بطور کلی دلایل خاتمیت رسالت پیامبر گرامی اسلام- صلی الله علیه و آله وسلم- بر دو دسته است: دلایل عقلی و دلایل نقلی. الف ) دلایل نقلی 1. قرآن کریم آیاتی از قرآن کریم دلالت بر ختم رسالت توسط پیامبر گرامی اسلام- صلی الله علیه و آله وسلم- دارد که به چند نمونه اشاره می شود: 1 ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیماً[1] محمّد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است‌. این آیه به وضوح دلالت می کند که نبوت و رسالت با آمدن پیامبر اسلام خاتمه یافته است، زیرا در این آیه از پیامبر به عنوان خاتم النبیین یاد شده است، و واژه خاتم در جایی به کار می رود که کاری ختم شده و پایان یافته باشد.[2] 2 وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ[3] و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداش های الهی) بشارت دهی و (از عذاب او) بترسانی ولی بیشتر مردم نمی‌دانند. 3 تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی‌ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیرا[4] زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بیم‌دهنده جهانیان باشد. 4 وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ[5] این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها می‌رسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). در این آیات به جهانی و همگانی بودن شریعت پیامبر اشاره شده است، و هم به امتداد داشتن این شریعت لذا آمده است که شما را و همه کسانی را که این دین به او برسد انذار کنم، لازمه امتداد و استمرار این شریعت در طول زمان این است که این شریعت، شریعت خاتم است.[6] 3. الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‌ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً، این آیه طبق نظر شیعه هر چند ناظر به استمرار خط نبوت از طریق استمرار امامت است، اما به هر حال این معنا را می رساند که این دین، دین کامل است، و این اشعار به این مطلب دارد که دین خاتم نیز هست. 2. روایات عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا یَکُونُ غَیْرُهُ وَ لَا یَجِی‌ءُ غَیْرُه‌.[7] در این روایت امام صادق (ع) می فرماید: حلال محمد(ص) همیشه تا روز قیامت حلال است و حرام او همیشه تا قیامت حرام است، غیر آن نخواهد بود و غیر او نخواهد آمد. این روایت دلالت آشکار دارد بر این که شریعت پیامبر خاتم شریعت آخر است. 2. حدیث منزلت: أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی أُمَیَّةَ یُوسُفَ بْنِ ثَابِتِ بْنِ أَبِی سَعِیدَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی‌.[8] طبق این روایت پیامبر به امام علی (ع) می گوید تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز این که پیامبری بعد از من نیست. این روایت نیز که در برخی از منابع اهل سنت نیز آمده است به طور آشکار دلالت بر خاتمیت دارد. 3. حدیث مشهوری که در بسیاری از منابع اهل سنت نقل شده: (مثلی و مثل الانبیاء کمثل رجل بنی بنیانا فاحسنه و اجمله، فجعل الناس یطیفون به یقولون ما رأینا بنیانا احسن من هذا الا هذه اللبنة، فکنت انا تلک اللبنة؛ مثل من در مقایسه با انبیاء پیشین همانند مردی است که بنائی بسیار زیبا و جالب بسازد، مردم گرد آن بگردند و بگویند بنائی زیباتر از این نیست جز اینکه جای یک خشت آن خالی است و من همان خشت آخرینم!) این حدیث در صحیح مسلم به عبارات مختلف و از روات متعدد نقل شده، حتی در یک مورد در ذیل آن این جمله آمده است: (و انا خاتم النبیین). و در حدیث دیگری در ذیل آن می‌خوانیم: (جئت فختمت الانبیاء. آمدم و پیامبران را پایان دادم). [9] 4- در بسیاری از خطبه‌های نهج البلاغه نیز خاتمیت پیامبر اسلام (ص) صریحا آمده است. از جمله در خطبه 173 در توصیف پیامبر اسلام (ص) چنین می‌خوانیم: امین وحیه و خاتم رسله و بشیر رحمته و نذیر نقمته؛ او (محمد(ص)) امین وحی خدا، و خاتم پیامبران، و بشارت دهنده رحمت و انذار کننده از عذاب او بود". و در خطبه 133 چنین آمده است: ارسله علی حین فترة من الرسل، و تنازع من الالسن، فقفی به الرسل و ختم به الوحی؛ او را پس از یک دوران‌ فترت بعد از پیامبران گذشته فرستاد به هنگامی که میان مذاهب مختلف نزاع در گرفته بود به وسیله او سلسله نبوت را تکمیل کرده و وحی را با او ختم نمود. و در خطبه نخستین نهج البلاغه بعد از شمردن برنامه‌های انبیاء و پیامبران پیشین می‌فرماید: (الی ان بعث اللَّه سبحانه محمدا رسول اللَّه (ص) لانجاز عدته و اتمام نبوته؛ تا زمانی که خداوند سبحان محمد(ص) رسولش را برای تحقق بخشیدن به وعده‌هایش و پایان دادن سلسله نبوت مبعوث فرمود. 5. در پایان خطبه حجة الوداع همان خطبه‌ای که پیامبر اسلام (ص) در آخرین حج و آخرین سال عمر مبارکش به عنوان یک وصیتنامه جامع برای مردم بیان کرد نیز مساله خاتمیت صریحا آمده است آنجا که می‌فرماید: (الا فلیبلغ شاهد کم غائبکم لا نبی بعدی و لا امة بعدکم؛ حاضران به غائبان این سخن را برسانند که بعد از من پیامبری نیست، و بعد از شما امتی نخواهد بود، سپس دستهای خود را به سوی آسمان بلند کرد آن چنان که سفیدی زیر بغلش نمایان گشت و عرضه داشت: اللهم اشهد انی قد بلغت؛ خدایا گواه باش که من آنچه را باید بگویم گفتم).[10] 6. در حدیث دیگری که در کتاب کافی از امام صادق(ع) آمده است چنین می‌خوانیم: (ان اللَّه ختم بنبیکم النبیین فلا نبی بعده ابدا و ختم بکتابکم الکتب فلا کتاب بعده ابدا؛ خداوند با پیامبر شما سلسله انبیاء را ختم کرد، بنا بر این هرگز بعد از او پیامبری نخواهد آمد و با کتاب آسمانی شما کتب آسمانی را پایان داد پس کتابی هرگز بعد از آن نازل نخواهد گشت.[11] ب ) دلیل عقلی نقش عقل در این زمینه محدود است، چون برنامه های انبیاء براساس وحی است و عقل احاطه کامل بر مسائل ندارد تا لزوماً حکم کند که این شریعت کامل و تمام و در نتیجه خاتم است; بلکه عقل به نحو تعلیقی حکم می کند که هرگاه شریعت به نقطه نهایی در بیان خطوط اساسی برنامه زندگی انسان رسید به گونه ای که هیچ اصل و قاعده مورد نیاز بشر را فروگذار نکرده باشد، اینجا شریعت به پایان رسیده چون بعث نبی و شریعت جدید لغو خواهد بود و چنانکه بشر محتاج تبیین و تفسیر آن قواعد باشد و یا در حوادث جدید توان تطبیق اصول را بر فروع نداشته باشد چنین شریعتی محتاج امامان معصوم خواهد بود. عقل به تنهایی تا همین جا می آید اما این که کدام شریعت، شریعت خاتم است، به عهده خداوند و دینی است که خویش را به عنوان شریعت خاتم معرفی کند و دین اسلام خویش را به عنوان دین خاتم معرفی کرده است. البته بعد از اینکه وحی، شریعت کامل و پیامبر خاتم را معرفی کرد عقل دوباره به میدان می آید منتهی این بار وظیفه کشف را دارد یعنی شریعت مذکور را در معرض تحلیل و تجزیه می گذارد. فرهنگ حاکم بر محیط مخاطبین شریعت، هنر حفاظت انسان ها از ارزشهای الهی را و مطالعه مبادی و اصول عالی و پویای شریعت و... را مطالعه می کند و به این نتیجه می رسد که این شریعت جواب گوی همیشگی انسان هاست. و ما در ادامه به مواردی از کاوش های عقلی که خاتمیت اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را نتیجه می دهد اشاره کنیم. دلیل اول: انّا نحنُ نَزَّلنا الْذِکرَ و اِنّا لَهُ لَحافِظُون[12] در این آیه شریفه با قاطعیّت کم نظیری از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر و نابودی سخن رفته; یکی از علل تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید تحریف و تبدیلهایی است که در تعلیمات و کتب مقدس پیامبران رخ داده است; لذا صلاحیت خود را برای هدایت از دست می دادند. بشرِ چند هزار سال پیش نسبت به حفظ مواریث علمی و دینی ناتوان بودند; آنگاه که بشر به مرحله تکامل می رسد و قدرت حفظ مواریث را پیدا می کند عمده دلیل و علتِ تجدید پیامبران منتفی می شود.[13] اهتمام مسلمانان به حفظ قرآن مجید و روایات پیامبر صلی الله علیه وآله بهترین گواه است; از صدر اسلام تا امروز در هر دوره و عصری ده ها بلکه صدها حافظ و قاری و محدّث همواره در جوامع اسلامی حضور داشته اند. دلیل دوم: اسلام و قرآن طرحی است کلی، جامع، همه جانبه، متعادل و حاوی همه طرح های جزئی و کارآمد در همه موارد و در تمام فرمان ها جواب گوی بشر می باشد، قرآن، کتابی است که روح همه تعلیمات کتاب های آسمانی دیگر را دارد، لذا (مُهَیمَن) و حافظ سایر کتب آسمانی است. دلیل سوم: از دیدگاه قرآن مجید تمام انبیاء الهی مبلغ یک دین بوده اند چنانچه می فرماید: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدّینِ ما وَصّی به نوحاً و الّذی أوحینا الیک و ما وصّینا به ابراهیم و موسی و عیسی[14] (خداوند برای شما دینی قرار داد که قبلا به نوح(ع) توصیه شده بود و اکنون بر تو وحی کردیم و به ابراهیم(ع) و موسی(ع) و عیسی(ع) نیز توصیه کردیم، و نام این دین اسلام به معنای تسلیم در برابر فرمان الهی است البته پیامبران در ابلاغ پاره ای از قوانین، اندک اختلافی داشته اند که از قبیل اختلاف کلاس های عالی با ابتدایی بوده است به همین دلیل است که قرآن کلمه دین را به صورت جمع (ادیان) نیاورده و همیشه از کلمه دین استفاده کرده است چرا که، دین بر اساس فطرت بنا گذاشته شده است و فطرت انسانها هم واحد است. قرآن مجید سیر تکاملی انسان را هدایت شده و هدفدار و بر روی صراط مستقیم می داند نه اینکه دایماً در تغییر و تبدیل جهت باشد، پس انبیاء نقشه راه را دارند و همواره بشر را هدایت می کنند تا می رسد به جایی که قابلیت دریافت نقشه کلی را پیدا می کند، وقتی نقشه کلی را که به هدف منتهی می شود دریافت کرد دیگر احتیاجی به نبی نیست. با آمدن اسلام و قرآن، امت وسط که در جاده هدایت قرار گرفته باشد محقق شده. و کذلک جعلناکم امّه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس[15] و اینچنین شما را جماعت وسط و معتدل و متعادل قرار دادیم تا حجت و شاهد بر مردم دیگر باشید، رسالت پیامبر اسلام با همه رسالت های دیگر این تفاوت را دارد که از نوع قانون است نه برنامه; مخصوص یک اجتماع تندرو یا کندرو یا راست یا چپ نیست. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 خاتمیت استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا تهران. 2 خاتمیت و پاسخ به ساخته های بهائیت ، علی امیرپور، سازمان مطبوعاتی. 3 خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، استاد جعفر سبحانی. پی نوشتها: [1]. احزاب/ 40. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، اول، 1374ش، ج17، 338-339. [3]. سبأ / 28. [4]. فرقان/ 1. [5]. انعام/ 19. [6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج17، ص341. [7] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، اول، 1365ش، ج1، ص58. [8] . همان، ج8، ص106. [9] . ر.ک: صحیح بخاری، کتاب المناقب؛ صحیح مسلم، کتاب الفضائل، باب ذکر کونه خاتم النبیین. [10] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار الوفاء، اول، 1404ه.ق، ج21، ص381. [11] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج17، ص343-345. [12]. حجر/ 9. (ما خود این کتاب را فرو فرستادیم و البته نگهبان او هستیم.) [13]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، 1375، ج 3، ص 154. [14]. شوری/ 13. [15]. نساء/ 28. منبع: اندیشه قم
بطور کلی دلایل خاتمیت رسالت پیامبر گرامی اسلام- صلی الله علیه و آله وسلم- بر دو دسته است: دلایل عقلی و دلایل نقلی.
الف ) دلایل نقلی
1. قرآن کریم
آیاتی از قرآن کریم دلالت بر ختم رسالت توسط پیامبر گرامی اسلام- صلی الله علیه و آله وسلم- دارد که به چند نمونه اشاره می شود:
1 ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً[1] محمّد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست ولی رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است. این آیه به وضوح دلالت می کند که نبوت و رسالت با آمدن پیامبر اسلام خاتمه یافته است، زیرا در این آیه از پیامبر به عنوان خاتم النبیین یاد شده است، و واژه خاتم در جایی به کار می رود که کاری ختم شده و پایان یافته باشد.[2]
2 وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ[3] و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداش های الهی) بشارت دهی و (از عذاب او) بترسانی ولی بیشتر مردم نمیدانند.
3 تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیرا[4] زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهنده جهانیان باشد.
4 وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ[5] این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم).
در این آیات به جهانی و همگانی بودن شریعت پیامبر اشاره شده است، و هم به امتداد داشتن این شریعت لذا آمده است که شما را و همه کسانی را که این دین به او برسد انذار کنم، لازمه امتداد و استمرار این شریعت در طول زمان این است که این شریعت، شریعت خاتم است.[6]
3. الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً، این آیه طبق نظر شیعه هر چند ناظر به استمرار خط نبوت از طریق استمرار امامت است، اما به هر حال این معنا را می رساند که این دین، دین کامل است، و این اشعار به این مطلب دارد که دین خاتم نیز هست.
2. روایات
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا یَکُونُ غَیْرُهُ وَ لَا یَجِیءُ غَیْرُه.[7]
در این روایت امام صادق (ع) می فرماید: حلال محمد(ص) همیشه تا روز قیامت حلال است و حرام او همیشه تا قیامت حرام است، غیر آن نخواهد بود و غیر او نخواهد آمد. این روایت دلالت آشکار دارد بر این که شریعت پیامبر خاتم شریعت آخر است.
2. حدیث منزلت: أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی أُمَیَّةَ یُوسُفَ بْنِ ثَابِتِ بْنِ أَبِی سَعِیدَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی.[8]
طبق این روایت پیامبر به امام علی (ع) می گوید تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز این که پیامبری بعد از من نیست. این روایت نیز که در برخی از منابع اهل سنت نیز آمده است به طور آشکار دلالت بر خاتمیت دارد.
3. حدیث مشهوری که در بسیاری از منابع اهل سنت نقل شده: (مثلی و مثل الانبیاء کمثل رجل بنی بنیانا فاحسنه و اجمله، فجعل الناس یطیفون به یقولون ما رأینا بنیانا احسن من هذا الا هذه اللبنة، فکنت انا تلک اللبنة؛ مثل من در مقایسه با انبیاء پیشین همانند مردی است که بنائی بسیار زیبا و جالب بسازد، مردم گرد آن بگردند و بگویند بنائی زیباتر از این نیست جز اینکه جای یک خشت آن خالی است و من همان خشت آخرینم!) این حدیث در صحیح مسلم به عبارات مختلف و از روات متعدد نقل شده، حتی در یک مورد در ذیل آن این جمله آمده است: (و انا خاتم النبیین).
و در حدیث دیگری در ذیل آن میخوانیم: (جئت فختمت الانبیاء. آمدم و پیامبران را پایان دادم). [9]
4- در بسیاری از خطبههای نهج البلاغه نیز خاتمیت پیامبر اسلام (ص) صریحا آمده است. از جمله در خطبه 173 در توصیف پیامبر اسلام (ص) چنین میخوانیم: امین وحیه و خاتم رسله و بشیر رحمته و نذیر نقمته؛ او (محمد(ص)) امین وحی خدا، و خاتم پیامبران، و بشارت دهنده رحمت و انذار کننده از عذاب او بود".
و در خطبه 133 چنین آمده است: ارسله علی حین فترة من الرسل، و تنازع من الالسن، فقفی به الرسل و ختم به الوحی؛ او را پس از یک دوران فترت بعد از پیامبران گذشته فرستاد به هنگامی که میان مذاهب مختلف نزاع در گرفته بود به وسیله او سلسله نبوت را تکمیل کرده و وحی را با او ختم نمود.
و در خطبه نخستین نهج البلاغه بعد از شمردن برنامههای انبیاء و پیامبران پیشین میفرماید: (الی ان بعث اللَّه سبحانه محمدا رسول اللَّه (ص) لانجاز عدته و اتمام نبوته؛ تا زمانی که خداوند سبحان محمد(ص) رسولش را برای تحقق بخشیدن به وعدههایش و پایان دادن سلسله نبوت مبعوث فرمود.
5. در پایان خطبه حجة الوداع همان خطبهای که پیامبر اسلام (ص) در آخرین حج و آخرین سال عمر مبارکش به عنوان یک وصیتنامه جامع برای مردم بیان کرد نیز مساله خاتمیت صریحا آمده است آنجا که میفرماید: (الا فلیبلغ شاهد کم غائبکم لا نبی بعدی و لا امة بعدکم؛ حاضران به غائبان این سخن را برسانند که بعد از من پیامبری نیست، و بعد از شما امتی نخواهد بود، سپس دستهای خود را به سوی آسمان بلند کرد آن چنان که سفیدی زیر بغلش نمایان گشت و عرضه داشت: اللهم اشهد انی قد بلغت؛ خدایا گواه باش که من آنچه را باید بگویم گفتم).[10]
6. در حدیث دیگری که در کتاب کافی از امام صادق(ع) آمده است چنین میخوانیم: (ان اللَّه ختم بنبیکم النبیین فلا نبی بعده ابدا و ختم بکتابکم الکتب فلا کتاب بعده ابدا؛ خداوند با پیامبر شما سلسله انبیاء را ختم کرد، بنا بر این هرگز بعد از او پیامبری نخواهد آمد و با کتاب آسمانی شما کتب آسمانی را پایان داد پس کتابی هرگز بعد از آن نازل نخواهد گشت.[11]
ب ) دلیل عقلی
نقش عقل در این زمینه محدود است، چون برنامه های انبیاء براساس وحی است و عقل احاطه کامل بر مسائل ندارد تا لزوماً حکم کند که این شریعت کامل و تمام و در نتیجه خاتم است; بلکه عقل به نحو تعلیقی حکم می کند که هرگاه شریعت به نقطه نهایی در بیان خطوط اساسی برنامه زندگی انسان رسید به گونه ای که هیچ اصل و قاعده مورد نیاز بشر را فروگذار نکرده باشد، اینجا شریعت به پایان رسیده چون بعث نبی و شریعت جدید لغو خواهد بود و چنانکه بشر محتاج تبیین و تفسیر آن قواعد باشد و یا در حوادث جدید توان تطبیق اصول را بر فروع نداشته باشد چنین شریعتی محتاج امامان معصوم خواهد بود.
عقل به تنهایی تا همین جا می آید اما این که کدام شریعت، شریعت خاتم است، به عهده خداوند و دینی است که خویش را به عنوان شریعت خاتم معرفی کند و دین اسلام خویش را به عنوان دین خاتم معرفی کرده است.
البته بعد از اینکه وحی، شریعت کامل و پیامبر خاتم را معرفی کرد عقل دوباره به میدان می آید منتهی این بار وظیفه کشف را دارد یعنی شریعت مذکور را در معرض تحلیل و تجزیه می گذارد. فرهنگ حاکم بر محیط مخاطبین شریعت، هنر حفاظت انسان ها از ارزشهای الهی را و مطالعه مبادی و اصول عالی و پویای شریعت و... را مطالعه می کند و به این نتیجه می رسد که این شریعت جواب گوی همیشگی انسان هاست.
و ما در ادامه به مواردی از کاوش های عقلی که خاتمیت اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را نتیجه می دهد اشاره کنیم.
دلیل اول: انّا نحنُ نَزَّلنا الْذِکرَ و اِنّا لَهُ لَحافِظُون[12] در این آیه شریفه با قاطعیّت کم نظیری از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر و نابودی سخن رفته; یکی از علل تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید تحریف و تبدیلهایی است که در تعلیمات و کتب مقدس پیامبران رخ داده است; لذا صلاحیت خود را برای هدایت از دست می دادند. بشرِ چند هزار سال پیش نسبت به حفظ مواریث علمی و دینی ناتوان بودند; آنگاه که بشر به مرحله تکامل می رسد و قدرت حفظ مواریث را پیدا می کند عمده دلیل و علتِ تجدید پیامبران منتفی می شود.[13] اهتمام مسلمانان به حفظ قرآن مجید و روایات پیامبر صلی الله علیه وآله بهترین گواه است; از صدر اسلام تا امروز در هر دوره و عصری ده ها بلکه صدها حافظ و قاری و محدّث همواره در جوامع اسلامی حضور داشته اند.
دلیل دوم: اسلام و قرآن طرحی است کلی، جامع، همه جانبه، متعادل و حاوی همه طرح های جزئی و کارآمد در همه موارد و در تمام فرمان ها جواب گوی بشر می باشد، قرآن، کتابی است که روح همه تعلیمات کتاب های آسمانی دیگر را دارد، لذا (مُهَیمَن) و حافظ سایر کتب آسمانی است.
دلیل سوم: از دیدگاه قرآن مجید تمام انبیاء الهی مبلغ یک دین بوده اند چنانچه می فرماید: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدّینِ ما وَصّی به نوحاً و الّذی أوحینا الیک و ما وصّینا به ابراهیم و موسی و عیسی[14] (خداوند برای شما دینی قرار داد که قبلا به نوح(ع) توصیه شده بود و اکنون بر تو وحی کردیم و به ابراهیم(ع) و موسی(ع) و عیسی(ع) نیز توصیه کردیم، و نام این دین اسلام به معنای تسلیم در برابر فرمان الهی است البته پیامبران در ابلاغ پاره ای از قوانین، اندک اختلافی داشته اند که از قبیل اختلاف کلاس های عالی با ابتدایی بوده است به همین دلیل است که قرآن کلمه دین را به صورت جمع (ادیان) نیاورده و همیشه از کلمه دین استفاده کرده است چرا که، دین بر اساس فطرت بنا گذاشته شده است و فطرت انسانها هم واحد است.
قرآن مجید سیر تکاملی انسان را هدایت شده و هدفدار و بر روی صراط مستقیم می داند نه اینکه دایماً در تغییر و تبدیل جهت باشد، پس انبیاء نقشه راه را دارند و همواره بشر را هدایت می کنند تا می رسد به جایی که قابلیت دریافت نقشه کلی را پیدا می کند، وقتی نقشه کلی را که به هدف منتهی می شود دریافت کرد دیگر احتیاجی به نبی نیست. با آمدن اسلام و قرآن، امت وسط که در جاده هدایت قرار گرفته باشد محقق شده. و کذلک جعلناکم امّه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس[15] و اینچنین شما را جماعت وسط و معتدل و متعادل قرار دادیم تا حجت و شاهد بر مردم دیگر باشید، رسالت پیامبر اسلام با همه رسالت های دیگر این تفاوت را دارد که از نوع قانون است نه برنامه; مخصوص یک اجتماع تندرو یا کندرو یا راست یا چپ نیست.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 خاتمیت استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا تهران.
2 خاتمیت و پاسخ به ساخته های بهائیت ، علی امیرپور، سازمان مطبوعاتی.
3 خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، استاد جعفر سبحانی.
پی نوشتها:
[1]. احزاب/ 40.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، اول، 1374ش، ج17، 338-339.
[3]. سبأ / 28.
[4]. فرقان/ 1.
[5]. انعام/ 19.
[6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج17، ص341.
[7] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، اول، 1365ش، ج1، ص58.
[8] . همان، ج8، ص106.
[9] . ر.ک: صحیح بخاری، کتاب المناقب؛ صحیح مسلم، کتاب الفضائل، باب ذکر کونه خاتم النبیین.
[10] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار الوفاء، اول، 1404ه.ق، ج21، ص381.
[11] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج17، ص343-345.
[12]. حجر/ 9. (ما خود این کتاب را فرو فرستادیم و البته نگهبان او هستیم.)
[13]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، 1375، ج 3، ص 154.
[14]. شوری/ 13.
[15]. نساء/ 28.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در چه تاریخی فوت کردند؟
- [سایر] لطفاً اطلاعاتی درباره سیره سیاسی و اجتماعی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) بیان کنید؟
- [سایر] نخستین ایمان آورنده به رسالت پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله – چه کسی بود؟
- [سایر] چگونه میتوان ثابت کرد که حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله پیامبر خداست؟
- [سایر] اولین جمله حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگامی که به پیامبری مبعوث شدند چه بود؟
- [آیت الله بهجت] آیا خود پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم صلوات در تشهد را همراه با "آل محمد" می خوانده اند؟
- [سایر] برای حقانیت پیامبر اسلام چه دلایلی وجود دارد؟
- [سایر] حضرت محمد-صلی الله علیه و آله - چه مذهبی داشتند؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) دارای مقام امامت بود؟
- [سایر] پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم چند زن و چند فرزند داشت؟
- [آیت الله وحید خراسانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه ان جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَد أَتاکَ الْمُسیئُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الُْمحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسیئُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار به حقّ محمّد و آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر).
- [آیت الله سیستانی] در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافی است ولی بهتر است این دعا را بخواند (اللهمَّ اَهْلَ الکبْریاءِ وَالعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَهْلَ العَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْوَی وَالمَغْفِرَةِ، اَسْأَلُک بِحَقِّ هذَا الیوْمِ، الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِین عِیداً، وَلِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم ذُخْراً وَشَرَفاً وَکرامَةً وَمَزِیداً، اَنْ تُصلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، و آن تُدْخِلَنِی فِی کلِّ خَیرٍ اَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ، و آن تُخْرِجَنِی مِنْ کلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُک عَلَیهِ وَعَلیهِمْ، اللهمَّ اِنِّی اَسْأَلُک خَیرَ ما سَأَلَک بِهِ عِبادُک الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِک مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُک المُخْلَصُونَ).
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.