مقصود از ولایت تکوینی آن است که فردی بر اثر پیمودن راه بندگی آنچنان قرب و کمال معنوی پیدا کند که به فرمان و اذن الهی بتواند در جهان تصرف نماید و این به معنای خاصش تنها در وجود معصومین علیهم السلام متجلی است. استاد شهید مطهری در تعریف ولایت تکوینی می‌ فرمایند: ولایت تکوینی این است که انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت به مقام قرب الهی نائل می‌گردد و اثر وصل به مقام قرب البته در مراحل خاص و عالی آن این است که معنویت انسانی که خود حقیقت و واقعیتی است، در وی متمرکز می‌ شود و با داشتن آن معنویت، قافله سالار معنویت، مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان می ‌شود. زمین هیچگاه از ولیّی که حامل چنین معنویتی باشد، به عبارت دیگر از انسان کامل خالی نیست.(1) آیت الله جوادی آملی نیز در تعریف ولایت تکوینی می ‌نویسند: ولایت تکوینی یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها، مانند ولایت نفس انسانی بر قوای درونی خودش. هر انسانی نسبت به قوای ادراکی خود مانند نیروی وهمی و خیالی و نیز بر قوای تحریکی خویش مانند شهوت و غضب، ولایت دارد؛ بر اعضاء و جوارح سالم خود ولایت دارد؛ اگر دستور دیدن می‌دهد، چشم, او را اطاعت می‌ کند و اگر دستور شنیدن می‌ دهد، گوش او می‌ شنود و اگر دستور برداشتن چیزی را صادر می‌ کند، دستش فرمان می ‌برد و اقدام می ‌کند؛ البته این پیروی و فرمانبری در صورتی است که نقصی در این اعضاء وجود نداشته باشد. بازگشت ولایت تکوینی به علت و معلول است. این نوع ولایت، تنها بین علت و معلول تحقق می ‌یابد.(2) نتیجه این سخن را با استناد به کلام آیه الله مکارم شیرازی بیان می کنیم: پس در معنای ولایت تکوینی چند امر لحاظ شده است: 1 مقام قرب الهی، که از طریق پیمودن صراط بندگی حاصل می‌ شود. 2 مقام قرب باعث ظهور معنویت خاصی در انسان می ‌شود که آن معنویت منشأ آثار بیرونی می ‌شود. 3 انسانی که به مقام ولایت تکوینی می‌ رسد، دارای مقام قدرت تصرف در امور و سرپرستی موجودات جهان می ‌شود، به گونه ‌ای که موجودات جهان در حد ولایت ولی تابع و فرمانبر او می ‌شوند و این همان اثر بیرونی ولایت تکوینی است. 4 این تصرف با اجازه خداوند متعال است. 5 تصرف خارج از نظام علی و معلولی نیست. بلکه تصرف ولی علت آنچه تصرف شده، معلول کار اوست. 6 در عین حال که ولایت تکوینی بر اساس نظام علی و معلولی است، کاری خلاف عادت و جریان طبیعی عالم اسباب است.(3) پس روشن شد که مقام ولایت تکوینی مقام قرب و مقام معنویتی است که موجب تصرف در امور خارجی می ‌شود. این تصرف را در سه بند می ‌توان خلاصه کرد: 1 آنها واسطه فیض الهی هستند. 2 برخی کرامات از آنها سر می‌ زند. این کرامات همگی به اجازه الهی است. 3 دعای آنها برای امور مطلوب مستجاب می شود.(4) پی نوشتها: 1. ولاءها و ولایتها، مطهری، انتشارات صدرا، ص: 57 56. 2. ولایت فقیه، جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، ص: 123 3. پیام قرآن، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیة تهران، ج 9 ص 161 4. همان،ص 163 162 منبع:سایت انوار طاها
مقصود از ولایت تکوینی آن است که فردی بر اثر پیمودن راه بندگی آنچنان قرب و کمال معنوی پیدا کند که به فرمان و اذن الهی بتواند در جهان تصرف نماید و این به معنای خاصش تنها در وجود معصومین علیهم السلام متجلی است.
استاد شهید مطهری در تعریف ولایت تکوینی می فرمایند: ولایت تکوینی این است که انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت به مقام قرب الهی نائل میگردد و اثر وصل به مقام قرب البته در مراحل خاص و عالی آن این است که معنویت انسانی که خود حقیقت و واقعیتی است، در وی متمرکز می شود و با داشتن آن معنویت، قافله سالار معنویت، مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان می شود. زمین هیچگاه از ولیّی که حامل چنین معنویتی باشد، به عبارت دیگر از انسان کامل خالی نیست.(1)
آیت الله جوادی آملی نیز در تعریف ولایت تکوینی می نویسند: ولایت تکوینی یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها، مانند ولایت نفس انسانی بر قوای درونی خودش. هر انسانی نسبت به قوای ادراکی خود مانند نیروی وهمی و خیالی و نیز بر قوای تحریکی خویش مانند شهوت و غضب، ولایت دارد؛ بر اعضاء و جوارح سالم خود ولایت دارد؛ اگر دستور دیدن میدهد، چشم, او را اطاعت می کند و اگر دستور شنیدن می دهد، گوش او می شنود و اگر دستور برداشتن چیزی را صادر می کند، دستش فرمان می برد و اقدام می کند؛ البته این پیروی و فرمانبری در صورتی است که نقصی در این اعضاء وجود نداشته باشد. بازگشت ولایت تکوینی به علت و معلول است. این نوع ولایت، تنها بین علت و معلول تحقق می یابد.(2)
نتیجه این سخن را با استناد به کلام آیه الله مکارم شیرازی بیان می کنیم:
پس در معنای ولایت تکوینی چند امر لحاظ شده است: 1 مقام قرب الهی، که از طریق پیمودن صراط بندگی حاصل می شود. 2 مقام قرب باعث ظهور معنویت خاصی در انسان می شود که آن معنویت منشأ آثار بیرونی می شود. 3 انسانی که به مقام ولایت تکوینی می رسد، دارای مقام قدرت تصرف در امور و سرپرستی موجودات جهان می شود، به گونه ای که موجودات جهان در حد ولایت ولی تابع و فرمانبر او می شوند و این همان اثر بیرونی ولایت تکوینی است. 4 این تصرف با اجازه خداوند متعال است. 5 تصرف خارج از نظام علی و معلولی نیست. بلکه تصرف ولی علت آنچه تصرف شده، معلول کار اوست. 6 در عین حال که ولایت تکوینی بر اساس نظام علی و معلولی است، کاری خلاف عادت و جریان طبیعی عالم اسباب است.(3)
پس روشن شد که مقام ولایت تکوینی مقام قرب و مقام معنویتی است که موجب تصرف در امور خارجی می شود. این تصرف را در سه بند می توان خلاصه کرد: 1 آنها واسطه فیض الهی هستند. 2 برخی کرامات از آنها سر می زند. این کرامات همگی به اجازه الهی است. 3 دعای آنها برای امور مطلوب مستجاب می شود.(4)
پی نوشتها:
1. ولاءها و ولایتها، مطهری، انتشارات صدرا، ص: 57 56.
2. ولایت فقیه، جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، ص: 123
3. پیام قرآن، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیة تهران، ج 9 ص 161
4. همان،ص 163 162
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] معنای ولایت تکوینی امام چیست؟
- [سایر] معنای ولایت تکوینی امام چیست ؟
- [سایر] تفاوت میان امامت و ولایت چیست؟
- [سایر] آیا ولایت تکوینی امام به معنای تفویض است ؟
- [سایر] آیا امام می تواند ولایت تکوینی داشته باشد؟
- [سایر] می گوئید ولایت فقیه امتداد امامت ائمه است ، چگونه و با چه استدلالی این زنجیر یا سلسله ولایت فقیه را به زنجیر یا سلسله امامت متصل می کنید؟
- [سایر] امام (ره) در یک سخنرانی، آنچه قانون اساسی درباره ولی فقیه گفته است را بعضی شئون ولی فقیه دانست چون ولایت فقیه از نظر امام همان ولایت رسول الله است و این ولایت مطلقه است آیا ولی فقیه نیازمند التزام به
- [سایر] اگر هیچ کس امام معصوم را به امامت قبول نداشته باشد خود امام می داند که امام است و بر مردم ولایت دارد، آیا ولی فقیه نیز بدون انتخاب شدن از طرف مجلس خبرگان از ولایتش خبر دارد؟
- [سایر] آیا حضرت امام(ره) ولایت مطلقه را قبول نداشتند؟
- [سایر] آیا عصمت یکی از شرایط واجب اصل ولایت و امامت است؟ یا ولی فقیه هم میتواند معصوم باشد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر گنجی پیدا شد که اثر سکه اسلامی دارد , یا معلوم شد که مال مسلمانی هست، حکم میراث (من لا وارث له )؛ یا حکم (لُقَطَه) را دارد و تمام آن مال، در اختیار امام(ع) یا ولیّ فقیه (در عصر غیبت) قرار میگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] ولایت پدر و جدّ پدری بر شخص دیوانه و سفیه در صورتی است که دیوانگی و سفاهت او قبل از بلوغ پیدا شده باشد، پس اگر بعد از بلوغ عارض شود، ولایت آنان با حاکم شرع است.
- [آیت الله سیستانی] بچه نابالغ و دیوانه ولایت انجام کارهای میّت را ندارند ، و همچنین غائبی که نمی تواند شخصاً یا با مأمور کردن کسی دیگر متکفل انجام آن کارها شود ولایت ندارد .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است؛ چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است؛ به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده؛ سجده دوم او حساب می شود و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد که سجده اول امام بوده؛ باید به قصد سجده با امام سجده را تمام کند و دوباره با امام به سجده رود.
- [آیت الله سبحانی] کسی که یک رکعت از امام عقب مانده وقتی امام تشهد رکعت آخر را می خواند نیم خیز بنشیند و صبر کند تا امام تشهد نماز را بگوید و بعد برخیزد. شرائط امام جماعت:
- [آیت الله اردبیلی] مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و به احتیاط واجب باید کمی عقبتر از امام بایستد؛ ولی اگر مأموم فقط یک مرد باشد، بنابر احتیاط واجب باید در سمت راست امام بایستد و میتواند مساوی با امام بایستد و چنانچه قدّ مأموم بلندتر از امام باشد و در رکوع و سجود سر او جلوتر از امام باشد، اشکالی ندارد.
- [آیت الله بهجت] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است، چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است، به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم مأموم حساب میشود و نمازش صحیح است، و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، سجده اول او خواهد بود و بقیه نماز را با امام میخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلا بداند امام وضو ندارد اگر چه خود امام ملتفت نباشد نمی تواند به او اقتدا کند
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه بداند نماز امام باطل ا ست مثلاً بداند امام وضو ندارد ، اگر چه خود امام ماتفت نباشد ، نمی تواند به او اقتدا کند .