"مِنْ" از "حروف جارّه" میباشد که به پانزده معنا در کلام عرب آمده است; از این معانی، حدود سیزدهتای آن در قرآن آمده که یکی از معانی "مِن" که اغلب هم به همین معنا به کار میرود "ابتدای غایت" است که در فارسی معنای "از" میدهد، مانند: "سُبْحََنَ الَّذِیَّ أَسْرَیَ بِعَبْدِهِی لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الاْ ئَقْصَا... ;(اسرأ،1) پاک و منزه است خدایی که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد." ; "إِنَّهُو مِن سُلَیْمََنَ... ;(نمل،30) این نامه از سلیمان است." "من" دو معنای دیگر دارد که به خودی خود معنای "هیچ" نمیدهد، ولی این دو معنا وقتی در جملة منفی قرار میگیرند، نفی را تعمیم میدهند; در نتیجه معنای "هیچ" در جمله به وجود میآید; آن دو معنا عبارتاند از: 1. معنای "تنصیص بر عموم": "مِن" گاهی سبب میشود که عمومی بودن و فراگیری مفهوم جمله به صراحت بیان میشود، مانند آن که اگر بگویی "ماجائنی رجل" معنایش این است که "مردی نزدمن نیامد"، ولی تصریح ندارد در این که "هیچ مردی نزد من نیامد"، یعنی ممکن است که مقصود آن باشد که تنها یک مرد نزد او نیامده است، ولی اگر پیش از "رجل" کلمة "مِن" اضافه شود، به این معنا که هیچ مردی نزد من نیامد تصریح میشود: "ماجائنی من رجل" یعنی "نیامد نزد من هیچ مردی"، "..وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلآ یَعْلَمُهَا... ;(انعام،59) هیچ برگی ]از درختی[ نمیافتد، مگر این که از آن آگاه است." 2. معنای "تأکید عموم": برخی جملهها بدون داشتن "من" دارای مفهومی عام هستند، مانند: "ماجائنی احد" کسی نزد من نیامد، ولی با آمدن "مِن" این مفهوم عام، تأکید میشود: "ماجائنی من احد" هیچ کس نزد من نیامد. این معنا در این آیة شریف دو بار آمده است: "... مَّا تَرَیَ فِی خَلْقِ الرَّحْمََنِ مِن تَفََوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَیَ مِن فُطُورٍ ;(ملک،3) در آفرینش خداوند رحمان "هیچ" تضاد و عیبی نمیبینی. بار دیگر نگاه کن آیا "هیچ" شکاف و خللی مشاهده میکنی؟!" هر گاه "مِن" در زبان عرب به این دو معنا به کار رود، در اصطلاح به آن "مِن" زائده میگویند.(مغنی اللبیب، ابن هشام انصاری، ج 1، ص 318 323، نشر کتابخانة آیت الله مرعشی، قم.) eporsesh.com
چرا واژة "مِن" بعضی اوقات به معنای "هیچ" و بعضی اوقات به معنای "از" آمده است؟
"مِنْ" از "حروف جارّه" میباشد که به پانزده معنا در کلام عرب آمده است; از این معانی، حدود سیزدهتای آن در قرآن آمده که یکی از معانی "مِن" که اغلب هم به همین معنا به کار میرود "ابتدای غایت" است که در فارسی معنای "از" میدهد، مانند: "سُبْحََنَ الَّذِیَّ أَسْرَیَ بِعَبْدِهِی لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الاْ ئَقْصَا... ;(اسرأ،1) پاک و منزه است خدایی که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد." ; "إِنَّهُو مِن سُلَیْمََنَ... ;(نمل،30) این نامه از سلیمان است."
