قرآن کریم هم در اصل حجیت و هم در تبیین خطوط کلی معارف دین مستقل است؛ یعنی حجیّت آن ذاتی است و با خودْ تفسیر میپذیرد؛ گرچه اندیشههای بیرونی به عنوان مبدأ قابلی فهم قرآن سهیم است. مخاطبان قرآن برای بهرهگیری از ظواهر قرآن به سرمایهای فراتر از علوم پایه مؤثر در فهم قرآن و ضمیری که به تیرگی گناه آلوده نباشد نیاز ندارند. استقلال قرآن کریم در حجّیت و تبیین معارف و همچنین اتقان شیوه تفسیری "قرآن به قرآن" با دلایلی چند قابل اثبات است: 1 قرآن کریم خود را به عنوان "نور" معرفی میکند: "قد جاءکم من الله نور وکتاب مبین"(1)، "واتّبعوا النور الذی أنزل معه"(2) و بارزترین ویژگی نور آن است که هم خود روشن است و هم روشنگر غیر خود است؛ یعنی هم در روشن بودن خود و هم در روشن کردن اشیای دیگر نیازمند به غیر نیست. مقتضای نور بودن قرآن کریم نیز این است که نه در روشن بودن خود نیازمند غیر باشد و نه در روشن کردنِ غیر؛ زیرا در صورت نیاز به مبیّنی دیگر، آن مُبَیِّنْ اصل بوده، قرآن کریم فرع آن خواهد بود و این فرع و تابع قرار گرفتن قرآن با نور بودن آن ناسازگار است. از سویی دیگر، بیتردید بسیاری از معارف قرآنی با ضمیمه کردن دو یا چند آیه حاصل میشود و رسیدن به آن معرفت، از راهِ یک آیه به تنهایی میسور نیست. نور بودن قرآن ایجاب میکند، همه آیاتی که مبیّن حدود، قیود و قراین یک مطلب است با هم بررسی شود، تا قرآن کریم در هیچ بخشی مطلب تیره و مبهم نداشته باشد. 2 یکی از صفات قرآن کریم: "تبیان کل شیء" است: "ونزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء..."(3) کتابی که بیانگر همه علوم و معارف ضروری و سودمند برای بشر یا بیانگر همه حقایق جهان آفرینش است، در تبیین خود نیازی به غیر ندارد، بلکه در بیان خویش به خود متکی است و برخی از آیاتش با برخی دیگر تبیین و تفسیر میشود وگرنه کتابی که تبیان خود نباشد، چگونه میتواند تبیان هر چیز دیگر باشد؟ لازم است توجه شود: منظور از این که "چون قرآنْ تبیان همه چیز است، تبیان خود نیز خواهد بود" این نیست که چون هر آیه، تبیان همه چیز است، پس تبیان خود هم هست، بلکه مقصود آن است که "مجموع قرآن" تبیان همه چیز است، پس "مجموع قرآن" تبیان خود هم خواهد بود. بنابراین، کمبود هر آیهای حتماً با آیه دیگر تأمین میشود و از جمعبندی نهاییِ همه آیاتِ مناسبِ لفظی و معنوی با یکدیگر، معنای روشنی از آنها به دست میآید. 3 قرآن کریم در کنار دعوتِ انسانها به تدبر، دعویِ انتساب به خدای سبحان و مبرّا بودن از هر گونه اختلاف و ناهماهنگی درونی دارد. 1 سوره مائده، آیه 15. 2 سوره اعراف، آیه 157. 3 سوره نحل، آیه 89. مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 64)
قرآن کریم هم در اصل حجیت و هم در تبیین خطوط کلی معارف دین مستقل است؛ یعنی حجیّت آن ذاتی است و با خودْ تفسیر میپذیرد؛ گرچه اندیشههای بیرونی به عنوان مبدأ قابلی فهم قرآن سهیم است. مخاطبان قرآن برای بهرهگیری از ظواهر قرآن به سرمایهای فراتر از علوم پایه مؤثر در فهم قرآن و ضمیری که به تیرگی گناه آلوده نباشد نیاز ندارند.
