واژه های (روح) و (نفس) در موارد مختلف، کاربردها و معانی متفاوتی دارند. استعمال این واژه ها در قرآن، روایات، محاورات عرفی و اخلاق و فلسفه، مخصوصاً اخلاق و فلسفه اسلامی با یکدیگر تفاوت دارد. در محاورات عرفی، معمولاً از واژه (روح) استفاده میشود و (نفس) استعمال چندانی ندارد. در فلسفه اسلامی، روح و نفس تقریباً به صورت مترادف به کار میروند و گاهی (روح) را فقط در مورد (روح بخاری) استعمال میکنند و (نفس) را واجد روح بخاری و یا مراتب بالاتر از آن، مرحله عقلانی، هم میدانند. کاربرد واژه (نفس) در فلسفه، شایعتر از (روح) است، جز در مورد (روح بخاری). دانشمندان اخلاق، (نفس) را معمولاً در مقابل (عقل) به کار میبرند؛ یعنی مفهوم (نفس) در مباحث اخلاق اسلامی، ارزش منفی دارد؛ مثلاً میگویند: (همیشه بین عقل و نفس انسان جنگ و درگیری است.) معمولاً گرایشهای پست حیوانی را به (نفس) و گرایشهای ارزشمند را به (عقل) نسبت میدهند و معتقدند که در درون انسان بین این دو تضاد است، در حالی که نفس در فلسفه، اصلا به این معنا نیست، بار ارزشی ندارد و درست به جای (روح) به کار میرود. از آنجا که هر کسی از واژه (نفس) نوعی تلقی و سابقه ذهنی دارد، وقتی که این کلمه را در قرآن هم میبیند، با همان طرز تفکر خود به آن مینگرد؛ مثلاً اگر فیلسوفی با کلمه (نفس) در قرآن مواجه شود، قبل از هر چیز، معنای فلسفی آن به ذهنش میرسد سایر دانشمندان نیز به همین قیاسند. به نظر بنده، واژه (نفس) در قرآن، به معنای عرفی آن استعمال شده است و ما نفس را در فارسی به معنای قرآنی آن به کار نمیبریم. واژه نفس در قرآن به معنای (شخص) است؛ مثلاً اگر ما بخواهیم در فارسی بگوییم که همه انسانها از یک (شخص) آفریده شده اند، از (نفس) استفاده نمیکنیم و نمیگوییم انسانها از یک (نفس) آفریده شده اند؛ اما قرآن میفرماید: (خلقکم من نفس واحده) شما را از یک نفس آفرید. پس (نفس) در اینجا به معنای (شخص) است، نه روح، آنگونه که بعضی از مفسران پنداشته اند. بعضی از افراد ناآشنا به ادبیات عرب از لفظ (واحده) در همین آیه، استنباط کردهاند که مقصود از (نفس)، شخص مؤنث است بنابر این، آیه را این گونه معنا کردهاند که (همه شما را از یک زن آفرید)! به هر حال، هر جای قرآن که (نفس) به کار رفته است،به معنای (شخص) است، منتها معنای شخص همانند معنای انسان، متفاوت است؛ یعنی گاهی آن را به معنای (بدن) و گاهی نیز به معنای (روح) به کار میبریم. از کلمه (نفس) در قرآن، نباید معنای فلسفی یا اخلاقی آن را برداشت کرد. وقتی که قرآن میفرماید: (الله یتوفی الانفس حین موتها) لزوماً معنای (نفس)، (روح) نیست، بلکه (انفُس) به معنای (اشخاص) است و معنای آیه این است که: (خداوند جان تمامی اشخاص (اشخاص، به همان معنا که در فارسی به کار میرود) را میگیرد.) در آیاتی از قبیل (کل نفس بما کسبت رهینه) یا (کل نفس ذائقة الموت) نیز همین معنا منظور است، اگر مقصود از (نفس)، (روح) باشد، معنای آیه این گونه خواهد بود که هر روحی هم میمیرد، در حالی که (روح) مردنی نیست! واژه (روح) نیز در قرآن، معنایی بسیار عام و فراگیر دارد و تقریباً در مقابل (جسم) به کار میرود؛ یعنی موجودی که دارای حیات، شعور، ادراک و قدرت است، لذا (روح) بر ملائکه و جبرئیل نیز اطلاق میشود، همانگونه که بر روح انسان اطلاق میشود. به همین دلیل، در بعضی از آیات که واژه (روح) به کار رفته است1 این اختلاف پدید آمده است که آیا مقصود از (روح) در آیه مبارکه، روح انسان است یا جبرئیل و یا هر دو. بنابر این، (روح) در قرآن؛ یعنی، موجودی که حیات و درک، ذاتی اوست در مقابل جسم که حیات و زندگی او عَرَضی و به تبع روح است؛ یعنی اگر مخلوقات را به دو دسته با شعور و بی شعور تقسیم کنیم، موجودی که ذاتاً شعور و ادراک دارد نامش روح و در مقابل، موجودی که فاقد شعور و ادراک است، جسم است. طبق این معنا (روح)، هم شامل روح انسان و هم شامل فرشتگان میشود. پس کاربرد (روح) با (نفس) در قرآن متفاوت است. (نفس) یعنی شخص و هویت انسانی، اما (روح) به معنای موجودی است که حیات و شعور، ذاتی اوست و در انسان، مقصود بعد مجرد اوست که ذاتاً واجد حیات و شعور است. منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367
تفاوت بین «روح» و «نفس» در قرآن چیست؟
واژه های (روح) و (نفس) در موارد مختلف، کاربردها و معانی متفاوتی دارند. استعمال این واژه ها در قرآن، روایات، محاورات عرفی و اخلاق و فلسفه، مخصوصاً اخلاق و فلسفه اسلامی با یکدیگر تفاوت دارد. در محاورات عرفی، معمولاً از واژه (روح) استفاده میشود و (نفس) استعمال چندانی ندارد.
در فلسفه اسلامی، روح و نفس تقریباً به صورت مترادف به کار میروند و گاهی (روح) را فقط در مورد (روح بخاری) استعمال میکنند و (نفس) را واجد روح بخاری و یا مراتب بالاتر از آن، مرحله عقلانی، هم میدانند. کاربرد واژه (نفس) در فلسفه، شایعتر از (روح) است، جز در مورد (روح بخاری).
دانشمندان اخلاق، (نفس) را معمولاً در مقابل (عقل) به کار میبرند؛ یعنی مفهوم (نفس) در مباحث اخلاق اسلامی، ارزش منفی دارد؛ مثلاً میگویند: (همیشه بین عقل و نفس انسان جنگ و درگیری است.) معمولاً گرایشهای پست حیوانی را به (نفس) و گرایشهای ارزشمند را به (عقل) نسبت میدهند و معتقدند که در درون انسان بین این دو تضاد است، در حالی که نفس در فلسفه، اصلا به این معنا نیست، بار ارزشی ندارد و درست به جای (روح) به کار میرود. از آنجا که هر کسی از واژه (نفس) نوعی تلقی و سابقه ذهنی دارد، وقتی که این کلمه را در قرآن هم میبیند، با همان طرز تفکر خود به آن مینگرد؛ مثلاً اگر فیلسوفی با کلمه (نفس) در قرآن مواجه شود، قبل از هر چیز، معنای فلسفی آن به ذهنش میرسد سایر دانشمندان نیز به همین قیاسند. به نظر بنده، واژه (نفس) در قرآن، به معنای عرفی آن استعمال شده است و ما نفس را در فارسی به معنای قرآنی آن به کار نمیبریم. واژه نفس در قرآن به معنای (شخص) است؛ مثلاً اگر ما بخواهیم در فارسی بگوییم که همه انسانها از یک (شخص) آفریده شده اند، از (نفس) استفاده نمیکنیم و نمیگوییم انسانها از یک (نفس) آفریده شده اند؛ اما قرآن میفرماید: (خلقکم من نفس واحده) شما را از یک نفس آفرید. پس (نفس) در اینجا به معنای (شخص) است، نه روح، آنگونه که بعضی از مفسران پنداشته اند. بعضی از افراد ناآشنا به ادبیات عرب از لفظ (واحده) در همین آیه، استنباط کردهاند که مقصود از (نفس)، شخص مؤنث است بنابر این، آیه را این گونه معنا کردهاند که (همه شما را از یک زن آفرید)! به هر حال، هر جای قرآن که (نفس) به کار رفته است،به معنای (شخص) است، منتها معنای شخص همانند معنای انسان، متفاوت است؛ یعنی گاهی آن را به معنای (بدن) و گاهی نیز به معنای (روح) به کار میبریم. از کلمه (نفس) در قرآن، نباید معنای فلسفی یا اخلاقی آن را برداشت کرد. وقتی که قرآن میفرماید: (الله یتوفی الانفس حین موتها) لزوماً معنای (نفس)، (روح) نیست، بلکه (انفُس) به معنای (اشخاص) است و معنای آیه این است که: (خداوند جان تمامی اشخاص (اشخاص، به همان معنا که در فارسی به کار میرود) را میگیرد.) در آیاتی از قبیل (کل نفس بما کسبت رهینه) یا (کل نفس ذائقة الموت) نیز همین معنا منظور است، اگر مقصود از (نفس)، (روح) باشد، معنای آیه این گونه خواهد بود که هر روحی هم میمیرد، در حالی که (روح) مردنی نیست!
واژه (روح) نیز در قرآن، معنایی بسیار عام و فراگیر دارد و تقریباً در مقابل (جسم) به کار میرود؛ یعنی موجودی که دارای حیات، شعور، ادراک و قدرت است، لذا (روح) بر ملائکه و جبرئیل نیز اطلاق میشود، همانگونه که بر روح انسان اطلاق میشود. به همین دلیل، در بعضی از آیات که واژه (روح) به کار رفته است1 این اختلاف پدید آمده است که آیا مقصود از (روح) در آیه مبارکه، روح انسان است یا جبرئیل و یا هر دو. بنابر این، (روح) در قرآن؛ یعنی، موجودی که حیات و درک، ذاتی اوست در مقابل جسم که حیات و زندگی او عَرَضی و به تبع روح است؛ یعنی اگر مخلوقات را به دو دسته با شعور و بی شعور تقسیم کنیم، موجودی که ذاتاً شعور و ادراک دارد نامش روح و در مقابل، موجودی که فاقد شعور و ادراک است، جسم است. طبق این معنا (روح)، هم شامل روح انسان و هم شامل فرشتگان میشود.
پس کاربرد (روح) با (نفس) در قرآن متفاوت است. (نفس) یعنی شخص و هویت انسانی، اما (روح) به معنای موجودی است که حیات و شعور، ذاتی اوست و در انسان، مقصود بعد مجرد اوست که ذاتاً واجد حیات و شعور است.
منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367
- [سایر] قرآن برای ایجاد «پیوند» و «روح اجتماعی» از چه وسائلی استفاده کرده است؟
- [سایر] منظور از «نفس اماره» و «نفس مطمئنه» چیست؟ آیا ممکن است انسان دارای چند نفس باشد؟
- [سایر] معنای این روایت چیست؟ «کسی که نفس خودش را شناخت، پروردگار خودش را میشناسد»، با توجه به اینکه تمام انسانها از جسم و روح خلق شدهاند.
- [سایر] چرا امام خمینی (ره) که فرمود: نگویید «من»، این «من» شیطان است، خود فرمود: «من دولت تعیین میکنم»؟
- [سایر] در قرآن و روایات، واژه «جهل» در مقابل «عقل» است، یا در برابر «علم»؟
- [سایر] معنای «رشد»، «غی»، «هدایت» و «ضلالت» در قرآن چیست و چه ارتباطی با هم دارند؟
- [سایر] معنای صفات «کریم» و «اکرم» در لغت، قرآن و حدیث چیست؟
- [سایر] «صدقاتهن» و «اجورهن» در قرآن درباره چیست؟
- [سایر] آیا ریشه ی قرآن «وحی الهی» یا «مکتوب بشری» است؟
- [سایر] چرا سورههای «یس» و «الرحمن» به قلب و عروس قرآن معروفاند؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خواندن سوره توحید به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله مظاهری] خواندن سوره توحید به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله نوری همدانی] خواندن سوره قل هو الله به یک نفس مکروه است .
- [آیت الله مظاهری] اشخاصی که به تنگی نفس مبتلا میباشند و به دستور پزشک هنگام تنگی شدید نفس توسّط وسیلهای که حاوی مواد اکسیژنی است از راه دهان اکسیژن به ریه خودشان میرسانند روزه آنها صحیح است.
- [آیت الله علوی گرگانی] خواندن سوره )قل هو ا& احد( به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله وحید خراسانی] خواندن سوره قل هو الله احد به یک نفس مکروه است
- [آیت الله خوئی] خواندن سوره" قل هو الله احد" به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله سیستانی] خواندن سوره (قل هو اللّه احد) به یک نفَس مکروه است .
- [آیت الله شبیری زنجانی] خواندن سوره (قُلْ هو اللَّهُ أَحَد) به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خواندن سوره قل هو اللّه احد به یک نفس مکروه است.