"من" دو معنای دیگر دارد که به خودی خود معنای "هیچ" نمیدهد، ولی این دو معنا وقتی در جملة منفی قرار میگیرند، نفی را تعمیم میدهند; در نتیجه معنای "هیچ" در جمله به وجود میآید; آن دو معنا عبارتاند از:
1. معنای "تنصیص بر عموم": "مِن" گاهی سبب میشود که عمومی بودن و فراگیری مفهوم جمله به صراحت بیان میشود، مانند آن که اگر بگویی "ماجائنی رجل" معنایش این است که "مردی نزدمن نیامد"، ولی تصریح ندارد در این که "هیچ مردی نزد من نیامد"، یعنی ممکن است که مقصود آن باشد که تنها یک مرد نزد او نیامده است، ولی اگر پیش از "رجل" کلمة "مِن" اضافه شود، به این معنا که هیچ مردی نزد من نیامد تصریح میشود: "ماجائنی من رجل" یعنی "نیامد نزد من هیچ مردی"، "..وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلآ یَعْلَمُهَا... ;(انعام،59) هیچ برگی ]از درختی[ نمیافتد، مگر این که از آن آگاه است."
2. معنای "تأکید عموم": برخی جملهها بدون داشتن "من" دارای مفهومی عام هستند، مانند: "ماجائنی احد" کسی نزد من نیامد، ولی با آمدن "مِن" این مفهوم عام، تأکید میشود: "ماجائنی من احد" هیچ کس نزد من نیامد. این معنا در این آیة شریف دو بار آمده است: "... مَّا تَرَیَ فِی خَلْقِ الرَّحْمََنِ مِن تَفََوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَیَ مِن فُطُورٍ ;(ملک،3) در آفرینش خداوند رحمان "هیچ" تضاد و عیبی نمیبینی. بار دیگر نگاه کن آیا "هیچ" شکاف و خللی مشاهده میکنی؟!"
هر گاه "مِن" در زبان عرب به این دو معنا به کار رود، در اصطلاح به آن "مِن" زائده میگویند.(مغنی اللبیب، ابن هشام انصاری، ج 1، ص 318 323، نشر کتابخانة آیت الله مرعشی، قم.)
eporsesh.com
- [سایر] با فضیلتترین آیه، در سوره "یس" کدام است؟
- [سایر] چرا در سوره کافرون "لا" قبل از ضمیر آمده، و قبل از فعل نیامده است؟ این "لا" کدام یک از انواع "لا" است؟
- [آیت الله مظاهری] من تقریباً حدود دو سال است که به وسواس افتادهام و روی چند چیز است که بیشتر حسّاس شدهام
- [سایر] سوره "یس" به چه دلیل نازل شده و چرا این گونه نامگذاری شده است؟
- [سایر] معنای کلمة "قرآن" چیست؟ و چه کسی این نام را بر قرآن گذاشته است؟
- [سایر] چرا خداوند متعال در قرآن اسم پیامبر اکرمرا یک جا "محمد" و جای دیگر "احمد" ذکر کرده است؟
- [سایر] چه زمانی اگر الف و لام بر سر کلمهای بیاید به معنای "برای" است؛ زیرا بیشتر کلمات عربی با "ال" شروع میشوند؛ مانند: "الناس"، "الخناس" و... .
- [سایر] کلمه "طاغوت" به چه معنا است؟ و به چه کسانی گفته میشود؟
- [سایر] چرا سوره "شمس" به این نام شناخته شده است؟
- [سایر] در مورد سوره "الفجر" توضیح دهید، چرا به این نام شناخته شده است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ وگرم ورنگ آن سیاه یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش بیرون میآید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خون حیض در بیشتر اوقات؛ غلیظ و گرم و رنگ آن سیاه یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش بیرون می آید.
- [آیت الله سبحانی] خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مایل به سیاهی یا سرخ است و با فشار و سوزش بیرون می آید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مایل به سیاهی یا سرخ تیره است و با فشار و کمی سوزش بیرون می آید.
- [آیت الله خوئی] خون حیض در بیشتر اوقات غلیظ و گرم و رنگ آن، سیاه یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش بیرون میآید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خون حیض نشانه هایی دارد: در بیشتر اوقات غلیظ و گرم و رنگ آن تیره یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش خارج می شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] خون حیض در بیشتر اوقات، گرم و تازه و رنگ آن سیاه یا سرخ تیره است و با فشار و سوزش بیرون میآید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سیاه یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش، بیرون می آید.
- [آیت الله مظاهری] خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مایل به سیاهی است و با فشار و کمی سوزش بیرون میآید.
- [آیت الله نوری همدانی] خون حیض در بیشتر اوقات ، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مائل به سیاهی یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش بیرون می آید .