جواب این سوال که آیا امام خمینی (ره) معتقد به ولایت مطلقه بودهاند یا خیر؟ قطعاً مثبت است. برای توضیح بیشتر در دو بخش مطالبی ارائه میشود که شامل فرمایشات و نظرات امام درباره ولایت مطلقه و اقدامات و عملکردهایی از ایشان است که دلالت بر اعتقاد ایشان بر ولایت مطلقه دارد. الف) نظرات ایشان در این مورد: 1. ایشان می فرمایند: (اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت (آگاهی به قانون الهی و عدالت) باشد به پا خواست و تشکیل حکومت داد همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم (ص) در اداره جامعه داشت، دارا میباشد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم (ص) بیشتر از حضرت امیر (ع) بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر (ع) بیش از فقیه است باطل و غلط است. البته فضائل رسول اکرم (ص) بیشتر از همه عالم است و فضائل حضرت امیر (ع) بعد از ایشان از همه بیشتر است لکن زیادی فضائل معنوی اختیارات حکومتی را افزایش نمیدهد.)[1] 2. یا در جای دیگری میفرمایند: کلیه اختیاراتی که امام (ع) دارد فقیه نیز داراست، مگر دلیل شرعی اقامه شود، مبنی بر آن که فلان اختیار وحق ولایت امام (ع) به سبب حکومت ظاهری او نیست بلکه به شخص امام مربوط میشود، یا اگر چه مربوط به مسائل حکومت و ولایت ظاهری است، لکن مخصوص شخص امام معصوم (ع) است و شامل دیگران نمیشود،[2] لذا معلوم است که اختیارات امام معصوم هم مشروط بر تدوین قانون یا منحصر در آن نیست. ب) اقدامات عملی حضرت امام خمینی (ره): که دلیل عمل به ولایت مطلقه است. 1 – منصوب کردن مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر و رئیس دولت موقت[3] (بهمن 57)، توسط حضرت امام خمینی (ره). لازم به تذکر است که این انتصاب، در زمانی صورت گرفت که هنوز حتی انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده بود و دولت بختیار هم سرنگون نشده بود، چه برسد به این که قانون اساسی تدوین شده باشد و طبق آن حضرت امام اقدام به این کار بنماید. خود ایشان در حکم این انتصاب میفرماید: (من که ایشان را نصب کردهام یکی نفر آدمی هستم که بواسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم، ایشان را قرار دادم، ایشان را که من قرار دادم واجب الاتباع است، ملت باید از او اتباع کند. یک حکومت شرعی است. مخالفت با این حکومت، مخالفت با شرع است، قیام علیه شرع است).[4] 2 – فرمان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام[5] از سوی حضرت امام (ره) در تاریخ 17 / 11 / 1366.[6] در حالی که وجود چنین مجمعی یا اختیار تشکیل آن در قانون اساسی (قبل از بازنگری سال 1368) پیشبینی نشده بود ولی امام (ره) چنین فرمانی صادر فرمودند و این اقدام ایشان نمونهای از اِعمال (ولایت مطلقه) میباشد. 3 - برکناری قائم مقام رهبری توسط حضرت امام (ره) در تاریخ 6 / 1 / 1368.[7] طبق قانون اساسی تعیین رهبر و معرفی او و عزل او در حیطه اختیارات مجلس خبرگان رهبری است. با این حال حضرت امام(ره) با این که می توانستند از طریق خبرگان اقدام به این کار نمایند، خود ایشان شخصاً اقدام به این کار کردند. و موارد دیگری که جهت رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر میشود. نکته جالب توجه که در این گونه فرمان ها به چشم میخورد آن است که امور مندرجه در اصل یکصد و دهم قانون اساسی که وظایف و اختیارات رهبر را تبیین میکند در واقع تمثیلی میباشند، یعنی اگر شرایط کشور حالت عادی دارد؛ در همین چارچوب بیان شده در قانون اساسی عمل میشود (در حقیقت شأن قانون هم در همه جا ذکر موارد مربوط به وضعیت عادی است)، اما اگر حالتی فوقالعاده و پیشبینی نشده در وضعیت کشور یا مدیریت آن پیش بیاید، رهبر به مقتضای ولایت مطلقه الهی که از طرف شارع مقدس به او عنایت شده است میتواند در جهت رفع بحران ها و تأمین مصالح جامعه اقدام و دخالت نماید.[8] به همین خاطر با وجود اینکه در قانون اساسی مصوب سال 1358 در اصل 57 به مطلقه بودن ولایت امر تصریح نشده بود، ولی در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی بازنگری شده سال 68، چنین بیان میکند: (قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه، و قوه قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه امر، و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند). پس از بحثهای مختلفی که در جامعه در سالهای آخر حیات مبارک امام (ره) یعنی سالهای 65 تا 68 درباره اختیارات ولی فقیه انجام گرفت با توجه به روح قانون اساسی و روش و عملکرد امام(ره) و نظرات ایشان در بازنگری قانون اساسی (در سال 68) به مطلقه بودن ولایت فقیه تأکید شده است، یعنی مطلقه بودن ولایت فقیه حتی مورد تصریح قانون اساسی است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. امام خمینی(ره)، ولایت فقیه. 2. امام خمینی(ره)، صحفیه نور. پی نوشتها: [1]. موسوی خمینی، سید روح الله، حکومت اسلامی، ص 55. [2]. موسوی خمینی، سید روح الله، کتاب البیع، ص 35 (شؤون و اختیارات ولی فقیه ترجمه مبحث ولایت فقیه.) [3]. مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، ج 2، ص 42 (باتلخیص). [4]. صحیفه امام (ره)، ج 6، ص 31. [5]. همان، ج1، ص 44. [6]. همان، ج 20، ص 464. [7]. همان، ج 21، ص 330 و 350. [8]. مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش ها و پاسخ ها، ج 2، ص 44. منبع: اندیشه قم
جواب این سوال که آیا امام خمینی (ره) معتقد به ولایت مطلقه بودهاند یا خیر؟ قطعاً مثبت است. برای توضیح بیشتر در دو بخش مطالبی ارائه میشود که شامل فرمایشات و نظرات امام درباره ولایت مطلقه و اقدامات و عملکردهایی از ایشان است که دلالت بر اعتقاد ایشان بر ولایت مطلقه دارد.
الف) نظرات ایشان در این مورد:
1. ایشان می فرمایند: (اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت (آگاهی به قانون الهی و عدالت) باشد به پا خواست و تشکیل حکومت داد همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم (ص) در اداره جامعه داشت، دارا میباشد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم (ص) بیشتر از حضرت امیر (ع) بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر (ع) بیش از فقیه است باطل و غلط است. البته فضائل رسول اکرم (ص) بیشتر از همه عالم است و فضائل حضرت امیر (ع) بعد از ایشان از همه بیشتر است لکن زیادی فضائل معنوی اختیارات حکومتی را افزایش نمیدهد.)[1]
2. یا در جای دیگری میفرمایند: کلیه اختیاراتی که امام (ع) دارد فقیه نیز داراست، مگر دلیل شرعی اقامه شود، مبنی بر آن که فلان اختیار وحق ولایت امام (ع) به سبب حکومت ظاهری او نیست بلکه به شخص امام مربوط میشود، یا اگر چه مربوط به مسائل حکومت و ولایت ظاهری است، لکن مخصوص شخص امام معصوم (ع) است و شامل دیگران نمیشود،[2] لذا معلوم است که اختیارات امام معصوم هم مشروط بر تدوین قانون یا منحصر در آن نیست.
ب) اقدامات عملی حضرت امام خمینی (ره): که دلیل عمل به ولایت مطلقه است.
1 – منصوب کردن مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر و رئیس دولت موقت[3] (بهمن 57)، توسط حضرت امام خمینی (ره). لازم به تذکر است که این انتصاب، در زمانی صورت گرفت که هنوز حتی انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده بود و دولت بختیار هم سرنگون نشده بود، چه برسد به این که قانون اساسی تدوین شده باشد و طبق آن حضرت امام اقدام به این کار بنماید. خود ایشان در حکم این انتصاب میفرماید: (من که ایشان را نصب کردهام یکی نفر آدمی هستم که بواسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم، ایشان را قرار دادم، ایشان را که من قرار دادم واجب الاتباع است، ملت باید از او اتباع کند. یک حکومت شرعی است. مخالفت با این حکومت، مخالفت با شرع است، قیام علیه شرع است).[4]
2 – فرمان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام[5] از سوی حضرت امام (ره) در تاریخ 17 / 11 / 1366.[6] در حالی که وجود چنین مجمعی یا اختیار تشکیل آن در قانون اساسی (قبل از بازنگری سال 1368) پیشبینی نشده بود ولی امام (ره) چنین فرمانی صادر فرمودند و این اقدام ایشان نمونهای از اِعمال (ولایت مطلقه) میباشد.
3 - برکناری قائم مقام رهبری توسط حضرت امام (ره) در تاریخ 6 / 1 / 1368.[7]
طبق قانون اساسی تعیین رهبر و معرفی او و عزل او در حیطه اختیارات مجلس خبرگان رهبری است. با این حال حضرت امام(ره) با این که می توانستند از طریق خبرگان اقدام به این کار نمایند، خود ایشان شخصاً اقدام به این کار کردند. و موارد دیگری که جهت رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر میشود. نکته جالب توجه که در این گونه فرمان ها به چشم میخورد آن است که امور مندرجه در اصل یکصد و دهم قانون اساسی که وظایف و اختیارات رهبر را تبیین میکند در واقع تمثیلی میباشند، یعنی اگر شرایط کشور حالت عادی دارد؛ در همین چارچوب بیان شده در قانون اساسی عمل میشود (در حقیقت شأن قانون هم در همه جا ذکر موارد مربوط به وضعیت عادی است)، اما اگر حالتی فوقالعاده و پیشبینی نشده در وضعیت کشور یا مدیریت آن پیش بیاید، رهبر به مقتضای ولایت مطلقه الهی که از طرف شارع مقدس به او عنایت شده است میتواند در جهت رفع بحران ها و تأمین مصالح جامعه اقدام و دخالت نماید.[8]
به همین خاطر با وجود اینکه در قانون اساسی مصوب سال 1358 در اصل 57 به مطلقه بودن ولایت امر تصریح نشده بود، ولی در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی بازنگری شده سال 68، چنین بیان میکند: (قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه، و قوه قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه امر، و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند). پس از بحثهای مختلفی که در جامعه در سالهای آخر حیات مبارک امام (ره) یعنی سالهای 65 تا 68 درباره اختیارات ولی فقیه انجام گرفت با توجه به روح قانون اساسی و روش و عملکرد امام(ره) و نظرات ایشان در بازنگری قانون اساسی (در سال 68) به مطلقه بودن ولایت فقیه تأکید شده است، یعنی مطلقه بودن ولایت فقیه حتی مورد تصریح قانون اساسی است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امام خمینی(ره)، ولایت فقیه.
2. امام خمینی(ره)، صحفیه نور.
پی نوشتها:
[1]. موسوی خمینی، سید روح الله، حکومت اسلامی، ص 55.
[2]. موسوی خمینی، سید روح الله، کتاب البیع، ص 35 (شؤون و اختیارات ولی فقیه ترجمه مبحث ولایت فقیه.)
[3]. مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، ج 2، ص 42 (باتلخیص).
[4]. صحیفه امام (ره)، ج 6، ص 31.
[5]. همان، ج1، ص 44.
[6]. همان، ج 20، ص 464.
[7]. همان، ج 21، ص 330 و 350.
