1. تفسیر در لغت به معنای (برگرفتن نقاب است از چهره،[1] و با اظهار نمودن معنی[2] و آشکار ساختن آن است)[3] و در اصطلاح تفسیر قرآن، یعنی اظهار و آشکار نمودن معنی و مقصود آیات و نقاب برداشتن از چهرة آیات قرآنی میباشد، علاّمه طباطبائی میگوید: تفسیر بیان معانی آیات قرآن، و کشف مقاصد و مدلول آیات است)[4] 2. یکی از شئونات مهم و اساسی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تفسیر و توضیح و تبیین آیات قرآنی بوده است، چنانکه در قرآن میخوانیم (خداوند منّت گذاشت بر مؤمنین، چرا که در بین آنها رسولی از خودشان برانگیخت تا آیات خداوند را بر آنها بخواند... و کتاب و حکمت را به آنها تعلیم دهد)[5] صریحتر از این آیه، آیة دیگری است که میفرماید: (ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل نمودیم تا آنچه را که به سوی مردم نازل شده است برای آنها بیان کنی)[6]. بیان بدون تفسیر امکان ندارد مرحوم علاّمه طباطبائی در ذیل آیة فوق میفرماید: غرض از نزول قرآن برای پیامبر صلی الله علیه و آله دو امر است. 1. تبیین آنچه نازل شده برای مردم، زیرا معارف الهی بدون واسطه به دست مردم نمیرسد، بلکه لازم است شخصی به عنوان پیامبر، برانگیخته شود تا معارف را به مردم تعلیم و وحی را تفسیر نماید غرض اصلی از رسالت پیامبر، و نزول وحی همین است. 2. تفکر در آیات قرآنی و وضع و اوضاع پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و پی بردن به حقانیّت قرآن.[7] بعد از این مقدّمه، پاسخ پرسش این است که بله، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تمام قرآن را تفسیر و بیان نمودند، مخصوصاً برای علی علیه السّلام . هر آیه که نازل میشد دستور میداد علی علیه السّلام آن را بنویسد، و مجملات و مشابهات را برای او تفسیر میکرد، و ناسخ و منسوخ را (عام و خاص را...) بیان مینمود، و تمام احکام را از واجبات و مستحبّات و محرّمات را که مردم برای معاش ومعادشان نیاز داشتند، املاء میفرمود. و علی علیه السّلام مینوشت، تمام آن مطالب، در کتابی به نام (صحیفة جامعه) در زمان خود پیامبر صلی الله علیه و آله جمعآوری شد؛[8] منتهی عدّهای از انتشار آن جلوگیری نمودند، و کتاب مذکور در نزد ائمه علیهم السّلام یکی پس از دیگری و اکنون در نزد امام زمان(عج) موجود میباشد. شاهد و دلیل این مطلب روایاتی است که در این زمینه وارد شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: 1. علی علیه السّلام به طلحه فرمود: (هر آیهای که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد با املاء حضرت و نوشتة خودم در نزد من موجود است و همچنین تأویل و تفسیر هر آیهای که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد، و هر حلال و حرامی با حدّ و حکمی، یا چیزی که امّت به آن نیاز دارد، تماماً با املاء رسول وخط خودم... نزد من موجود میباشد. طلحه میگوید: عرض کردم هر ریز و درشتی و هر خاص و عامی که بوده است و یا در آینده تا روز قیامت پیش خواهد آمد، نزد شما مکتوب میباشد؟ فرمود: بلی و اضافه بر آن هزار باب علم که از هر باب هزار باب دیگر گشوده میشود بر روی من گشود... سپس طلحه میگوید عرض کردم: که این قرآن را با تأویل و تفسیر و تمام حلال و حرام به چه کی واگذار میکنی و بعد از شما نزد چه کسی خواهد بود؟ فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد که بعد از خودم به فرزندم امام حسن و او به برادرش تا میرسد به دست آخرین وصیّ پیغمبر صلی الله علیه و آله (یعنی امام زمان (عج) و او هم همراه دارد تا بر پیغمبر کنار حوض کوثر وارد شود...[9] منتهی عُمر قرآن علی علیه السّلام را که همراه تفسیر و تأویل بود نپذیرفت، چنانکه در روایت ابوذر غفّاری آمده بعد از فوت رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السّلام قرآن را (با تفسیر و تأویل آن) جمعآوری نمود، آنچنان که پیامبر صلی الله علیه و آله سفارش نموده بود و آن را به مهاجر و انصار نشان داد. وقتی ابابکر آنرا باز نمود، دید قرآن همراه با (تأویل و آیندهگویی) و رسوایی عدّهای همراه میباشد. عمر از جا پرید، آن را از دست ابابکر گرفت و به علی علیه السّلام برگرداند، و گفت ما را به آن نیازی نیست و علی هم برگشت، آنگاه عمر دستور داد که زید بن ثابت قرآن را جمع کند (ولی تفسیر و تأویل را از آن حذف نماید). در ذیل روایت دارد که عمر هنگام خلافت از علی علیه السّلام خواست که آن قرآن را (که با تفسیر است) به او بدهد، حضرت فرمود: هیهات، من خواستم با این قرآن جامع (تفسیر و تأویل) بر شما اتمام حجّت کنم تا در روز قیامت نگوئید بیخبر بودیم،... آنگاه عمر گفت: زمانی فرا میرسد که این قرآن (با تفسیر و تأویل آن) در جامعه ظاهر شود؟ علی علیه السّلام فرمود: بله (اذا قام القائم) آنگاه که قائم ما (امام زمان (عج)) ظهور نماید.[10] 2. در روایات اهلسنّت هم وارد شده است که قرآن علی (که با املاء پیامبر صلی الله علیه و آله بود) مشتمل بر ناسخ و منسوخ، و دارندة تفسیر و بیان بود (که از پیامبر نشنیده بود) لذا آنچه نزد علی علیه السّلام بود تنها متن قرآن نبوده[11] (بلکه همراه با تفسیر بوده است)، پس تفسیر جامع توسط پیامبر صلی الله علیه و آله املاء شده است، ولی خلفای ثلاث و بعد از آنها دولتهای اموی و عباسی، از نشر آن جلوگیری نمودند، و جامعة بشریت را از بزرگترین موهبت الهی محروم ساختند.[12] در پایان قابل ذکر است که: که ائمه ما علیهم السّلام در فرصتهای پیش آمده، گوشههایی از تفسیر پیامبر صلی الله علیه و آله را از قرآن بیان نمودهاند، که هم اکنون در مجموعههای تفسیری رِوائی موجود میباشد مانند تفسیر امام حسن عسکری علیه السّلام و تفسیر قمی. مؤلف علی بن ابراهیم قمی، (م 307 ه ق). تفسیر صافی نوشتة محسن فیض کاشانی (م 1175) و تفسیر برهان، از سید هاشم بحرانی (م 1107) و نورالثقلین از عبدالعلی حُویزی و تفسیر فرات کوفی و بعضی تفاسیر روائی دیگر که برخی حتی از طریق اهلسنّت هم نقل شده است.[13] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ترجمة تفسیر صافی، محسن فیض کاشانی، ج 1، مقدّمه. 2. تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج 1، مقدّمه. 3. آشنایی با متون حدیث، مهدی مهریزی، ص 6265. 4. مجلة علوم حدیث، شماره 3، ص 238262. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک، مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ نهم، 1370، ج 1، ص 19. [2] . راغب اصفهانی، مفردات راغب، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوّم، 1404، ص 380. [3] . احمد سیّاح، فرهنگ جامع، تهران، کتابفروشی اسلام، ج 2، ص 304. [4] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ سوّم، 1397 ه ، قرآن، ج 1، ص 2. [5] . آلعمران/ 164. [6] . نحل/ 44. [7] . المیزان، پیشین، ج 12، ص 276. [8] . محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1391، ج 1، ص 3، مقدمّه. [9] . کاشانی، فیض، تفسیر صافی، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ج 1، ص 42. [10] . همان، ج 1، 4344. [11] . همان، ج 1، ص 52، س 13. [12] . ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ بیروت، ج 3، ص 15. [13] . ر.ک، میبدی، محمد، مجلة علوم حدیث، شمارة 3، ص 238262، تفاسیر روایی در قرن پانزدهم، ر.ک نخبة التفاسیر، لجنة من المحققین، قم، مرکز الثقافی للدروس من القرآن، ج 1، ص 4.
1. تفسیر در لغت به معنای (برگرفتن نقاب است از چهره،[1] و با اظهار نمودن معنی[2] و آشکار ساختن آن است)[3] و در اصطلاح تفسیر قرآن، یعنی اظهار و آشکار نمودن معنی و مقصود آیات و نقاب برداشتن از چهرة آیات قرآنی میباشد، علاّمه طباطبائی میگوید: تفسیر بیان معانی آیات قرآن، و کشف مقاصد و مدلول آیات است)[4]
2. یکی از شئونات مهم و اساسی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تفسیر و توضیح و تبیین آیات قرآنی بوده است، چنانکه در قرآن میخوانیم (خداوند منّت گذاشت بر مؤمنین، چرا که در بین آنها رسولی از خودشان برانگیخت تا آیات خداوند را بر آنها بخواند... و کتاب و حکمت را به آنها تعلیم دهد)[5] صریحتر از این آیه، آیة دیگری است که میفرماید: (ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل نمودیم تا آنچه را که به سوی مردم نازل شده است برای آنها بیان کنی)[6].
بیان بدون تفسیر امکان ندارد مرحوم علاّمه طباطبائی در ذیل آیة فوق میفرماید: غرض از نزول قرآن برای پیامبر صلی الله علیه و آله دو امر است.
1. تبیین آنچه نازل شده برای مردم، زیرا معارف الهی بدون واسطه به دست مردم نمیرسد، بلکه لازم است شخصی به عنوان پیامبر، برانگیخته شود تا معارف را به مردم تعلیم و وحی را تفسیر نماید غرض اصلی از رسالت پیامبر، و نزول وحی همین است.
2. تفکر در آیات قرآنی و وضع و اوضاع پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و پی بردن به حقانیّت قرآن.[7]
بعد از این مقدّمه، پاسخ پرسش این است که بله، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تمام قرآن را تفسیر و بیان نمودند، مخصوصاً برای علی علیه السّلام . هر آیه که نازل میشد دستور میداد علی علیه السّلام آن را بنویسد، و مجملات و مشابهات را برای او تفسیر میکرد، و ناسخ و منسوخ را (عام و خاص را...) بیان مینمود، و تمام احکام را از واجبات و مستحبّات و محرّمات را که مردم برای معاش ومعادشان نیاز داشتند، املاء میفرمود. و علی علیه السّلام مینوشت، تمام آن مطالب، در کتابی به نام (صحیفة جامعه) در زمان خود پیامبر صلی الله علیه و آله جمعآوری شد؛[8] منتهی عدّهای از انتشار آن جلوگیری نمودند، و کتاب مذکور در نزد ائمه علیهم السّلام یکی پس از دیگری و اکنون در نزد امام زمان(عج) موجود میباشد. شاهد و دلیل این مطلب روایاتی است که در این زمینه وارد شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. علی علیه السّلام به طلحه فرمود: (هر آیهای که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد با املاء حضرت و نوشتة خودم در نزد من موجود است و همچنین تأویل و تفسیر هر آیهای که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد، و هر حلال و حرامی با حدّ و حکمی، یا چیزی که امّت به آن نیاز دارد، تماماً با املاء رسول وخط خودم... نزد من موجود میباشد. طلحه میگوید: عرض کردم هر ریز و درشتی و هر خاص و عامی که بوده است و یا در آینده تا روز قیامت پیش خواهد آمد، نزد شما مکتوب میباشد؟ فرمود: بلی و اضافه بر آن هزار باب علم که از هر باب هزار باب دیگر گشوده میشود بر روی من گشود... سپس طلحه میگوید عرض کردم: که این قرآن را با تأویل و تفسیر و تمام حلال و حرام به چه کی واگذار میکنی و بعد از شما نزد چه کسی خواهد بود؟ فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد که بعد از خودم به فرزندم امام حسن و او به برادرش تا میرسد به دست آخرین وصیّ پیغمبر صلی الله علیه و آله (یعنی امام زمان (عج) و او هم همراه دارد تا بر پیغمبر کنار حوض کوثر وارد شود...[9] منتهی عُمر قرآن علی علیه السّلام را که همراه تفسیر و تأویل بود نپذیرفت، چنانکه در روایت ابوذر غفّاری آمده بعد از فوت رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السّلام قرآن را (با تفسیر و تأویل آن) جمعآوری نمود، آنچنان که پیامبر صلی الله علیه و آله سفارش نموده بود و آن را به مهاجر و انصار نشان داد. وقتی ابابکر آنرا باز نمود، دید قرآن همراه با (تأویل و آیندهگویی) و رسوایی عدّهای همراه میباشد. عمر از جا پرید، آن را از دست ابابکر گرفت و به علی علیه السّلام برگرداند، و گفت ما را به آن نیازی نیست و علی هم برگشت، آنگاه عمر دستور داد که زید بن ثابت قرآن را جمع کند (ولی تفسیر و تأویل را از آن حذف نماید).
