دیدگاه قرآن درباره دعوت از انسان ها به تحدی و مقابله به مثل چیست؟
قرآن می‌فرماید (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْاِنْسِ وَالْجِنُّ عَلی اَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرآنِ لایَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ کانَ بَعْضَهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً.) این آیه که از یکسو دعوت عامی از همه انسانها کرده و از سوی دیگر با توجه به جاودانگی دعوت قرآن انسانهایی را که در عصر ما و اعصار دیگر زندگی می کنند شامل می شود و از سوی سوم با تعبیر به (اِجْتَمَعَتِ) و جمله ( بَعْضَهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً) آنها را دعوت به همکاری و همفکری و تعاون در مقابله به مثل می کند و از سوی چهارم با انواع تحریکات و به اصطلاح بر سر غیرت آوردن طرف با این معارضه همراه است قویترین شکل تحدّی را به خود گرفته است. و هنگامی که با قاطعیت می گوید (لایَأْتُونَ بِمِثْلِه) (هرگز همانند آن را نمی آورند) ارتباط و پیوند آن را با ماورای جهان انسانیت روشن می سازد. قرآن در آیة دیگری سطح تحدّی و دعوت به معارضه به مثل را پایینتر می آورد و می گوید (آنها یعنی مخالفان اسلام می گویند قرآن را به خدا افترا بسته، بگو اگر راست می گویید شما هم ده سوره مانند این سوره های دروغین بیاورید) (اَمْ یَقُولُونَ افْتَریهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَریاتٍ.) به این هم قناعت نمی کند بلکه می افزاید (تمام کسانی را که می توانید غیر از خدا (برای انجام این امر) به یاری طلبید اگر راست می گویید) (وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ.) در واقع قرآن تحدی خود را به ده سوره که کمتر از یکدهم کل قرآن است تنزل داده. و در جای دیگر به کمتر از یکصدم تنزل می دهد و می فرماید (اگر درباره آنچه بر بنده خود (محمد ص) نازل کرده ایم شک و تردید دارید (لااقل) یک سوره مانند آن را بیاورید) (وَاِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ). سپس می افزاید (تمام گواهان خود را جز خدا دعوت کنید اگر راست می گوئید) (وَادْعُوا شُهَدائَکُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ). روشن است که منظور از (گواهان جز خدا)، همفکران و یاوران آنها هستند، زیرا اینها همان کسانی هستند که در نفی رسالت پیامبر به نفع آنها گواهی می دادند و طبعاً در اینجا باید به آنان کمک کنند تا سوره ای همانند قرآن بیاورند، و الا اگر منظور گواهی دادن بر همانندی آن سوره با قرآن باشد باید قبل از هر کس از خدا گواهی بخواهند. در سوره یونس آیه 38 نیز تحدی به آوردن سوره ای همانند قرآن شده است می فرماید (آنها می گویند او قرآن را به دروغ به خدا بسته، بگو اگر راست می گویید یک سوره همانند آن را بیاورید و هر کس را می توانید جز خدا به یاری طلبید) (اَمْ یَقُولُونَ افْتَریهُ قُلْ فَأتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِه وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ). واژه (سُورَة)، شامل سوره های بزرگ و کوچک قرآن می شود و تعبیر به (مِثْلِهِ) اشاره به همانند بودن از تمام جهات است، و جمله (وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ)، تمام ما سِوَی الله را شامل می شود. بنابراین اگر قرآن زاییده فکر بشر بود، انسان دیگری نیز می توانست همانند آن را بیاورد، تا چه رسد به اینکه بخواهد از افراد بی شماری نیز کمک گیرد، بخصوص اینکه در میان عرب جاهلی، فصحا و بلغا فراوان بودند. و در سوره طور آیه 33، همین معنی به صورت دیگری ذکر شده است، می فرماید (آنها می گویند (محمد ص) قرآن را به خدا افتراء بسته، ولی آنها ایمان نمی آورند (و اصولاً با ایمان آوردن مخالفند) اگر راست می گویند سخنی همانند آن را بیاورند) (اَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لایُؤْمِنُونَ فَلْیَأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ اِنْ کانُوا صادِقینَ). (تَقَوّلَ) از (تَقَوُّلْ) به گفته مرحوم (طبرسی) در مجمع البیان به معنی سخنی است که با زحمت و تکلف ساخته می شود و معمولاً در کذب و دروغ به کار می رود، چرا که واقعیتی ندارد و محتاج به تکلف است (مجمع البیان ج 9/ 168) تعبیر (بِحَدیثٍ مِثْلِهِ) [سخنی همانند آن] می تواند اشاره به تمام قرآن، یا چند سوره، یا یک سوره، و یا حتی کمتر از آن باشد، چرا که (حدیث) (سخن) به همه اینها گفته می شود. و در سوره قصص آیه 49 سخن از آوردن کتابی همانند این کتاب است، می فرماید (اگر راست می گویید (که این کتاب از سوی خدا نیست همان گونه که به کتاب موسی (ع) نیز کافر شدید و درباره آن نیز همین را گفتید) کتابی هدایت بخشتر از این از نزد خدا بیاورید تا من از پیروی آن کنم) (قُلْ فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللهِ هُوَ اَهْدی مِنْهُما اَتَّبَعْهُ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ). سپس برای افشا کردن باطن آلوده آنان و بیان اعجاز قرآن مجید می افزاید [اگر این پیشنهاد تو را نپذیرفتند بدان که از هوسهای خود پیروی می کنند] و می دانند این قرآن یک معجزه الهی است، ولی باز از پذیرش آن امتناع دارند، چرا که با منافع نامشروع و هوای نفس آنها، هماهنگ نیست (فَاِنْ لَمْ یَسْتَجیبُوا لَکَ فاعْلَمْ اَنَّما یَتَّبِعُونَ اَهْواءَهُمْ). یعنی اگر آنها از آوردن مثل آن عاجز شدند، معلوم می شود این کتاب زاییده فکر بشر نیست وگرنه دلیلی نداشت که با آن همه تلاش و کوششی که برای این کار داشتند، فصیحان و بلیغانی که در اختیار گرفته بودند ناتوان شوند. و در سوره عنکبوت آیه 50 در پاسخ بهانه جویانی که (می گفتند چرا پیامبر (ص) معجزه ندارد، و آیاتی از سوی پروردگارش بر او نازل نشده) (وَقالُوا لَوْ لا اُنْزِلَ عَلَیْهِ آیاتٌ مِنْ رَبِّه)، می فرماید (بگو آیات نزد خداست (و به فرمان او نازل می شود) من تنها انذار کننده آشکار هستم) (قُلْ اِنَّما الآیاتُ عِنْدَ اللهِ وَاِنَّما اَنَا نَذیرٌ مُبینٌ). سپس می افزاید [آیا برای آنها کافی نیست که این کتاب آسمانی را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت می شود] (اَوَ لَمْ یَکْفِهِمْ اَنّا اَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ یُتْلی عَلَیْهِمْ). یعنی آنها چرا انتظار معجزات دیگری را می کشند؟ با وجود این معجزه بزرگ و بی مانند الهی، به این ترتیب با صراحت از اعجاز قرآن خبر می دهد و با دلالت التزامی، تحدی می کند و مخالفان را به معارضه می طلبد. نتیجه این شد که قرآن مجید حداقل در هفت آیه از سوره های مختلف، قرآن را به عنوان یک معجزه بزرگ الهی قلمداد کرده و منکران را به طرق مختلف مورد تحدی قرار می دهد و می دانیم هرگاه کسی خارق عادتی انجام داد و همگان را به معارضه دعوت کرد و از آن عاجز ماندند دلیل بر اعجاز آن است. eporsesh.com
عنوان سوال:

دیدگاه قرآن درباره دعوت از انسان ها به تحدی و مقابله به مثل چیست؟


پاسخ:

قرآن می‌فرماید (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْاِنْسِ وَالْجِنُّ عَلی اَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرآنِ لایَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ کانَ بَعْضَهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً.)
این آیه که از یکسو دعوت عامی از همه انسانها کرده و از سوی دیگر با توجه به جاودانگی دعوت قرآن انسانهایی را که در عصر ما و اعصار دیگر زندگی می کنند شامل می شود و از سوی سوم با تعبیر به (اِجْتَمَعَتِ) و جمله ( بَعْضَهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً) آنها را دعوت به همکاری و همفکری و تعاون در مقابله به مثل می کند و از سوی چهارم با انواع تحریکات و به اصطلاح بر سر غیرت آوردن طرف با این معارضه همراه است قویترین شکل تحدّی را به خود گرفته است. و هنگامی که با قاطعیت می گوید (لایَأْتُونَ بِمِثْلِه) (هرگز همانند آن را نمی آورند) ارتباط و پیوند آن را با ماورای جهان انسانیت روشن می سازد.
قرآن در آیة دیگری سطح تحدّی و دعوت به معارضه به مثل را پایینتر می آورد و می گوید (آنها یعنی مخالفان اسلام می گویند قرآن را به خدا افترا بسته، بگو اگر راست می گویید شما هم ده سوره مانند این سوره های دروغین بیاورید)
(اَمْ یَقُولُونَ افْتَریهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَریاتٍ.)
به این هم قناعت نمی کند بلکه می افزاید (تمام کسانی را که می توانید غیر از خدا (برای انجام این امر) به یاری طلبید اگر راست می گویید) (وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ.)
در واقع قرآن تحدی خود را به ده سوره که کمتر از یکدهم کل قرآن است تنزل داده.
و در جای دیگر به کمتر از یکصدم تنزل می دهد و می فرماید (اگر درباره آنچه بر بنده خود (محمد ص) نازل کرده ایم شک و تردید دارید (لااقل) یک سوره مانند آن را بیاورید) (وَاِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ).
سپس می افزاید (تمام گواهان خود را جز خدا دعوت کنید اگر راست می گوئید) (وَادْعُوا شُهَدائَکُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).
روشن است که منظور از (گواهان جز خدا)، همفکران و یاوران آنها هستند، زیرا اینها همان کسانی هستند که در نفی رسالت پیامبر به نفع آنها گواهی می دادند و طبعاً در اینجا باید به آنان کمک کنند تا سوره ای همانند قرآن بیاورند، و الا اگر منظور گواهی دادن بر همانندی آن سوره با قرآن باشد باید قبل از هر کس از خدا گواهی بخواهند.
در سوره یونس آیه 38 نیز تحدی به آوردن سوره ای همانند قرآن شده است می فرماید (آنها می گویند او قرآن را به دروغ به خدا بسته، بگو اگر راست می گویید یک سوره همانند آن را بیاورید و هر کس را می توانید جز خدا به یاری طلبید) (اَمْ یَقُولُونَ افْتَریهُ قُلْ فَأتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِه وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).
واژه (سُورَة)، شامل سوره های بزرگ و کوچک قرآن می شود و تعبیر به (مِثْلِهِ) اشاره به همانند بودن از تمام جهات است، و جمله (وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ)، تمام ما سِوَی الله را شامل می شود.
بنابراین اگر قرآن زاییده فکر بشر بود، انسان دیگری نیز می توانست همانند آن را بیاورد، تا چه رسد به اینکه بخواهد از افراد بی شماری نیز کمک گیرد، بخصوص اینکه در میان عرب جاهلی، فصحا و بلغا فراوان بودند.