[8]. مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش ها و پاسخ ها، ج 2، ص 44.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا حضرت امام ولایت مطلقه را قبول نداشتند؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه حضرت امام(ره)چه مفهومی دارد؟ به کدام دلیل ولی فقیه اختیارات مطلقه حکومتی حضرت رسولاکرم(ص) را داراست؟ چگونه مشکلات و مسایل مستحدثه جدید در حکومت اسلامی را می توان حل کرد؟
- [سایر] امام (ره) در یک سخنرانی، آنچه قانون اساسی درباره ولی فقیه گفته است را بعضی شئون ولی فقیه دانست چون ولایت فقیه از نظر امام همان ولایت رسول الله است و این ولایت مطلقه است آیا ولی فقیه نیازمند التزام به
- [سایر] آیاآخوند خراسانی ولایت فقیه را قبول داشند؟ ولایت مطلقه فقیه؟
- [سایر] چرا امام(ره) میگویند ولایت فقیه همان ولایت رسولالله است؟
- [سایر] ولایت فقیه رو امام خمینی(ره) طرح ریزی کردند یا کس دیگری؟ فرق بین ولایت فقیه و ولایت مطلقه فقیه چیست؟
- [سایر] اکثر فقهاء ولایت مطلقه را برای فقیه قبول دارند یا ولایت در امور حسبیه را؟
- [سایر] دلائل ولایت مطلقه از نظر قرآن دلائل ولایت مطلقه که از نظر نهج البلاغه مدارک ولایت رسول الله در زمان غیبت کبری بعهده کیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا ولیّ فقیه در زمان غیبت امام معصوم ولایت مطلقه دارد و اگر چنین باشد کسانی که ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند آیا به مسلمان بودنشان خللی وارد نمیشود؟
- [سایر] رقابت سیاسی در گفتمان حضرت امام(ره)؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شک کند که صدای امام را می شنود یا نه، یا صدایی بشنود، و نداند صدای امام است یا صدای کس دیگر، می تواند به قصد قربت مطلقه حمد و سوره بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر شک کند که صدای امام را می شنود یا نه، یا صدائی بشنود و نداند صدای امام است یا صدای کس دیگر، می تواند حمد و سوره را به قصد قربت مطلقه بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شک کند که صدای امام را میشنود یا نه یا صدایی بشنود و نداند صدای امام است یا صدای شخص دیگر، میتواند به قصد قربت مطلقه حمد و سوره را بخواند، اگرچه بهتر است آن را نخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و پیش از ان که به اندازه رکوع خم شود امام سر از رکوع بردارد باید با امام به سجده برود و رکعت بعد امام را رکعت اول خود قرار دهد و بنابر احتیاط واجب بعد از متابعت امام بایستد و تکبیر را به قصد قربت مطلقه اعم از تکبیره الاحرام و ذکر بگوید
- [آیت الله اردبیلی] اگر مأموم در اثناء حمد یا سوره امام نیّت فرادی کند، باید حمد و سوره را به قصد قربت مطلقه بخواند، بلکه بنابر احتیاط اگر بعد از حمد و سوره و قبل از رفتن به رکوع نیز نیت فرادی کند، باید حمد و سوره را به قصد قربت مطلقه بخواند.
- [آیت الله سبحانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللّه جزو اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، به قصد قربت مطلقه و زینت اذان و اقامه گفته شود. ترجمه اذان و اقامه
- [آیت الله وحید خراسانی] اشهد ان علیا ولی الله جزء اذان و اقامه نیست ولی چون ولایت ان حضرت مکمل دین است شهادت به ان در هر حال و از جمله بعد از اشهد ان محمدا رسول الله از افضل قربات است
- [آیت الله اردبیلی] اگر هنگامی برسد که امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیّت و گفتن تکبیرةالاحرام بنشیند و تشهّد را به قصد قربت مطلقه و به تبعیّت از امام بخواند، ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد و بدون آن که دوباره نیّت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اوّل نماز خود حساب کند.
- [آیت الله سیستانی] اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است ، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد ، باید بعد از نیّت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند ، و میتواند تشهّد را به قصد قربت مطلقه با امام بخواند ، ولی سلام را بنابر احتیاط واجب نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد ، بعد بایستد بدون آنکه دوباره نیّت کند یا تکبیر بگوید ، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند .
- [آیت الله سیستانی] اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند ، و پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود امام سر از رکوع بردارد ، مخیّر است نماز را فرادی تمام کند ، یا اینکه همراه امام به قصد قربت مطلقه به سجده رود ، و بعد در حال ایستادن تکبیر را به قصد اعم از تکبیرة الاحرام و ذکر مطلق تجدید کرده ، و نماز را به جماعت بخواند ، و یا برای رسیدن به رکعت بعد نماز را قطع کند .