دانشمندان علم اخلاق، برای نفس سه مرحله قائلند که آیات در این زمینه آیاتی هم وجود دارد: 1. نفس امّاره: همان نفس سرکش است که انسان را به گناه فرمان میدهد و به هر سو میکشاند. لذا به او اماره گفتهاند. در این مرحله عقل و ایمان آن قدرت را ندارد که این نفس را رام سازد، بلکه در موارد زیادی تسلیم او میشود: (و ما ابری نفسی ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم؛[1] پس هرگز نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس بسیار به بدیها امر میکند مگر آن چه که پروردگارم رحم کند، پروردگارم غفور و رحیم است). این آیه اشاره دارد که تمام بدیها از نفس سرکش است، لذا حضرت علی علیه السلام می فرماید: امیر المؤمنین فرمودهاند: (و انها لا تزال تنزع الی معصیة فی هویً؛[2] نفس پیوسته خواهان نافرمانی و معصیت است). 2. نفس لوامه: این مرحله پس از تعلیم و تربیت و مجاهدت انسان به آن ارتقاء مییابد، در این مرحله ممکن است انسان بر اثر طغیان غرایز گاهی مرتکب خطاء شود، اما فوراً پشیمان میشود و به ملامت و سرزنش خویش میپردازد، و تصمیم بر جبران گناه میگیرد و توبه میکند، (لا اقسم بیوم القیامه و لا اقسم بالنفس اللوامة؛[3] سوگند به روز رستاخیز و سوگند به نفس سرزنشگر). 3. نفس مطمئنه: این همان مرحلهای است که انسان با آن به جایی میرسد که غرایز سرکش در برابر او رام میشوند، زیرا عقل و ایمان آن چنان قوی هستند که غرایز نفسانی در برابر آن توانایی چندانی ندارد که این همان مرحله آرامش و سکینه است. البته این مرحله و مقام ویژه پیامبران و پیشوایان و پیروان راستین آنها است. (یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی فادخلی جنتی؛[4] تو ای روح آرام یافته، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم در آی و در بهشتم وارد شو.)[5] ویژگی های نفس اماره: 1. مطیع هوی و هوس: شیطان عمل بدش را برای او زینت داده و بر قلب او پردهای کشیده که خیر و شر را تشخیص نمیدهد و همیشه مانند انسانهای جاهل و نادان فکر میکند، (ان یتبعون الا الظن و ما تهوی الانفس؛[6] آنان جز از گمانهای بیاساس و از هوای نفس پیروی نمیکنند). گاهی آن چنان مطیع نفس اماره هستند که عقل هیچ کاره میشود و تمام امور به دست هوی و هوس و نفس اماره است. لذا حضرت علی علیه السلام میفرماید: (کم من عقل اسیرٌ تحت هویً امیر؛[7] پس بسیار عقلها و خردها که شهوات بر آن ها حکومت میکند). گاهی اطاعت انسان از نفس اماره از این هم بالاتر میرود و تابع خواستهای نفس افسار گسیخته میشود که هوی و هوس او معبودش میشود. (افرأیت من اتخذ الهه هواه؛[8] آیا دیدی کسی را که هوسهای خود را خدای خود قرار داده است.) 2. کینه توزی و دشمنی: در جریان قتل هابیل به دست قابیل خداوند میفرماید: (فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله؛[9] نفس سرکش کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد و (سرانجام) او را کشت). 3. تشبیه فرمان بر نفس به سگ: (...و اتبع هواه فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث؛[10] او از هوای نفس پیروی نمود سرگذشت او همانند داستان سگ است که اگر به آن حمله کنی زبان از دهان بیرون میآورد و اگر رهایش نمایی باز زبانش را خارج میسازد.) اگر انسان دنبال هوی و هوس و نفس اماره برود و از خدا غفلت کند از اوج تکامل الهی سقوط میکند چنان که بلعم با عورا که این آیه درباره او نازل شده است گرفتار هوای نفس شد و از آن مقام والا تنزل کرد به طوری که خداوند او را به سگ تشبیه نموده است. او به جای این که از علوم و دانش خویش برای رشد استفاده کند به پستی گرایید و بر اثر پیروی هوی و هوس مراحل سقوط را طی کرد خداوند هم او را به سگ تشبیه میکند که اگر به او حمله کنی دهانش باز و زبانش بیرون است واگر او را به حال خود واگذاری باز چنین است، او بر اثر شدت هواپرستی یک حالت عطش نامحدود به خود گرفته که همواره به دنبال دنیا پرستی میرود.[11] مولانا هم نفس پلید و اماره را به سگ تشبیه میکند و میگوید: نفس خود بر خود مگردان چیره تو زود او را بازگیر از شیر تو طفل جان از شیر شیطان باز کن بعد از آتش با ملک انباز کن هین سگ نفس ترا زنده مخواه کاو عدوّ جان تست از دیرگاه پیامبر درباره تشبیه نفس اماره میفرماید: (و مثل النفس کمثل النعامة تاکل الکثیر و اذا حمل علیها لا نظیر و مثل الدّفلی لونه حسن و طعمه مرّ؛[12] مثل نفس مثل شترمرغ است که زیاد میخورد، ولی وقتی که چیزی روی او گذاشتی پرواز نمیکند و مثل نفس مثل خر زهره است که رنگش زیبا است امّا طعمش تلخ است). معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. خطوط کلی اخلاق در قرآن، مصطفی پاینده. 2. منشور جاوید، جعفر سبحانی، جلد 3. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . یوسف/ 53. [2] . نهج البلاغه، خطبه 176. [3] . قیامت/ 1 2. [4] . فجر/ 27 28. [5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، چ 14، 1374، ج 9، ص 436. [6] . نجم/ 23. [7] . نهج البلاغه، کلمات قصار، 211. [8] . جاثیه/ 23. [9] . مائده/30. [10] . اعراف/ 176. [11] . تفسیر نمونه، همان، ج 7، ص 14. [12] . ری شهری، میزان الحکمه، قم، مرکز النشر، چ اوّل، 1362، ج 9، ص 60.
دانشمندان علم اخلاق، برای نفس سه مرحله قائلند که آیات در این زمینه آیاتی هم وجود دارد:
1. نفس امّاره: همان نفس سرکش است که انسان را به گناه فرمان میدهد و به هر سو میکشاند. لذا به او اماره گفتهاند. در این مرحله عقل و ایمان آن قدرت را ندارد که این نفس را رام سازد، بلکه در موارد زیادی تسلیم او میشود: (و ما ابری نفسی ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم؛[1] پس هرگز نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس بسیار به بدیها امر میکند مگر آن چه که پروردگارم رحم کند، پروردگارم غفور و رحیم است). این آیه اشاره دارد که تمام بدیها از نفس سرکش است، لذا حضرت علی علیه السلام می فرماید: امیر المؤمنین فرمودهاند: (و انها لا تزال تنزع الی معصیة فی هویً؛[2] نفس پیوسته خواهان نافرمانی و معصیت است).
2. نفس لوامه: این مرحله پس از تعلیم و تربیت و مجاهدت انسان به آن ارتقاء مییابد، در این مرحله ممکن است انسان بر اثر طغیان غرایز گاهی مرتکب خطاء شود، اما فوراً پشیمان میشود و به ملامت و سرزنش خویش میپردازد، و تصمیم بر جبران گناه میگیرد و توبه میکند، (لا اقسم بیوم القیامه و لا اقسم بالنفس اللوامة؛[3] سوگند به روز رستاخیز و سوگند به نفس سرزنشگر).
3. نفس مطمئنه: این همان مرحلهای است که انسان با آن به جایی میرسد که غرایز سرکش در برابر او رام میشوند، زیرا عقل و ایمان آن چنان قوی هستند که غرایز نفسانی در برابر آن توانایی چندانی ندارد که این همان مرحله آرامش و سکینه است. البته این مرحله و مقام ویژه پیامبران و پیشوایان و پیروان راستین آنها است.
(یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی فادخلی جنتی؛[4] تو ای روح آرام یافته، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم در آی و در بهشتم وارد شو.)[5]
ویژگی های نفس اماره:
1. مطیع هوی و هوس: شیطان عمل بدش را برای او زینت داده و بر قلب او پردهای کشیده که خیر و شر را تشخیص نمیدهد و همیشه مانند انسانهای جاهل و نادان فکر میکند، (ان یتبعون الا الظن و ما تهوی الانفس؛[6] آنان جز از گمانهای بیاساس و از هوای نفس پیروی نمیکنند). گاهی آن چنان مطیع نفس اماره هستند که عقل هیچ کاره میشود و تمام امور به دست هوی و هوس و نفس اماره است. لذا حضرت علی علیه السلام میفرماید:
(کم من عقل اسیرٌ تحت هویً امیر؛[7] پس بسیار عقلها و خردها که شهوات بر آن ها حکومت میکند).
گاهی اطاعت انسان از نفس اماره از این هم بالاتر میرود و تابع خواستهای نفس افسار گسیخته میشود که هوی و هوس او معبودش میشود. (افرأیت من اتخذ الهه هواه؛[8] آیا دیدی کسی را که هوسهای خود را خدای خود قرار داده است.)
2. کینه توزی و دشمنی: در جریان قتل هابیل به دست قابیل خداوند میفرماید: (فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله؛[9] نفس سرکش کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد و (سرانجام) او را کشت).
3. تشبیه فرمان بر نفس به سگ: (...و اتبع هواه فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث؛[10] او از هوای نفس پیروی نمود سرگذشت او همانند داستان سگ است که اگر به آن حمله کنی زبان از دهان بیرون میآورد و اگر رهایش نمایی باز زبانش را خارج میسازد.)
اگر انسان دنبال هوی و هوس و نفس اماره برود و از خدا غفلت کند از اوج تکامل الهی سقوط میکند چنان که بلعم با عورا که این آیه درباره او نازل شده است گرفتار هوای نفس شد و از آن مقام والا تنزل کرد به طوری که خداوند او را به سگ تشبیه نموده است. او به جای این که از علوم و دانش خویش برای رشد استفاده کند به پستی گرایید و بر اثر پیروی هوی و هوس مراحل سقوط را طی کرد خداوند هم او را به سگ تشبیه میکند که اگر به او حمله کنی دهانش باز و زبانش بیرون است واگر او را به حال خود واگذاری باز چنین است، او بر اثر شدت هواپرستی یک حالت عطش نامحدود به خود گرفته که همواره به دنبال دنیا پرستی میرود.[11]
مولانا هم نفس پلید و اماره را به سگ تشبیه میکند و میگوید:
نفس خود بر خود مگردان چیره تو زود او را بازگیر از شیر تو
طفل جان از شیر شیطان باز کن بعد از آتش با ملک انباز کن
هین سگ نفس ترا زنده مخواه کاو عدوّ جان تست از دیرگاه
پیامبر درباره تشبیه نفس اماره میفرماید: (و مثل النفس کمثل النعامة تاکل الکثیر و اذا حمل علیها لا نظیر و مثل الدّفلی لونه حسن و طعمه مرّ؛[12] مثل نفس مثل شترمرغ است که زیاد میخورد، ولی وقتی که چیزی روی او گذاشتی پرواز نمیکند و مثل نفس مثل خر زهره است که رنگش زیبا است امّا طعمش تلخ است).
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. خطوط کلی اخلاق در قرآن، مصطفی پاینده.
2. منشور جاوید، جعفر سبحانی، جلد 3.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . یوسف/ 53.
[2] . نهج البلاغه، خطبه 176.
[3] . قیامت/ 1 2.
[4] . فجر/ 27 28.
[5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، چ 14، 1374، ج 9، ص 436.
[6] . نجم/ 23.
[7] . نهج البلاغه، کلمات قصار، 211.
[8] . جاثیه/ 23.
[9] . مائده/30.
[10] . اعراف/ 176.
[11] . تفسیر نمونه، همان، ج 7، ص 14.
[12] . ری شهری، میزان الحکمه، قم، مرکز النشر، چ اوّل، 1362، ج 9، ص 60.
- [سایر] آیا شیطان همان نفس اماره است ؟ آیا شیطان هم نفس اماره داشت؟
- [سایر] فرق شیطان با نفس اماره چیست؟
- [سایر] منظور از «نفس اماره» و «نفس مطمئنه» چیست؟ آیا ممکن است انسان دارای چند نفس باشد؟
- [سایر] راههای مقابله با نفس اماره و شیطان چیست؟
- [سایر] بهترین راه های خود سازی و رام کردن شیاطین و نفس اماره چیست؟
- [سایر] سلام. در بانک سوالات مطالبی درباره فرق نفس اماره و شیطان نوشته بودید که اصلاً قانع کننده نبود. در واقع هیچ استدلالی در وجود داشتن شیء خارجی به نام شیطان وجود ندارد. تنها مورد اشاره آن در قرآن است که این در داستان خلقت بیان شده و مشخص است که تشبیه خداوند از خلقت است؛ مثل آفریدن انسان از گل یا دمیدن روح خدا در آدمی میماند که از نظر علمی غیر بررسی است. خداوند در بیان خودخواهی و منفعت طلبی درون همه آدمها که همان نفس اماره است، شیطان را تشبیه کرده، اگر استدلال اضافه بر این مطالب ذکر شده در نمایه (فرق شیطان با نفس اماره) وجود دارد بیان فرمایید.
- [سایر] اگر خدا تکامل انسان ها را می خواست چرا شیطان و نفس اماره را آفرید؟
- [سایر] با وجود نفس اماره ، شیاطین انس و جن ، انسان چطور می تواند از عهده ی این مبارزه بیرون بیاید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا شیطان و دیگر فرشتگان هم دارای نفس امّاره هستند؟ در غیر اینصورت چه کسی شیطان را فریب داد؟
- [سایر] به لحاظ سن بلوغ چگونه می توان با نفس اماره (غرایز جنسی ام) مبارزه کرد به طوریکه بر این نفس فائق آیم؟
- [آیت الله وحید خراسانی] خاک نجسی که اب باران به وصف اطلاق به اجزای ان برسد پاک می شود هر چند به واسطه باران گل شود
- [آیت الله وحید خراسانی] خاک نجسی که اب باران به وصف اطلاق به اجزای ان برسد پاک می شود هر چند به واسطه باران گل شود
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خواندن سوره توحید به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله مظاهری] خواندن سوره توحید به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله نوری همدانی] خواندن سوره قل هو الله به یک نفس مکروه است .
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام مراء و جلال است و در روایتی از رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است که کراراً جبرئیل از طرف حقّ تعالی نهی از مراء و جدال مینمود و آن اقسامی دارد: الف) پافشاری در اثبات باطل و یا در نابودی حق، و گناه این قسم در حدّ کفر است و در قرآن اطلاق جبّار بر آن شده است: (وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنید)[1] (و هر زورگوی لجوجی، نا امید شد.) ب) لجاجت و مشاجره در اینکه غلبه بر دیگری پیدا کند و به عبارت دیگر فخرفروشی و کشتیگرفتن در گفتگوها، و این صورت نیز از گناهان بزرگ است و مفسده فراوانی در بر دارد، بلکه منشأ گناهان دیگری است و غالب جدالها در بین مردم از این قبیل است. ج) جدال و مشاجره در اثبات نمودن حقّ یا از بین بردن باطل و یا ارشاد جاهل، نظیر مباحثهها و گفتارها و برخوردهای علمی که اهل علم با یکدیگر دارند، و این قسم گرچه حرام نیست، ولی باید توجّه داشت که در این گفتگوها شیطان و نفس امّاره و هوی در کمین است و چه بسیار (بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه) منجر به جدالهای حرام میشود، البته باید توجّه داشت که در همین نوع هم از الفاظ غیر مؤدّب پرهیز نمود و این قسم از جدال و مشاجره به اندازه احتیاج بلکه به اندازه ضرورت باشد. [1]. ابراهیم، 15.
- [آیت الله مظاهری] اشخاصی که به تنگی نفس مبتلا میباشند و به دستور پزشک هنگام تنگی شدید نفس توسّط وسیلهای که حاوی مواد اکسیژنی است از راه دهان اکسیژن به ریه خودشان میرسانند روزه آنها صحیح است.
- [امام خمینی] جایز نیست برای طلاب علوم دینیه دخول در مدارس که بعض معممین و ائمه جماعت از طرف دولت جائر و یا با اشاره دولت تصدی نمودهاند چه برنامه تحصیلی از طرف دولت جائر باشد یا از طرف این نحو متصدیان که عمّال دولت جائر هستند، زیرا در این امور نقشه محو آثار اسلام و احکام قرآن کریم کشیده شده است.
- [آیت الله علوی گرگانی] خواندن سوره )قل هو ا& احد( به یک نفس مکروه است.
- [آیت الله وحید خراسانی] خواندن سوره قل هو الله احد به یک نفس مکروه است