الإمامُ الحسینُ علیه‌السلام لِرجُلٍ اغتابَ عِندَهُ رجُلاً : یا هذا ، کُفَّ عنِ الغِیبةِ ؛ فإنّها إدامُ‌کِلابِ النارِ . امام حسین علیه‌السلام - به مردی که در حضور ایشان از مردی غیبت کرد- : ای مرد ! دست از غیبت بردار ؛ زیرا غیبت نواله سگهای دوزخ است . تحف العقول : 245 منتخب میزان الحکمة : 436 ******* امام صادق علیه‌السلام : قالَ رَجُلٌ لعلیِّ بنِ الحسینِ علیهماالسلام : إنَّ فُلانا یَنسُبُکَ إلی أ نّکَ ضالٌّ مُبتدِعٌ ! فقالَ لَهُ علیُّ بنُ الحسینِ علیهماالسلام : مارَعَیتَ حقَّ مُجالَسَةِ الرجُلِ حیثُ نَقَلتَ إلَینا حَدیثَهُ ، ولا أدَّیتَ حَقِّی حیثُ أبلَغتَنی عن أخی ما لَستُ أعلَمُهُ ! ... إیّاکَ والغِیبَةَ فإنّها إدامُ کِلابِ النارِ ، وَاعلَمْ أنّ مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ عُیوبِ الناسِ شَهِدَ علَیهِ الإکثارُ أ نّهُ إنّما یَطلُبُها بقَدرِ ما فیهِ . مردی به علی بن حسین علیهماالسلام عرض کرد : فلانی به شما نسبت می‌دهد که گمراه و بدعتگذار هستی . علی بن الحسین به او فرمود : حقّ همنشینی با آن مرد را پاس نداشتی ؛ زیرا سخن او را به ما منتقل کردی . حقّ مرا نیز به جا نیاوردی زیرا از برادرم چیزی به من رساندی که من آن را نمی‌دانستم ! ... از غیبت بپرهیز ، که آن خورش سگهای دوزخ است و بدان کسی که از مردم زیاد عیبگویی کند ، این عیبگویی زیاد بر این نکته گواهی دهد که او این عیبها را به همان اندازه‌ای که در خودش هست ، می‌جوید (عیبگویی او از مردم نشان می‌دهد که آن عیبها در خود او نیز هست) . بحار الأنوار : 75 / 246 / 8 منتخب میزان الحکمة : 436
الإمامُ الحسینُ علیهالسلام لِرجُلٍ اغتابَ عِندَهُ رجُلاً :
یا هذا ، کُفَّ عنِ الغِیبةِ ؛ فإنّها إدامُکِلابِ النارِ .
امام حسین علیهالسلام - به مردی که در حضور ایشان از مردی غیبت کرد- : ای مرد ! دست از غیبت بردار ؛ زیرا غیبت نواله سگهای دوزخ است .
تحف العقول : 245 منتخب میزان الحکمة : 436
*******
امام صادق علیهالسلام :
قالَ رَجُلٌ لعلیِّ بنِ الحسینِ علیهماالسلام : إنَّ فُلانا یَنسُبُکَ إلی أ نّکَ ضالٌّ مُبتدِعٌ ! فقالَ لَهُ علیُّ بنُ الحسینِ علیهماالسلام : مارَعَیتَ حقَّ مُجالَسَةِ الرجُلِ حیثُ نَقَلتَ إلَینا حَدیثَهُ ، ولا أدَّیتَ حَقِّی حیثُ أبلَغتَنی عن أخی ما لَستُ أعلَمُهُ ! ... إیّاکَ والغِیبَةَ فإنّها إدامُ کِلابِ النارِ ، وَاعلَمْ أنّ مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ عُیوبِ الناسِ شَهِدَ علَیهِ الإکثارُ أ نّهُ إنّما یَطلُبُها بقَدرِ ما فیهِ .
مردی به علی بن حسین علیهماالسلام عرض کرد : فلانی به شما نسبت میدهد که گمراه و بدعتگذار هستی . علی بن الحسین به او فرمود : حقّ همنشینی با آن مرد را پاس نداشتی ؛ زیرا سخن او را به ما منتقل کردی . حقّ مرا نیز به جا نیاوردی زیرا از برادرم چیزی به من رساندی که من آن را نمیدانستم ! ... از غیبت بپرهیز ، که آن خورش سگهای دوزخ است و بدان کسی که از مردم زیاد عیبگویی کند ، این عیبگویی زیاد بر این نکته گواهی دهد که او این عیبها را به همان اندازهای که در خودش هست ، میجوید (عیبگویی او از مردم نشان میدهد که آن عیبها در خود او نیز هست) .
بحار الأنوار : 75 / 246 / 8 منتخب میزان الحکمة : 436
- [سایر] بدن برزخی چگونه است؟
- [سایر] زندگی برزخی چه تفاوتی با زندگی دنیوی دارد - بدن برزخی چیست و چه تفاوتی با بدن دنیوی دارد
- [سایر] بدن برزخی چگونه است؟
- [سایر] حیات برزخی گنهکاران چگونه خواهد بود؟
- [سایر] چشم برزخی و چشم بصیرت چیست؟
- [سایر] آیا در بهشت برزخی حورالعین وجود دارد؟
- [سایر] بهشت برزخی چه تفاوتی با بهشت قیامت دارد؟
- [سایر] میزان اختیارات انسان در حیات برزخی چقدر است؟
- [سایر] ارتباط با عالم برزخ و دید برزخی به چه معناست؟
- [سایر] معنای قول خداوند متعال در سورهی مریم آیهی 17: "... فأرسلنا الیها روحنا فتمثّل لها بشراً سوّیاً" چیست؟ توضیح کافی در مورد تمثل بفرمایید.
- [آیت الله مظاهری] چنانکه غیبت نمودن حرام و از گناهان بزرگ در اسلام است، شنیدن غیبت نیز حرام و از گناهان بزرگ است، و اگر شنونده میتواند باید دفاع از کسی که غیبت او میشود بنماید، و اگر نمیتواند باید از مجلس غیبت بیرون رود، و اگر نمیتواند باید توجّه به گفتار غیبتکننده نداشته باشد، و اگر گفتار او را به طور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله اردبیلی] یکی از گناهان کبیره که وعده عذاب بر آن داده شده، (غیبت) است و معنای (غیبت) آن است که شخص، عیب برادر یا خواهر مؤمن خود را در غیاب =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 147 از (أبواب أحکامالعِشرة)،ح1 و 2 و 3،ج12،ص269 و 270. او بیان کند، بلکه چنانچه هر مطلبی را درباره او نقل کند که اگر در حضور او بیان میکرد ناراحت میشد، غیبت محسوب میشود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله اردبیلی] در برخی موارد غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نمودهاند: اوّل: غیبت از شخصی که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر میکند. دوم: غیبت کردن مظلومی که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است. سوم: موردی که انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد. چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت. پنجم: جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد. ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع. هفتم: جایی که عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیبجویی به قصد معرفی آن را بیان کند. هشتم: موردی که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد. نهم: جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این که معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد ولی احتیاط آن است در موردی که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نکنند. دهم: موردی که در صدد ردّ کسی باشد که نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن دیگری وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد، دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از فردی که شنونده نمیشناسد، گرچه غیبت و حرام نیست، ولی موجب قساوت قلب است و مسلمان واقعی از اینگونه چیزها پرهیز میکند، مگر اینکه آن فرد مجهول، محصور در چند نفر باشد- که احتمال شناختن وی میرود- که در این صورت جایز نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر شنونده بتواند وجه صحّتی برای گفته غیبتکننده پیدا کند، گرچه دفاع از کسی که غیبت او میشود لازم نیست، ولی شنیدن آن غیبت حرام است و باید مجلس را ترک کند و اگر مقدور نیست باید توجّه نکند و اگر بهطور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد. [1]. حجرات، 12.
- [آیت الله اردبیلی] اگر میّت هیچ وارثی نداشته باشد، همه مال او متعلّق به امام مسلمین است که در زمان غیبت باید به فقیه جامعالشرایط پرداخت شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر عیب کسی را که گوینده و شنونده هر دو میدانند، بگویند، غیبت محسوب شده و حرام است، زیرا اسلام نخواسته است که مسلمانی به بدی یاد شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در زمان غیبت امام (ع) نماز جمعه در غیر صورتی که ذکر خواهد شد اگر اقامه شود مجزی از نماز ظهر نیست.