بسیاری از حقایق هستی به خصوص حقایقی که در ماورای جهان طبیعت وجود دارد برای ما پوشیده است. البته این ندانستن، بیشتر در کمّ و کیف و چگونگی آن حقایق است؛ ولی عقل و وحی اصل آنها را اثبات کرده اند. دانش ما به کنه و ماهیت آن حقایق، بسیار محدود است؛ مگر برای عده کمی که با سلوک عملی در همین دنیا به آن عوالم راه یافته باشند و علم اجمالی آنان، به علم تفصیلی تبدیل شده باشد. از این رو، سنخیت و چگونگی بدن های برزخی، برای ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ ولی در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیل های عقلی، میتوان دورنمایی از کمّ و کیف بدن برزخی را تصویر کرد. در این باره توجّه به سه مطلب ضروری است: یکم . در تمام عوالم هستی (عالم مادی، برزخ و قیامت)، انسان دارای بدن است و در هیچ عالمی بیبدن نیست؛ به دلیل اینکه روح انسان حقیقتی است که در متن و ذات آن، تعلّق به بدن نهفته است. دوم . هر یک از عوالم هستی دارای نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است؛ یعنی، در عالم طبیعت، قوانینی حاکم است که غیر از سنن حاکم بر عالم برزخ است. در عالم برزخ نیز نظامی وجود دارد که در عالم قیامت نیست و در عالم قیامت، آثاری هست که در دو عالم برزخ و ماده وجود ندارد. از این رو، بدنی که در عالم طبیعت است، هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است و این بدن غیر از بدن برزخی است. بدن برزخی نیز هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. و همین طور بدن در قیامت، هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. برای مثال بدن قیامتی، بدنی است که در عین سوختن مداوم، از بین نمی رود؛ و بدن قیامتی یک فرد بهشتی، به صورتی است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازی به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد. بنابراین نباید تصور کرد که بدن های مادی، برزخی و قیامتی یکسان هستند. سوم . عالم قیامت، عالم بالاتر و نزدیک تر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودی بالاتر و کامل تری برخوردارند. عالم جسم و یا نظام مادی دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیف تر و ناقص تری برخوردارند. موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادی، کامل تر؛ ولی نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد، ناقص ترند.1 با دقّت در مطالب پیشین، مشخص می شود که: 1. بدن برزخی غیر از بدن مادی و غیر از بدن قیامتی است. 2. بدن برزخی متناسب با احکام و آثار و قوانین عالم برزخ است. 3. بدن برزخی از بدن مادی کامل تر و بالاتر و از بدن قیامتی ناقص تر و پایین تر است. بنابراین، بدن برزخی از آنجا که از بدن مادی بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعی نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد؛ ولی از آنجا که از بدن قیامتی پایین تر است، واجد برخی لوازم ماده چون شکل، اندازه و مقدار است. روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقت است که بدن برزخی، شبیه بدن دنیوی است. امام صادق علیه السلام می فرماید: (ارواح مؤمنان (در برزخ)، در بدن هایی شبیه بدن های دنیویشان هستند)2 و (ارواح انسان ها (در برزخ) به صورت جسدهای دنیویاند)3. امّا هرچند بدن برزخی بالاتر و کامل تر از بدن مادی است، در عین حال، از بدن قیامتی ناقص تر است. عبارت (بدن هایی شبیه بدن های دنیوی) یا (در صورت جسدهای دنیوی) بیانگر شباهت است؛ نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر مرده ای، مرده دیگر را در این قالب مشاهده کرده، او را میشناسد؛ چنان که در خواب، آدمی صورت خود را به شکل دنیوی با دیگران در سرور یا رنج میبیند. اما عین بدن دنیوی خود نیست؛ چون میتواند به طور مثال بدون وسایل و ابزار مادی، مسافت طولانی را سیر کند و با اراده ای، خود را در جای دیگر قرار دهد. به همین جهت، در بسیاری از روایات، خواب را نشانه خوبی برای عالم برزخ و بدن برزخی دانسته اند4. پی نوشت: 1. برای اطلاع تفصیلی از سه نکته فوق نگا: محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج 1، صص 128 141 و 212 226. 2. بحارالانوار، ج 6، ص 268، ح 119؛ (لکن فی ابدانٍ کابدانهم). 3. همان، ص 269، ح 121؛ (ان الارواح فی صفة الاجساد). 4. در این باب نگا: خواب و نشانه های آن، محمد شجاعی، صص 58 62. منبع: www.porseman.org
بدن برزخی چگونه است؟
بسیاری از حقایق هستی به خصوص حقایقی که در ماورای جهان طبیعت وجود دارد برای ما پوشیده است. البته این ندانستن، بیشتر در کمّ و کیف و چگونگی آن حقایق است؛ ولی عقل و وحی اصل آنها را اثبات کرده اند. دانش ما به کنه و ماهیت آن حقایق، بسیار محدود است؛ مگر برای عده کمی که با سلوک عملی در همین دنیا به آن عوالم راه یافته باشند و علم اجمالی آنان، به علم تفصیلی تبدیل شده باشد. از این رو، سنخیت و چگونگی بدن های برزخی، برای ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ ولی در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیل های عقلی، میتوان دورنمایی از کمّ و کیف بدن برزخی را تصویر کرد.
