در مورد قسمت آخر سورة «ممتحنه» آیة 13 (چنان که کافران از اهل قبور ناامیدند) توضیح دهید؟
آیه: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ) ترجمه آیه: (ای کسانی که ایمان آورده‌اید!‌با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید آنان از آخرت مأیوسند. همان گونه که کفّار مدفون در قبرها مأیوسند)[1] پایان سوره چون آغازش قطع رابطه با دشمنان را می‌گوید، پس در حقیقت بازگشتی است به آغاز آن و نیز، پافشاری بر دوستی و بیعت با پیامبر که در آیه قبل آمده است. در آیه تشبیهی بین قوم مورد غضبِ خدا و کفّار، به کار رفته است که علت آن به انکار مفاد یا نومیدی از نجات این دو گروه برمی‌گردد.[2] اکنون این پرسش پیش می‌آید که آنها از چه چیز نومیدند؟ قبل از پاسخ، به پرسش دیگر که در این‌جا وجود دارد جواب دهیم: که آیا امید یا ناامیدی در جهان برزخ (زندگی پس از مرگ و پیش از وقوع رستاخیز[3]) ممکن است؟ مرگ به معنی نیستی و نابودی نمی‌باشد. (جالب این است که در قرآن از مردن 14 مرتبه با واژة توفّی که به معنای تحویل گرفتن است نام به میان آورده یعنی با مرگ، شما نابود نمی‌شوید)[4] پس امید یا ناامیدی که با زندگی گره خورده است، در جهان برزخ نیز که با جسم مثالی همچون جسم دنیایی وجود دارد، امید و نومیدی ممکن و طبیعی است. در سورة مؤمنون آیة (100)، شاهد بر این است که انسان پس از مرگ باقی است؛ آرزو دارد، فکر می‌کند، حرف می‌زند، جواب می‌شنود[5]. حضرت علی علیه السّلام هنگام بازگشت از جنگ صفّین کنار قبرستانی با خفته‌گان در خاک به سخن آمد و فرمود: (اگر به آنها اجازة سخن داده شود، حتماً با شما سخن می‌گویند).[6] حال انسان در زندگی برزخی شبیه حال کسی است که برای رسیدگی اعمالی که از او سرزده به یک سازمان قضائی احضار و مورد بازجوئی و بازپرسی قرار گرفته و پرونده‌اش تکمیل و در انتظار محاکمه در بازداشت بسر می‌برد.[7] این تعبیرها، بیان‌گر این واقعیّت است که آدمی پس از مرگ دارای نوعی حیات است، می‌فهمد و درک می‌کند، امید و آرزو دارد، محاکمه می‌شود، و طبیعی است که محاکمه، امید یا ناامیدی در پی خواهد داشت. اما از این‌که از چه چیز ناامیدند؛ دو احتمال وجود دارد: الف. نومیدی به معاد و زنده شدن مردگان است، یعنی کافران از زنده شدن اهل قبور نومیدند، چون مرگ را هیچ و پوچ می‌دانند.[8] ب. نومیدی از نجات است یعنی: (مردگان کفّار در جهان برزخ نتایج کار خود را می‌بینند و راه بازگشت برای جبران ندارند لذا به کلّی مأیوسند)[9] کوتاه سخن آن‌که، طبیعت زندگی برزخی، امید یا نومیدی، در پی خواهد داشت، و نومیدی کافران نسبت به معاد و زنده شدن، یا نجات در آخرت، به انکار معاد، یا عمل بدشان و نبود فرصت برای جبران بر‌می‌گردد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 آموزش عقائد.[10] 2 معاد و جهان پس از مرگ[11]. 3 معاد.[12] -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن مجید، تحقیق و نشر دارالقرآن الکریم، قم، چاپخانة باقری، چاپ دوّم، 1373، ص551. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1366، ص5152، با اختصار و توضیح. [3] . سبحانی، جعفر، خدا و معاد، قم، انتشارات و چاپخانة دفتر تبلیغات اسلامی، 1364، ج6، ص107. [4] . قرائتی، محسن، معاد، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363، ص85. [5] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ دوّم، چاپخانة سلمان فارسی، ص454. [6] . فیض الاسلام، علی نقی، ترجمة نهج البلاغه، چاپ دوّم، 1351، (با کمی تغییر در ترجمه) کلمات قصار، شمارة 125، ص1147. [7] . طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1348، ص101، با اختصار و توضیح. [8] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1363، ج19، ص494. [9] . تفسیر نمونه، همان، ج24، ص52. [10] . غرویان، محسن و غلامی، محمدرضا و باقری، محمدحسین، آموزش عقائد، قم، دارالعلم، چاپ اوّل، 1371، ص325342. [11] . مکارم شیرازی، ناصر، معاد و جهان و پس از مرگ، قم، هدف، چاپ دهم، 1346، ص1117. [12] . دستغیب، عبدالحسین، معاد، مسجد جامع عقیق شیراز، چاپ هفتم، 1357، ص3065.
عنوان سوال:

در مورد قسمت آخر سورة «ممتحنه» آیة 13 (چنان که کافران از اهل قبور ناامیدند) توضیح دهید؟


پاسخ:

آیه: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ) ترجمه آیه: (ای کسانی که ایمان آورده‌اید!‌با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید آنان از آخرت مأیوسند. همان گونه که کفّار مدفون در قبرها مأیوسند)[1] پایان سوره چون آغازش قطع رابطه با دشمنان را می‌گوید، پس در حقیقت بازگشتی است به آغاز آن و نیز، پافشاری بر دوستی و بیعت با پیامبر که در آیه قبل آمده است. در آیه تشبیهی بین قوم مورد غضبِ خدا و کفّار، به کار رفته است که علت آن به انکار مفاد یا نومیدی از نجات این دو گروه برمی‌گردد.[2]
اکنون این پرسش پیش می‌آید که آنها از چه چیز نومیدند؟ قبل از پاسخ، به پرسش دیگر که در این‌جا وجود دارد جواب دهیم: که آیا امید یا ناامیدی در جهان برزخ (زندگی پس از مرگ و پیش از وقوع رستاخیز[3]) ممکن است؟ مرگ به معنی نیستی و نابودی نمی‌باشد. (جالب این است که در قرآن از مردن 14 مرتبه با واژة توفّی که به معنای تحویل گرفتن است نام به میان آورده یعنی با مرگ، شما نابود نمی‌شوید)[4] پس امید یا ناامیدی که با زندگی گره خورده است، در جهان برزخ نیز که با جسم مثالی همچون جسم دنیایی وجود دارد، امید و نومیدی ممکن و طبیعی است. در سورة مؤمنون آیة (100)، شاهد بر این است که انسان پس از مرگ باقی است؛ آرزو دارد، فکر می‌کند، حرف می‌زند، جواب می‌شنود[5]. حضرت علی علیه السّلام هنگام بازگشت از جنگ صفّین کنار قبرستانی با خفته‌گان در خاک به سخن آمد و فرمود: (اگر به آنها اجازة سخن داده شود، حتماً با شما سخن می‌گویند).[6] حال انسان در زندگی برزخی شبیه حال کسی است که برای رسیدگی اعمالی که از او سرزده به یک سازمان قضائی احضار و مورد بازجوئی و بازپرسی قرار گرفته و پرونده‌اش تکمیل و در انتظار محاکمه در بازداشت بسر می‌برد.[7] این تعبیرها، بیان‌گر این واقعیّت است که آدمی پس از مرگ دارای نوعی حیات است، می‌فهمد و درک می‌کند، امید و آرزو دارد، محاکمه می‌شود، و طبیعی است که محاکمه، امید یا ناامیدی در پی خواهد داشت. اما از این‌که از چه چیز ناامیدند؛ دو احتمال وجود دارد: الف. نومیدی به معاد و زنده شدن مردگان است، یعنی کافران از زنده شدن اهل قبور نومیدند، چون مرگ را هیچ و پوچ می‌دانند.[8] ب. نومیدی از نجات است یعنی: (مردگان کفّار در جهان برزخ نتایج کار خود را می‌بینند و راه بازگشت برای جبران ندارند لذا به کلّی مأیوسند)[9] کوتاه سخن آن‌که، طبیعت زندگی برزخی، امید یا نومیدی، در پی خواهد داشت، و نومیدی کافران نسبت به معاد و زنده شدن، یا نجات در آخرت، به انکار معاد، یا عمل بدشان و نبود فرصت برای جبران بر‌می‌گردد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 آموزش عقائد.[10]
2 معاد و جهان پس از مرگ[11].
3 معاد.[12]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن مجید، تحقیق و نشر دارالقرآن الکریم، قم، چاپخانة باقری، چاپ دوّم، 1373، ص551.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1366، ص5152، با اختصار و توضیح.
[3] . سبحانی، جعفر، خدا و معاد، قم، انتشارات و چاپخانة دفتر تبلیغات اسلامی، 1364، ج6، ص107.
[4] . قرائتی، محسن، معاد، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363، ص85.
[5] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ دوّم، چاپخانة سلمان فارسی، ص454.
[6] . فیض الاسلام، علی نقی، ترجمة نهج البلاغه، چاپ دوّم، 1351، (با کمی تغییر در ترجمه) کلمات قصار، شمارة 125، ص1147.
[7] . طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1348، ص101، با اختصار و توضیح.
[8] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1363، ج19، ص494.
[9] . تفسیر نمونه، همان، ج24، ص52.
[10] . غرویان، محسن و غلامی، محمدرضا و باقری، محمدحسین، آموزش عقائد، قم، دارالعلم، چاپ اوّل، 1371، ص325342.
[11] . مکارم شیرازی، ناصر، معاد و جهان و پس از مرگ، قم، هدف، چاپ دهم، 1346، ص1117.
[12] . دستغیب، عبدالحسین، معاد، مسجد جامع عقیق شیراز، چاپ هفتم، 1357، ص3065.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین