در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید : وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (بقره- 23) 23- اگر در باره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کردهایم شک و تردید دارید (لا اقل) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا بر این کار دعوت کنید اگر راست میگوئید. 1- در این ایه قرآن همه منکران را دعوت به مبارزه با قرآن و همانند یک سوره مانند آن میکند تا عجز آنها دلیلی باشد، روشن بر اصالت این وحی آسمانی در رسالت الهی آورنده آن. سپس برای تاکید بیشتر میگوید: تنها خودتان به این کار قیام نکنید بلکه تمام گواهان خود را جز خدا دعوت کنید (تا شما را در این کار یاری کنند) اگر در ادعای خود صادقید که این قرآن از طرف خدا نیست (وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ). 2-کلمه شهداء در اینجا اشاره به گواهانی است که آنها را در نفی رسالت پیامبر ص کمک میکردند، و جمله مِنْ دُونِ اللَّهِ اشاره به این است که حتی اگر همه انسانها جز اللَّه دست به دست هم بدهند، برای اینکه یک سوره همانند سورههای قرآن بیاورند قادر نخواهند بود. و جمله إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (اگر راست میگوئید) در حقیقت برای تحریک آنها به قبول این مبارزه است، و مفهومش این است که اگر شما از این کار عاجز هستید دلیل دروغگویی شماست پس برای اثبات راستگویی خود برخیزید و دست به کار شوید. تحدی و دعوت به مبارزه، باید هر چه ممکن است قاطع باشد، و دشمن را تا آنجا که امکان دارد تحریک کند و به اصطلاح بر سر غیرت آورد، تا تمام قدرت خود را به کار گیرد و پس از عجز و ناتوانی به طور مسلم بداند پدیدهای که با آن روبرو است یک پدیده بشری نیست، یک امر الهی است. 3- پیامبری که دارای معجزه است لازم است مردم را به مقابله به مثل دعوت کند، او باید علامت و نشانه درستی گفتار خود را معجزه خویش معرفی نماید تا اگر دیگران میتوانند همانند آن را بیاورند، این کار را در اصطلاح تحدی گویند. 4- افرادی که به احتمال ضعیفی ممکن است به معارضه با قرآن برخاسته باشند، تاریخ نام آنها را ضبط کرده است از جمله: نام عبد اللَّه بن مقفع را بردهاند که او کتاب الدرة الیتیمة را به همین منظور نوشته است. در صورتی که کتاب مزبور هم اکنون در اختیار ما است و چندین بار چاپ شده است و کوچکترین اشارهای در آن کتاب به این مطلب نشده است، نمیدانیم چطور این نسبت را به او دادهاند؟ نام متنبی احمد بن حسین کوفی شاعر را در این زمره نیز ذکر کردهاند، که ادعای نبوت نموده است، در صورتی که قرائن زیادی نشان میدهد که داعیه او بیشتر بلندپروازی محرومیتهای خانوادگی و حس جاهطلبی بوده است. ابو العلای معری نیز متهم به این امر شده است، گر چه از او سخنان زنندهای نسبت به اسلام نقل شده اما هیچ وقت داعیه مبارزه با قرآن را نداشته است بلکه جملات جالبی درباره عظمت قرآن گفته که به پارهای از آنها اشاره خواهد شد. ولی مسیلمه کذاب از مردم یمامه مسلما از کسانی است که به مبارزه با قرآن برخاسته و به اصطلاح آیاتی آورده است که جنبه تفریحی آن بیشتر است بد نیست چند جمله از آنها را در اینجا بیاوریم: 1- در برابر سوره الذاریات، این جملهها را آورده است. و المبذرات بذرا و الحاصدات حصدا و الذاریات قمحا و الطاحنات طحنا و العاجنات عجنا و الخابزات خبزا و الثاردات ثردا و اللاقمات لقما اهالة و سمنا . یعنی قسم به دهقانان و کشاورزان، قسم به درو کنندگان، قسم به جدا کنندگان کاه از گندم، قسم به جدا کنندگان گندم از کاه، قسم به خمیر کنندگان، قسم به نانپزندگان، قسم به ترید کنندگان! قسم به آن کسانی که لقمههای چرب و نرم بر میدارند!! 2- یا ضفدع بنت ضفدع، نقی ما تنقین، نصفک فی الماء و نصفک فی الطین، لا الماء تکدرین و لا الشارب تمنعین . ای قورباغه دختر قورباغه! آنچه میخواهی صدا کن! نیمی از تو در آب و نیمی دیگر در گل است، نه آب را گلآلود میکنی، و نه کسی را از آب خوردن جلوگیری مینمایی! تفسیر نمونه، ج1، ص: 127
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (بقره- 23)
23- اگر در باره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کردهایم شک و تردید دارید (لا اقل) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا بر این کار دعوت کنید اگر راست میگوئید.
1- در این ایه قرآن همه منکران را دعوت به مبارزه با قرآن و همانند یک سوره مانند آن میکند تا عجز آنها دلیلی باشد، روشن بر اصالت این وحی آسمانی در رسالت الهی آورنده آن.
سپس برای تاکید بیشتر میگوید: تنها خودتان به این کار قیام نکنید بلکه تمام گواهان خود را جز خدا دعوت کنید (تا شما را در این کار یاری کنند) اگر در ادعای خود صادقید که این قرآن از طرف خدا نیست (وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
2-کلمه شهداء در اینجا اشاره به گواهانی است که آنها را در نفی رسالت پیامبر ص کمک میکردند، و جمله مِنْ دُونِ اللَّهِ اشاره به این است که حتی اگر همه انسانها جز اللَّه دست به دست هم بدهند، برای اینکه یک سوره همانند سورههای قرآن بیاورند قادر نخواهند بود.
و جمله إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (اگر راست میگوئید) در حقیقت برای تحریک آنها به قبول این مبارزه است، و مفهومش این است که اگر شما از این کار عاجز هستید دلیل دروغگویی شماست پس برای اثبات راستگویی خود برخیزید و دست به کار شوید.
تحدی و دعوت به مبارزه، باید هر چه ممکن است قاطع باشد، و دشمن را تا آنجا که امکان دارد تحریک کند و به اصطلاح بر سر غیرت آورد، تا تمام قدرت خود را به کار گیرد و پس از عجز و ناتوانی به طور مسلم بداند پدیدهای که با آن روبرو است یک پدیده بشری نیست، یک امر الهی است.
3- پیامبری که دارای معجزه است لازم است مردم را به مقابله به مثل دعوت کند، او باید علامت و نشانه درستی گفتار خود را معجزه خویش معرفی نماید تا اگر دیگران میتوانند همانند آن را بیاورند، این کار را در اصطلاح تحدی گویند.
4- افرادی که به احتمال ضعیفی ممکن است به معارضه با قرآن برخاسته باشند، تاریخ نام آنها را ضبط کرده است از جمله:
نام عبد اللَّه بن مقفع را بردهاند که او کتاب الدرة الیتیمة را به همین منظور نوشته است.
در صورتی که کتاب مزبور هم اکنون در اختیار ما است و چندین بار چاپ شده است و کوچکترین اشارهای در آن کتاب به این مطلب نشده است، نمیدانیم چطور این نسبت را به او دادهاند؟
نام متنبی احمد بن حسین کوفی شاعر را در این زمره نیز ذکر کردهاند، که ادعای نبوت نموده است، در صورتی که قرائن زیادی نشان میدهد که داعیه او بیشتر بلندپروازی محرومیتهای خانوادگی و حس جاهطلبی بوده است.
ابو العلای معری نیز متهم به این امر شده است، گر چه از او سخنان زنندهای نسبت به اسلام نقل شده اما هیچ وقت داعیه مبارزه با قرآن را نداشته است بلکه جملات جالبی درباره عظمت قرآن گفته که به پارهای از آنها اشاره خواهد شد.
ولی مسیلمه کذاب از مردم یمامه مسلما از کسانی است که به مبارزه با قرآن برخاسته و به اصطلاح آیاتی آورده است که جنبه تفریحی آن بیشتر است بد نیست چند جمله از آنها را در اینجا بیاوریم:
1- در برابر سوره الذاریات، این جملهها را آورده است.
و المبذرات بذرا و الحاصدات حصدا و الذاریات قمحا و الطاحنات طحنا و العاجنات عجنا و الخابزات خبزا و الثاردات ثردا و اللاقمات لقما اهالة و سمنا .
یعنی قسم به دهقانان و کشاورزان، قسم به درو کنندگان، قسم به جدا کنندگان کاه از گندم، قسم به جدا کنندگان گندم از کاه، قسم به خمیر کنندگان، قسم به نانپزندگان، قسم به ترید کنندگان! قسم به آن کسانی که لقمههای چرب و نرم بر میدارند!! 2- یا ضفدع بنت ضفدع، نقی ما تنقین، نصفک فی الماء و نصفک فی الطین، لا الماء تکدرین و لا الشارب تمنعین .
ای قورباغه دختر قورباغه! آنچه میخواهی صدا کن! نیمی از تو در آب و نیمی دیگر در گل است، نه آب را گلآلود میکنی، و نه کسی را از آب خوردن جلوگیری مینمایی!
تفسیر نمونه، ج1، ص: 127
- [سایر] رازو رمز تحدی قرآن چیست؟
- [سایر] چگونگی تحدی قرآن را توضیح دهید؟
- [سایر] منطقی بودن تحدّی قرآن را توضیح دهید؟
- [سایر] وجوه تحدی قرآن را بیان کنید؟
- [سایر] آیا تا کنون در مقابل تحدی قرآن , همانندی آورده اند؟
- [سایر] قرآن مرز تحدی را تا کجا دانسته است؟
- [سایر] تحدی قرآن در بی مانندی را توضیح دهید؟
- [سایر] جنبه های اعجاز و تحدی قرآن را بیان کنید؟
- [سایر] خداوند در آیه 23 سوره بقره فرموده است: (کسی نمیتواند سورهای همانند قرآن بیاورد). حال سؤال این است که: آیا این تحدّی باید به زبان عربی باشد تا همانند قرآن شود، یا میتوان به زبانهای دیگر نیز تحدّی کرد؟ اگر مثلاً با زبان فارسی بشود تحدّی کرد، کجای زبان فارسی همانند قرآن است؟
- [سایر] دیدگاه قرآن درباره دعوت از انسان ها به تحدی و مقابله به مثل چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] این که بعضی در جواب سلام می گویند: (سلام از من) کافی است، امّا بهتر است به آن قناعت نکرده، و پاسخ سلام را جداگانه بگویند.
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.