قرآن کریم پس از چندین مرتبه صراحتگویی،[1] یکی از ویژگیهای خود را زبان عربی دانسته است، و از مهمترین نظریههایی که در زمینه زبان قرآن کریم عرضه شده است عرفی بودن زبان قرآن است، به این معنا که قرآن به زبان عربی قوم پیامبر اسلام یعنی مردم حجاز نازل شده است و بر این اساس باید در بیان مقاصد از الفاظ و تعابیر آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان (عربی) پیروی کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابیر جدید یا در قالب قواعد جدیدی سخن گفته باشد).[2] در تأیید این نظریّه ادلّه و شواهد فراوانی وجود دارد که اینک مهمترین آنها را میآوریم: الف. عقل: مسلّم است که خدای تعالی حکیم است و لازمه حکمتش آن است که کارهای پسندیده انجام دهد و از کارهای ناپسند دوری کند. یکی از کارهای ناپسند آن است که وقتی کسی با مخاطبش سخن میگوید، به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبش سخن گوید یا الفاظ را در قالب زبانی و فرهنگی جز آنچه در میان آنان رایج است، به کار برد.[3] ب. سیره عقلا: صرف نظر از آنکه به لحاظ عقلی تکلّم به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبان ناپسند و قبیح است، از خدای حکیم سر نمیزند، سیره عقلا در هر عصر نیز همواره چنین بوده است که به منظور القای مقاصد خود به زبانی که معهود مخاطبان بوده باشد سخن گفتهاند، حتّی آنان که به زبان مخاطبان خود آشنایی نداشتهاند، تلاش کردهاند که یا نخست به فراگیری زبان آنان روی بیاورند و سپس به تفهیم مقاصد خویش به آنان بپردازند یا از کسانی که زبان را میدانند، برای این امر کمک بگیرند. بنابراین خدای بزرگ که در رأس عقلای عالم است. به طریق اولی باید با مخاطبان خود به زبان معهود آنان مقاصد خویش را القاء کند.[4] ج. قرآن: ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که مفسران پژوهشگر بر آنها نوشتهاند، نشان میدهد، در قرآن هیچ واژهای نیست که در زبان قوم رسول خدا صلی الله علیه و آله نبوده باشد یا جملهای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دلالت دارد. از جمله: (کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ)[5] (این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) میفهمند، بیان شده است و اگر آن را خوانش غیرعربی میکردیم، میگفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آنکه (زبان ما) عربی است. چنانکه ملاحظه شد، قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند. آیه علاوه بر آنکه صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آنکه چنانکه گویندهای با مخاطبان خود به زبان ناآشنایشان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمیگویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل نشده بود، قابل طرح است. چنانکه در آیه شریفه آمده است، آنان میگفتند: چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟ در حالی که قرآن یکی از مهمترین پدیدههای تاریخی است و انگیزههای فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل نکرده است، و از این عدم اعتراض روشن میشود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرفتر و گستردتر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً فارسی و رومی حبشی و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا نیز دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است،[6] به همین رو راغب مینویسد: (عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است) در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم میفهمد.[7] د. حدیث: امام سجاد علیه السّلام فرمود: (انَّ القران نزل بلغه العرب فهو یخاطب فیه اهل اللسان بلغتهم...)[8] قرآن به زبان عربی نازل شده است، از این رو در آن با اهل زبان به زبانشان سخن میگوید و در حدیث دیگری از امام رضا علیه السّلام آمده است: (قال ابن السّکیت لِاَبی الحسن الرضا علیه السّلام : لِماذا بَعَثَ اللهَ تعالی موسی بن عمران بِیَدِه البیضا و العصا، و آله السحر، و بعث عیسی بالطّب، و بعث محمّداً بالکلام و الخطب؟ فقال له ابو الحسن علیه السّلام : اِنّ الله تعالی لمّا بعث موسی علیه السّلام کان الاغلب علی اهل عصره السحر فاتاهم من عندالله تعالی بما لم یکن (مِن) عند القوم و فی وُسعهم مثله، و بما ابطل به سحرهم و اثبت به الحجّه علیهم، و اِنّ الله تعالی بعث عیسی علیه السّلام فی وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الی الطّب فاتاهم من عندالله بما لم یکن عندهم مثله، و بما احیی لهم الموتی و ابرء الاکمه و الابرص باذن الله، و اثبت به الحجّه علیهم، و ان الله تبارک و تعالی بعث محمّدا صلی الله علیه و آله فی وقت کان الاغلب علی اهل عصره الخطب و الکلام و اظنه قال و الشعر فاتاهم من کتاب الله عزّوجل و مواعظه و احکامه ما ابطل به قولهم و اثبت به الحجه علیهم فقال ابن السکیت: تا الله مارأیت مثلک الیوم قط فما الحجه علی الخلق الیوم فقال علیه السّلام : العقل تعرف به الصادق علی الله فتصدقه، وَ الکاذب علی الله فتکذبه، فقال ابن السکیت و هذا و الله الجواب). ابن سکیت که اصحاب امام رضا علیه السّلام است از حضرت راجع به تفاوت معجزه حضرت موسی و عیسی علیهما السّلام و حضرت محمّد صلی الله علیه و آله سؤال میکند در جواب میفرماید: معجزه حضرت موسی که عصا بود چون سحر و جادو در زمانش خیلی رشد کرده بود ومعجزه حضرت عیسی که شفاء و مرده زنده کردن بود چون علم طب پیشرفت کرده بود و معجزه پیامبر اسلام که قرآن بود چون فصاحت و بلاغت در زمانش رشد کرده بود... (پس در مقابل فصاحت و بلاغت عرب باید قرآن با زبان عربی طبق فصاحت آنها نازل میشد).[9] ه . امتیازات زبان عربی: کاملترین و جامع همه زبانها به تصدیق زبانشناسان،[10] از امام علیه السّلام راجع به آیه (بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ) سؤال کرد، امام علیه السّلام فرمود: زبان عرب میتواند مدلول سایر زبانها را روشن سازد ولی سایر زبانها مدلول زبان عربی را روشن نمیکنند.[11] (بدیهی است هیچ زبانی مثل عربی از جهت کثرت واژه و مفاهیم فصاحت و بلاغت بدیع نخواهد بود). ی. مزیّت زبان قرآن در تفاوت معنای واژههای همگون: اعجاز بیانی قرآن همین است که تمام ویژگیها و نکات گوناگون واژهها را رعایت نموده است.[12] به علاوه کلماتی که در عربی جدید دیده میشوند فقط در تصریفات (تغییر هیئت مثلاً ضَرَّ بشود اَضَرَّ) جدید هستند نه از ریشه. بنابراین همه لغتها به جزء لغت عرب رو به نابودی هستند که آن نیز به برکت قرآن، زنده و جاوید، پیر و فرسوده نمیگردد[13]. [1] . قرآن کریم، سورههای نحل، آیه 103، و سوره شعراء، آیه 195، و سورهفصلّت، آیه 44، و سوره یوسف، آیه 2، و سوره رعد، آیه 37، و سوره طه، آیه و... [2] . درآمدی برتاریخنگاری قرآن، جعفر نکونام، نشر هستینما، چاپ اوّل، الهادی، 1380، ص 57، با کمی تغییر. [3] . همان، ص 58. [4] . همان، ص 58. [5] . سوره فصلت، آیه 44. [6] . همان، ص 6158، (منظور کتاب (درآمدی بر تاریخنگاری قرآن) است). [7] . معجم مفردات الفاظ القرآن، اسماعیلیان قم، 1382، ه قرآن، ص 340، ذیل عرب و نیز ماده عجم. [8] . بحار، علاّمه مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، الطبقه الثانیه، 1403 ه ،1980، م، ج 45، ص 296 و (درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن) ص 62. [9] . تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 43، به نقل از عیون الاخبار الرضا علیه السّلام ، ذیل آیه 23 سوره بقره. [10] . تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیّه، چاپخانه مدرسه امام امیرالمؤمنین، قم 1364، ج 13، ص 113. [11] . ترجمه تفسیر المیزان، محمّد حسین طباطبایی، بنیاد علمی و فکری علاّمه، چاپ 128، 1363، ج 15، ص 510. [12] . علوم قرآن، محمّد جواد اسکندرلو، (تقریرات درس آیتالله معرفت) سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور، چاپ اوّل، 1379 ه ش، ص 197. [13] . علوم قرآن، محمّد جواد اسکندرلو، (تقریرات درس آیتالله معرفت) سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور، چاپ اوّل، 1379 ه ش، ص 197. www.andisheqom.com
شبهه: با اینکه گفته می شود قرآن کتاب جاودانی و جهانی است اما به عربی نازل شده و برای دیگران فایده ندارد.
قرآن کریم پس از چندین مرتبه صراحتگویی،[1] یکی از ویژگیهای خود را زبان عربی دانسته است، و از مهمترین نظریههایی که در زمینه زبان قرآن کریم عرضه شده است عرفی بودن زبان قرآن است، به این معنا که قرآن به زبان عربی قوم پیامبر اسلام یعنی مردم حجاز نازل شده است و بر این اساس باید در بیان مقاصد از الفاظ و تعابیر آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان (عربی) پیروی کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابیر جدید یا در قالب قواعد جدیدی سخن گفته باشد).[2] در تأیید این نظریّه ادلّه و شواهد فراوانی وجود دارد که اینک مهمترین آنها را میآوریم:
الف. عقل: مسلّم است که خدای تعالی حکیم است و لازمه حکمتش آن است که کارهای پسندیده انجام دهد و از کارهای ناپسند دوری کند. یکی از کارهای ناپسند آن است که وقتی کسی با مخاطبش سخن میگوید، به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبش سخن گوید یا الفاظ را در قالب زبانی و فرهنگی جز آنچه در میان آنان رایج است، به کار برد.[3]
ب. سیره عقلا: صرف نظر از آنکه به لحاظ عقلی تکلّم به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبان ناپسند و قبیح است، از خدای حکیم سر نمیزند، سیره عقلا در هر عصر نیز همواره چنین بوده است که به منظور القای مقاصد خود به زبانی که معهود مخاطبان بوده باشد سخن گفتهاند، حتّی آنان که به زبان مخاطبان خود آشنایی نداشتهاند، تلاش کردهاند که یا نخست به فراگیری زبان آنان روی بیاورند و سپس به تفهیم مقاصد خویش به آنان بپردازند یا از کسانی که زبان را میدانند، برای این امر کمک بگیرند. بنابراین خدای بزرگ که در رأس عقلای عالم است. به طریق اولی باید با مخاطبان خود به زبان معهود آنان مقاصد خویش را القاء کند.[4]
ج. قرآن: ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که مفسران پژوهشگر بر آنها نوشتهاند، نشان میدهد، در قرآن هیچ واژهای نیست که در زبان قوم رسول خدا صلی الله علیه و آله نبوده باشد یا جملهای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دلالت دارد. از جمله: (کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ)[5] (این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) میفهمند، بیان شده است و اگر آن را خوانش غیرعربی میکردیم، میگفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آنکه (زبان ما) عربی است. چنانکه ملاحظه شد، قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند. آیه علاوه بر آنکه صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آنکه چنانکه گویندهای با مخاطبان خود به زبان ناآشنایشان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمیگویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل نشده بود، قابل طرح است. چنانکه در آیه شریفه آمده است، آنان میگفتند: چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟ در حالی که قرآن یکی از مهمترین پدیدههای تاریخی است و انگیزههای فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل نکرده است، و از این عدم اعتراض روشن میشود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرفتر و گستردتر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً فارسی و رومی حبشی و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا نیز دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است،[6] به همین رو راغب مینویسد: (عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است) در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم میفهمد.[7]
د. حدیث: امام سجاد علیه السّلام فرمود: (انَّ القران نزل بلغه العرب فهو یخاطب فیه اهل اللسان بلغتهم...)[8] قرآن به زبان عربی نازل شده است، از این رو در آن با اهل زبان به زبانشان سخن میگوید و در حدیث دیگری از امام رضا علیه السّلام آمده است: (قال ابن السّکیت لِاَبی الحسن الرضا علیه السّلام : لِماذا بَعَثَ اللهَ تعالی موسی بن عمران بِیَدِه البیضا و العصا، و آله السحر، و بعث عیسی بالطّب، و بعث محمّداً بالکلام و الخطب؟ فقال له ابو الحسن علیه السّلام : اِنّ الله تعالی لمّا بعث موسی علیه السّلام کان الاغلب علی اهل عصره السحر فاتاهم من عندالله تعالی بما لم یکن (مِن) عند القوم و فی وُسعهم مثله، و بما ابطل به سحرهم و اثبت به الحجّه علیهم، و اِنّ الله تعالی بعث عیسی علیه السّلام فی وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الی الطّب فاتاهم من عندالله بما لم یکن عندهم مثله، و بما احیی لهم الموتی و ابرء الاکمه و الابرص باذن الله، و اثبت به الحجّه علیهم، و ان الله تبارک و تعالی بعث محمّدا صلی الله علیه و آله فی وقت کان الاغلب علی اهل عصره الخطب و الکلام و اظنه قال و الشعر فاتاهم من کتاب الله عزّوجل و مواعظه و احکامه ما ابطل به قولهم و اثبت به الحجه علیهم فقال ابن السکیت: تا الله مارأیت مثلک الیوم قط فما الحجه علی الخلق الیوم فقال علیه السّلام : العقل تعرف به الصادق علی الله فتصدقه، وَ الکاذب علی الله فتکذبه، فقال ابن السکیت و هذا و الله الجواب).
ابن سکیت که اصحاب امام رضا علیه السّلام است از حضرت راجع به تفاوت معجزه حضرت موسی و عیسی علیهما السّلام و حضرت محمّد صلی الله علیه و آله سؤال میکند در جواب میفرماید: معجزه حضرت موسی که عصا بود چون سحر و جادو در زمانش خیلی رشد کرده بود ومعجزه حضرت عیسی که شفاء و مرده زنده کردن بود چون علم طب پیشرفت کرده بود و معجزه پیامبر اسلام که قرآن بود چون فصاحت و بلاغت در زمانش رشد کرده بود... (پس در مقابل فصاحت و بلاغت عرب باید قرآن با زبان عربی طبق فصاحت آنها نازل میشد).[9]
ه . امتیازات زبان عربی: کاملترین و جامع همه زبانها به تصدیق زبانشناسان،[10] از امام علیه السّلام راجع به آیه (بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ) سؤال کرد، امام علیه السّلام فرمود: زبان عرب میتواند مدلول سایر زبانها را روشن سازد ولی سایر زبانها مدلول زبان عربی را روشن نمیکنند.[11] (بدیهی است هیچ زبانی مثل عربی از جهت کثرت واژه و مفاهیم فصاحت و بلاغت بدیع نخواهد بود).
ی. مزیّت زبان قرآن در تفاوت معنای واژههای همگون: اعجاز بیانی قرآن همین است که تمام ویژگیها و نکات گوناگون واژهها را رعایت نموده است.[12] به علاوه کلماتی که در عربی جدید دیده میشوند فقط در تصریفات (تغییر هیئت مثلاً ضَرَّ بشود اَضَرَّ) جدید هستند نه از ریشه. بنابراین همه لغتها به جزء لغت عرب رو به نابودی هستند که آن نیز به برکت قرآن، زنده و جاوید، پیر و فرسوده نمیگردد[13].
[1] . قرآن کریم، سورههای نحل، آیه 103، و سوره شعراء، آیه 195، و سورهفصلّت، آیه 44، و سوره یوسف، آیه 2، و سوره رعد، آیه 37، و سوره طه، آیه و...
[2] . درآمدی برتاریخنگاری قرآن، جعفر نکونام، نشر هستینما، چاپ اوّل، الهادی، 1380، ص 57، با کمی تغییر.
[3] . همان، ص 58.
[4] . همان، ص 58.
[5] . سوره فصلت، آیه 44.
[6] . همان، ص 6158، (منظور کتاب (درآمدی بر تاریخنگاری قرآن) است).
[7] . معجم مفردات الفاظ القرآن، اسماعیلیان قم، 1382، ه قرآن، ص 340، ذیل عرب و نیز ماده عجم.
[8] . بحار، علاّمه مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، الطبقه الثانیه، 1403 ه ،1980، م، ج 45، ص 296 و (درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن) ص 62.
[9] . تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 43، به نقل از عیون الاخبار الرضا علیه السّلام ، ذیل آیه 23 سوره بقره.
[10] . تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیّه، چاپخانه مدرسه امام امیرالمؤمنین، قم 1364، ج 13، ص 113.
[11] . ترجمه تفسیر المیزان، محمّد حسین طباطبایی، بنیاد علمی و فکری علاّمه، چاپ 128، 1363، ج 15، ص 510.
[12] . علوم قرآن، محمّد جواد اسکندرلو، (تقریرات درس آیتالله معرفت) سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور، چاپ اوّل، 1379 ه ش، ص 197.
[13] . علوم قرآن، محمّد جواد اسکندرلو، (تقریرات درس آیتالله معرفت) سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور، چاپ اوّل، 1379 ه ش، ص 197.
www.andisheqom.com
- [سایر] چرا قرآن به زبان عربی نازل شده ؟ آیا عربی بودن با جهانی بودن نبوت پیامبر سازگار است؟
- [سایر] اگر قرآن جهانی است چرا به زبان عربی نازل شده است؟
- [سایر] چرا قرآن عربی نازل شده است؟
- [سایر] چرا قرآن به عربی نازل شده است؟
- [سایر] چرا قرآن به زبان عربی نازل شد؟
- [سایر] دلایل قرآنی بر جهانی و جاودانی بودن اسلام را بیان کنید ؟
- [سایر] دلایل قرآنی بر جهانی و جاودانی بودن اسلام را بیان کنید ؟
- [سایر] شبهه: به نظر می رسد که هیچ دلیلی وجود ندارد که قرآن موجود همان قرآن نازل شده بر پیامبراست.
- [سایر] اگر دعوت پیامبر جهان شمول بوده است پس چرا قرآن به زبان عربی نازل شده است؟
- [سایر] شبهه: مطالب علمی ثابت میکند که قرآن از طرف خدا نازل شده است؛ امّا معجزهی قرآن را ثابت نمیکند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار آیهای که سجده واجب دارد و در مسأله 361 و 1102 گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار سوره ای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد ولی احتیاط واجب این است که به عربی باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] لازم نیست آنچه را علمای تجوید برای بهتر خوانی قرآن ذکر کرده اند رعایت کند، بلکه لازم است طوری بخواند که بگویند عربی صحیح است هرچند رعایت دستورات تجوید بهتر است.
- [آیت الله علوی گرگانی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار سورهای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد3 و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، ولی احتیاط واجب آن است که در نمازهای واجب دعای غیر عربی نخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] خواندن قران به قصد قرانیت نه قصد جزییت در نماز به غیر از چهار ایه ای که سجده واجب دارد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد ولی احتیاط مستحب ان است که به غیر عربی دعا نکند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خواندن قرآن در نماز؛ غیر از چهار آیه ای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد؛ ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله بروجردی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار سورهای که سجده واجب دارد (و در احکام جنابت مسأله 361 گفته شد) و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، ولی احتیاط واجب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله علوی گرگانی] انسان میتواند از زکاْ از سهم سبیل ا&، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد ووقف نماید، اگرچه بر اولاد خود وبر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان می تواند از زکات، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله سبحانی] انسان می تواند از سهم (سبیل الله)، به اندازه نیاز مسلمانان قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.