در ذیل روایت دارد که عمر هنگام خلافت از علی علیه السّلام خواست که آن قرآن را (که با تفسیر است) به او بدهد، حضرت فرمود: هیهات، من خواستم با این قرآن جامع (تفسیر و تأویل) بر شما اتمام حجّت کنم تا در روز قیامت نگوئید بیخبر بودیم،... آنگاه عمر گفت: زمانی فرا میرسد که این قرآن (با تفسیر و تأویل آن) در جامعه ظاهر شود؟ علی علیه السّلام فرمود: بله (اذا قام القائم) آنگاه که قائم ما (امام زمان (عج)) ظهور نماید.[10]
2. در روایات اهلسنّت هم وارد شده است که قرآن علی (که با املاء پیامبر صلی الله علیه و آله بود) مشتمل بر ناسخ و منسوخ، و دارندة تفسیر و بیان بود (که از پیامبر نشنیده بود) لذا آنچه نزد علی علیه السّلام بود تنها متن قرآن نبوده[11] (بلکه همراه با تفسیر بوده است)، پس تفسیر جامع توسط پیامبر صلی الله علیه و آله املاء شده است، ولی خلفای ثلاث و بعد از آنها دولتهای اموی و عباسی، از نشر آن جلوگیری نمودند، و جامعة بشریت را از بزرگترین موهبت الهی محروم ساختند.[12]
در پایان قابل ذکر است که: که ائمه ما علیهم السّلام در فرصتهای پیش آمده، گوشههایی از تفسیر پیامبر صلی الله علیه و آله را از قرآن بیان نمودهاند، که هم اکنون در مجموعههای تفسیری رِوائی موجود میباشد مانند تفسیر امام حسن عسکری علیه السّلام و تفسیر قمی. مؤلف علی بن ابراهیم قمی، (م 307 ه ق). تفسیر صافی نوشتة محسن فیض کاشانی (م 1175) و تفسیر برهان، از سید هاشم بحرانی (م 1107) و نورالثقلین از عبدالعلی حُویزی و تفسیر فرات کوفی و بعضی تفاسیر روائی دیگر که برخی حتی از طریق اهلسنّت هم نقل شده است.[13]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ترجمة تفسیر صافی، محسن فیض کاشانی، ج 1، مقدّمه.
2. تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج 1، مقدّمه.
3. آشنایی با متون حدیث، مهدی مهریزی، ص 6265.
4. مجلة علوم حدیث، شماره 3، ص 238262.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک، مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ نهم، 1370، ج 1، ص 19.
[2] . راغب اصفهانی، مفردات راغب، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوّم، 1404، ص 380.
[3] . احمد سیّاح، فرهنگ جامع، تهران، کتابفروشی اسلام، ج 2، ص 304.
[4] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ سوّم، 1397 ه ، قرآن، ج 1، ص 2.
[5] . آلعمران/ 164.
[6] . نحل/ 44.
[7] . المیزان، پیشین، ج 12، ص 276.
[8] . محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1391، ج 1، ص 3، مقدمّه.
[9] . کاشانی، فیض، تفسیر صافی، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ج 1، ص 42.
[10] . همان، ج 1، 4344.
[11] . همان، ج 1، ص 52، س 13.
[12] . ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ بیروت، ج 3، ص 15.
[13] . ر.ک، میبدی، محمد، مجلة علوم حدیث، شمارة 3، ص 238262، تفاسیر روایی در قرن پانزدهم، ر.ک نخبة التفاسیر، لجنة من المحققین، قم، مرکز الثقافی للدروس من القرآن، ج 1، ص 4.
- [سایر] نماز جمعه چگونه به وجود آمده؟ نماز جمعه را پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در چه زمانی و کجا اقامه نمودند؟
- [سایر] رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در سخن خود به ابوقتاده در تفسیر آیه «اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلًا» [ملک/2] چه فرمودند؟
- [سایر] رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ربا خواران را در شب معراج چگونه مشاهده نمودند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] تفسیر ما شیعیان در مورد صحت سخنانی که در مورد عایشه، همسر حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می گویند چیست؟ (با توجه به آیات 6 سوره احزاب و 11 سوره نور)
- [سایر] آیا فتوحات بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله همان انگیزههای زمان پیامبر صلی الله علیه و آله را دنبال میکرد؟
- [سایر] چه دلایلی بر ختم نبوت و رسالت توسط پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله وسلم- وجود دارد؟
- [سایر] تاریخ بعثت پیامبر-صلی الله علیه و آله - قبل از نزول دفعی قرآن بوده است یا بعد از آن؟
- [سایر] نخستین ایمان آورنده به رسالت پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله – چه کسی بود؟
- [سایر] چگونه میتوان ثابت کرد که حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله پیامبر خداست؟
- [سایر] چرا پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با این که می توانستند از راه های مختلف به زنان بیوه کمک کنند، با آنان ازدواج نمودند؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.
- [امام خمینی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مستحب است صلوات را هم بنویسد. و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند صلوات بفرستد
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله نوری همدانی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول – صلی الله علیه و آله و سلم – مستحب است صلوات را هم بنویسد . و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند ، صلوات بفرستد .
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.