در این باره توجّه به سه مطلب ضروری است:
یکم . در تمام عوالم هستی (عالم مادی، برزخ و قیامت)، انسان دارای بدن است و در هیچ عالمی بیبدن نیست؛ به دلیل اینکه روح انسان حقیقتی است که در متن و ذات آن، تعلّق به بدن نهفته است.
دوم . هر یک از عوالم هستی دارای نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است؛ یعنی، در عالم طبیعت، قوانینی حاکم است که غیر از سنن حاکم بر عالم برزخ است. در عالم برزخ نیز نظامی وجود دارد که در عالم قیامت نیست و در عالم قیامت، آثاری هست که در دو عالم برزخ و ماده وجود ندارد. از این رو، بدنی که در عالم طبیعت است، هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است و این بدن غیر از بدن برزخی است. بدن برزخی نیز هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. و همین طور بدن در قیامت، هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. برای مثال بدن قیامتی، بدنی است که در عین سوختن مداوم، از بین نمی رود؛ و بدن قیامتی یک فرد بهشتی، به صورتی است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازی به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد. بنابراین نباید تصور کرد که بدن های مادی، برزخی و قیامتی یکسان هستند.
سوم . عالم قیامت، عالم بالاتر و نزدیک تر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودی بالاتر و کامل تری برخوردارند. عالم جسم و یا نظام مادی دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیف تر و ناقص تری برخوردارند. موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادی، کامل تر؛ ولی نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد، ناقص ترند.1
با دقّت در مطالب پیشین، مشخص می شود که:
1. بدن برزخی غیر از بدن مادی و غیر از بدن قیامتی است.
2. بدن برزخی متناسب با احکام و آثار و قوانین عالم برزخ است.
3. بدن برزخی از بدن مادی کامل تر و بالاتر و از بدن قیامتی ناقص تر و پایین تر است.
بنابراین، بدن برزخی از آنجا که از بدن مادی بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعی نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد؛ ولی از آنجا که از بدن قیامتی پایین تر است، واجد برخی لوازم ماده چون شکل، اندازه و مقدار است.
روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقت است که بدن برزخی، شبیه بدن دنیوی است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: (ارواح مؤمنان (در برزخ)، در بدن هایی شبیه بدن های دنیویشان هستند)2 و (ارواح انسان ها (در برزخ) به صورت جسدهای دنیویاند)3. امّا هرچند بدن برزخی بالاتر و کامل تر از بدن مادی است، در عین حال، از بدن قیامتی ناقص تر است.
عبارت (بدن هایی شبیه بدن های دنیوی) یا (در صورت جسدهای دنیوی) بیانگر شباهت است؛ نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر مرده ای، مرده دیگر را در این قالب مشاهده کرده، او را میشناسد؛ چنان که در خواب، آدمی صورت خود را به شکل دنیوی با دیگران در سرور یا رنج میبیند. اما عین بدن دنیوی خود نیست؛ چون میتواند به طور مثال بدون وسایل و ابزار مادی، مسافت طولانی را سیر کند و با اراده ای، خود را در جای دیگر قرار دهد. به همین جهت، در بسیاری از روایات، خواب را نشانه خوبی برای عالم برزخ و بدن برزخی دانسته اند4.
پی نوشت:
1. برای اطلاع تفصیلی از سه نکته فوق نگا: محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج 1، صص 128 141 و 212 226.
2. بحارالانوار، ج 6، ص 268، ح 119؛ (لکن فی ابدانٍ کابدانهم).
3. همان، ص 269، ح 121؛ (ان الارواح فی صفة الاجساد).
4. در این باب نگا: خواب و نشانه های آن، محمد شجاعی، صص 58 62.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] زندگی برزخی چه تفاوتی با زندگی دنیوی دارد - بدن برزخی چیست و چه تفاوتی با بدن دنیوی دارد
- [سایر] بدن برزخی چگونه است؟
- [سایر] تمثل برزخی غیبت چیست؟
- [سایر] حیات برزخی گنهکاران چگونه خواهد بود؟
- [سایر] چشم برزخی و چشم بصیرت چیست؟
- [سایر] آیا در بهشت برزخی حورالعین وجود دارد؟
- [سایر] بهشت برزخی چه تفاوتی با بهشت قیامت دارد؟
- [سایر] میزان اختیارات انسان در حیات برزخی چقدر است؟
- [سایر] ارتباط با عالم برزخ و دید برزخی به چه معناست؟
- [سایر] آیا حیوانات علاوه بر حشر در قیامت، حیات برزخی هم دارند؟
- [آیت الله خوئی] جایز است بریدن عضوی از بدن مردة کافر و یا مشکوک الاسلام، به منظور پیوند زدن آن به بدن شخص مسلمان و پس از پیوند زدن چون جزء بدن مسلمان میشود، احکام بدن مسلمان بر او جاری است و همین طور جایز است عضوی از اعضاء بدن حیوان نجسالعین را به بدن شخص مسلمان پیوند زدن و چون پس از پیوند زدن جزء بدن مسلمان میگردد، احکام بدن مسلمان بر آن عضو جاری است و نماز خواندن با آن عضو نیز جایز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] بریدن عضوی از بدن مرده کافری که تشریح ان جایز است و یا کسی که مسلمان یا ذمی بودن او مشکوک است به منظور پیوند زدن ان به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان شد احکام بدن مسلمان بر ان جاری است و همچنین پیوند زدن عضوی از اعضای حیوان نجس العین به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان گشت احکام بدن مسلمان بر ان عضو جاری است
- [آیت الله سیستانی] بریدن عضوی از بدن کافر مردهای که خونش محترم نیست و یا مشکوکالحال است، برای پیوند زدن به بدن مسلمان جایز است، و پس از آن احکام بدن مسلمان بر آن جاری میشود؛ زیرا جزئی از بدن او به شمار میرود. همچنین پیوند زدن عضوی از اعضای بدن حیوان نجسالعین مانند سگ به بدن مسلمان اشکالی ندارد، و احکام بدن مسلمان بر آن جاری میگردد، و به دلیل آنکه جزئی از بدن شخص زنده به شمار میرود و زندگی در آن جریان یافته است، احکام بدن مسلمان بر آن مترتب میشود.
- [آیت الله بهجت] در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد، مگر اینکه در آنِ واحد هم بدن پاک شود و هم غسل انجام گیرد؛ و در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدن لازم نیست، و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتی را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد کافی است. ولی پاک بودن تمام بدن قبل از شروع در غسل مطلقاً، موافق احتیاط است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر بعد از غسل بفهمد جایی از بدن را نشسته ونداند کجای بدن است، باید دوباره غسل کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر بعد از غسل بفهمد جایی از بدن را نشسته و نداند کجای بدن است، باید دوباره غسل کند.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط واجب باید جایی از بدن را که شک دارد از ظاهر بدن است یا از باطن آن، بشوید.
- [آیت الله علوی گرگانی] در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد ولی در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدن لازم نیست و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتی را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد کافیاست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر موی خود را به بدن میّت برساند یا بدن خود را به موی میّت یا موی خود را به موی میّت برساند، غسل واجب نمیشود در هر سه مورد در صورتی است که موی نازک چسبیده به بدن نباشد.
- [آیت الله مظاهری] در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد ولی در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدن لازم نیست. و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتی را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد کافی است.