استقلال قرآن کریم در حجّیت و تبیین معارف و همچنین اتقان شیوه تفسیری "قرآن به قرآن" با دلایلی چند قابل اثبات است:
1 قرآن کریم خود را به عنوان "نور" معرفی میکند: "قد جاءکم من الله نور وکتاب مبین"(1)، "واتّبعوا النور الذی أنزل معه"(2) و بارزترین ویژگی نور آن است که هم خود روشن است و هم روشنگر غیر خود است؛ یعنی هم در روشن بودن خود و هم در روشن کردن اشیای دیگر نیازمند به غیر نیست.
مقتضای نور بودن قرآن کریم نیز این است که نه در روشن بودن خود نیازمند غیر باشد و نه در روشن کردنِ غیر؛ زیرا در صورت نیاز به مبیّنی دیگر، آن مُبَیِّنْ اصل بوده، قرآن کریم فرع آن خواهد بود و این فرع و تابع قرار گرفتن قرآن با نور بودن آن ناسازگار است.
از سویی دیگر، بیتردید بسیاری از معارف قرآنی با ضمیمه کردن دو یا چند آیه حاصل میشود و رسیدن به آن معرفت، از راهِ یک آیه به تنهایی میسور نیست. نور بودن قرآن ایجاب میکند، همه آیاتی که مبیّن حدود، قیود و قراین یک مطلب است با هم بررسی شود، تا قرآن کریم در هیچ بخشی مطلب تیره و مبهم نداشته باشد.
2 یکی از صفات قرآن کریم: "تبیان کل شیء" است: "ونزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء..."(3) کتابی که بیانگر همه علوم و معارف ضروری و سودمند برای بشر یا بیانگر همه حقایق جهان آفرینش است، در تبیین خود نیازی به غیر ندارد، بلکه در بیان خویش به خود متکی است و برخی از آیاتش با برخی دیگر تبیین و تفسیر میشود وگرنه کتابی که تبیان خود نباشد، چگونه میتواند تبیان هر چیز دیگر باشد؟
لازم است توجه شود: منظور از این که "چون قرآنْ تبیان همه چیز است، تبیان خود نیز خواهد بود" این نیست که چون هر آیه، تبیان همه چیز است، پس تبیان خود هم هست، بلکه مقصود آن است که "مجموع قرآن" تبیان همه چیز است، پس "مجموع قرآن" تبیان خود هم خواهد بود. بنابراین، کمبود هر آیهای حتماً با آیه دیگر تأمین میشود و از جمعبندی نهاییِ همه آیاتِ مناسبِ لفظی و معنوی با یکدیگر، معنای روشنی از آنها به دست میآید.
3 قرآن کریم در کنار دعوتِ انسانها به تدبر، دعویِ انتساب به خدای سبحان و مبرّا بودن از هر گونه اختلاف و ناهماهنگی درونی دارد.
1 سوره مائده، آیه 15.
2 سوره اعراف، آیه 157.
3 سوره نحل، آیه 89.
مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 64)
- [سایر] قرآن از چه شیوههایی در تبیین معارف استفاده میکند؟
- [سایر] تفاوت قرآن با کتب علمی، در تبیین معارف چیست؟
- [سایر] ضرورت رجوع به عترت طاهرین علیهمالسلام در فهم ظاهر قرآن با استقلال قرآن در تبیین معارف چگونه سازگار است؟
- [سایر] بر فرض حجیت تفسیر قرآن به قرآن آیا حجیت آن فعلی است یا شأنی؟
- [سایر] حجیّت و نقش شأن نزول در تفسیر قرآن چگونه است؟
- [سایر] ادله حقانیت قرآن و حجیت صدور چیست؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر معارف چگونه است؟
- [سایر] آیا حجیت و اعتبار تفسیر قرآن به قرآن و نتیجه آن به نحوه انحصار است یا خیر؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر بیان معارف عقلی چگونه است؟
- [سایر] جایگاه خانواده را از دیدگاه قرآن تبیین کنید؟
- [آیت الله سیستانی] اگر بخواهد خبری را که دلیلی بر حجیت او ندارد و نمیداند راست است یا دروغ نقل کند بنا بر احتیاط واجب باید به نحو نقل بگوید، و آن را به پیامبر و ائمه علیهم السلام مستقیماً نسبت ندهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر روزه دار جماع حرام کند و بعد با حلال خود جماع نماید بنابر احتیاط واجب برای هر کدام کفّاره مستقل واجب است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت و کمک و همکاری با نشریات صحیح و مورد اعتماد، از وظایف مهمه است و از اموری است که سبب تعمیم و توسعه معارف و تبلیغات اسلامی می شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی دو نفر را با هم وصیّ کند، چنانچه یکی از آنها بمیرد یا از شرایط لازم برای وصیّ (که در مسأله 2713 گذشت) بیفتد، مثلاً دیوانه شود، اگر وصیّتکننده به متعدّدبودن وصیّ به طور مستقل نظر داشته باشد، حاکم شرع یک نفر را به جای او معیّن میکند و اگر هر دو بمیرند یا از شرایط بیفتند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معیّن میکند، ولی اگر متعدّد بودن وصیّ به طور مستقل در نظر وصیّتکننده نبوده، بلکه مثلاً به خاطر متعدّدبودن فرزندان خود برای جلوگیری از نزاع و دشمنی همه را وصیّ قرار داده باشد، با مرگ یکی یا از شرایط افتادن وی، شخص دیگری به جای وی جایگزین نمیشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] معامله با بچه نابالغ که مستقل در معامله باشد در مال خودش باطل است و اگر معامله با ولی باشد و بچه نابالغ ممیز فقط صیغه معامله را جاری سازد معامله صحیح است و اگر جنس یا پول مال دیگری باشد و ان بچه وکاله از صاحبش ان مال را بفروشد یا به ان پول چیزی بخرد معامله صحیح است هر چند بچه ممیز مستقل در تصرف باشد و اگر طفل فقط وسیله باشد که جنس و عوض ان را به دو طرف معامله برساند اگر چه ممیز نباشد اشکال ندارد ولی باید فروشنده و خریدار یقین یا اطمینان داشته باشند که طفل جنس یا عوض را به صاحب ان می رساند
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی دو نفر را وصی کند، چنانچه یکی از آن دو بمیرد، یا دیوانه، یا کافر شود، هر گاه هر یک به طور مستقل وصی بوده تعیین جانشین لازم نیست والا حاکم شرع یک نفر دیگر را به جای او معین می کند و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه، یا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معین می کند.
- [آیت الله سبحانی] اول ماه با محاسبات نجومی ثابت نمی شود. ولی اگر انسان از گفته آنان یقین پیدا کند، باید به آن عمل نماید و اگر با محاسبات علمی امکان رؤیت هلال را نفی کنند ثبوت هلال با شهادت دو نفر عادل مشکل می باشد. و احادیث مربوط به عدم حجیت قول منجم و... مربوط به محاسبات ظنی آن روز بوده و ارتباطی به محاسبات علمی امروز ندارد.
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نه عمل بر جنب مکروه است: اول و دوم خوردن و آشامیدن، ولی اگر وضو بگیرد یا دست ها را بشوید مکروه نیست. سوم خواندن بیشتر از هفت آیه از سوره هایی که سجده واجب ندارد. چهارم رساندن جایی از بدن به جلد و حاشیه و بین خط های قرآن. پنجم همراه داشتن قرآن. ششم خوابیدن، ولی اگر وضو بگیرد یا به واسطه نداشتن آب، تیمم کند مکروه نیست و در این تیمم نیت کند به جهت امر خدا چه بدل از وضو یا غسل یا مستقل در رفع کراهت خوابیدن. هفتم خضاب کردن به حنا و مانند آن. هشتم مالیدن روغن به بدن. نهم جماع کردن، بعد از آن که محتلم شده یعنی در خواب از او منی بیرون آمده است.