و در سوره طور آیه 33، همین معنی به صورت دیگری ذکر شده است، می فرماید (آنها می گویند (محمد ص) قرآن را به خدا افتراء بسته، ولی آنها ایمان نمی آورند (و اصولاً با ایمان آوردن مخالفند) اگر راست می گویند سخنی همانند آن را بیاورند) (اَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لایُؤْمِنُونَ فَلْیَأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ اِنْ کانُوا صادِقینَ).
(تَقَوّلَ) از (تَقَوُّلْ) به گفته مرحوم (طبرسی) در مجمع البیان به معنی سخنی است که با زحمت و تکلف ساخته می شود و معمولاً در کذب و دروغ به کار می رود، چرا که واقعیتی ندارد و محتاج به تکلف است (مجمع البیان ج 9/ 168) تعبیر (بِحَدیثٍ مِثْلِهِ) [سخنی همانند آن] می تواند اشاره به تمام قرآن، یا چند سوره، یا یک سوره، و یا حتی کمتر از آن باشد، چرا که (حدیث) (سخن) به همه اینها گفته می شود.
و در سوره قصص آیه 49 سخن از آوردن کتابی همانند این کتاب است، می فرماید (اگر راست می گویید (که این کتاب از سوی خدا نیست همان گونه که به کتاب موسی (ع) نیز کافر شدید و درباره آن نیز همین را گفتید) کتابی هدایت بخشتر از این از نزد خدا بیاورید تا من از پیروی آن کنم) (قُلْ فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللهِ هُوَ اَهْدی مِنْهُما اَتَّبَعْهُ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).
سپس برای افشا کردن باطن آلوده آنان و بیان اعجاز قرآن مجید می افزاید [اگر این پیشنهاد تو را نپذیرفتند بدان که از هوسهای خود پیروی می کنند] و می دانند این قرآن یک معجزه الهی است، ولی باز از پذیرش آن امتناع دارند، چرا که با منافع نامشروع و هوای نفس آنها، هماهنگ نیست (فَاِنْ لَمْ یَسْتَجیبُوا لَکَ فاعْلَمْ اَنَّما یَتَّبِعُونَ اَهْواءَهُمْ).
یعنی اگر آنها از آوردن مثل آن عاجز شدند، معلوم می شود این کتاب زاییده فکر بشر نیست وگرنه دلیلی نداشت که با آن همه تلاش و کوششی که برای این کار داشتند، فصیحان و بلیغانی که در اختیار گرفته بودند ناتوان شوند.
و در سوره عنکبوت آیه 50 در پاسخ بهانه جویانی که (می گفتند چرا پیامبر (ص) معجزه ندارد، و آیاتی از سوی پروردگارش بر او نازل نشده) (وَقالُوا لَوْ لا اُنْزِلَ عَلَیْهِ آیاتٌ مِنْ رَبِّه)، می فرماید (بگو آیات نزد خداست (و به فرمان او نازل می شود) من تنها انذار کننده آشکار هستم) (قُلْ اِنَّما الآیاتُ عِنْدَ اللهِ وَاِنَّما اَنَا نَذیرٌ مُبینٌ).
سپس می افزاید [آیا برای آنها کافی نیست که این کتاب آسمانی را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت می شود] (اَوَ لَمْ یَکْفِهِمْ اَنّا اَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ یُتْلی عَلَیْهِمْ).
یعنی آنها چرا انتظار معجزات دیگری را می کشند؟ با وجود این معجزه بزرگ و بی مانند الهی، به این ترتیب با صراحت از اعجاز قرآن خبر می دهد و با دلالت التزامی، تحدی می کند و مخالفان را به معارضه می طلبد.
نتیجه این شد که قرآن مجید حداقل در هفت آیه از سوره های مختلف، قرآن را به عنوان یک معجزه بزرگ الهی قلمداد کرده و منکران را به طرق مختلف مورد تحدی قرار می دهد و می دانیم هرگاه کسی خارق عادتی انجام داد و همگان را به معارضه دعوت کرد و از آن عاجز ماندند دلیل بر اعجاز آن است.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین