ذوالقرنین چه کسی بود، پیامبر بود، اگر نبود، چگونه معجزه داشت؟
در این که ذوالقرنین چه کسی بود، مفسران و مورخان اختلاف نظر دارند.(1) دیدگاه های مختلف در این خصوص وجود دارد که مهم ترین آن ها چنین است: أ)بعضی باور دارند که او کسی جز "اسکندر مقدونی" نیست، از این رو بعضی او را به نام اسکندر ذوالقرنین می خوانند(2) و باور دارند که بعد از مرگ پدرش بر کشورهای روم، مغرب و مصر تسلط یافت و شهر اسکندریه را بنا نمود. پس شام و بیت المقدس را زیر سیطرة خود گرفت و از آن جا به ارمنستان رفت و عراق و ایران را فتح کرد، پس قصد هند و چین نمود و از آن جا به خراسان بازگشت. شهرهای فراوانی بنا نهاد و به عراق آمد و بعد از آن در شهر "زور" بیمار شد و از دنیا رفت. به گفتة بعضی بیش از 36 سال عمر نکرد. جسد او را به اسکندریه بردند و در آن جا دفن کردند.(3) بر این معنا روایاتی هم آمده است، مانند روایتی که در قرب الاسناد از موسی بن جعفر(ع) گزارش شده و روایت بن عامر که از رسول خدا(ص) نقل شده است.(4) بعضی از قدمای مفسران از صحابه و تابعین، مانند معاذبن جبل(5) و قتاده(6) نیز همین عقیده را دارند. بوعلی سینا هم وقتی اسکندر مقدونی را وصف می کند، او را "اسکندر ذوالقرنین" می نامد و فخر رازی هم(7) بر این نظریه اصرار و پافشاری دارد.(8) ب) جمعی از مورخان معتقدند ذوالقرنین یکی از پادشاهان "یمن" بوده (پادشاهان یمن به نام "تبع" خوانده می شدند که جمع آن "تابعه" است). جمعی در "تاریخ قبل از اسلام" و ابن هشام و ابوریحان بیرونی ... از طرفداران این نظریه هستند. در اشعار "حمیری ها" (که از اقوام یمن بودند) و بعضی از اشعار جاهلیت بیانگر آن است که عرب ها به وجود ذوالقرنین افتخار می کردند. عثمان بن ابی الحاضر برای ابن عباس این اشعار را انشاد کرد: "قد کان ذوالقرنین جدّی مسلماً ملکاً تدین له الملوک و تحشد".(9) ج) بعضی از مورخان باور دارند که ذوالقرنین یکی از پادشاهان چین به نام "شین هوانک تی" بوده است که دیوار چین را بنا نهاده، تا جلو هجوم مغول را بگیرد. طول این دیوار سه هزار کیلومتر و عرض آن نه متر و ارتفاعش پانزده متر است که همه با سنگ چیده شده، و در سال 264 قبل از میلاد شروع و پس از ده و یا بیست سال خاتمه یافته است.(10) د) برخی بر این باورند که ذوالقرنین "کورش کبیر" پادشاه هخامنشی است. صاحب روح المعانی می نویسد که بعضی گفته اند: او اسمش فریدون بن اثفیان بن جمشید، پنجمین پادشاه پیشدادی ایران زمین بوده و پادشاهی عادل و مطیع خدا بوده و در کتاب صورالاقالیم ابی زید بلخی آمده که او مؤید به وحی بوده، در تاریخ آمده که او همة زمین را به تصرف در آورده، میان فرزندانش تقسیم کرد... . دلیل نامگذاری وی به ذوالقرنین (صاحب دوگوش) این بوده که او دو طرف دنیا را مالک شد و یا در طول ایام سلطنت خود مالک آن گردید.(11) ابوالکلام آزاد، دانشمند معروف اسلامی از طرفداران این نظریه است.(12) همان طور که ملاحظه کردید "ذوالقرنین" به رغم شهرت جهانی، شخصیت او در هاله ای از ابهام قرار دارد؛ از این رو قضاوت دربارة وی که چه کسی بود، بسیار مشکل است. از آیات و روایات اسلامی استفاده می شود وی از بندگان صالح بود که قبل از نزول قرآن میان مردم معروف بود. قریش و یا یهودیان از پیامبر(ص) دربارة او سؤال کردند، چنان که قرآن می گوید: "یسئلونک عن ذی القرنین".(13) از آیات استفاده نمی شود که وی پیامبر باشد، ولی از بعضی آیات می توان استفاده کرد که وی دارای ویژگی های پسندیده و از جایگاه بلند نیز برخوردار بود. او مرد مؤمن به خدا و روز جزا و متدیّن به دین حق بود.(14) وی از کسانی بود که خداوند خیر دنیا و آخرت را برایش جمع کرده بود. اما خیر دنیا، برای این که سلطنتی به او داده که توانست با آن بر مغرب و مشرق حکومت کند. او مانند حضرت سلیمان(ع) بر جهان حکومت کرد: "انّا مکنّا له فی الارض و آتیناه من کلِّ شی سبباً".(15) او به جماعتی از ستمکاران در مغرب برخورد کرد و آنان را مجازات نمود.(16) از آن جا که ذوالقرنین پیامبر نبود،(17) معجزه نداشت؛ زیرا معجزه از مختصات پیامبران الهی است که دیگران از آوردن آن عاجز هستند. البته از وی برخی از کارها صادر شده که به ظاهر غیر معمول بوده و از انسان های معمولی چنین اعمالی صادر نمی شود. به نظر می رسد صدور این گونه اعمال ناشی از آن باشد که وی از اولیای خدا بوده و برخی کرامات از اولیای خدا صادر می شود. قرآن در سورة کهف بعد از بیان ویژگی های ذوالقرنین می فرماید: "ما به او روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم. او از این اسباب استفاده کرد".(18) این آیات دلالت دارد که ذوالقرنین مورد عنایت خداوند بوده و خداوند اسباب انجام برخی از فعالیت ها مانند ساختن سدّ و غلبه بر ستمگران را در اختیار او قرار داده و وی از امکانات الهی خوب استفاده نمود. استفاده بهینه از امکانات و امدادهای الهی موجب شد او فعالیت هایی را انجام دهد که تصور شود معجزه کرده است. پی نوشت ها: 1. تفسیر نمونه، ج 12، ص 542؛ دانشنامه قرآن، ج 1، واژة ذوالقرنین. 2. ترجمة تفسیر المیزان؛ ج 13، ص 527. 3. تفسیر نمونه، ج 12، ص 542. 4. ترجمه المیزان، ج 13، ص 528 527. 5. مجمع البیان، ج 4، ص 199. 6. الدرالمنثور، ج 4، ص 242. 7. تفسیر فخر رازی، ج 21، ص 165. 8. ترجمه المیزان، ج 13، ص 528. 9. همان، ص 531. 10. همان، ص 526. 11. همان، ص 527. 12. تفسیر نمونه، ج 12، ص 543. 13. کهف، آیة 83؛ تفسیر نمونه، ج 12، ص 524. 14. ترجمه المیزان، ج 13، ص 523. 15. کهف، آیة 84؛ المیزان، ج 13، ص 387. 16. همان، آیة 87؛ معارف و معاریف، ج 5، ص 560. 17. تفسیر نمونه، ج 12، ص 510؛ اصول کافی، ج 1، ص 210. 18. سوره کهف، آیه های 84 و 85. eporsesh.com
عنوان سوال:

ذوالقرنین چه کسی بود، پیامبر بود، اگر نبود، چگونه معجزه داشت؟


پاسخ:

در این که ذوالقرنین چه کسی بود، مفسران و مورخان اختلاف نظر دارند.(1) دیدگاه های مختلف در این خصوص وجود دارد که مهم ترین آن ها چنین است:
أ)بعضی باور دارند که او کسی جز "اسکندر مقدونی" نیست، از این رو بعضی او را به نام اسکندر ذوالقرنین می خوانند(2) و باور دارند که بعد از مرگ پدرش بر کشورهای روم، مغرب و مصر تسلط یافت و شهر اسکندریه را بنا نمود. پس شام و بیت المقدس را زیر سیطرة خود گرفت و از آن جا به ارمنستان رفت و عراق و ایران را فتح کرد، پس قصد هند و چین نمود و از آن جا به خراسان بازگشت. شهرهای فراوانی بنا نهاد و به عراق آمد و بعد از آن در شهر "زور" بیمار شد و از دنیا رفت. به گفتة بعضی بیش از 36 سال عمر نکرد. جسد او را به اسکندریه بردند و در آن جا دفن کردند.(3) بر این معنا روایاتی هم آمده است، مانند روایتی که در قرب الاسناد از موسی بن جعفر(ع) گزارش شده و روایت بن عامر که از رسول خدا(ص) نقل شده است.(4) بعضی از قدمای مفسران از صحابه و تابعین، مانند معاذبن جبل(5) و قتاده(6) نیز همین عقیده را دارند. بوعلی سینا هم وقتی اسکندر مقدونی را وصف می کند، او را "اسکندر ذوالقرنین" می نامد و فخر رازی هم(7) بر این نظریه اصرار و پافشاری دارد.(8)
ب) جمعی از مورخان معتقدند ذوالقرنین یکی از پادشاهان "یمن" بوده (پادشاهان یمن به نام "تبع" خوانده می شدند که جمع آن "تابعه" است). جمعی در "تاریخ قبل از اسلام" و ابن هشام و ابوریحان بیرونی ... از طرفداران این نظریه هستند. در اشعار "حمیری ها" (که از اقوام یمن بودند) و بعضی از اشعار جاهلیت بیانگر آن است که عرب ها به وجود ذوالقرنین افتخار می کردند. عثمان بن ابی الحاضر برای ابن عباس این اشعار را انشاد کرد: "قد کان ذوالقرنین جدّی مسلماً ملکاً تدین له الملوک و تحشد".(9)
ج) بعضی از مورخان باور دارند که ذوالقرنین یکی از پادشاهان چین به نام "شین هوانک تی" بوده است که دیوار چین را بنا نهاده، تا جلو هجوم مغول را بگیرد. طول این دیوار سه هزار کیلومتر و عرض آن نه متر و ارتفاعش پانزده متر است که همه با سنگ چیده شده، و در سال 264 قبل از میلاد شروع و پس از ده و یا بیست سال خاتمه یافته است.(10)
د) برخی بر این باورند که ذوالقرنین "کورش کبیر" پادشاه هخامنشی است. صاحب روح المعانی می نویسد که بعضی گفته اند: او اسمش فریدون بن اثفیان بن جمشید، پنجمین پادشاه پیشدادی ایران زمین بوده و پادشاهی عادل و مطیع خدا بوده و در کتاب صورالاقالیم ابی زید بلخی آمده که او مؤید به وحی بوده، در تاریخ آمده که او همة زمین را به تصرف در آورده، میان فرزندانش تقسیم کرد... . دلیل نامگذاری وی به ذوالقرنین (صاحب دوگوش) این بوده که او دو طرف دنیا را مالک شد و یا در طول ایام سلطنت خود مالک آن گردید.(11) ابوالکلام آزاد، دانشمند معروف اسلامی از طرفداران این نظریه است.(12)
همان طور که ملاحظه کردید "ذوالقرنین" به رغم شهرت جهانی، شخصیت او در هاله ای از ابهام قرار دارد؛ از این رو قضاوت دربارة وی که چه کسی بود، بسیار مشکل است. از آیات و روایات اسلامی استفاده می شود وی از بندگان صالح بود که قبل از نزول قرآن میان مردم معروف بود.
قریش و یا یهودیان از پیامبر(ص) دربارة او سؤال کردند، چنان که قرآن می گوید: "یسئلونک عن ذی القرنین".(13)
از آیات استفاده نمی شود که وی پیامبر باشد، ولی از بعضی آیات می توان استفاده کرد که وی دارای ویژگی های پسندیده و از جایگاه بلند نیز برخوردار بود. او مرد مؤمن به خدا و روز جزا و متدیّن به دین حق بود.(14) وی از کسانی بود که خداوند خیر دنیا و آخرت را برایش جمع کرده بود. اما خیر دنیا، برای این که سلطنتی به او داده که توانست با آن بر مغرب و مشرق حکومت کند. او مانند حضرت سلیمان(ع) بر جهان حکومت کرد: "انّا مکنّا له فی الارض و آتیناه من کلِّ شی سبباً".(15)
او به جماعتی از ستمکاران در مغرب برخورد کرد و آنان را مجازات نمود.(16)
از آن جا که ذوالقرنین پیامبر نبود،(17) معجزه نداشت؛ زیرا معجزه از مختصات پیامبران الهی است که دیگران از آوردن آن عاجز هستند. البته از وی برخی از کارها صادر شده که به ظاهر غیر معمول بوده و از انسان های معمولی چنین اعمالی صادر نمی شود. به نظر می رسد صدور این گونه اعمال ناشی از آن باشد که وی از اولیای خدا بوده و برخی کرامات از اولیای خدا صادر می شود. قرآن در سورة کهف بعد از بیان ویژگی های ذوالقرنین می فرماید: "ما به او روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم. او از این اسباب استفاده کرد".(18) این آیات دلالت دارد که ذوالقرنین مورد عنایت خداوند بوده و خداوند اسباب انجام برخی از فعالیت ها مانند ساختن سدّ و غلبه بر ستمگران را در اختیار او قرار داده و وی از امکانات الهی خوب استفاده نمود. استفاده بهینه از امکانات و امدادهای الهی موجب شد او فعالیت هایی را انجام دهد که تصور شود معجزه کرده است.
پی نوشت ها:
1. تفسیر نمونه، ج 12، ص 542؛ دانشنامه قرآن، ج 1، واژة ذوالقرنین.
2. ترجمة تفسیر المیزان؛ ج 13، ص 527.
3. تفسیر نمونه، ج 12، ص 542.
4. ترجمه المیزان، ج 13، ص 528 527.
5. مجمع البیان، ج 4، ص 199.
6. الدرالمنثور، ج 4، ص 242.
7. تفسیر فخر رازی، ج 21، ص 165.
8. ترجمه المیزان، ج 13، ص 528.
9. همان، ص 531.
10. همان، ص 526.
11. همان، ص 527.
12. تفسیر نمونه، ج 12، ص 543.
13. کهف، آیة 83؛ تفسیر نمونه، ج 12، ص 524.
14. ترجمه المیزان، ج 13، ص 523.
15. کهف، آیة 84؛ المیزان، ج 13، ص 387.
16. همان، آیة 87؛ معارف و معاریف، ج 5، ص 560.
17. تفسیر نمونه، ج 12، ص 510؛ اصول کافی، ج 1، ص 210.
18. سوره کهف، آیه های 84 و 85.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین