آیه: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ) ترجمه آیه: (ای کسانی که ایمان آوردهاید!با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید آنان از آخرت مأیوسند. همان گونه که کفّار مدفون در قبرها مأیوسند)[1] پایان سوره چون آغازش قطع رابطه با دشمنان را میگوید، پس در حقیقت بازگشتی است به آغاز آن و نیز، پافشاری بر دوستی و بیعت با پیامبر که در آیه قبل آمده است. در آیه تشبیهی بین قوم مورد غضبِ خدا و کفّار، به کار رفته است که علت آن به انکار مفاد یا نومیدی از نجات این دو گروه برمیگردد.[2] اکنون این پرسش پیش میآید که آنها از چه چیز نومیدند؟ قبل از پاسخ، به پرسش دیگر که در اینجا وجود دارد جواب دهیم: که آیا امید یا ناامیدی در جهان برزخ (زندگی پس از مرگ و پیش از وقوع رستاخیز[3]) ممکن است؟ مرگ به معنی نیستی و نابودی نمیباشد. (جالب این است که در قرآن از مردن 14 مرتبه با واژة توفّی که به معنای تحویل گرفتن است نام به میان آورده یعنی با مرگ، شما نابود نمیشوید)[4] پس امید یا ناامیدی که با زندگی گره خورده است، در جهان برزخ نیز که با جسم مثالی همچون جسم دنیایی وجود دارد، امید و نومیدی ممکن و طبیعی است. در سورة مؤمنون آیة (100)، شاهد بر این است که انسان پس از مرگ باقی است؛ آرزو دارد، فکر میکند، حرف میزند، جواب میشنود[5]. حضرت علی علیه السّلام هنگام بازگشت از جنگ صفّین کنار قبرستانی با خفتهگان در خاک به سخن آمد و فرمود: (اگر به آنها اجازة سخن داده شود، حتماً با شما سخن میگویند).[6] حال انسان در زندگی برزخی شبیه حال کسی است که برای رسیدگی اعمالی که از او سرزده به یک سازمان قضائی احضار و مورد بازجوئی و بازپرسی قرار گرفته و پروندهاش تکمیل و در انتظار محاکمه در بازداشت بسر میبرد.[7] این تعبیرها، بیانگر این واقعیّت است که آدمی پس از مرگ دارای نوعی حیات است، میفهمد و درک میکند، امید و آرزو دارد، محاکمه میشود، و طبیعی است که محاکمه، امید یا ناامیدی در پی خواهد داشت. اما از اینکه از چه چیز ناامیدند؛ دو احتمال وجود دارد: الف. نومیدی به معاد و زنده شدن مردگان است، یعنی کافران از زنده شدن اهل قبور نومیدند، چون مرگ را هیچ و پوچ میدانند.[8] ب. نومیدی از نجات است یعنی: (مردگان کفّار در جهان برزخ نتایج کار خود را میبینند و راه بازگشت برای جبران ندارند لذا به کلّی مأیوسند)[9] کوتاه سخن آنکه، طبیعت زندگی برزخی، امید یا نومیدی، در پی خواهد داشت، و نومیدی کافران نسبت به معاد و زنده شدن، یا نجات در آخرت، به انکار معاد، یا عمل بدشان و نبود فرصت برای جبران برمیگردد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 آموزش عقائد.[10] 2 معاد و جهان پس از مرگ[11]. 3 معاد.[12] -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن مجید، تحقیق و نشر دارالقرآن الکریم، قم، چاپخانة باقری، چاپ دوّم، 1373، ص551. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1366، ص5152، با اختصار و توضیح. [3] . سبحانی، جعفر، خدا و معاد، قم، انتشارات و چاپخانة دفتر تبلیغات اسلامی، 1364، ج6، ص107. [4] . قرائتی، محسن، معاد، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363، ص85. [5] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ دوّم، چاپخانة سلمان فارسی، ص454. [6] . فیض الاسلام، علی نقی، ترجمة نهج البلاغه، چاپ دوّم، 1351، (با کمی تغییر در ترجمه) کلمات قصار، شمارة 125، ص1147. [7] . طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1348، ص101، با اختصار و توضیح. [8] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1363، ج19، ص494. [9] . تفسیر نمونه، همان، ج24، ص52. [10] . غرویان، محسن و غلامی، محمدرضا و باقری، محمدحسین، آموزش عقائد، قم، دارالعلم، چاپ اوّل، 1371، ص325342. [11] . مکارم شیرازی، ناصر، معاد و جهان و پس از مرگ، قم، هدف، چاپ دهم، 1346، ص1117. [12] . دستغیب، عبدالحسین، معاد، مسجد جامع عقیق شیراز، چاپ هفتم، 1357، ص3065.
آیه: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ) ترجمه آیه: (ای کسانی که ایمان آوردهاید!با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید آنان از آخرت مأیوسند. همان گونه که کفّار مدفون در قبرها مأیوسند)[1] پایان سوره چون آغازش قطع رابطه با دشمنان را میگوید، پس در حقیقت بازگشتی است به آغاز آن و نیز، پافشاری بر دوستی و بیعت با پیامبر که در آیه قبل آمده است. در آیه تشبیهی بین قوم مورد غضبِ خدا و کفّار، به کار رفته است که علت آن به انکار مفاد یا نومیدی از نجات این دو گروه برمیگردد.[2]
اکنون این پرسش پیش میآید که آنها از چه چیز نومیدند؟ قبل از پاسخ، به پرسش دیگر که در اینجا وجود دارد جواب دهیم: که آیا امید یا ناامیدی در جهان برزخ (زندگی پس از مرگ و پیش از وقوع رستاخیز[3]) ممکن است؟ مرگ به معنی نیستی و نابودی نمیباشد. (جالب این است که در قرآن از مردن 14 مرتبه با واژة توفّی که به معنای تحویل گرفتن است نام به میان آورده یعنی با مرگ، شما نابود نمیشوید)[4] پس امید یا ناامیدی که با زندگی گره خورده است، در جهان برزخ نیز که با جسم مثالی همچون جسم دنیایی وجود دارد، امید و نومیدی ممکن و طبیعی است. در سورة مؤمنون آیة (100)، شاهد بر این است که انسان پس از مرگ باقی است؛ آرزو دارد، فکر میکند، حرف میزند، جواب میشنود[5]. حضرت علی علیه السّلام هنگام بازگشت از جنگ صفّین کنار قبرستانی با خفتهگان در خاک به سخن آمد و فرمود: (اگر به آنها اجازة سخن داده شود، حتماً با شما سخن میگویند).[6] حال انسان در زندگی برزخی شبیه حال کسی است که برای رسیدگی اعمالی که از او سرزده به یک سازمان قضائی احضار و مورد بازجوئی و بازپرسی قرار گرفته و پروندهاش تکمیل و در انتظار محاکمه در بازداشت بسر میبرد.[7] این تعبیرها، بیانگر این واقعیّت است که آدمی پس از مرگ دارای نوعی حیات است، میفهمد و درک میکند، امید و آرزو دارد، محاکمه میشود، و طبیعی است که محاکمه، امید یا ناامیدی در پی خواهد داشت. اما از اینکه از چه چیز ناامیدند؛ دو احتمال وجود دارد: الف. نومیدی به معاد و زنده شدن مردگان است، یعنی کافران از زنده شدن اهل قبور نومیدند، چون مرگ را هیچ و پوچ میدانند.[8] ب. نومیدی از نجات است یعنی: (مردگان کفّار در جهان برزخ نتایج کار خود را میبینند و راه بازگشت برای جبران ندارند لذا به کلّی مأیوسند)[9] کوتاه سخن آنکه، طبیعت زندگی برزخی، امید یا نومیدی، در پی خواهد داشت، و نومیدی کافران نسبت به معاد و زنده شدن، یا نجات در آخرت، به انکار معاد، یا عمل بدشان و نبود فرصت برای جبران برمیگردد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 آموزش عقائد.[10]
2 معاد و جهان پس از مرگ[11].
3 معاد.[12]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن مجید، تحقیق و نشر دارالقرآن الکریم، قم، چاپخانة باقری، چاپ دوّم، 1373، ص551.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1366، ص5152، با اختصار و توضیح.
[3] . سبحانی، جعفر، خدا و معاد، قم، انتشارات و چاپخانة دفتر تبلیغات اسلامی، 1364، ج6، ص107.
[4] . قرائتی، محسن، معاد، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363، ص85.
[5] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ دوّم، چاپخانة سلمان فارسی، ص454.
[6] . فیض الاسلام، علی نقی، ترجمة نهج البلاغه، چاپ دوّم، 1351، (با کمی تغییر در ترجمه) کلمات قصار، شمارة 125، ص1147.
[7] . طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1348، ص101، با اختصار و توضیح.
[8] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1363، ج19، ص494.
[9] . تفسیر نمونه، همان، ج24، ص52.
[10] . غرویان، محسن و غلامی، محمدرضا و باقری، محمدحسین، آموزش عقائد، قم، دارالعلم، چاپ اوّل، 1371، ص325342.
[11] . مکارم شیرازی، ناصر، معاد و جهان و پس از مرگ، قم، هدف، چاپ دهم، 1346، ص1117.
[12] . دستغیب، عبدالحسین، معاد، مسجد جامع عقیق شیراز، چاپ هفتم، 1357، ص3065.
- [سایر] مراد از «وحی» و «امر آسمانها» در آیه 12 سوره فصلت چیست؟
- [سایر] مراد از «وحی» و «امر آسمانها» در آیه 12 سوره فصلت چیست؟
- [سایر] در سوره «الرحمن» چرا آیه «فبایّ الاء ربکما تکذبان» تکرار شده است؟
- [سایر] منظور از «اهل البیت» در آیه تطهیر چیست؟
- [سایر] چرا در آیۀ 3 از سورۀ تحریم، صیغۀ «نبّأها» مقدم بر «أنبأک» آمده و سپس کلمۀ «نبّأنی» تکرار شده است؟
- [سایر] تفسیر «لا تجعلوا دعاء الرسول»، «یتسللون منکم لواذا» و «فلیحذر الذین»، در آیه 63 سوره نور چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 26 سوره «صاد» چیست؟
- [سایر] چرا در آیه 125 سوره انعام خداوند فرموده «یَشْرَحْ صَدْرَه» و نفرمود: «یَشرَح قلبَه»؟
- [سایر] آیا اهل قبور با توجه به آیات ذیل می شنوند؟ سوره فاتر آیه 22 و سوره روم آیه 52 و سوره نمل آیه 80.
- [سایر] مسئله داستان «افک» در سوره نور، آیه 11، و دیدگاههای شیعه و سنی و نقد آن را بیان کنید؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر ، در بالین او سوره مبارکه یس ، و صافّات ، و احزاب ، و آیة الکرسی ، و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف ، و سه آیه آخر سوره بقره ، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند .
- [امام خمینی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه "یس" و"الصافات" و " احزاب" و "آیة الکرسی" و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.