استفاده ی قرآن از زبان عربی، بعضی را بر این واداشت که بگویند: همان گونه که قرآن از زبان مخاطبان خود استفاده کرده، از فرهنگ های دیگری چون: اعتقادی، اجتماعی، حقوقی، شیوه های بیانی و... نیز بهره برده است، و با ذکر نمونه هایی از آن، نتیجه بگیرند که قرآن با فرهنگ اعراب، سازگاری دارد و کاربرد علمی و عملی با فرهنگ های دیگر و نسل های آینده ندارد. در پاسخ باید گفت: اولاً: استفاده ی قرآن از زبان عربی به معنای بهره گیری از لغت های مخاطبان برای انتقال مطالب وحیانی است، نه استفاده از فرهنگ آن ها. ثانیاً: استفاده ی کتاب آسمانی از فرهنگ و دانش زمان خود، یک رویکرد در عالم مسیحیت و برای جبران کاستی های کتاب مقدس است و نمی توان آن را شامل قرآن نیز کرد. ثالثاً: یک نویسنده و گوینده، برای انتقال اهداف خود، ضرورت دارد تا از ابزارهایی مانند: زبان مخاطبان و نیز برای زیباسازی واژه ها و نزدیک کردن ذهن ها از تشبیهات و تمثیلات و استعاره و امور متعارف مردم بهره گیرد و استفاده از این ابزارها برای انتقال پیام بوده، نشانه ی حسن عمل و امری ستودنی است. رابعاً: قرآن، فرهنگ منفی و باطل و بی ریشه ی اعراب را نپذیرفته و به شدت با آن مقابله کرده است، نمونه ی بارز آن، غزوه ها و جنگ های پیامبر(صلی الله علیه وآله) با مخالفان، بر سر نپذیرفتن فرهنگ های باطل بوده است. خامساً: قرآن، بعضی از فرهنگ هایی که ریشه در ادیان الهی گذشته، طبیعت انسانی، فطرت الهی و نیاز ضروری اجتماعی داشت، امضا یا اصلاح نموده است و این از آن رو است که نزول قرآن برای پرورش انسان ها و تکمیل شرایع گذشته بوده است. منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).
شبهه: قرآن با فرهنگ اعراب، سازگاری دارد و کاربرد علمی و عملی با فرهنگ های دیگر و نسل های آینده ندارد.
استفاده ی قرآن از زبان عربی، بعضی را بر این واداشت که بگویند: همان گونه که قرآن از زبان مخاطبان خود استفاده کرده، از فرهنگ های دیگری چون: اعتقادی، اجتماعی، حقوقی، شیوه های بیانی و... نیز بهره برده است، و با ذکر نمونه هایی از آن، نتیجه بگیرند که قرآن با فرهنگ اعراب، سازگاری دارد و کاربرد علمی و عملی با فرهنگ های دیگر و نسل های آینده ندارد. در پاسخ باید گفت:
اولاً: استفاده ی قرآن از زبان عربی به معنای بهره گیری از لغت های مخاطبان برای انتقال مطالب وحیانی است، نه استفاده از فرهنگ آن ها.
ثانیاً: استفاده ی کتاب آسمانی از فرهنگ و دانش زمان خود، یک رویکرد در عالم مسیحیت و برای جبران کاستی های کتاب مقدس است و نمی توان آن را شامل قرآن نیز کرد.
ثالثاً: یک نویسنده و گوینده، برای انتقال اهداف خود، ضرورت دارد تا از ابزارهایی مانند: زبان مخاطبان و نیز برای زیباسازی واژه ها و نزدیک کردن ذهن ها از تشبیهات و تمثیلات و استعاره و امور متعارف مردم بهره گیرد و استفاده از این ابزارها برای انتقال پیام بوده، نشانه ی حسن عمل و امری ستودنی است.
رابعاً: قرآن، فرهنگ منفی و باطل و بی ریشه ی اعراب را نپذیرفته و به شدت با آن مقابله کرده است، نمونه ی بارز آن، غزوه ها و جنگ های پیامبر(صلی الله علیه وآله) با مخالفان، بر سر نپذیرفتن فرهنگ های باطل بوده است.
خامساً: قرآن، بعضی از فرهنگ هایی که ریشه در ادیان الهی گذشته، طبیعت انسانی، فطرت الهی و نیاز ضروری اجتماعی داشت، امضا یا اصلاح نموده است و این از آن رو است که نزول قرآن برای پرورش انسان ها و تکمیل شرایع گذشته بوده است.
منبع: بررسی شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایی، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).
- [سایر] شبهه: قرآن که فرهنگ اعتقادی و اجتماعی و حقوقی و...اعراب را امضا یا اصلاح کرد، نشانه متأثر شدن از فرهنگ زمانه نیست؟
- [سایر] بهره گیری قرآن از فرهنگ زمانه، چگونه با جاودانگی و جهانی بودن آن سازگاری دارد؟
- [سایر] آیا بهره گیری قرآن از تشبیهات نشانه تأثیرپذیری از فرهنگ اعراب نیست؟
- [سایر] آیا مرد سالاری که در قرآن مطرح شده، از فرهنگ اعراب اقتباس شده است؟
- [سایر] آیا اعتقاد به جنّ نشانه متأثر شدن قرآن از فرهنگ اعراب نیست؟
- [سایر] آیا قرآن به طور کامل از فرهنگ اعتقادی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و...اعراب تأثیر پذیرفته است؟
- [سایر] آیا مسّ شیطان و دیوانگی که قرآن بیان کرده، نشانه متأثر شدن قرآن از فرهنگ اعراب نیست؟
- [سایر] آیا استفاده ی قرآن از الفاظی که درباره ی بازرگانی و تجارت اعراب آمده، نشانه تأثیرپذیری از فرهنگ آن هاست؟
- [سایر] شبهه: مطالب علمی ثابت میکند که قرآن از طرف خدا نازل شده است؛ امّا معجزهی قرآن را ثابت نمیکند.
- [سایر] الف) آیا قرآن، آمیخته با فرهنگ و آداب اعراب و متأثر از آن است؟ ب) آیا قرآن بر اساس مقتضیات زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است؟