در پاسخ باید گفت: قرآن (نتیجه حاصل از تفسیر قرآن به قرآن) جزء حجّت و نیمی از دلیل نیست تا در اصل اعتبار و حجیّت خود نیازمند به ضمیمه باشد و بدون انضمامِ آن همراه به منزله شهادت عَدْلِ واحد باشد که حجیّت آن تأهّلی و شأنی است، نه فعلی؛ زیرا آن ضمیمه، یعنی سنّت، اولا ً در ناحیه اصل حجّیتْ وامدار قرآن است و ثانیاً وقتی معتبر و حجّت است که محتوای آن بر قرآن عرضه شود و هیچگونه تخالفی با آن نداشته باشد(در خصوص سنّت غیر قطعی). پس قطعاً محصول بحث قرآنی باید قبل از عرضه حدیث بر آن، حجت بالفعل و معتبرِ مستقّل و بینیاز از ضمیمه باشد، تا بتواند میزان سنجش سنّت واقع شود. پس حجیّتِ قرآن همانند حجیّت شهادتِ عَدْلَین که از آن اصطلاحاً به "بَیّنه عادله" یاد میشود، فعلی و مستقل و قابل استدلال است. مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 63)
در پاسخ باید گفت: قرآن (نتیجه حاصل از تفسیر قرآن به قرآن) جزء حجّت و نیمی از دلیل نیست تا در اصل اعتبار و حجیّت خود نیازمند به ضمیمه باشد و بدون انضمامِ آن همراه به منزله شهادت عَدْلِ واحد باشد که حجیّت آن تأهّلی و شأنی است، نه فعلی؛ زیرا آن ضمیمه، یعنی سنّت، اولا ً در ناحیه اصل حجّیتْ وامدار قرآن است و ثانیاً وقتی معتبر و حجّت است که محتوای آن بر قرآن عرضه شود و هیچگونه تخالفی با آن نداشته باشد(در خصوص سنّت غیر قطعی). پس قطعاً محصول بحث قرآنی باید قبل از عرضه حدیث بر آن، حجت بالفعل و معتبرِ مستقّل و بینیاز از ضمیمه باشد، تا بتواند میزان سنجش سنّت واقع شود. پس حجیّتِ قرآن همانند حجیّت شهادتِ عَدْلَین که از آن اصطلاحاً به "بَیّنه عادله" یاد میشود، فعلی و مستقل و قابل استدلال است.
مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 63)
- [سایر] حجیّت و نقش شأن نزول در تفسیر قرآن چگونه است؟
- [سایر] آیا حجیت و اعتبار تفسیر قرآن به قرآن و نتیجه آن به نحوه انحصار است یا خیر؟
- [سایر] اصطلاح مکلف شأنی و مکلف فعلی به چه معنا است؟
- [سایر] ادله حقانیت قرآن و حجیت صدور چیست؟
- [سایر] آیا قرآن در حجیت و تبیین معارف مستقل است؟
- [سایر] جایگاه و نقش آراء مفسران در تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] آیا اهل بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن از شیوه تفسیر قرآن به قرآن بهره میگرفتند؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید. تفسیر آیه 159 سوره انعام با فرض اینکه منظور از تفرقه، تفرقه در دین اسلام باشد، چیست؟!
- [سایر] بین تفسیر شیعه و تفسیر سنی چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- [سایر] آیا آراء و اندیشه های مفسر در تفسیر قرآن نقش دارد؟
- [آیت الله مظاهری] تغییر جنسیت (بر فرض امکان) یعنی مرد خود را زن، یا زن خود را مرد و یا خنثی خود را مرد یا زن نماید، اگر داعی عقلایی در آن باشد مانعی ندارد و در احکام، حال فعلی او مناط است.
- [آیت الله مظاهری] هیچکدام از علوم غریبه حجّیت ندارد و چیزی بهواسطه آن اثبات نمیشود، گرچه بهواسطه آنها یقین حاصل شود، زیرا یقینی حجّت است که از راه متعارف پیدا شود.
- [آیت الله سیستانی] اگر بخواهد خبری را که دلیلی بر حجیت او ندارد و نمیداند راست است یا دروغ نقل کند بنا بر احتیاط واجب باید به نحو نقل بگوید، و آن را به پیامبر و ائمه علیهم السلام مستقیماً نسبت ندهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر چند نفر که از همدیگر ارث میبرند مثل پدر و پسر و زن و شوهر در یک حادثه بمیرند و معلوم نباشد کدامیک اول مرده اند همه از یکدیگر ارث میبرند. در تقسبم ارث فرض میکنیم که اول یکی از آنها فوت نموده و بنا بر این فرض اموال او را بین ورثه او تقسیم میکنیم و سهم کسانی که فوت کرده اند را به ورثه زنده آنها میدهیم. سپس فرض میکنیم که دیگری اول فوت نموده وبنا بر این فرض اموال او را بین ورثه او تقسیم میکنیم (در این فرض کسی را که در فرض سابق فرض کرده بودیم اول مرده است زنده فرض میکنیم) و سهم الارث افرادی که فوت شده اند را به ورثه زنده آنها میدهیم.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که نمی تواند حرف بزند، اشاره او عقد لفظی است و فعل او مانند فعل دیگران، عقد فعلی است.
- [آیت الله بهجت] لازم نیست صیغه صلح به عربی خوانده شود، بلکه با هر لفظ یا فعلی که بفهماند با هم صلح و سازش کردهاند صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر ابتدای مدّت اجاره به صورت صریح یا ضمنی معیّن نشود, آغاز آن، پس از انجام عقدِ لفظی یا فعلیِ اجاره است.
- [آیت الله بهجت] اگر روزهدار با علم و عمد قصد انجام فعلی را بنماید که روزه را باطل میکند، روزهاش باطل است، ولی کفاره ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نجس کردن خط و ورق قرآن در صورتی که مستلزم هتک باشد؛ بی اشکال حرام است و اگر نجس شود باید فورا آن را آب بکشند. بلکه بنا بر احتیاط واجب در غیر فرض هتک نیز نجس کردن حرام و آب کشیدن واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نجس کردن خط و ورق قرآن در صورتی که مستلزم هتک باشد حرام است ، و اگر نجس شود باید فوراً آن را آب بکشند . بلکه بنابر احتیاط واجب در غیر فرض هتک نیز نجس کردن آن حرام ، و آب کشیدن واجب است .