اعجاز «قرآن» در چیست؟
قرآن از جهات مختلفی جنبه اعجاز دارد، که بحث گسترده درباره یکایک آنها از گنجایش این رساله بیرون است و ما به طور فشرده آنها را یاد‌آور می‌شویم: در روز نزول قرآن، نخستین چیزی که چشم جهان عرب و استادان سخن و بلاغت را گرفت همان زیبایی کلمات، شگفتی و تازگی ترکیب، و برتری معانی قرآن بود که از مجموع آن به فصاحت و بلاغت تعبیر می‌آورند. این ویژگی بر عرب آن روز (و امروز) کاملاً مشهود بوده و از همین رو پیامبر گرامی با تلاوت پی‌در‌پی آیات قرآن و دعوت مکرر به تحدی، قهرمانان عرصه سخن و استادان بلاغت را به خضوع و خشوع وامی‌داشت و وادارشان می‌کرد که در برابر عظمت کلام او انگشت حیرت به دندان گرفته، و به فوق بشری بودن آن اذعان کنند. ولید بن مغیره، استاد سخن و شعر قریش، پس از شنیدن آیاتی چند از پیامبر درباره آن چنین داوری کرد:(به خدا سوگند، هم اکنون از محمد (ص) سخنی شنیدم که نه به سخن انسانها،‌ و نه به سخن جنیان می‌ماند. سخنی است دارای شرینی و زیبایی خاص. شاخه‌های کلام وی پربار، و ریشه آن پربرکت است؛ سخنی است والا که هیچ سخنی برجسته‌تر از آن نیست، یعنی هرگز قابل رقابت نمی‌باشد).(مجمع‌البیان، 5/387). این تنها ولید بن مغیره نیست که در برابر جمال ظاهری و شکوه معنوی قرآن سر تعظیم فرود آورده است، بلکه دیگر بلغای عرب نیز نظیر عتبه بن ربیعه و طفیل بن عمرو نیز اظهار عجز کرده و به اعجاز ادبی قرآن اعتراف کرده‌اند. البته عرب جاهلی به علت پایین بودن سطح فرهنگ خویش، از قرآن جز این جنبه از اعجاز را درک نمی‌کرد، اما زمانی که اسلام، خورشیدوار، بر ربع مسکون جهان تابید، متفکران جهان به غور و تأمّل در آیات بلند این کتاب پرداخته و علاوه بر جهات ادبی، از جهات دیگر قرآن نیز که هر یک مستقلاً گواهی روشن بر ارتباط آن با عالم قدس است بهره گرفته‌اند و در هر عصر نکته‌هائی تازه از حقایق بی‌پایان آن آموختند، که این رشته همچنان ادامه دارد... . اعجاز ادبی قران را به اختصار بیان کردیم. اکنون برآنیم که به طور فشرده به جلوه‌های دیگری از اعجاز قرآن اشاره کنیم. اگر اعجاز ادبی قرآن، تنها برای کسانی قابل درک است که در زبان عربی مهارت کافی داشته باشند، خوشبختانه دیگر جلوه‌های اعجاز قرآن برای دیگران نیز قابل فهم است. الف- آورنده قرآن، یک فرد امی و درس ناخوانده است؛ نه مدرسه‌ای رفته، نه در برابر استادی زانو زده، و نه کتابی را خوانده است، چنانکه می‌فرماید: (ما کُنْتَ تَتْلوا من قبلهِ مِنْ کتابٍ و لا تَخُطُّهُ بیمینِکَ إذاً لارتابَ المُبْطِلونَ) عنکبوت/108: [پیش از این نه کتابی می‌خواندی و نه با دست چیزی می‌نوشتی، که اگر غیر از این بود باطل گرایان {در حقانیت رسالت تو} تردید می‌کردند]. پیامبر گرامی (ص) این آیه را بر مردم تلاوت کرد که از کارنامة زندگی او کاملاً مطلع بودند. طبعاً اگر وی سابقه تحصیل داشت او را در این ادعا تکذیب می‌کردند، و اگر می‌بینیم برخی او را متهم می‌کردند که (قرآن را بشری به وی می‌آموزد) نحل/103 این تهمت نیز بسان دیگر تهمت‌ها کاملاً بی اساس بود، چنانکه قرآن این اتهام را رد کرده و می‌فرماید:(آن کس که می‌گویند قرآن را به پیامبر آموخته، از غیر عرب است، در حالیکه زبان قرآن عربی فصیح است. نحل/103 ب- قرآن طی مدت بیست و سه سال در شرایط گوناگون (صلح و جنگ، سفر و حضر و ...) توسط پیامبر اسلام (ص) تلاوت شده است. طبیعت یک چنین سخن گفتنی ایجاب می‌کند که در گفتار گوینده نوعی دوگانگی بلکه چندگانگی پیش‌ آید. مؤلفانی که کتاب خود را در شرایطی یکسان و با رعایت اصول هماهنگی می‌نویسند، چه بسا دچار اختلاف و ناهماهنگی در کلام می‌شوند، چه رسد به کسانی که سخنی را به تدریج، و در اوضاع و احوال مختلف، القا می‌کنند. در خور توجه است که قرآن کریم درباره موضوعات گوناگون از الهیات، تاریخ، تشریع و قانونگذاری، اخلاق، طبیعت و غیره سخن گفته، و در عین حال مجموعه آن از سر تا به بن دارای عالیترین نوع هماهنگی و انسجام از نظر محتوا، و سبک سخن گفتن است. قرآن خود این جنبه از اعجاز را یاد‌آور شده و می‌فرماید: (أَفلا یَتَدبَّرونَ الْقُرآنَ وَ لَو کانَ‌ مِنْ عِنْدِ غیرِ اللهِ لَوَجُدوا فیهِ اخْتلافاً کثیراً) نساء/82: آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، در آن اختلاف بسیار می‌یافتند. ج- قرآن کریم، فطرت ثابت انسان را مدّ نظر قرار داده و بر اساس آن قانونگذاری کرده است. در نتیجه این بینش اساسی، به همه ابعاد روحی و زوایای حیات انسان توجه کرده و اصولی کلی را، که هرگز کهنگی و زوال نمی‌پذیرد، یادآور شده است. از ویژگیهای قوانین کلی اسلام آن است که در شرایط گوناگون و محیط‌های مختلف قابل اجراست، و مسلمانان زمانی که بر بخش عظیمی از جهان دست یافته بودند، در پرتو همین قوانین، قرنها جوامع بشری را با قدرت و عظمت اداره کردند. امام باقر(ع) می‌فرماید: (إنّ للهَ لم یَدعْ شیئاً تحتاجُ إلیه الاُمه إلا أنزله فی کتابهِ و بیَّنه لرسُولهِ و جَعَلَ لکل شیء حدّاً و جَعَل علیه دلیلاً) (کافی: 1/59): خداوند هیچ چیزی را که مردم به آن نیازمندند وانگذارنده مگر اینکه در کتاب خود از آن سخن گفته و برای رسول خود حکمش را توضیح داده است، و برای هر چیزی حدی، و برای هر حدی دلیلی معین کرده است. د قرآن در آیات مختلف به مناسبتهای گوناگون اسرار جهان آفرینش را که بشر آن روز از آن آگاهی نداشت بیان کرده است، و کشف این اسرار برای فرد درس نخوانده که در یک جامعه بی خبر از همه چیز زندگی می‌کند، جز از طریق وحی امکان‌پذیر نیست. کشف قانون جاذبه از افتخارات علم جدید به شمار می‌رود و اینک استواری کاخ آفرینش را در پایه آن تفسیر می‌کنند. قرآن در جمله بسیار کوتاهی `پرده از این قانون برداشته و می‌فرماید: (اللهُ الّذی رَفَعَ السَّمواتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَها) رعد/2 [خدایی که آسمانها را بدون ستون مرئی برافراشته است]. کشف قانون زوجیت عمومی یکی دیگر از دست آوردهای علم جدید است، و قرآن کریم در روزگاری که کمترین اطلاعی در این‌باره موجود نبود از آن خبر داده می‌فرماید: (وَمِنْ کُلِّ شیءٍ خَلَقْنا زَوجینِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَرونَ) ذاریات/49 [از هر چیزی جفت آفریدیم، باشد که متذکر شوید.] و نمونه‌های دیگر که در کتابهای تفسیر و کلام یا دائره المعارف بیان شده‌اند. ه - قرآن پیش از وقوع برخی حوادث، قاطعانه از آنها خبر داده و گزارهای وی نیز دقیقاً به وقوع پیوست است. نمونه‌های این امر زیاد است که تنها به یک مورد آن اشاره می‌کنیم: روزی که رومیان خداپرست مسیحی، مغلوب ساسانیان آتش‌پرست گردیدند؛ مشرکان عرب این ماجرا را به فال نیک گرفته و گفتند ما نیز بر خداپرستان جزیره العرب (مسلمانان) پیروز خواهیم شد. قرآن در آن موقع قاطعانه خبر داد: (غُلِبَتِ الرُّومُ * فی أَدْنی الأرضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ * فی بِضْعِ سِنینَ للهِ الأمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمؤمنون) روم/1-4 [رومیان در نزدیک‌ترین زمین (به دیار عرب) مغلوب شدند، و آنان پس از این شکست، در مدت کمی (میان سه تا نه سال) بر حریف پیروز خواهند شد]. چیزی نگذشت که این پیشگویی به وقوع پیوست، و هم‌زمان هر دو گروه خداپرست (مسیحیان روم و مسلمانان عربستان) بر دشمنان خویش (ایران ساسانی و مشرکان قریش) پیروز شدند. از این جهت در ذیل آیه از سرور و شادمانی مؤمنان سخن می‌گوید و می‌فرماید: (یَوْمَئِذٍ یَفْرحُ الْمؤْمِنون) زیرا این دو پیروزی همزمان رخ دادند. و- قرآن زندگانی پیامبران و امتهای پیشین را در سوره‌های مختلف با تعبیر‌های گوناگون بیان کرده است. این سرگذشتها در کتب عهدین (تورات و انجیل) نیز وارد شده است، ولی به هنگام مقایسه روشن می‌شود که قرآن یکسره وحی الهی است، ولی آنجه در عهدین آمده از دستبرد تحریفگران مصون نمانده است. در گزارش قرآن از زندگی پیامبران، کوچکترین مطلبی بر خلاف عقل و فطرت بی تناسب با مقام والای پیامبران وجود ندارد، در حالیکه در قصص عهدین این نوع نارساییها فراوان است. در این زمینه تنها مقایسه میان قرآن با عهدین در مورد سرگذشت آدم کافی است. eporsesh.com
عنوان سوال:

اعجاز «قرآن» در چیست؟


پاسخ:

قرآن از جهات مختلفی جنبه اعجاز دارد، که بحث گسترده درباره یکایک آنها از گنجایش این رساله بیرون است و ما به طور فشرده آنها را یاد‌آور می‌شویم:
در روز نزول قرآن، نخستین چیزی که چشم جهان عرب و استادان سخن و بلاغت را گرفت همان زیبایی کلمات، شگفتی و تازگی ترکیب، و برتری معانی قرآن بود که از مجموع آن به فصاحت و بلاغت تعبیر می‌آورند. این ویژگی بر عرب آن روز (و امروز) کاملاً مشهود بوده و از همین رو پیامبر گرامی با تلاوت پی‌در‌پی آیات قرآن و دعوت مکرر به تحدی، قهرمانان عرصه سخن و استادان بلاغت را به خضوع و خشوع وامی‌داشت و وادارشان می‌کرد که در برابر عظمت کلام او انگشت حیرت به دندان گرفته، و به فوق بشری بودن آن اذعان کنند.
ولید بن مغیره، استاد سخن و شعر قریش، پس از شنیدن آیاتی چند از پیامبر درباره آن چنین داوری کرد:(به خدا سوگند، هم اکنون از محمد (ص) سخنی شنیدم که نه به سخن انسانها،‌ و نه به سخن جنیان می‌ماند. سخنی است دارای شرینی و زیبایی خاص. شاخه‌های کلام وی پربار، و ریشه آن پربرکت است؛ سخنی است والا که هیچ سخنی برجسته‌تر از آن نیست، یعنی هرگز قابل رقابت نمی‌باشد).(مجمع‌البیان، 5/387).
این تنها ولید بن مغیره نیست که در برابر جمال ظاهری و شکوه معنوی قرآن سر تعظیم فرود آورده است، بلکه دیگر بلغای عرب نیز نظیر عتبه بن ربیعه و طفیل بن عمرو نیز اظهار عجز کرده و به اعجاز ادبی قرآن اعتراف کرده‌اند. البته عرب جاهلی به علت پایین بودن سطح فرهنگ خویش، از قرآن جز این جنبه از اعجاز را درک نمی‌کرد، اما زمانی که اسلام، خورشیدوار، بر ربع مسکون جهان تابید، متفکران جهان به غور و تأمّل در آیات بلند این کتاب پرداخته و علاوه بر جهات ادبی، از جهات دیگر قرآن نیز که هر یک مستقلاً گواهی روشن بر ارتباط آن با عالم قدس است بهره گرفته‌اند و در هر عصر نکته‌هائی تازه از حقایق بی‌پایان آن آموختند، که این رشته همچنان ادامه دارد... .
اعجاز ادبی قران را به اختصار بیان کردیم. اکنون برآنیم که به طور فشرده به جلوه‌های دیگری از اعجاز قرآن اشاره کنیم. اگر اعجاز ادبی قرآن، تنها برای کسانی قابل درک است که در زبان عربی مهارت کافی داشته باشند، خوشبختانه دیگر جلوه‌های اعجاز قرآن برای دیگران نیز قابل فهم است.
الف- آورنده قرآن، یک فرد امی و درس ناخوانده است؛ نه مدرسه‌ای رفته، نه در برابر استادی زانو زده، و نه کتابی را خوانده است، چنانکه می‌فرماید: (ما کُنْتَ تَتْلوا من قبلهِ مِنْ کتابٍ و لا تَخُطُّهُ بیمینِکَ إذاً لارتابَ المُبْطِلونَ) عنکبوت/108: [پیش از این نه کتابی می‌خواندی و نه با دست چیزی می‌نوشتی، که اگر غیر از این بود باطل گرایان {در حقانیت رسالت تو} تردید می‌کردند].
پیامبر گرامی (ص) این آیه را بر مردم تلاوت کرد که از کارنامة زندگی او کاملاً مطلع بودند. طبعاً اگر وی سابقه تحصیل داشت او را در این ادعا تکذیب می‌کردند، و اگر می‌بینیم برخی او را متهم می‌کردند که (قرآن را بشری به وی می‌آموزد) نحل/103 این تهمت نیز بسان دیگر تهمت‌ها کاملاً بی اساس بود، چنانکه قرآن این اتهام را رد کرده و می‌فرماید:(آن کس که می‌گویند قرآن را به پیامبر آموخته، از غیر عرب است، در حالیکه زبان قرآن عربی فصیح است. نحل/103
ب- قرآن طی مدت بیست و سه سال در شرایط گوناگون (صلح و جنگ، سفر و حضر و ...) توسط پیامبر اسلام (ص) تلاوت شده است. طبیعت یک چنین سخن گفتنی ایجاب می‌کند که در گفتار گوینده نوعی دوگانگی بلکه چندگانگی پیش‌ آید. مؤلفانی که کتاب خود را در شرایطی یکسان و با رعایت اصول هماهنگی می‌نویسند، چه بسا دچار اختلاف و ناهماهنگی در کلام می‌شوند، چه رسد به کسانی که سخنی را به تدریج، و در اوضاع و احوال مختلف، القا می‌کنند.
در خور توجه است که قرآن کریم درباره موضوعات گوناگون از الهیات، تاریخ، تشریع و قانونگذاری، اخلاق، طبیعت و غیره سخن گفته، و در عین حال مجموعه آن از سر تا به بن دارای عالیترین نوع هماهنگی و انسجام از نظر محتوا، و سبک سخن گفتن است. قرآن خود این جنبه از اعجاز را یاد‌آور شده و می‌فرماید: (أَفلا یَتَدبَّرونَ الْقُرآنَ وَ لَو کانَ‌ مِنْ عِنْدِ غیرِ اللهِ لَوَجُدوا فیهِ اخْتلافاً کثیراً) نساء/82: آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، در آن اختلاف بسیار می‌یافتند.
ج- قرآن کریم، فطرت ثابت انسان را مدّ نظر قرار داده و بر اساس آن قانونگذاری کرده است. در نتیجه این بینش اساسی، به همه ابعاد روحی و زوایای حیات انسان توجه کرده و اصولی کلی را، که هرگز کهنگی و زوال نمی‌پذیرد، یادآور شده است. از ویژگیهای قوانین کلی اسلام آن است که در شرایط گوناگون و محیط‌های مختلف قابل اجراست، و مسلمانان زمانی که بر بخش عظیمی از جهان دست یافته بودند، در پرتو همین قوانین، قرنها جوامع بشری را با قدرت و عظمت اداره کردند. امام باقر(ع) می‌فرماید: (إنّ للهَ لم یَدعْ شیئاً تحتاجُ إلیه الاُمه إلا أنزله فی کتابهِ و بیَّنه لرسُولهِ و جَعَلَ لکل شیء حدّاً و جَعَل علیه دلیلاً) (کافی: 1/59): خداوند هیچ چیزی را که مردم به آن نیازمندند وانگذارنده مگر اینکه در کتاب خود از آن سخن گفته و برای رسول خود حکمش را توضیح داده است، و برای هر چیزی حدی، و برای هر حدی دلیلی معین کرده است.
د قرآن در آیات مختلف به مناسبتهای گوناگون اسرار جهان آفرینش را که بشر آن روز از آن آگاهی نداشت بیان کرده است، و کشف این اسرار برای فرد درس نخوانده که در یک جامعه بی خبر از همه چیز زندگی می‌کند، جز از طریق وحی امکان‌پذیر نیست. کشف قانون جاذبه از افتخارات علم جدید به شمار می‌رود و اینک استواری کاخ آفرینش را در پایه آن تفسیر می‌کنند. قرآن در جمله بسیار کوتاهی `پرده از این قانون برداشته و می‌فرماید: (اللهُ الّذی رَفَعَ السَّمواتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَها) رعد/2 [خدایی که آسمانها را بدون ستون مرئی برافراشته است]. کشف قانون زوجیت عمومی یکی دیگر از دست آوردهای علم جدید است، و قرآن کریم در روزگاری که کمترین اطلاعی در این‌باره موجود نبود از آن خبر داده می‌فرماید: (وَمِنْ کُلِّ شیءٍ خَلَقْنا زَوجینِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَرونَ) ذاریات/49 [از هر چیزی جفت آفریدیم، باشد که متذکر شوید.] و نمونه‌های دیگر که در کتابهای تفسیر و کلام یا دائره المعارف بیان شده‌اند.
ه - قرآن پیش از وقوع برخی حوادث، قاطعانه از آنها خبر داده و گزارهای وی نیز دقیقاً به وقوع پیوست است. نمونه‌های این امر زیاد است که تنها به یک مورد آن اشاره می‌کنیم: روزی که رومیان خداپرست مسیحی، مغلوب ساسانیان آتش‌پرست گردیدند؛ مشرکان عرب این ماجرا را به فال نیک گرفته و گفتند ما نیز بر خداپرستان جزیره العرب (مسلمانان) پیروز خواهیم شد. قرآن در آن موقع قاطعانه خبر داد: (غُلِبَتِ الرُّومُ * فی أَدْنی الأرضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ * فی بِضْعِ سِنینَ للهِ الأمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمؤمنون) روم/1-4 [رومیان در نزدیک‌ترین زمین (به دیار عرب) مغلوب شدند، و آنان پس از این شکست، در مدت کمی (میان سه تا نه سال) بر حریف پیروز خواهند شد]. چیزی نگذشت که این پیشگویی به وقوع پیوست، و هم‌زمان هر دو گروه خداپرست (مسیحیان روم و مسلمانان عربستان) بر دشمنان خویش (ایران ساسانی و مشرکان قریش) پیروز شدند. از این جهت در ذیل آیه از سرور و شادمانی مؤمنان سخن می‌گوید و می‌فرماید: (یَوْمَئِذٍ یَفْرحُ الْمؤْمِنون) زیرا این دو پیروزی همزمان رخ دادند.
و- قرآن زندگانی پیامبران و امتهای پیشین را در سوره‌های مختلف با تعبیر‌های گوناگون بیان کرده است. این سرگذشتها در کتب عهدین (تورات و انجیل) نیز وارد شده است، ولی به هنگام مقایسه روشن می‌شود که قرآن یکسره وحی الهی است، ولی آنجه در عهدین آمده از دستبرد تحریفگران مصون نمانده است. در گزارش قرآن از زندگی پیامبران، کوچکترین مطلبی بر خلاف عقل و فطرت بی تناسب با مقام والای پیامبران وجود ندارد، در حالیکه در قصص عهدین این نوع نارساییها فراوان است. در این زمینه تنها مقایسه میان قرآن با عهدین در مورد سرگذشت آدم کافی است.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین