خدای متعال، آفریننده و هستیبخش هرچیزی جز خودش است یعنی اولاً: هر موجودی هستی خود را لحظه به لحظه از او دریافت میکند، نه از خود هستی دارد و نه از شئ دیگری میتواند هستی بگیرد. ثانیاً: کمالبخش همة مخلوقات است و هر موجودی کمالات شایسته خود را از او مییابد. ربوبیت تکوینی الهی اقتضاء دارد که انسان از راه اراده و اختیار خویش کمال یابد و کامل شود. همچنین مقتضی آن است که زمینة کمالجوئی و کمالیابی، در دسترس بشر باشد، انسانی که باید با حسن اختیار خود، راه استکمال را بپوید، باید زمینة انتخاب و گزینش، از طرف خدای متعال برای او فراهم شده باشد. پس ربوبیت تشریعی الهی از ربوبیت تکوینی الهی جدا نیست بلکه فرع و نتیجه آن است،چون هستی انسان و ارادة او وکمالاتی که مییابد و همیشه نعمتها و مواهبی که میتواند در راه رسیدن به کمالات حقیقی خویش از آنها بهرهگیرد، همگی از خداست، باید احکام و قوانین حاکم برزندگی فردی و اجتماعی انسان هم فقط از جانب او جعل و وضع شود، در نتیجه هیچکس حق قانونگذاری و تشریع برای انسانها ندارد، مگر این که از طرف خدای متعال اذن و اجازة چنین کاری را یافته باشد.[1] به همین مناسبت است که خداوند امت اسلامی را فرزند پیامبران (وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ)[2] مرا و فرزندانم را از پرستش بتها ثابت قدم بگردان. و حضرت ابراهیم را پدر امت اسلامی (مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ)[3] معرفی میکند. زیرا وظیفه پدر علاوه بر انعقاد نطفه، تربیت و اصلاح فرزند میباشد به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم را ابا المؤمنین، یعنی پدر مؤمنین نامگذاری کردهاند. دلیل دیگری که پیامبران و امامان معصوم پدران معنوی مسلمین جهان هستند از ادامة آیه (فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ)[4] فهمیده میشود که تفسیر جمله قبلی است که عرض کرد (واجبنی و بنی ان نعبد الاصنام)[5] به این معنی که مراد از فرزندان را در آیه بود توسعه و تخصیص میدهد. فرزندان خود را به عموم پیروانش تفسیر نموده و فرزندان واقعی خود را به همان پیروان تخصیص زده و عاصیان ایشان را از فرزندی خود خارج میکند... و چون به طور قطع میدانیم که او برای مشرکینی که از صلب اویند دعا نمیکند و نیز خدای تعالی فرموده نزدیکتر به ابراهیم کسانی هستند که پیرویش کردند و این پیغمبر است، و کسانی که به این پیغمبر ایمان آوردند.[6] کانّه خواسته است بگوید هر که در عمل به شریعت من و مشی بر طبق سیرة من، مرا پیروی کند، او به من ملحق است و به منزلة فرزندان من خواهد بود، و من ای خدا از تو مسألت میدارم خود را و ایشان را از این که بت بپرستیم و هر که در عمل به شریعتم نافرمانی کند یا در بعضی از آنها عصیان ورزد چه از فرزندانم باشد و چه غیر ایشان، خدایا او را به من ملحق مفرما، و من از تو درخواست نمیکنم که او را هم از شرک دور بداری، بلکه او را به رحمت و مغفرت خودت میسپارم. نکته دیگری که ممکن است از کلام ابراهیم علیه السلام استفاده شود این است که دربارة پیروانش عرض کرد: (از من است) اما نسبت به آنها که عصیان کردند، سکوت کرد که این خود ظهور دارد در این که خواسته است همه پیروانش را که تا آخر دنیا بیایند، پسر خواندة خود کند و همة آنهایی را که نافرمانیش کنند بیگانه معرفی نماید، هرچند که از صلب خودش باشند، گو اینکه این احتمال هم هست که خواسته است متابعین خود را پسرخواندة خود معرفی نماید، و نسبت به عاصیان خود سکوت کرده، چون سکوت دلالت صریحی بر نفی ندارد و در صورتی که آیه شریفه بر این معنا دلالت داشته باشد اشکالی از جهت عقل وجود ندارد، زیرا لازم نیست که ولادت طبیعی ملاک در نسب از حیث نفی و اثبات باشد و هیچ امتی را هم سراغ نداریم که در اثبات و نفی نسب، تنها به مسأله ولادت طبیعی اکتفا کند بلکه تا آنجا که تاریخ نشان میدهد در این نسبت تصرف نموده، جایی توسعه و جایی محدودیت قائل شده است همچنانکه اسلام برای مثال پسرخوانده، زنازاده، فرزند کافر، و مرتد را نفی نموده، و آنان را فرزند نمی داند ولی در مقابل بچهای که از زنی دیگر شیر خورده یا متولد در بستر زناشوئی را فرزند می داند، همچنین در قرآن پسر نوح را رسماً از پسری نوح نفی کرد.[7] در روایاتی که از ائمه اهلبیت علیهم السلام به ما رسیده، این تفسیر تأیید شده است از جمله در روایتی از امام باقر علیه السلام میخوانیم: (من احبّنا فهو مناّ اهلالبیت قلت جعلت فداک: منکم؟ قال و الله، اما سمعت قول ابراهیم من تبعنی فانه منّی) هرکس ما را دوست دارد (و به سیرة ما عمل کند) از ماست، گفتم: فدایت شوم. براستی از شماست؟ فرمود بخدا سوگند از ما است، آیا گفتار ابراهیم را نشنیدهای که میگوید هرکس از من پیروی کند او از من است.[8] و در حدیث دیگری از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میخوانیم: (انا و علی ابوا هذه الامة انا و علی موالیاً هذه الامة)[9] من و علی پدران این امت هستیم من و علی سرپرستان این امت هستیم. و در مورد ائمه حدیثی از امام باقر علیه السلام توسط جابر نقل شده از قول خداوند؛ (وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ)[10] یعنی قسم به پدر و فرزندان او قال یعنی (علیاً و ما ولد من الائمة علیهم السلام )[11] که منظور حضرت علی است و ائمه که از او متولد میشوند. با توجه به احادیث ذکر شده نشان میدهد که مکتب و پیوند برنامهها سبب ورود به خانواده از نظر معنوی میشود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر نمونه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، ج 10، ص 362، دارالکتب الاسلامیه. 2. معارف قرآن، مصباح یزدی، ج 9، پژوهش امام خمینی. 3. تفسیر المیزان، طباطبایی، انتشارات اسراء، ج 12، ص 101. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1377، ج 9، با تلخیص. [2] . ابراهیم/35. [3] . حج/78. [4]. ابراهم/36. [5]. ابراهم/35. [6]. آل عمران/68. [7] . هود/48. [8] . عیاشی، محمد، تفسیر العیاش، تهران، انتشارات علمیه، 1380ه ق، ج2، ص231. [9] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404ه ق؛ ج36، ص11. [10] . بلد/3. [11] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404ه ق، ج23، ص268، باب15.
خدای متعال، آفریننده و هستیبخش هرچیزی جز خودش است یعنی اولاً: هر موجودی هستی خود را لحظه به لحظه از او دریافت میکند، نه از خود هستی دارد و نه از شئ دیگری میتواند هستی بگیرد. ثانیاً: کمالبخش همة مخلوقات است و هر موجودی کمالات شایسته خود را از او مییابد. ربوبیت تکوینی الهی اقتضاء دارد که انسان از راه اراده و اختیار خویش کمال یابد و کامل شود. همچنین مقتضی آن است که زمینة کمالجوئی و کمالیابی، در دسترس بشر باشد، انسانی که باید با حسن اختیار خود، راه استکمال را بپوید، باید زمینة انتخاب و گزینش، از طرف خدای متعال برای او فراهم شده باشد.
پس ربوبیت تشریعی الهی از ربوبیت تکوینی الهی جدا نیست بلکه فرع و نتیجه آن است،چون هستی انسان و ارادة او وکمالاتی که مییابد و همیشه نعمتها و مواهبی که میتواند در راه رسیدن به کمالات حقیقی خویش از آنها بهرهگیرد، همگی از خداست، باید احکام و قوانین حاکم برزندگی فردی و اجتماعی انسان هم فقط از جانب او جعل و وضع شود، در نتیجه هیچکس حق قانونگذاری و تشریع برای انسانها ندارد، مگر این که از طرف خدای متعال اذن و اجازة چنین کاری را یافته باشد.[1] به همین مناسبت است که خداوند امت اسلامی را فرزند پیامبران (وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ)[2] مرا و فرزندانم را از پرستش بتها ثابت قدم بگردان. و حضرت ابراهیم را پدر امت اسلامی (مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ)[3] معرفی میکند. زیرا وظیفه پدر علاوه بر انعقاد نطفه، تربیت و اصلاح فرزند میباشد به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم را ابا المؤمنین، یعنی پدر مؤمنین نامگذاری کردهاند.
دلیل دیگری که پیامبران و امامان معصوم پدران معنوی مسلمین جهان هستند از ادامة آیه (فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ)[4] فهمیده میشود که تفسیر جمله قبلی است که عرض کرد (واجبنی و بنی ان نعبد الاصنام)[5] به این معنی که مراد از فرزندان را در آیه بود توسعه و تخصیص میدهد. فرزندان خود را به عموم پیروانش تفسیر نموده و فرزندان واقعی خود را به همان پیروان تخصیص زده و عاصیان ایشان را از فرزندی خود خارج میکند... و چون به طور قطع میدانیم که او برای مشرکینی که از صلب اویند دعا نمیکند و نیز خدای تعالی فرموده نزدیکتر به ابراهیم کسانی هستند که پیرویش کردند و این پیغمبر است، و کسانی که به این پیغمبر ایمان آوردند.[6] کانّه خواسته است بگوید هر که در عمل به شریعت من و مشی بر طبق سیرة من، مرا پیروی کند، او به من ملحق است و به منزلة فرزندان من خواهد بود، و من ای خدا از تو مسألت میدارم خود را و ایشان را از این که بت بپرستیم و هر که در عمل به شریعتم نافرمانی کند یا در بعضی از آنها عصیان ورزد چه از فرزندانم باشد و چه غیر ایشان، خدایا او را به من ملحق مفرما، و من از تو درخواست نمیکنم که او را هم از شرک دور بداری، بلکه او را به رحمت و مغفرت خودت میسپارم.
نکته دیگری که ممکن است از کلام ابراهیم علیه السلام استفاده شود این است که دربارة پیروانش عرض کرد: (از من است) اما نسبت به آنها که عصیان کردند، سکوت کرد که این خود ظهور دارد در این که خواسته است همه پیروانش را که تا آخر دنیا بیایند، پسر خواندة خود کند و همة آنهایی را که نافرمانیش کنند بیگانه معرفی نماید، هرچند که از صلب خودش باشند، گو اینکه این احتمال هم هست که خواسته است متابعین خود را پسرخواندة خود معرفی نماید، و نسبت به عاصیان خود سکوت کرده، چون سکوت دلالت صریحی بر نفی ندارد و در صورتی که آیه شریفه بر این معنا دلالت داشته باشد اشکالی از جهت عقل وجود ندارد، زیرا لازم نیست که ولادت طبیعی ملاک در نسب از حیث نفی و اثبات باشد و هیچ امتی را هم سراغ نداریم که در اثبات و نفی نسب، تنها به مسأله ولادت طبیعی اکتفا کند بلکه تا آنجا که تاریخ نشان میدهد در این نسبت تصرف نموده، جایی توسعه و جایی محدودیت قائل شده است همچنانکه اسلام برای مثال پسرخوانده، زنازاده، فرزند کافر، و مرتد را نفی نموده، و آنان را فرزند نمی داند ولی در مقابل بچهای که از زنی دیگر شیر خورده یا متولد در بستر زناشوئی را فرزند می داند، همچنین در قرآن پسر نوح را رسماً از پسری نوح نفی کرد.[7]
در روایاتی که از ائمه اهلبیت علیهم السلام به ما رسیده، این تفسیر تأیید شده است از جمله در روایتی از امام باقر علیه السلام میخوانیم: (من احبّنا فهو مناّ اهلالبیت قلت جعلت فداک: منکم؟ قال و الله، اما سمعت قول ابراهیم من تبعنی فانه منّی) هرکس ما را دوست دارد (و به سیرة ما عمل کند) از ماست، گفتم: فدایت شوم. براستی از شماست؟ فرمود بخدا سوگند از ما است، آیا گفتار ابراهیم را نشنیدهای که میگوید هرکس از من پیروی کند او از من است.[8] و در حدیث دیگری از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میخوانیم: (انا و علی ابوا هذه الامة انا و علی موالیاً هذه الامة)[9] من و علی پدران این امت هستیم من و علی سرپرستان این امت هستیم.
و در مورد ائمه حدیثی از امام باقر علیه السلام توسط جابر نقل شده از قول خداوند؛ (وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ)[10] یعنی قسم به پدر و فرزندان او قال یعنی (علیاً و ما ولد من الائمة علیهم السلام )[11] که منظور حضرت علی است و ائمه که از او متولد میشوند. با توجه به احادیث ذکر شده نشان میدهد که مکتب و پیوند برنامهها سبب ورود به خانواده از نظر معنوی میشود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر نمونه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، ج 10، ص 362، دارالکتب الاسلامیه.
2. معارف قرآن، مصباح یزدی، ج 9، پژوهش امام خمینی.
3. تفسیر المیزان، طباطبایی، انتشارات اسراء، ج 12، ص 101.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1377، ج 9، با تلخیص.
[2] . ابراهیم/35.
[3] . حج/78.
[4]. ابراهم/36.
[5]. ابراهم/35.
[6]. آل عمران/68.
[7] . هود/48.
[8] . عیاشی، محمد، تفسیر العیاش، تهران، انتشارات علمیه، 1380ه ق، ج2، ص231.
[9] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404ه ق؛ ج36، ص11.
[10] . بلد/3.
[11] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404ه ق، ج23، ص268، باب15.
- [سایر] (سوره 29 آیه 27) اشاره میکند که تمام پیامبران از ابراهیم بودهاند. اما (سوره 16 آیه 36) میگوید الله از میان همه ملتها مردمانی را به پیامبری برانگیخته است. بالأخره پیامبران از همه نژادها بودند یا از نژاد ابراهیم؟
- [سایر] آیا پیامبران و امامان(علیهم السلام) بیشتر بر ما حقّ پدری دارند و پدران حقیقی ما در این دنیا و بهشت هستند؟
- [سایر] طبق قرآن فقط حضرت ابراهیم (ع) امام بوده، چگونه به امامان دیگری قائل هستید؟
- [سایر] منظور از «تهوی الیهم» در آیه 37 سوره ابراهیم چیست؟
- [سایر] طبق آیه 124 سوره بقره حضرت ابراهیم(ع) به چه چیزهایی امتحان شده بود؟
- [سایر] دلایل عقلی عصمت پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) را بگویید؟
- [سایر] در سوره بقره آیه 124 خداوند میفرمایند: (وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً....)، خدا ابراهیم را به امور و کلماتی امتحان کرد.... این کلمات و اموری چه چیزهایی بود؟
- [سایر] بر اساس تعالیم قرآن شرک بدترین گناهان شمرده میشود، و در (سوره 4 آیه 48، 116) میگوید خدا شرک را نمیبخشد! ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک میشود:(سوره 6 آیه 76-78)، اما مسلمانان فکر میکنند که پیامبران گناه نمیکنند. آیا الله شرک را میبخشد؟
- [سایر] با اینکه پیامبران و امامان(علیهم السلام) معصومند، پس چرا استغفار و گریه می کنند ؟
- [سایر] آیا پیامبران و امامان از مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) سخن به میان آوردهاند؟
- [آیت الله سبحانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است، بلکه در حدیث آمده نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله جوادی آملی] :اگرچه امامان (ع) ،انفال را برای شیعیان حلال کرده اند؛ ولی تصرف در آن باید به اذن ولیّ مسلمین باشد . ولیّ مسلمین گاهی مجانی اذن می دهد و گاهی برای رعایت حال محرومان جامعه، با دریافت عوض , اجازه میدهد.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب بلکه بهتر از مسجد است. و نماز در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [امام خمینی] نماز در حرم امامان علیهم السلام مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله بروجردی] نماز در حرم امامان عَلَیْهمُالسَّلَام مستحب بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین عَلَیْهِ السَّلَام برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [آیت الله اردبیلی] نماز خواندن در حرم امامان علیهمالسلام مستحب و بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز در حرم امامان علیهمالسلام مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام برابر دویست هزار نماز است.