنابر آنچه دانشمندان زبان عربی بیان میکنند، (سلاماً) مصدر و مفعول مطلق برای فعل محذوف است و در حقیقت تقدیر جمله چنین بوده است: (سلمّنا سلاماً). ولی (سلامٌ) به عنوان مبتدا برای خبر محذوف است و در حقیقت همان جمله (سلامٌ علیکم) است؛[2] یعنی جمله اسمیه در پاسخ جمله فعلیه آمده است. در بر خلاف آنچه پرسشگر مطرح نموده است، جمله اسمیه برای ثبوت یک خبر برای مبتدای خود است و اختصاصی به زمان حال ندارد و با توجه به قرائن مختلف؛ مانند مدح و ذم و دعا، میتواند برای دوام و استمرار نیز به کار رود؛ بر خلاف جمله فعلیه که جهت حدوث و صِرف وقوع در یک زمان خاص است.[3] چنانچه همین نکته را سید علیخان کبیر در مورد جمله (الحمد لله) نیز بیان میدارد؛ یعنی عبارت (الحمد لله) بیش از تعبیر (حمداً و شکراً) و موارد مشابه، مفید معنای استمرار است. در مورد آیاتی که درباره حضرت ابراهیم(ع) و فرشتگان گذشت، همین قاعده به خوبی رعایت شده است،[4] و این پیامبر خدا با ادبی بالاتر به مهمانان خود پاسخ داده و بر آنها درود و سلام میفرستد.[5] همانگونه که خداوند فرموده است: (و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتی‌] بهتر از آن درود گویید، یا همان را [در پاسخ‌] برگردانید).[6] مطلب دیگری که برخی مفسران بدان اشاره نمودهاند، این است که فرق است بین گفتن: (السلام علیک) و گفتن: (سلام علیک) که تعبیر دوم از آن جهت که الف و لام ندارد و به اصطلاح نکره است نکتهای زائد را در موارد دعا میفهماند و آن یا این است که جنس سلام و همه انواع سلام بر تو باد و یا این است که سلامی بر تو باد که از عظمت و اهمیت نمیتوان با زبان بیانش کرد.[7] پی نوشت: [1]. ذاریات، 24 – 26؛ هود، 69 – 83. [2]. درویش، محیی الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج 4، ص 397، دار الارشاد، سوریه، 1415ق. مسوغ نکره واقع شدن مبتدا در این جمله، دعایی بودن است؛ و گرنه میتوان به صورت خبر برای مبتدای محذوف نیز در نظر گرفت: (قولی سلامٌ). [3]. امیل بدیع، یعقوب، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص 327، استقلال، تهران، 1385ش. [4]. کبیر مدنی شیرازی، سید علیخان بن احمد، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، ج1، ص232، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1409ق. [5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الالفاظ القرآن، ص422، دار القلم - دار الشامیه، بیروت – سوریه، 1412ق. [6]. نساء، 86. [7]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 18، ص 373، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج10، ص 478، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374ش. منبع: islamquest.net
چرا سلام فرشتگان در آیه 69 هود به شکل منصوب آمده، ولی حضرت ابراهیم(ع) به شکل مرفوع سلام را پاسخ دادهاند؟
شرح پرسش:
سلام علیکم؛ چه فرقی بین (سلاما) و (سلام) در آیهی مبارکه (قالوا سلاما، قال سلام قوم منکرون) است. لغت دانان میگویند: کلمه (سلاما) تحمل معنای جمله اسمیه را دارد و کلمه سلام تحمل معنای جمله فعلیه، اهل لغت هم چنین میگویند: جمله فعلیه اعم از جمله اسمیه است و در اینجا به معنای استمراری بودن سلام را میرساند ولی جمله اسمیه در اینجا این افاده را دارد که سلام در همین لحظه و در همین وقت بدون استمرار، پس چرا سلام به شکل جمله اسمیه آمده و جواب آن به شکل جمله فعلیه؟
پاسخ اجمالی
بر اساس آنچه از قواعد زبان عربی به دست میآید، پاسخ حضرت ابراهیم(ع) به شکل مرفوع و نکره، از تکریم و احترام بیشتری برخوردار است. این دقت در پاسخ در کنار پذیرایی مفصلی که این پیامبر خدا از مهمانان خود داشتند، نشان از ادب، احترام و تکریم ویژه ایشان داشته است.
پاسخ تفصیلی
داستان ورود فرشتگان بر حضرت ابراهیم(ع) و پذیرایی این پیامبر خدا از آنان، در دو جای قرآن بدین شکل مطرح شده است: (آیا خبر مهمانان ارجمند ابراهیم به تو رسید؟ چون بر او درآمدند پس سلام گفتند. گفت: (سلام، مردمی ناشناسید.)؛ پس آهسته به سوی زنش رفت و گوسالهای فربه [و بریان] آورد).[1] سلام فرشتگان در این آیات به شکل منصوب آمده است: (قالُوا سَلاماً)؛ ولی حضرت ابراهیم جواب سلام را به شکل مرفوع پاسخ دادهاند: (قالَ سَلامٌ).
بنابر آنچه دانشمندان زبان عربی بیان میکنند، (سلاماً) مصدر و مفعول مطلق برای فعل محذوف است و در حقیقت تقدیر جمله چنین بوده است: (سلمّنا سلاماً). ولی (سلامٌ) به عنوان مبتدا برای خبر محذوف است و در حقیقت همان جمله (سلامٌ علیکم) است؛[2] یعنی جمله اسمیه در پاسخ جمله فعلیه آمده است.
در بر خلاف آنچه پرسشگر مطرح نموده است، جمله اسمیه برای ثبوت یک خبر برای مبتدای خود است و اختصاصی به زمان حال ندارد و با توجه به قرائن مختلف؛ مانند مدح و ذم و دعا، میتواند برای دوام و استمرار نیز به کار رود؛ بر خلاف جمله فعلیه که جهت حدوث و صِرف وقوع در یک زمان خاص است.[3]
چنانچه همین نکته را سید علیخان کبیر در مورد جمله (الحمد لله) نیز بیان میدارد؛ یعنی عبارت (الحمد لله) بیش از تعبیر (حمداً و شکراً) و موارد مشابه، مفید معنای استمرار است. در مورد آیاتی که درباره حضرت ابراهیم(ع) و فرشتگان گذشت، همین قاعده به خوبی رعایت شده است،[4] و این پیامبر خدا با ادبی بالاتر به مهمانان خود پاسخ داده و بر آنها درود و سلام میفرستد.[5] همانگونه که خداوند فرموده است: (و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتی] بهتر از آن درود گویید، یا همان را [در پاسخ] برگردانید).[6]
مطلب دیگری که برخی مفسران بدان اشاره نمودهاند، این است که فرق است بین گفتن: (السلام علیک) و گفتن: (سلام علیک) که تعبیر دوم از آن جهت که الف و لام ندارد و به اصطلاح نکره است نکتهای زائد را در موارد دعا میفهماند و آن یا این است که جنس سلام و همه انواع سلام بر تو باد و یا این است که سلامی بر تو باد که از عظمت و اهمیت نمیتوان با زبان بیانش کرد.[7]
پی نوشت:
[1]. ذاریات، 24 – 26؛ هود، 69 – 83.
[2]. درویش، محیی الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج 4، ص 397، دار الارشاد، سوریه، 1415ق. مسوغ نکره واقع شدن مبتدا در این جمله، دعایی بودن است؛ و گرنه میتوان به صورت خبر برای مبتدای محذوف نیز در نظر گرفت: (قولی سلامٌ).
[3]. امیل بدیع، یعقوب، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص 327، استقلال، تهران، 1385ش.
[4]. کبیر مدنی شیرازی، سید علیخان بن احمد، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، ج1، ص232، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1409ق.
[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الالفاظ القرآن، ص422، دار القلم - دار الشامیه، بیروت – سوریه، 1412ق.
[6]. نساء، 86.
[7]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 18، ص 373، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج10، ص 478، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374ش.
منبع:
islamquest.net
- [سایر] داستان سخن گفتن فرشتگان با حضرت ابراهیم(ع) در مورد تولد فرزندشان چیست؟
- [سایر] طبق آیه 124 سوره بقره حضرت ابراهیم(ع) به چه چیزهایی امتحان شده بود؟
- [سایر] آیا مقام نبوّت حضرت ابراهیم علیه السلام با ترسیدن از افراد منافات ندارد؟ چرا حضرت ابراهیم علیه السلام از فرشتگان ترسید؟
- [سایر] در آیه 91 سوره انعام آمده است: (قل الله ثمّ ذرهم)، اگر کلمه (الله) مرفوع یا منصوب باشد، چه تفاوتی در معنا می کند؟
- [سایر] در آیه 91 سوره انعام آمده است: «قل الله ثمّ ذرهم»، اگر کلمه «الله» مرفوع یا منصوب باشد، چه تفاوتی در معنا می کند؟
- [سایر] آیا روایت گریه حضرت ابراهیم (ع) بر امام حسین (ع) صحیح است؟
- [سایر] آیا مقام حضرت علی(ع) از مقام حضرت ابراهیم(ع) بالاتر است؟
- [سایر] پذیرفتن ولایت عهدی به وسیله حضرت رضا(ع) از طرف مأمون مخالفت با آیه 113 سوره هود است؟
- [سایر] در مورد زیارت وارث توضیح دهید و وجه ارث امام حسین(ع) از حضرت آدم و ابراهیم(ع) چیست؟
- [سایر] چرا خداوند به جای وحی به حضرت ابراهیم(ع) برای ذبح حضرت اسماعیل(ع) در خواب به او الهام کرد؟
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز جمعه با امام معصوم علیه السلام یا منصوب از قبل ان حضرت واجب تعیینی است و در زمان غیبت مکلف مخیر است که نماز ظهر بخواند یا با اجتماع شرایط نماز جمعه بخواند و احوط نماز ظهر است و افضل نماز جمعه است
- [آیت الله سیستانی] اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند ، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد ، پس از بذل میگوید : (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط مستحب نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم او رها است . و در صورتی که زن معیّن باشد ، بردن نامش لازم نیست ، و همچنین در مبارات .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة طلاق خُلع را بخواند چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد ، پس از آنکه مِهر خود را به شوهر بخشید بدون فاصله شوهر می گوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ ‹یعنی زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم ، او رها است ›.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَإنْ کَانَت مُسِیئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین