آیا داستان اصحاب کهف در قرآن کریم به صورت کامل و دقیق آمده است‌؟
از آن جا که قرآن کریم‌، کتاب داستان و... نبوده‌، بلکه برای هدایت و راهنمایی بشر به سوی کمال و تربیت انسان‌ها نازل شده‌، و هر آن‌چه که در راستای تربیت و راهنمایی بشر لازم بوده‌، در قالب‌های مختلف‌، مثل نقل سرگذشت اقوام گذشته و... بیان فرموده است‌، ولی داستان‌ها را با جزئیات و به طور کامل و دقیق همراه ریزه‌کاریهای آن بیان نکرده است‌. داستان اصحاب کهف (=یاران غار)، حکایت چند جوانمرد از طبقة اشراف است که چشم دلشان به نور الهی روشن شده‌، به خدای بزرگ ایمان آوردند و از شرک و بت‌پرستی دست کشیدند. اینان در محیطی می‌زیستند که بت‌پرستی و شرک بر آن سایه افکنده بود و پادشاه گمراه و ستمگری نیز بر آن‌ها حکومت می‌کرد. جوانمردان با ایمان تصمیم گرفتند تا در برابر این گمراهی‌ها ایستادگی کرده‌، تا آن جا که در توان دارندبرای زدودن زنگار شرک از دل‌ها و نشاندن نهال توحید در قلب هابکوشند; اما آن قدر غوغای بت و بت‌پرستی در آن محیط بلند بود که نغمه‌های توحیدی آن‌ها در گلویشان گم می‌شد; بناچار، برای نجات خویشتن و یافتن محیطی آماده‌تر، تصمیم به هجرت گرفتند و به سوی غاری رهسپار شدند. در راه چوپانی مؤمن به همراه سگش با آنان همراه شد و همگی به غار پناهنده شدند و در غار به استراحت پرداختند، خدای متعال از روی حکمت‌، خواب آن‌ها را طولانی گردانید و به تصریح قرآن 309 سال به طول انجامید. پس از بیداری به گمان این که روزی یا نیمه‌روزی در خواب بوده‌اند. یک نفرشان را برای تهیة غذا به شهر فرستادند و سفارش کردند که مراقب باشد شناسایی نشود. او به شهر رفت‌، ولی با صحنه‌های عجیبی روبه‌رو شد; خانه‌ها، مغازه‌ها و به طور کلی چهرة شهر دگرگون شده بود. با ناباوری به مغازه‌ای رفت تا غذایی تهیه کند. سکه‌ای را درآورد تا بهای غذا را بپردازد. چشم فروشنده که به سکة سیصد سال پیش افتاد، به گمان این که او گنجی یافته‌، از او توضیح خواست‌. گفتگو بالا گرفت و کار به مقامات کشید و مردم را از ماجرا باخبر کرد فرستادة اصحاب کهف نیز خود به ماجرا پی برده بود. در آن دوران بت‌پرستی برچیده شده‌، خداپرستی همه جا رواج یافته بود و مردم که داستان ناپدید شدن اصحاب کهف را به سان افسانه‌ای سینه به سینه از گذشتگان خود شنیده بودند و بر این مرد و دوستانش تطبیق می‌کردند، بسیار خرسند بودند. آنان این جریان را دلیلی زنده بر معاد و زندگی پس از مرگ می‌دانستند که از جانب خدا برای آن‌ها قرار داده شده است‌. در واقع این داستان خط پایانی برای گفتگوهای بین معتقدان به معاد و منکران آن تلقی شده‌. مأمور خرید غذا به غار بازگشت و دوستان خویش را از ماجرا با خبر کرد. همگی در تعجبی عمیق فرو رفتند و تحمل این زندگی را بر خویش سخت و ناگوار دیدند، و از خدا خواستند که چشم از جهان بپوشند و به جوار رحمت حق منتقل شوند. مردم نیز که بیرون غار جمع شده بودند برای زنده ماندن خاطره آنان که شاهدی بر معاد و زندگی پس از مرگ نیز بود، کنار غار مسجدی بنا کردند. خدای متعال در سورة کهف‌، آیات 9 26 این داستان را بازگو کرده است‌. برای آگاهی بیشتر می‌توانید به تفسیر نمونه و تفسیر المیزان‌، ذیل آیات یاد شده و نیز داستان اصحاب کهف در کتاب‌های قصص قرآن مراجعه نمایید. eporsesh.com
عنوان سوال:

آیا داستان اصحاب کهف در قرآن کریم به صورت کامل و دقیق آمده است‌؟


پاسخ:

از آن جا که قرآن کریم‌، کتاب داستان و... نبوده‌، بلکه برای هدایت و راهنمایی بشر به سوی کمال و تربیت انسان‌ها نازل شده‌، و هر آن‌چه که در راستای تربیت و راهنمایی بشر لازم بوده‌، در قالب‌های مختلف‌، مثل نقل سرگذشت اقوام گذشته و... بیان فرموده است‌، ولی داستان‌ها را با جزئیات و به طور کامل و دقیق همراه ریزه‌کاریهای آن بیان نکرده است‌.
داستان اصحاب کهف (=یاران غار)، حکایت چند جوانمرد از طبقة اشراف است که چشم دلشان به نور الهی روشن شده‌، به خدای بزرگ ایمان آوردند و از شرک و بت‌پرستی دست کشیدند. اینان در محیطی می‌زیستند که بت‌پرستی و شرک بر آن سایه افکنده بود و پادشاه گمراه و ستمگری نیز بر آن‌ها حکومت می‌کرد. جوانمردان با ایمان تصمیم گرفتند تا در برابر این گمراهی‌ها ایستادگی کرده‌، تا آن جا که در توان دارندبرای زدودن زنگار شرک از دل‌ها و نشاندن نهال توحید در قلب هابکوشند; اما آن قدر غوغای بت و بت‌پرستی در آن محیط بلند بود که نغمه‌های توحیدی آن‌ها در گلویشان گم می‌شد; بناچار، برای نجات خویشتن و یافتن محیطی آماده‌تر، تصمیم به هجرت گرفتند و به سوی غاری رهسپار شدند. در راه چوپانی مؤمن به همراه سگش با آنان همراه شد و همگی به غار پناهنده شدند و در غار به استراحت پرداختند، خدای متعال از روی حکمت‌، خواب آن‌ها را طولانی گردانید و به تصریح قرآن 309 سال به طول انجامید. پس از بیداری به گمان این که روزی یا نیمه‌روزی در خواب بوده‌اند. یک نفرشان را برای تهیة غذا به شهر فرستادند و سفارش کردند که مراقب باشد شناسایی نشود. او به شهر رفت‌، ولی با صحنه‌های عجیبی روبه‌رو شد; خانه‌ها، مغازه‌ها و به طور کلی چهرة شهر دگرگون شده بود. با ناباوری به مغازه‌ای رفت تا غذایی تهیه کند. سکه‌ای را درآورد تا بهای غذا را بپردازد. چشم فروشنده که به سکة سیصد سال پیش افتاد، به گمان این که او گنجی یافته‌، از او توضیح خواست‌. گفتگو بالا گرفت و کار به مقامات کشید و مردم را از ماجرا باخبر کرد فرستادة اصحاب کهف نیز خود به ماجرا پی برده بود.
در آن دوران بت‌پرستی برچیده شده‌، خداپرستی همه جا رواج یافته بود و مردم که داستان ناپدید شدن اصحاب کهف را به سان افسانه‌ای سینه به سینه از گذشتگان خود شنیده بودند و بر این مرد و دوستانش تطبیق می‌کردند، بسیار خرسند بودند. آنان این جریان را دلیلی زنده بر معاد و زندگی پس از مرگ می‌دانستند که از جانب خدا برای آن‌ها قرار داده شده است‌. در واقع این داستان خط پایانی برای گفتگوهای بین معتقدان به معاد و منکران آن تلقی شده‌.
مأمور خرید غذا به غار بازگشت و دوستان خویش را از ماجرا با خبر کرد. همگی در تعجبی عمیق فرو رفتند و تحمل این زندگی را بر خویش سخت و ناگوار دیدند، و از خدا خواستند که چشم از جهان بپوشند و به جوار رحمت حق منتقل شوند. مردم نیز که بیرون غار جمع شده بودند برای زنده ماندن خاطره آنان که شاهدی بر معاد و زندگی پس از مرگ نیز بود، کنار غار مسجدی بنا کردند.
خدای متعال در سورة کهف‌، آیات 9 26 این داستان را بازگو کرده است‌.
برای آگاهی بیشتر می‌توانید به تفسیر نمونه و تفسیر المیزان‌، ذیل آیات یاد شده و نیز داستان اصحاب کهف در کتاب‌های قصص قرآن مراجعه نمایید.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین